واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: مدیریت قاطع یا پر نفوذ
مدیریت یعنی کار کردن با افراد به وسیله افراد برای تحقق هدف های سازمانی که لازمه اش این است که همه مدیران به مهارت های اجتماعی و انسانی مجهز باشند.
مدیریت یعنی کار کردن با افراد به وسیله افراد برای تحقق هدف های سازمانی که لازمه اش این است که همه مدیران به مهارت های اجتماعی و انسانی مجهز باشند.
به عبارت دیگر مدیریت عبارت است از دستیابی به هدف های سازمانی از طریق هدایت و رهبری. بنابراین، هرکسی حداقل در مراحل مشخصی از زندگی خود یک مدیر است. سخن گفتن از مدیریت به این معنا نیست که انسان چگونه بتواند یک اداره یا سازمان مشخص را اداره کند، بلکه، مراد از مدیریت این است که ما چه قوانینی را برای مدیریت داشته باشیم و چگونه بتوانیم در هر شرایط و زمان، خود را به آن قوانین پایبند بدانیم و مدیریت خودمان را آن طور با قوانین جامعه مورد نظر هماهنگ کنیم که نه خود ما و نه جامعه از آن ضرر ببیند.به عقب برگردید، زمانی که تازه برای اولین بار کار در سمت مدیریت را آغاز کردید. آن زمان دوست داشتید چه حرفی را بشنوید. اولین نکته ای را که به مدیر بازه گوشزد می کردید، چه نکته ای بود.به پاسخ های زیر به این سوال در خصوص عملکرد های موفق یک مدیر موفق توجه کنید:
۱) مشورت: برای پیشرفت کار و گرفتن ایده ها و راهکارهای جدید با دیگران مشورت کنید.
۲) اعمال مدیریت بر افراد: مدیریت به جای پروژه ها، رشد محصولات، ارائه خدمات به مشتریان یا هر برنامه اداری دیگر باید بر افراد اعمال شود. افکار مردم پیچیده و به هم ریخته است. افراد در حد مدیران خود می توانند کار کنند نه بیشتر و هر روز در حال تغییر هستند. پس بهتر است مدیر، گوش به زنگ این تغییرات باشد.
۳) تحت نظر گرفتن کارمند در ابتدای کار: کارمند باید به مدت چند روز از سوی مدیر تحت نظر گرفته شود تا هدف ها و اعمال و علایق آنها در اوقات بیکاری مشخص شوند. چندین سال پیش عملکرد مدیر یکی از شرکت ها به مدت چند ماه تحت نظر گرفته شد، او با هیچ یک از کارمندان صحبت نمی کرد. یک ماه بعد، از اینکه هنوز دستوراتش به حالت معوق بودند، متعجب شد.
۴) تصمیم گیری درست در هنگام عصبانیت: در هنگام عصبانیت بهتر است از گرفتن هرگونه تصمیم گیری نهایی اجتناب کرد؛ زیرا گذشت زمان بر تصمیم گیری تاثیرگذار خواهد بود.
۵) اجتناب کردن از به کار بردن عبارات کنایه آمیز و نیشدار به دیگران برای دادن درس عبرت
۶) پاداش دادن :به هرکس فراخور فعالیت و بازده کاری اش پاداش دهید و با در نظر گرفتن پاداش های مساوی، حرکت افراد شایسته گروه را کند نکنید و از هر کس، مطابق دانش و تجربه اش توقع داشته باشید تا بهترین نتیجه را به دست آورید.
۷) چگونگی رفتار کردن با کارمند مشکل ساز: مدیر یکی از اداره ها به دلیل داشتن کارمندانی با سابقه طولانی مورد تشویق همگان بود. دستیار او خانمی بود که با کار هایش مدام باعث آزارش شده بود، پس از کلی تقلا سرانجام مدیر که موقعیت را مناسب می بیند، دستیارش را به گوشه ای خلوت می برد و به آرامی به او می گوید: «من مدیر تو هستم و اگر نمی توانی با من کار کنی یکی از ما باید محل کار را ترک کند و آن یک نفر مسلما من نخواهم بود.» از آن پس بود که دستیار مدیر تغییر روش داد و رابطه کاری هر دو بهتر شد.
۸) اجتناب کردن از کارهای تکراری: ضرورتی ندارد که مدیر، وقت و انرژی خود را صرف کاری کند که کارمند نیز می تواند آن وظیفه را انجام دهد. در نتیجه این کار، هزینه انجام کار را افزایش و به تبع آن، بهره وری را کاهش می دهد. بنابراین، تنها راه حل این گونه مشکلات، تفویض اختیار است.مدیر، مسوول تمامی اتفاقاتی است که در حوزه اختیاراتش رخ می دهد. مدیر هیچ گاه نباید فکر کند که چون هیچ کار خاصی را شخصا انجام نداده پس مسوولش هم نیست. بر عکس باید گفت که او مسوول این گونه کارها نیز می باشد. مگر اینکه خود فرد قبول کند که مدیریت مربوط به او نیست. کسی که مسوولیت می پذیرد باید از توان لازم برای تصمیم گیری برخوردار باشد تا بتواند تصمیمی بگیرد که به نفع سازمان باشد. افزون بر این که مدیر باید در برابر پیامد های تصمیم های خود مسوولیت پذیر باشد.
۹) برای کسب هر موفقیت باید سختی کشید: تصمیم گیری مدیران مانند تصمیم گیری کارمندان باید در جهت سود آوری برای شرکت باشد. اغلب، کارمندان با یکدیگر در تضاد مستقیم هستند. مدیر باید از کارمندان بخواهد ضمن اعلام مشکل چند راه حل مناسب نیز ارائه دهد.
۱۰) حقوق انسانی باید برای هر کس رعایت شود: فقط به این علت که کسی مدیر شده است دلیل نمی شود که همه احساسات خود را نادیده بگیرد. بهتر است مدیر از خوشحالی کارمندان احساس خوشحالی کند تا فاصله ها تا حدی کمتر شوند.
۱۱) صادق بودن با کارمند: مدیر باید در کارش با کارمند صادق باشد، همان طور که انتظار دارد که کارمند در کارش صداقت داشته باشد، خود او نیز باید این موضوع را رعایت کند. حتی اگر قرار است که خبر بدی داده شود، رو راستی و صداقت از بدی خبر می کاهد.
۱۲) دفاع کردن از کارمند: چنانچه مدیر از کارمند حمایت و جانبداری کند، مطمئنا کارمند آن را جبران خواهد کرد.
۱۳) داشتن صبر و بردباری در حل مشکلات: برای حل مشکلات و ایجاد شرایط مناسب، مدیر صبور باشد و روحیه انتقادپذیر داشته باشد و به صحبت ها و نظرات دیگران با رعایت احترام آنان گوش فرا دهد.
۱۴) باز کردن درها و پنجره ها: اجازه دهید همگان از نور و هوای تازه که ارزان ترین موهبت ها ی الهی هستند، بهره مند شوند. گاهی وزش یک نسیم می تواند آرامش چشم گیری برای محیط به ارمغان بیاورد و همچنین بهتر است درهای اتاق خود را به روی کارمندان بگشایید تا جرات یابند نظرات و پیشنهادهای خود را در خصوص سازمان، آزادانه و بدون هراس بیان کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]