تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826613773




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رهبر بزرگ ياران بزرگ مي‌خواهد


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: رهبر بزرگ ياران بزرگ مي‌خواهد


خانه فيروزه‌اي- ساجده عرب‌سرخي:
پدرم بنا بود؛ اما يك روز در سال نجار مي­شد. صبح علي‌الطلوع از خواب كه بلند مي­شد، چوب­هاي قد و نيم­قد را برمي­داشت و به اين موجودات بيچاره و درهم و برهم جاني دوباره مي­داد.

با وسواس اندازه مي­گرفت، اره مي­كرد؛ كنار هم مي‌چيد و بعد كه كار اره و اندازه‌گيري تمام مي­شد؛ با ميخ و چكش به جانشان مي­افتاد.

مي­گفت طاق نصرت درست مي­كنم. وقتي كارش تمام مي­شد، آن را بلند مي‌كرد و سر كوچه مي­گذاشت. خيلي بزرگ بود. همه اهالي مي‌آمدند. يا علي مي­گفتند. عرق
مي­ريختند و طاق نصرت را علم مي­كردند. نمي­دانستم طاق نصرت را چرا درست مي­كنند. اصلاً معني‌اش را هم نمي‌دانستم. تا مدت­ها فكر مي­كردم چون بابا آن را درست كرده، مي‌گويند طاق نصرت. نام پدرم نصرت بود.

وقتي طاق نصرت علم مي­شد، نوبت مي­رسيد به آذين‌بستن. فرش مي‌آوردند و مثل لباس تنش مي‌پوشاندند و چراغ‌ها را مثل گردن­بند از گردنش ‌آويزان مي‌كردند. بابا دورتر مي‌ايستـاد و تماشـا مي­كرد.

مي­گفت اگر بيايد، از همين­جا رد مي­شود.

***

نمي­دانم چرا هميشه فكر مي­كردم حوالي ساعت نه و ده صبح روز جمعه مي­آيد. همان وقتي كه ما از خواب بلند شده و توي كوچه پلاس شده­ايم و هنوز اذان ظهر را نگفته­اند. فكر مي­كردم كوچه به كوچه مي­گردانيمش و بزرگ­ترها را صدا مي­كنيم: «آقا اومد، آقا اومد.» اما آنها كار دارند و بيرون نمي­آيند و باور نمي­كنند كه بچه‌ها با آقا در حال عبورند. ما مي­رويم بيرون شهر و بزرگ­ترها، كه فقط از گم‌شدن بچه­هايشان نگران مي­شوند، دنبال ما از شهر بيرون مي‌آيند. انگار آنها كمتر نگران نبودن آقا هستند. آنها اصلاً فكر نمي­كنند كه او را گم كرده­اند. آنها دنبال ما هستند و ما با آقا بيرون شهر داريم از تپه‌ها بالا مي­رويم. بزرگ­ترها هيچ‌وقت به گرد پاي ما هم نمي­رسند.

***

شوق «ديدن» يك جورهايي هميشه با ترس از نديدن و ديده نشدن دامن­گيرم بود. بيايد و من نباشم؛ بيايد و من نشناسمش...

مي­گفتند توي كوچه و بازار از كنار ما رد مي­شود، ولي ما نمي­دانيم اوست. به خودم مي­گفتم ديگر مثل تصوير بعضي از كتاب­هاي ما نيست كه آقايي باشد سوار بر اسب، با حلقه­اي نوراني دور سرش؛ اگر اين‌طور بود كه مي­شناختيمش. انگار بايد حواسمان به همه باشد؛ به كسي تنه نزنيم و پاي كسي را لگد نكنيم؛ حرف ناجوري از دهانمان در نيايد و...

نكند كه او باشد...

معلم‌مان مي­گفت: «او هم مثل پيغمبرص و امام عليع بين مردم زندگي مي­كند.»

مي­گفتم: «اگر بيايد و ما نشناسيمش چي؟»

مي­گفت: « نگران نباش، او دنبال يارانش مي­گردد؛ شما لياقت پيدا كنيد، او خودش مي‌آيد سراغتان.»

بعد مي­خنديد و مي­گفت: «حالا درس بخوانيد. امام يار بي­سواد و تنبل مي­خواهد چه كار؟! شما مرا راضي نمي­كنيد، چطوري مي‌خواهيد آقا را راضي كنيد؟»

***

يك عالمه سؤال توي مغز هركدام از ما هست كه گاهي دنبال جوابش مي­رويم، گاهي هم نه. گاهي جوابي برايش هست، گاهي هم نيست.

با چند نفر از دوستان خانه فيروزه‌اي، تعدادي از سؤال­هايي را كه توي مغزمان است و بيشتر از بقيه قلقلكمان مي­دهد، از آدم­هايي كه بلدند مي­پرسيم. و اگرچه مي‌دانيم هنوز كلي سؤال و جواب وجود دارد، فعلاً اين سؤال و جواب‌ها را تنظيم مي­كنيم تا بخوانيم و باز هم به سؤال­هاي باقي‌مانده و تازه فكر كنيم.

***

* گاهي مي­گويند امام حاضر است، گاهي مي­گويند غايب؛ چطور مي‌تواند هم حاضر باشد و هم غايب؟

بستگي دارد از چه زاويه­اي به موضوع نگاه كنيم. وقتي من سر كارم، تو مي­داني دقيقاً كجا هستم و چه كار مي­كنم؟ نمي­داني، ولي با من كه صحبت مي­كني، متوجه مي‌شوي كه من سركارم، زنده و حاضر. وقتي من پيش تو نيستم زنده­ام. غيبت به اين معناست كه ما حضورش را حس نمي­كنيم. هر لحظه ممكن است او را ببينيم و از كنارش بگذريم. غيبت يعني همين. كسي را كه حي و حاضر است مي‌بينيم؛ ولي نمي­شناسيمش و فعلاً براي ما غايب است. اما او حضور دارد و ما را مي­بيند و ممكن است در ميان ما باشد و از اين نظر حاضر است.

* چرا براي زندگي شيرين توي يك دنياي زيبا، بايد بنشينيم و منتظر آمدن يك نفر باشيم؟

قرار نيست بنشينيم. قرار نيست ما قدمي برنداريم و فقط نگاهمان به راه باشد كه كسي بيايد. بايد هركدام در حد توانمان، براي رسيدن به عدالت، صلح و آرامش تلاش كنيم و هر كاري كه مي­توانيم انجام دهيم. اعتقاد به ظهور بايد افق نگاه انسان را وسيع كند، نه اين كه او از زير بار مسئوليتِ ساختن دنيا، شانه خالي كند. بايد مبارزه كنيم و پيروز شويم. بايد حواسمان باشد كه بعد از هر پيروزي، پيروزي بالاتري هم هست. حواسمان باشد اينها
حلقه­هايي هستند براي رسيدن به پيروزي نهايي. در اين حالت، نفس آمدن يك نفر يا يك قهرمان، آدم­ها را اميدوار نگه مي­دارد.

* دنيا تا به حال اين همه ستم كشيده است، پس او چرا نمي‌آيد؟

هر حادثه­اي نياز به زمينه­هايي دارد كه اگر فراهم نشود آن حادثه روي نمي­دهد.

مي­گويند ابومسلم خراساني وقتي مي­خواست عليه بني‌اميه قيام كند، ابتدا به امام صادقع روي آورد، كه اجازه بدهيد من مردم را به خلافت شما دعوت كنم. اين دعوت ظاهراً يعني امكان اين­كه حكومت حق برپا كنيم. امام جواب داد: «زمان، زمان من نيست. زمينه‌هايي براي برپايي حكومت حق بايد وجود داشته باشد.» بله، هميشه انسان‌ها نياز به منجي دارند؛ اما براي اين كه در بهترين شكل و پايدار تا قيامت باشد، بايد كارهايي انجام شود. بايد زمان بگذرد تا افراد مؤثر در رهبري نهايي تربيت شوند. حتي بايد به خود منجي زمان داد. او بايد وقت داشته باشد كه ببيند، بشنود و تجربه كند، تا پخته شود. بايد به او به اندازه كافي فرصت داده شود تا براي ساختن بهترين حكومت دنيا آماده شود. اگر كسي هزار سال كتاب خوانده باشد، هزار سال جنگ و صلح ديده باشد، هزار سال زندگي و مرگ، هزار سال فكر كرده باشد... ديگر در اين­كه او لايق­ترين فرد براي مديريت جامعه است، شكي نيست. شايد ديگر حتي معجزه لازم نباشد تا پيروز و موفق باشد.

* جامعه­ پس از آمدن حضرت مهدي (عج) چه شكلي مي‌شود؟

در جامعه امنيت و آرامش به وجود مي­آيد و اين همه اضطراب و آشفتگي، كه اين روزها گريبان­گير ماست، از بين مي‌رود. نكته ديگر، برقراري برابري و مساوات در جامعه است. برابري به معناي برابرانگاري؛ برابرانگاري در هر جايي كه حقي يا تكليفي وجود دارد؛ تكليف و امتيازها عادلانه تقسيم مي­شود. اگر حقي هست، همه در آن سهيم خواهند بود و اگر تكليفي هست، همه به دوش خواهند كشيد. اين تقسيم برابر و عادلانه، در زندگي طبقه‌هاي بالاي جامعه نمود پيدا مي­كند. يعنـي در همه‌جا، زندگي افراد طبقه­هاي بالا و صاحب‌منصبان، شبيه زندگي ديگر اقشار جامعه مي‌شود. چون همه چيز در جامعه به‌طور مساوي تقسيم مي‌شود. مردم در آن روزگار به لحاظ عقل و شعور به عالي­ترين مرتبه ممكن مي‌رسند.

* ما براي رسيدن به اين زندگي چه كار بايد بكنيم؟

كار‌كردن و آماده‌شدن سخت است. براي يك بازي ساده فوتبال كلي تمرين، اردو، زحمت و تداركات لازم است. با اين نگاه، ما براي آباد كردن دنيا چه تمريني كرده­ايم؟

مثالش همين فوتبال خودمان. ما مرتب دنبال مربي مي­گرديم. انگار مربي بايد به جاي بازيكنان فوتبال بازي كند. هيچ كس فكر نمي­كند آيا ما بازيكن سطح بالا داريم؟ كار تيمي بلديم؟ امكانات لازم را فراهم كرده‌ايم؟ مربي خوب، بازيكن خوب مي­خواهد.

مشكل ديگر هم اين است كه بعضي بازيكنان ما خيلي خوبند و بعضي‌ها ضعيف. وقتي قوي­تر­ها به جاي همه بدوند، تيم يك نفره يا دو سه نفره مي­شود. ديگر تيم به آن معناي واقعي نيست. در مقابل تيم­هاي مشابه ممكن است موفق شوند، اما در مقابل
تيم­هاي قوي نه.­ دو تا دريبل مي­زنند و زمين مي­خورند. براي موفقيت تيم، به بازي گروهي خوب و منسجم نياز داريم. مربي جا افتاده زماني مسئوليت يك تيم را مي­پذيرد كه همه چيز سرجايش باشد؛ تازه آن وقت اول كار است.

بايد بازي كردن را ياد بگيريم. اول خودمان را درست كنيم، بعد به دنبال درست‌كردن دنيا باشيم. ما هنوز در مرحله اول راهيم. بايد از خودمان و خانواده خودمان و جامعه خودمان شروع كنيم. امام زمان عج رهبر جهاني است؛ وقتي مي­آيد كه مقدمات كار را آماده كرده باشيم. او مي­آيد كه مثل يك مربي ورزيده و ماهر ما را در يك تيم بزرگ تمرين بدهد؛ تمرين انسانيت؛ تمرين آزادگي و تمرين عدالت.

* چه­طور مي­شود به آمدنش سرعت داد؟

نمي‌دانم، ولي به آمادگي ما بستگي دارد. او مشتاق­تر از ماست براي آمدن. ظهور فرقش با حضور همين است. ظهور يعني قبول مسئوليت تيمي كه مي­خواهد بازي كند. وقتي بازيكنان آماده نيستند و تيمي شكل نگرفته است، ايشان مسئوليت چه چيزي را بپذيرند؟ ظهور يعني بيايند وسط ميدان زندگي و كار را شروع كنند وگرنه كه ايشان حي و حاضر ميان ما هستند. شناختن ايشان كه مشكلي را حل نمي­كند. مشكل اساسي ما اين است كه ما قهرمان را دوست داريم. ولي كسي نمي­خواهد خودش قهرمان باشد. ديدن يك قهرمان ما را پر از شور و غرور مي­كند، ولي تبديل شدن به يك قهرمان عرق آدم را در مي­آورد. رهبر بزرگ ياران بزرگ هم مي‌خواهد.

* اگر ما به طور طبيعي به سمت كمال مي­رويم، ديگر چه نيازي به آمدن او داريم؟

انسان امروز، چه از لحاظ اجتماعي و چه از لحاظ فردي، در عدالت و رفاه بهتري نسبت به قبل زندگي مي‌كند. اما اين وسط يك چيز كم است: معنويت. انگار معنويت را در هيچ دكاني پيدا نمي­كني. بله، بشر به عدالت مي­رسد، اما اگر معنويت در كنار عدالت نباشد، انسان به كمال نمي­رسد؛ به سعادت دست پيدا نمي­كند. انگار در دنيا چيزي عوض نمي­شود.

* زندگي عادلانه و دنياي زيبايي كه امام زمان عج مي‌سازد، دوباره به سوي زشتي و ستم مي­رود يا زيبا و عادلانه مي­ماند؟

تاريخ بشر با خانه‌كردن عدالت و معنويت توي زندگي آدم­ها، تمام مي­شود. يعني بعد از اين كه صلح و عدالت و حق پيروز شدند، ما ديگر به عقب برنمي­گرديم. اصلاً شيريني اين پيروزي نهايي در همين است كه هميشگي­ است.

تاريخ درج: 21 مرداد 1387 ساعت 16:31 تاريخ تاييد: 23 مرداد 1387 ساعت 08:16 تاريخ به روز رساني: 23 مرداد 1387 ساعت 16:58
 چهارشنبه 23 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن