تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شمار قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراكنده در هوا وحركت مورچه برسنگ ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804405688




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غذاي روح .......... : دل مشغولیهای روزمره


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام
دوستان عزيز

مدتي است فكري ذهنم رو مشغول كرده و از اونجايي كه تصور مي كنم اين فكر دغدغه ي پنهان همه ي هر آدمي مي تونه باشه تو انجمن دل مشغولي هاي روزمره اونو مطرح مي كنم

عنوان بحث غذاي روح است اين هم نوعي آشپزي است ولي متفاوت از بقيه و در عين حال ارتباط تنگي با ميز و منوي غذاي داره

اين موضوع رو با شبنم جون مطرح كردم و قرار شد هر موقع اين ايده را قدري تو ذهنم آماده كردم اونو بنويسم و شبنم جون هم اونو سمت و سو بده از دوستان عزيز مي خوام توي اين تاپيك به جاي آوردن مطالب از وب سايت ها و يا وب لاگ هاي ديگه و يا نشريات و كتب حرف دلشون رو فقط بنويسن و كاري كه انجام مي دن و يا تجربه هاي نزديكانشونو بنويسن كه قدري از بحث هاي روان شناسي و كلاسيك خارج باشيم

و حالا ......

خانم ها زحمت مي كشن زيبا ترين ميز هاي صبحانه و ناهارو شام و عصرانه و...... مي چينند با بهترين و خوش آب و رنگ ترين خواركي ها ولي ............. شده زمان هايي كه لذتي از غذا خوردن نمي بريم ................ شده زماني كه غذا بهمون مزه نمي ده و فقط براي رفع گرسنگي اونو مي خوريم .........................شده زماني كه احساس مي كنيم فقط با غذا هامون فيزيك بدنمونو ميزون مي كنيم ....................

يه جور ديگه مساله رو مطرح مي كنم حتما همه ي شما به كرات برخوردهاي نوجوان ها و جوان ها رو با والدينشون ديديد كه پدر و مادر هوار مي كشن ما اين همه زحمت كشيديم خون دل خورديم رخت و لباس و خوراك فراهم كرديم پول تو جيبت گذاشتيم بهترين چيزها رو برات گذاشتيم بهترين لوازم و چه و چه و چه .............و بچه ها با يه جمله وجوده اونا رو شعله ور مي كنن كه آره كردي ولي اي كاش به جاي اونا ...........
گاهي وقتا اين مكالمات بين زن ها و شوهر ها هم مي شه ...................

من تصور مي كنم دليل اين كش واكش ها اينه كه بعضي از ما ادما تو خونه ها مون غذاي پاك و مكفي براي روح تشنه ي اعضاء خانواده درست نمي كنيم و شايد هم اصلا ندونيم اين يعني چي ؟

بعضي ها مي گن غذاي روح عشق و محبته بعضي ها مي گن غذاي روح صداقته بعضي ها مي گن .............

مصداق غذاي روح هر چيزي مي تونه باشه ولي مهم اينه چطوري اونو درست كنيم چطوري اونو طعم دار كنيم و چطوري اونو تزئين كنيم ..............

مثلا عشق و محبت - مهرباني - گذشت - فداكاري - ايثار اينا اولين مصاديق غذاي روح كه نياز همه ي سفره ها ست ولي چطوري اونو آماده كنيم كه بعدها مثل زن داداش مريم جون امر بهمون مشتبه نشه يا مثل شاروناي عزيز تصور عباس آقايي يا شل و خوشبخت بهمون دست نده .

چطوري اين غذا رو تو خونه سرو كنيم كه فرزنمون ياد بگيره اگه لقمه اي تو دستشه اونو با ميل و رغبت با هم كلاسي ها تقسيم كنه نه اينكه اونو پنهاني بخوره چطوري اونو تزئين كنيم كه فرزندمون ياد بگيره با گذاشتن لقمه ي غذا توي دهانش از خداوند مهربون و والدينش سپاس گزار باشه

چطوري در حين كشيدن غذا از توي ديس به اعضاء خانواده گذشت و فدا كاري و عدالت رو ياد بديم
چطوري در حين چيدن ميز غذا مهرباني و حس همكاري رو در اعضاء خانواده زنده كنيم

با پيشرفت تكنولوژي شايد سطح رفاه اجتماعي بالا رفته ولي عملا رفاه و آرامش كم شده خانواده ها خيلي هنر كنند يك وعده غذا با هم هستند و در كنار هم سر يك سفره مي نشينند فاصله ها از هم زياد شده ديگه زن ها و شوهر ها هم با هم درددل نمي كنند و اين نقص بزرگي است كه خانواده هاي مارو تهديد مي كنه هدف مبحث غذاي روح اينه كه چه كار كنيم تا از فرصت كوتاه غذا خوردن روح خودمون رو هم سيراب كنيم واز سفره ي غذا براي پرورش روح و روان خودمون و محكم شدن روابط اعضاء خانواده بهره ببريم
چرا بعضي اوقات والدين براي رهايي از شيطنت بچه ها و خوردن غذا در آرامش غذاي اونا رو جدا گونه مي دن؟
چرا بعضي از والدين موقع غدا خوردن ياد تسويه حساب ها چغلي كردن ها و روي اعصاب هم راه رفتن مي افتن؟
چرا بعضي از والدين مثل آدماي قهر كرده غذا مي خورن ؟چرا موقع غذا خوردن تلفن هاي همراه خاموش نمي شن ؟ چرا ميز غذا بايد جلوي تلويزيون باشه ؟ چرا ...............

دوستان كمك كنيد و راجع به غذاي اول عشق و محبت - مهرباني - گذشت - فداكاري - ايثار نظر بديد چطوري اونو آماده كنيم و بپزيم و بخورد اعضا خانواده بديم و بازخوردش رو چطوري ارزيابي كنيم
موفق باشيد

سلام

ظاهرا دوستان يا علاقه اي به اين مطلب ندارند و يا من اونقدر بد توضيح دادم كه متوجه ي منظورم نشدند

و يا دوستان اين خلا رو باهاش مواجه نشدند ولي ....................

اين روزها همه مي گن فرزند سالاريه ولي من معتقدم اين ما والدين هستيم كه جايگاهمون رو فراموش كرديم
من با كشيدن گل غذا براي فرزندم به اون ياد مي دم كه در جايگاه بالايي قرار داره با سوا كردن بخش هايي از غذا براي اون بهش نشون مي دم كه با بقيه فرق داره و ............................

در حالي كه اين طوري نيست وقتي ميز چيده مي شه معمولا اعضاء خانواده دور هم هستند و يك نفر ( مادر ) وظيفه ي تقسيم غذا را به عهده داره خوب اين مي تونه يك فرهنگ و يك روال را به بچه ها ياد بده همه مي دونيم در نوشيدن بچه ها ارجح تر هستند و براي خوردن ( در شرايط عادي نه قحطي و گرسنگي شديد) به منظور احترام به بزرگتر ها اونا ارجح تر هستند پس اول غذا رو براي همسر و بعد بچه ها رو از بزرگ تا كوچيك و يا اگه تو سنين زير نوجواني هستند از كوچيك به بزرگ مي كشيم اين مي تونه يك قانون باشه ولي از اون قانون هايي كه حالال بعضي وقتا قدري پس و پيش شد موردي نداره ولي نتيجه ي اون اينه كه به بچه ها ادب و احترام رو ياد مي ديم چيزي كه تو فرهنگ ما ايراني ها بسيار بهش توجه شده و متاسفانه مادران نسل جديد اونو بي اهميت جلوه مي دن و بعد وقتي در سنين جواني فرزندمان اونو رعايت نمي كنه كلي شاكي مي شيم

چه خوبه كه هم خودمون و هم فرزندمون شروع كردن غذا با نام خدا رو ملكه ي ذهنمون كنيم اين كار به ما ياد مي ده سپاسگزار خداوند و والدينمون باشيم كه براي ما زحمت مي كشن و تشكر بعد از غذا خوردن

شايد به نظر خيلي ها اين كار ها قدري لوس جلوه كنه ولي اثرات شگفت انگيزي داره و عجيب روابط اعضاي خانواده رو محكم مي كنه
دعاي پايان غذا و طلب رحمت و بركت از در گاه خداوند از اون كارايي است كه پدران و مادران ما انجام مي دادن و ما اين روزها اونقدر در گير اين هستيم كه آيا پذيرايي ما يك بوده يانه كه او نا رو فراموش كرديم

اينها غذاي روح است كه به آدمي ياد آوري مي كنه ما توي اين دنيا نيومديم كه فقط بخوريم و ....... اينها ابزاري براي كمال است و اين هم راه ديگري براي دستيابي به اون

بهتره به فرزندمون ياد بديم هر غذايي كه دوست نداشته باشيم ( البته اگه ضرر جسمي به اون نمي زنه ) حتما در طول ماه يا دو ماه يكبار طبخ مي شه حتي اگه اون دوست نداشته باشه چون ما يك جمع هستيم و در محيط اجتماعي بايد منعطف بود نه سخت و يك دنده اين طوري ياد مي ديم كه چطوري از خودمون بگذريم به خاطر نشاط ديگران چه اشكالي داره من اون روز غذا رو به اكراه بخورم اگه روزي هيچ چيز براي خوردن نبود آيا ارزوي خوردن اين غذا هم ندارم پس بايد در هر حال شكر گزار بود و با تعديل روش هايي در پخت و پز غذا اونو قابل تحمل كرد


موفق باشيد

سلام خانم شريفي عزيز

اتفاقا بحث شما خيلي هم جالب است و من مطمئنم بايد پاسخ خيلي از سوالهايم را از شما بگيرم

راستش منهم با شما خيلي موافقم ولي در مورد خود من 2تا بحث است يكي اينكه شوهر من متاسفانه در حرف با اين صحبتها موافق است ولي در عمل عكسشو رفتار ميكنه مثلا حاضره خودش غذا كم بخوره ولي به بچه هايش ياد نميده كه هركس سهمي از اين غذا داره واگر قرار باشه پسرم از غذا فقط گوشتش رو بخوره و
نميشه و جديدا هم پسرم تا ميشينه سر غذا همه اش ميگه گوشت گوشت .... منهم دوست دارم بچه ام خوب بخوره ولي اين بايد روي قاعده باشه نميدونم منظورم را رسوندم .

يك بحث ديگه : گاهي ما فكر ميكنيم محبت يعني اين كه شما در هر حال از خودت بزني : از استراحت از تفريح از مطالعه از مسافرت و از غذايت تا به بقيه برسي و اين رو متاسفانه دوروبريهايت هم فبول دارن . اون موقع شما ديگه نميتوني يه تنه مبارزه كني.

راستش من با تربيت 2تا بچه ام سر اين چيزها خيلي مشكل دارم بچه هاي من اصلا كمبود مالي ندارن باوركنيد من نميشناسم كسي رو براي دختر 7 ساله اش : اسكوتر ، اسكيت ، موتورشارژي و دوچرخه و از اسكيت هاي تخته اي داشته باشه ولي من با شوهر همه اش سر اين قضيه درگيرم ما 2 تا لب تاب داريم و شوهر من امروز ميخواد بره براي دخترم كامپيوتر بخره .

راستش فكر ميكنم بعضي از ماها بدليل نداشتن مشكل مالي درگير نداشتن غذاي روح شديم. ببخشيد از اينكه سرتون رو درد آورم منتظرنون هستم.

سلام

گيتاجون خوشحالم از اينكه مطالبم رو خونديد من هم دقيقا با همين مسائل مواجه بودم و هستم اين معضل بويژه در خانواده ها ي تك فرزندي بيشتر نمود پيدا مي كنه طرز تفكر همسر شما رو خيلي از ادماي پيرامون ما دارند و عوض كردن اون كار پر مشغله اي است

از زماني كه مي شه با فرزندان صحبت كرد بايد شروع كرد البته نه از باب نصيحت و به مدت طولاني بايد به حرفهامون جهت بديم بچه ها ي ما همون چيزي مي شن كه خودمون ساختيم

مثلا بدليل اينكه محل سكونت ما در شهرك غرب نزديك به ده فرحزاد بود و خيلي وقتها براي خريد به اون منطقه مي رفتيم يك فكري تو ذهن من جرقه زد و اون اين بود كه تفاوت ها رو به پسرم نشون بدم بچه هايي كه سرو وضع مناسبي ندارند بچه هايي كه مجبورند با ساك دستي لوازم مردم رو جابجا كنند و حتي خيلي وقتا مخصو صا موقع خريد از اين بچه ها كمك گرفتم تا در بين راه با پسرم هم كلام بشن و ببينه بچه هايي هستند كه نمي تونن خوب بخورند و خوب بپوشند بچه هايي هستند كه مجبورند براي نون تو سفره كار كنن چون هدفم نشون دادن فقر و نبود امكانات به پسرم بوده بدون حرف زدن چون بچه ها از حرف زدن و نصيحت بدشون مياد بنا براين بدنبال شكار لحظه هاي ناب بودم پيرزني كه به قصابي مراجعه مي كرد و اسكلت هاي مرغ كه گوشتشون براي شنيتسل جدا شده بود رو از قصاب مي گرفت و يا آدمايي كه تو ميوه هاي دور ريز ميوه فروشي ها مي گردند و.....

خرجي روزانه اش رو تنظيم مي كنم و براي دادن اضافه تر سخت گيري مي كنم موقع بسته بندي گوشت و مرغ هنوز هم كه هنوزه با پسرم مي شينم و ازش مي خوام گوشت ها رو بشمره تو كيسه بريزه ازم پرسيد چرا 15 تا تو هر بسته مي ريزي گفتم ما سه نفريم و براي هر نفر 5 تا تكه كافيه گفت اگه من بخوام 6 تا بخورم گفتم اون موقع بابات كمتر بايد بخوره ( چون همسر من هم از خودش مي گذره براي پسرم و رابطه ي عاطفي قوي بينشون برقراره ) مختصرو مفيد اون ياد مي گيره بايد به حق خودش قانع باشه وگرنه همين كار رو تو سلف دانشگاه هم انجام مي ده

گيتاي عزيز خوردن هر غذا نهايت نيم ساعت طول مي كشه و مدت جذب و تاثير گذاري و دفع اون هم حد اكثر 3 يا 4 ساعت و خوردن غذاي روح چند دقيقه طول مي كشه و جذب اون و تاثير گذاري اون تا آخر عمر آدمي ادامه داره و هيچ وقت از وجود آدمي دفع نمي شه

بياييد با هم يه جوره ديگه به سفره هاي غذامون نگاه كنيم

موفق باشيد

خانم شریفی عزیز سلام
خیلی خوشحالم که فرصت این را دارم که از طرز فکر باز و روشن شما استفاده کنم و واقعاً بهتون تبریک می گم بابت اینهمه فکر و انرژی که برای خانواده می گذارید و همچنین به خانوادتون بابت اینکه کنار شما زندگی می کنند...
از فکر کردن در مورد مطالبی که به بحث کشیدید بسیار بسیار استفاده کردم و تمام تلاشم را می کنم که گفته های شما را در زندگی ام در برابر کودکانم به کار بگیرم و امیدوارم خدا کمکم کند ....
پدر بزرگ من انسان روشن و بزرگی بود (الان حدود 7 ساله که فوت کرده) و من واقعاً دوستش داشتم ...
اون همیشه به مامانم می گفت " دخترت را برای جامعه تربیت کن نه برای خونه خودت" می گفت یه روزایی سر سفره ات نون و ماست بذار و یه روزایی کباب تا بچه ات اگر تو خونه شوهرش یه روزایی مجبور شد نون و ماست بخوره نگه طناب دار را بیارید من می خوام خودکشی کنم ....
البته این یه جوایی مثال بود و منظورش این بود که بچه را جوری تربیت نکنید که مشکل و سختی زندگی را نفهمه و تو ناز و نعمت بزرگ بشه که تو زندگی خودش به محض مواجه شدن با سختی های زندگی طاقتش تموم بشه و تصمیم های انتحاری بگیری!!!
من حرف اونو قبول دارم هر چند که خودم به خاطر تک فرزند بودن و دردونه بابا بودنم کمی لوس بار اومدم ولی خیلی تلاش کردم در برابر سختی ها صبور باشم و زندگی را سخت نگیرم!
امیدوارم خدا بهمون کمک کنه دردهای جامعه را بفهمیم و خودمون را در درمان اونها سهیم بدونیم حداقل تو جامعه کوچیک خونواده خودمون ....
باز هم ممنونم بابت وقتی که می ذارین و تجربیات و دانسته هاتون را در اختیار ما می ذارین ...

سلام خانم شريفى
مبحث جالب و مهمى را باز كرديد ولى متاسفانه امروز نقشه اين موارد تو خانواده ها كمرنگ شده cherayash را نمى دانم اما احترامى رو كه ما به valedeyneman با وجود بودن دوستى و صميميت به آنها migzashtim امروز در ان حد از farzandaneman نمى بينيم.يك سوال
من و همسرم آدمى هستيم كه به atrafiyan و gharibeha معمولا با نظرِ احترام نگاه ميكنيم.هميشه نقاط مثبتِ افراد فاميل و دوستان را خصوصا جلوى بچه ها بيان ميكنيم و از پيشرفت ديگران خوش حال مى شيم با اين حال احساس ميكنم پسر koochakam از موفقيت hamkelasish راضى نيست يا به ديگران احساس محبت و قدردانى رو نداره ،چرا؟

سلام به همگي و به خصوص مريم جون عزيز
نمي دونم تو اين دنياي پر از زرق و برق همه و همه دنبال ظواهر هستن از بچه دوساله تا مادر بزرگ هشتاد ساله همه دارن واسه ظواهر تلاش مي كنن به فكر همه چي هستن جز روحشون و خود خود خودشون
تازه بچه هم كه مياد تو زندگي فقط همه توجهشون معطوف ميشه به ديگري (بچه) منم هميشه اين چيزها آزارم ميده كه چرا بعضي از پدر مادرها فقط فقط به شكم فرزندشون اهميت ميدن مگه فرزندشون روح نداره روحش نياز به تغذيه نداره تازه از اون بدتر حتي به شكم خودشون اهميت نمي دن فقط فقط بچه حالا من بچه ندارم نمي تونم دركشون كنم يا واقعيت زندگي اين شده؟؟؟؟

سلام

دوستان عزيز خوشحالم كه مي بينم هنوز اين مسائل گم نشده همين كه ما چند نفر دغدغه داريم نشون مي ده همه چيز شكلش عوض نشده


گيتا جون در مورد بحث دوم كه مطرح كرديد من هم با شما هم عقيده هستم خيلي ها فكر مي كنند محبت يعني خودكشي ( يعني مرحله ي ايثار)

در حالي كه بايد به محبت هم به نوعي معامله نگاه كرد مگر در شرايط خاص كه لفظ ايثار در اون حالت مصداق پيدا مي كنه مثل موقعي كه واقعا ما جسممون رو فداي عزيزانمون مي كنيم و تازه توي اون شرايط خاص هم باز معامله است شما چيزي رو ازدست مي ديد كه چيز بهتري رو بدست بياريد

اگه من از خورد و خوراك و تفريح خودم بزنم براي فرزندم و اون تصور كنه همه ي اينا وظيفه است و من به جرم مادر يا پدر شدن بايد از همه چيزم بگذرم و اونه كه مثل آهن ربا فقط بايد جذب بكنه

در واقع بزرگترين ظلم و بي مهري رو در حق فرزندانمون انجام داديم بعضي وقتا ما فكر مي كنيم بچه ها بدليل صغر سنشون خيلي چيزا رو نمي فهمن در حالي كه يك بچه ي 5 يا 6 ماهه هم وقتي مي بينه با گريه مي تونه گوشي موبايل رو بگيره تو دهنش بزاره هر بار براي رسيدن به خواسته اش اين كار رو مي كنه

تغيير تفكرات آدماي اين چنيني زمان بر است و متاسفانه من براي عوض كردن ذهن خودم و اطرافيانم از اين قضيه گاهي اوقات تمارض و تغافل كردم يعني خودمو به مريضي زدم تا پسرم مجبور شه در غياب پدرش از من پرستاري كنه و به من غذا بده و خونه رو مرتب كنه از وقت بازيش بزنه و به من برسه يا جلوي يك مغازه ايستادم و گفتم چقدر دوست دارم فلان چيز رو براي خودم بخرم بهم گفته خوب برو بخر و من هم گفتم متاسفانه پول كافي ندارم و اون دست تو جيبش كرده و پولش رو در آورده به من داد و اتفاقا من هم بعد از كمي تعارف ازش گرفتم و خرج كردم و بعد چقدر تشكر كردم و پيش بقيه تعريف كردم بالاخره يك جورايي بايد حس همدردي رو در بچه ها زنده كنيم و پايدار

گاهي وقتا كه بچه هاي كوچكتر مهمون ما هستند از پسرم مي خوام براشون غذا بكشه و تو خوردن كمكش كنه تا ياد بگيره صبر و حوصله رو البته اين كار ها خيلي مراقبت مي خواد و تكرار اونا بايد روي مطالعه باشه تا يك جور حس وازدگي در اونا ايجاد نكنه و اين به روحيات فرزندان ما بر مي گرده

فرناز عزيز خداوند پدر بزرگتون رو رحمت كنه برخي حرفاي قديمي ها مثل درو گوهر مي مونه و بايد با آب طلا نوشت
تحمل نبود ها در آينده اي كه نمي دونيم اوضاع دنيا به كدام سمت و سو مي ره رمز پايداري زندگي ها و بقا آدم هاست مگه نه اينكه همين الان كه من و شما با كمبودها و نبود هاي زندگيمون مي سازيم و چشممون رو خيلي از خواسته ها و ايده آل هامون مي بنديم خيلي از خانم ها تاب نمي يارن و پله هاي دادگاه ها رو براي خواندن غزل جدايي بالا و پايين مي رن و آتش به زندگي خودشون همسرشون و حتي فرزندانشون مي زنن

فريداي عزيز نگاه محترمانه با مثبت ديدن متفاوته شما مي تونيد به ادمايي كه نظرتون در موردشون مثبت نيست با احترام رفتار كنيد گاهي اوقات مثبت ديدن با ساده انديشيدن خلط مبحث مي شن درسته كه من رفتار بد طرف مقابل رو به ديد مثبت مي گيرم و توجيه مي كنم ولي با تكرار اون چشمم رو نمي بندم بدون اينكه ذره اي از حرمت ها رو زير پا بزارم روابطم رو محدود مي كنم
گاهي وقتا مرز بين اين چيزا رو نمي تونيم از هم تفكيك كنيم و فرزندان ما دچار رفتار هايي مي شن كه ما از اون به حسادت برداشت مي كنيم يعني نمي تونن موفقيت ديگران رو ببينند در حالي كه شايد ديگران تو چار چوب مثبتي كه تصور ماست قرار نگرفته اند و اين طوري فرزندمون اونو طرد مي كنه

واضح تر بگم من با فردي توي بستگان نزديكم مشكل دارم اون آدميه خوش سر زبون و اونقدر كه حرف مي زنه اهل عمل نيست و به شدن خودشو پيش بزرگ ترها خوب و مهربون و با عاطفه نشون مي ده و من از اين رفتار دو گانه زياد حال نمي كنم پسرم از اين ماجرا مطلع است و يك بار از من پرسيد چرا از فلاني خوشت نمياد تو مهمونيها دعوتش مي كني من بهش گفتم اين فرد با ما فاميله و رفت و آمد با فاميل به ما توصيه شده هم تو مذهب و هم تو فرهنگ ما از طرفي اين فرد با يكي از افراد نزديك ما ازدواج كرده و با به حرمت اون فرد به اين احترام مي زاريم ولي حد و مرز مي زاريم براي اينكه رفتارش اذيتمون نكنه باهاش زود پسر خاله نمي شيم هرچيزي رو بهش نمي گيم و ازش توقع هم نمي كنيم مسير زندگيمون رو هم طوري مي ريم كه تو هيچ كاري با هم شريك نشيم به همين سادگي مي شه رفتار ها رو با توجه به فرهنگمون به بچه ها ياد بديم

هم كلاسي تو دوستته اون مي تونه تو چيزايي كه تو ضعف داري كمكت كنه و تو هم همين طور ولي اگه توي اون ويژگي هست كه تو خوشت نمي ياد ايرادي نداره براي تو و اون هم كلاسي زياده هر كدومتون راه خودتونو مي ريد مهم اينه كه ببيني خانواده ات ازت چي مي خوان فريدا جون ممكنه حساسيت هاي شما روي هم كلاسيش باعث بروز اين حس در اون شده و شايد بد نباشه بهش ياد آوري كنيد كه اونو با تمام كاستي هاش دوست داريد و همين طور نقاط منفي دوستش رو مي فهميد واينكه لزومي نداره از موفقيت هاي اون خوشحال نشه بلكه از خدا بخواد بهش كمك كنه تا اون هم بتونه موفق بشه يعني يه جورايي غبطه را جايگزين حسد بكنيم كه اولي موجب پيشرفت و دومي بلاي جونه زندگيه

الهام عزيز من فكر مي كنم غذاي روح تنها به بچه ها اختصاص نداره توي اين دنياي پر زرق و برق خيلي وقتا ما هم خودمونو گم مي كنيم و ويتامين روحمون كم مي شه اين طوري مي شه كه زن ها و شوهرها به هم بي اعتماد مي شن و زندگي رو به كام هم تلخ مي كنن كه چرا فلاني سالي .... بار مسافرت مي ره ما نمي ريم چرافلاني ...................... چرا ..............

چقدر زيباست كه سر ميز غذا ته چين نازنين عزيز رو با چاشني محبت بخوريم نه با حرص و عصبانيت و شكوه و شكايت از روزگار كه وقتي از سر ميز بلند شديم خدا رو شاكر باشيم براي غذا كه اگه شكمه سير نباشه دين و ايمون هم نداريم و عزممون رو جزم كنيم براي پهن كردن سفره اي پر بارتر

موفق باشيد

خانم شريفى عزيز
حرفهاى ارزنده و منطقى شما رو سطر به سxطر خوندم و كلى لذت بردم.
اگر همه ما اين بينش و arzeshharo تو زندگى مون sarlohe قرار ميداديم چه بسا هم زندگى پر آرامش و غنى ترى داشتم و هم اينكه farzandanemoonro براى ساخت يك زير بناى fekriy صحيح و انسانى پرورش ميداديم.
مرسى . آرزو ميكنم در كنار khanevadetan سلامت باشيد.

خانم شريفي عزيز بخث فوق العاده مهمي رو مطرح كردين
واقعاً اين موضوع دغدغه همه است ولي شايد خودمون خيلي بهش فكر نكنيم و انكار كردن يا كنار گذاشتن مسئله اي به معناي پاك شدن اصل صورت مسئله نيست
منم به اين موضوع فكر مي كنم به خصوص توي خانواده هايي كه بچه دارن اين مسائل خيلي نمود داره

بعضي از پدر مادرها از همه چيزشون مي گذرن به خاطر بچه ها ،هيچي رو براي خودشون نمي خوان به خاطر بچه ها ولي غافل از اينكه روح اين بچه ها رسيدگي بيشتري مي خواد و بچه ها وقتي بزرگتر مي شن فكر مي كنن همه وظيفه داشتن كه براشون اين كارها رو انجام بدن و تازه به خاطر كمبودها هم طلبكارن

واقعاً از كارهايي كه شما براي پسر گلتون انجام مي دين لذت بردم اميدوارم هميشه كانون خانوادتون گرم و پر انرژي باشه

سلام دوستان

امروز تاپيك زنده باد تساوي رو مي خوندم و اونجا ديدم كه بعضي از دوستان از زندگي كارمندي گله كردند و در انتها اتفاقا بر خلاف اون .......................

من فكر مي كنم تمام اين مسايل در زماني كه روح ما گرسنه و تشنه نباشه قابل هضمه

چه ما كارمند باشيم و چه خانه دار اگه عشق و شور زندگي در ما نباشه مثل مرده ي متحرك هستيم
پيش مياد زمان هايي كه از شدت خستگي ساعت 7 شب به رختخواب رفتم و شام نخوردم ولي هيچ وقت فكر نكردم شاغل بودن جلوي زندگيم رو مي گيره

سوگل عزيز ما در زندگي چيزي رو بدست مياريم كه دنبالش هستيم
پسرم حدود 2 سالش بود باهم به پارك سپهر رفتيم دوستان ساكن شهرك غرب مي دونن اونجا هم بستني فروشي هاي خوبي داره و هم بساط بلالي ها پهن بود قبل ار رفتن پارك بهش گفتم رفتيم اونجا يا بستني بخور يا بلال هر دو تاش نمي شه گفت باشه اول كه رفتيم بستني اش رو خورد و بعد بوي بلال مستش كرد و در خواست بلال كرد گفتم نمي شه ما با هم حرف زديم يك دفعه با چشم خيس به من گفت مامان نريمان كه سر كار نمي ره وقتي ميان پارك هم بلال مي خوره هم بستني ............. دلم هوري ريخت بغض عجيبي گلوم رو فشار مي داد اون فكر مي كرد چون پول ندارم نمي خرم ............... اصلا نتونستم يك كلمه حرف بزنم و روي نيمكت پارك نشستم يك لحظه خودمو جاي والديني گذاشتم كه دست و بالشون بسته است و نمي تونن ساده ترين چيز ها رو فراهم كنند و بعد از اون تصميم گرفتم تمام تلاشمو بكنم تا اون آدم با وجداني بار بياد اطرافش رو خوب ببينه و مسايل رو خوب تجزيه و تحليل كنه البته تا اون موقع راه زياده ولي از همين تلاش خودم هم چيز هاي زيادي ياد گرفتم تازه فهميدم روح من هم تشنه و گرسنه است تشنه ي تمام خوبي ها كه گذر زمان از ما گرفته و به جاي اون توقعات بي جا و بي رحمي ها رو داده

آدما وقتي جسمشون گرسنه است سركش مي شن و نا فرمان فرقي نمي كنه وقتي روحشون هم گرسنه است همين اتفاق مي افته و نتيجه ي اون مي شه تاپيك مادر شوهر و زن داداش و...........

خيلي سخته تغيير كردن چه بسا مواقعي كه تصور مي كنم از بد جنسي هام دور شدم ولي يك واقعه بهم ياد آوري مي كنه كه هنوز يك كم شيشه خورده داري دوباره تلاش كن ....................

ما كه اين دغدغه رو داريم بايد از خودمون شروع كنيم و بعد اونو به طريق مقتضي به خانواده تسري بديم من اگه خودم زياده طلب باشم نمي تونم درس قناعت به همسرم و فرزندم بدم من اگه نتونم بين محبت واقعي و خودكشي فرق بزارم چطوري مي خوام انتظار داشته باشم فرزندم آدم متعادلي بار بياد من اگه .............

منتظر نظراتتون هستم

موفق باشيد

سلام خانم شريفي عزيز

خيلي ممنون از اينكه اين تاپيك رو باز كرديد.......
مطالبتون واقعا" خوندني هستن ........ و درد دل همه ماست ........


البته همونطور كه شما گفتيد ......يكي از دلايل دور شدن افراد خانواده از هم ....... شاغل بودن و خستگي ناشي از اون هم هست ........ كه عواقب اون :
تند خویی ، تند زبانی ، تند گویی و نسنجیده گویی ........ هست
صبر و تحمل مون كم ميشه .......


اميدوارم كه بتونيم در زندگي بكار ببنديم ......... نه اينكه بخونيم و بعد به فراموشي بسپاريم

مریم جان سلام

تاپیک جالبیه .... خیلی فکر کردم ....

راستش برای تهیه مواد لازم این غذا " غذای روح " نیاز به منابع زیادی هست ....

اول اینکه این منابع رو خودمون باید بی واسطه فراهم کنیم .... زیرا جایی آماده و فریز شده ندارن !!! کسی نمیتونه پول بگیره و برامون تهیه اش کنه ......!!! این غذا فساد پذیر نیست ....

اینکه چقدر اخلاص درتهیه اون و افرادی که اونوبرای خانواده شون آماده میکنن - وجود داره .... ؟ خودشون در چه شرایطی قرار دارن ؟ آیا موارد و شزایط لازم برای تهیه این غذای روح رو خودشون و خانواده شون رو هم دارن یا خیر ؟
چقدر پاکه و از ناپاکی به دوره ! ... در چه شرایطی تهیه شده ... آگاهی مون از منوی انتخابی چقدره ؟ عناصری که در تهیه اون دخالت دارن هم مهم اند .......

اینها و سوالات دیگه ...
همه و همه و........... اتفاقا خیلی از غذای مادی مهمتر و اثر گذار تره ....باعث میشه که همین غذای مادی مون رو هم بهتر ببینیم .... نه تنها غذا بلکه تمامی اتفاقات روزانه و اعمالمون ......

اگه اینها رو درنظر بگیریم ...اتفاقا راهگشایی میشه که اگه هم کار میکنیم و شاغلیم بفهمیم که به چه علت شاغلیم .... و اگه دور از خونه به سر میبریم در عوض چی میخوایم بدست بیاریم ؟؟!!!

هرچیزی قیمتی داره ..باید دید اینی که بدست میاد قیمتش برابری میکنه با اون چیز کسب شده ؟!!!

ضمنا مریم جان دوستان از شاغل بودن نارحت نیستن بلکه دارن تلاش میکنن تا به اون غذای روح سالم و تهیه اون برای خود و فرزندانشون برسن و فکر میکنن که کار بیرون اگه با تفکر دقیق و برنامه ریزی نباشه .... میتونه مانعی برای تحقق این امر باشه ... و دارن کوشش میکنن با علم و آگاهی خودشون و تجربیات بزرگترها راهی برای رسیدن به اون پیدا کنن ..... و خوشحالم که جوونهای ما اینقدر عاقل و پخته اند و به اطرافشون خوب دقت میکنن ...

مریم جون مرحبا از اینهمه فهم و درایت .... دست مریزاد به اینهمه تلاش و کوشش و بازهم ممنون از مبحث جالبت ..باید بیشتر فکر کنیم ....



سلام
شبنم جون
خوشحالم از اينكه وقت كردي به اينجا هم سري بزني حتما يادتون مياد راجع به اين قضيه صحبت كرديم من شروع كردم و شما زحمت ادامه دادن رو تقبل كنيد

همون طوري كه نوشتيد يكي از ويژگي هاي بد غذاي روح آماده نبودن مواد اوليه ي اونه من آش خيلي دوست دارم ولي تا لوازم اونو نداشته باشم از پختن اون طفره مي رم غذاي روح هم همين طوره تا موادش مهيا نباشه سعي مي كنيم جاي خالي اونو تو منوي غذاي روزانه امون نبينيم و به جاش سفره امون رو با چيز هاي ديگه پر كنيم

امروز قصد داشتم در مورد پاكي و نا پاكي غذا بنويسم و اشاره ي شبنم جون منو تو اين امر مصر تر كرد

با شستن و ضد عفوني كردن مواد غذايي خوراكي ما او نا رو پاك مي كنيم همين طور ظرف ها و دستهامون رو مي شوريم تا غذايي عاري از ميكروب بر سر سفره بزاريم ولي باز ممكنه اين غذا ناپاك باشه .............. اينجا مدخل ورودي غذاي روح و جسم يكي است دهان ................

چه موقع غذاي ما ناپاكه ؟ وقتي نفس پيدايش مواد اون نا پاك باشه وقتي كه پولي كه صرف تهيه ي اون شده از راه هاي شرافتمندانه تامين نشده باشه و براي مسلمانان و برخي اديان ديگه وقتي غذا ناپاكه كه از ممنوع هاي مذهبيشون درست شده باشه

حالا اين غذاي نا پاك با روح ما چه كار مي كنه ؟ مثل يك ميكروب عمل مي كنه و خوي هاي خوب و پسنديده را در خورنده به مرور زمان از بين مي بره براي همينه كه گذشتگان به ما ياد دادن مراقب لقمه هايي كه مي خورين باشين بر سر سفره هايي كه مي شنيد مواظب باشيد كه چي تناول مي كنيد
هر چقدر هم سنگ مراقبت و مواظبت از خانواده امون رو به سينه بزنيم ولي لقمه اي رو به خورد اونا بديم كه از راه شرافتمندانه تهيه نشده ذات و درون اون بچه ها آسيب مي بينه

مادري كه به همسرش در مورد دخل و خرج خونه راست نمي گه و هزينه ها رو غير واقعي نشون مي ده تا براي خودش پول جمع كنه و پس اندازي داشته باشه پنهاني از همسر نه براي روز مباداي خانواده بلكه براي روز مباداي خودش در واقع با دستاني نا پاك خانه داري مي كنه و نتيجه ي اون تهيه غذاي نا راستي و دروغ گويي و دزدي براي اعضا خانواده و خوراندن اون به فرزندان است

مادري كه پنهان از ديد همسر دست تو جيب او مي كنه و پول بر مي داره و يا در لوازم شخصي او بدنبال ارضا كردن حس كنجكاوي خودشه در واقع تخم شك و ترديد و بي اعتمادي رو در روح اعضا خانواده پرورش مي ده

پدري كه در آمد واقعي خودشو از خانواده پنهان مي كنه نه براي پس انداز بلكه براي هزينه هاي شخصي خودش در واقع از جيب خودش مي دزده

پدري كه به چار چوب خانواده اش اكتفا نمي كنه و نگاهش تو زندگي ديگرونه براي چشم چروني چه نوني بر سفره ي زن و بچه ي خودش مياره
والديني كه ..................................

دير يا زود دست اين پدران و مادران براي هم و براي بچه هاشون رو مي شه و فرزندان اونا چي مي شن با الگو هايي اين چنيني ......................

موفق باشيد

خانم شریفی عزیز ممنون مطلب خوب و جامعی بیان کردید من فرزندی ندارم که بخواهم برای رفتار با اون از راهنمایی های شما استفاده کنم، من و همسرم اکثرا باهم می رسیم خونه از وقتی که وارد خونه می شیم تا موقع شام خوردن من توی آشپزخونه مشغول آماده کردن شام شب و ناهار فردا هستم ولی سعی می کنم موقع خوردن شام محبت رو چاشنی غذای دو نفرمون کنم سعی می کنم این تنها وعده غذایی که با هم می خوریم با عشق باشه ولی نمی دونم که چه کار دیگه ای باید انجام بدم تا روحمون هم از این زندگی راضی باشه منتظر راهنمایی هاتون هستم

با احترام - مهناز






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 962]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن