محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826052544
گفتگو با شاگرد شجریان در زمانه ای که همه از او تقلید میکنند
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گفتگو با شاگرد شجریان در زمانه ای که همه از او تقلید میکنند
علی شیرازی - استاد فرامرز پایور و گروهش در سالهای ابتدایی دهه هفتاد، آوازخوان جوانی را به دوستداران موسیقی معرفی كردند كه خیلیها او را شجریان آینده مینامیدند.این جوان هرچند كه در اندك زمانی توانست نام خود را به فهرست كمتعداد شاگردان تأیید شده قدیمی استاد شجریان اضافه كند؛ اما در سالهای بعد با ورود پیدرپی خوانندگان جوانی كه همه آنها به شیوه شجریان میخواندند؛ به یكی از دهها خواننده این مكتب تبدیل شد.با این وجود در دوره جدید نیز «حمیدرضا نوربخش» به صورتی دیگر نام خود را- حداقل در میان اهل فن- مطرح كرد. او اینك از معدود مدرسان دوره صداسازی به شمار میرود.صداسازی دوره پیش نیاز آواز و ردیف آوازی است كه قدمت تدریس آن به شكلی كه مدنظر نوربخش- دست پرورده استاد شجریان- است؛ به زحمت به یك دهه میرسد.این دوره آموزشی در وضعیت اخیرش محل مناقشه و بحثهای فراوانی میان كارشناسان موسیقی و آواز بوده است. موافقان صداسازی آن را لازمه فراگیری ردیف و تولید صدای مطلوب میدانند.در مقابل اكثر مخالفان، بدون آن كه با اصل صداسازی مخالف باشند، معتقدند كه اولاً صداسازی همواره به نوعی در دورههای آموزشی آواز وجود داشته و ثانیاً بیشتر خوانندگان قدیمی ضمن داشتن صداهای مستقل به خوبی و با كمترین نقص آواز میخواندهاند. در حالی كه امروز صداهای بیشتر خوانندگان جوان و میانسال ضمن داشتن شباهت به یك استاد، دارای معضلات و كمبودهای فراوانی هستند.با این پیش زمینه، نزد حمیدرضا نوربخش- از معتقدان پروپاقرص صداسازی به مفهوم جدید و مدرس شاخص این رشته- رفتیم. او با حوصله، صراحت و اعتماد به نفس بالا پاسخ پرسشهای ما را داد.گفتگوی همشهری را با وی میخوانید:صداسازی یعنی چه؟صداسازی را میتوان به بدن سازی در ورزش تشبیه كرد؛ یعنی به نوعی انجام نرمشهای مربوط به حنجره و این كه هنرجوی آواز بتواند حنجره خود را پرورش دهد و تقویت كند.منتهی صداسازی در مقولههای مختلف، تكنیكهای متفاوتی را میطلبد. به طور كلی صداسازی یعنی افزایش قابلیتهای حنجره و به فعل در آوردن قوههای نهفته در آن. این از معنی صداسازی با این تفاوت كه در مثلاً هنر تئاتر، صداسازی معنا و تكنیك خاص خود را دارد.همچنین در بازیگری برای سینما و گفتن دیالوگها یا در اپرا و آواز كلاسیك و از همه مهمتر آواز ایرانی، در هریك از اینها صداسازی مختص همان رشته است. منتهی این كه صدا را با چه هدفی و برای چه منظوری میخواهیم بسازیم؛ موضوع فرق میكند.آیا شما با صداسازی در مقولههای هنری دیگر مثل فن بیان هنرپیشهها هم آشنا هستید؟خیلی دقیق نه، ولی در حد مطالعه چرا.شمهای از تاریخچه صداسازی در ایران را بیان كنید.این واژه نه خیلی جدید است و نه خیلی عجیب و غریب! گاهی كه اسم آن بر زبان میآید؛ بعضیها فكر میكنند مقوله تازهای است یا مثلاً تازه از آسمان آمده و طبیعتاً یك عدهای جلوی آن موضوع میگیرند.به نظر من شاید خوب طرح نشده باشد. اگر به خوبی و به صورت شفاف طرح شود؛ فكر نمیكنم كسی منكر الزام وجود آن شود و یا تصور كند كه چیز تازهای است.میگویم این مقوله تازهای نیست؛ چون بالاخره در گذشته هر كسی كه میخواسته آواز بخواند؛ تمرین میكرده است. خوب آواز را كه بدون تمرین نمیشود خواند.این تمرین كردن همان صداسازی است. منتهی هیچ وقت به شكل مدون در نیامده است. شاید شكل تدوین شده آن نو و جدید به نظر بیاید.در حالی كه فكر میكنم كه همه پیشینیان و قدما به آن توجه میكرده و آن را انجام میدادهاند؛ حتی بهطور ناخودآگاه. یعنی این كه هركسی كه میخواسته آواز بخواند باید صدایش را آماده میكرده، وسعت آن را میسنجیده و در افزایش وسعت و قدرت آن میكوشیده است.اما این كه به عنوان پیش نیاز آموزش آواز و ردیف به آن توجه شود؛ متعلق به چه دورهای است؟فكر میكنم از این نظر، صداسازی تازگی داشته باشد. در مورد آموختن ساز هم فكر میكنم كه در دوره قاجاریه به این صورت بوده كه هنرجو سازی در دست میگرفت و نزد معلم از ابتدا درآمدی را با هم مینواختند.بعد ردیف را خیلی دست و پا شكسته و به نرمی شروع میكردند تا كمكم هنرجو راه بیفتد. بعدها عزیزانی مثل وزیری و خالقی متدهای سادهای را طراحی كردند كه مثلاً ساز را چهگونه باید در دست گرفت و مضراب زدن چگونه است و چه و چه... به مرور انگشتان دست ورزیده و هنرجو آماده نواختن ردیف میشود.خوب در آواز هم به همین شكل است. یعنی این كه به جای آموزش درآمد شور یا ماهور به شكل ابتدا به ساكن به هنرجو، میآییم صدای او را پرورش میدهیم.یعنی منظور شما این است كه در قدیم كه اكثر خوانندگان بیاشكال و كم اشكال میخواندهاند صداسازی كار كرده بودند؟بعضیها برحسب اتفاق صدایشان آمادگی لازم را دارد. یعنی از بچگی خواندهاند؛ مثل خود ما. خوب ما كه از ابتدا صداسازی كار نكردیم؛ نه من و نه آقای شجریان. همینطور اول بم میخواندیم؛ زیر میخواندیم، چون قدیمیها میگفتند صدا باید بم و زیر اجرا شود.ما بر حسب اتفاق درست تمرین كرده بودیم و خیلی از خوانندهها به همین صورت درست تمرین كرده بودند. البته خیلی از قدیمیها هم صدا داشتهاند اما درست تمرین نكرده بودند و این اشكال در صداهایشان مشهود است.نظر شما راجع به گروهی كه به آموزش ابتدا به ساكن ردیف معتقدند و میگویند صدا را باید حین خواندن ردیف ساخت؛ چیست؟در این صورت هنرجو از اول بسمالله و درآمد شور مجبور است ادای استاد را در بیاورد. اصلاً ادای خواندن ردیف را در بیاورد و ملودی را با یك زبان عجیب و غریبی بیان كند. آخرش میبینی كه این كار نشدنی است.در نهایت آنهایی كه صدا دارند خوب وضعیتشان بهتر است و آنهایی هم كه صدا ندارند؛ هیچ چیز به هیچ چیز! این طوری شد كه در سال 1373 پس از پنج سال كه دیدم این گونه تدریس كردن هیچ محصول خوبی در پی ندارد؛ كلاسهایم را تعطیل كردم، رفتم پیش استاد و عرض كردم كه مشكل آواز اینهاست.بعد با آقایان كرامتی، شفیعی، رفعتی و جهاندار- كه بعضاً میآمد و كمی دور افتاده بود- آمدیم و موضوع جلساتمان را صداسازی تعیین كردیم.یعنی نزد استاد شجریان به نوعی به آسیب شناسی آواز ایرانی پرداختید؟بله تقریباً از حدود سال 1372 تا 1376 یعنی به مدت چهار سال موضوع بحثهای ما این مسأله بود. با هم مینشستیم و نكاتی را كه به نظرمان میرسید مطرح میكردیم. استاد نظرشان را میدادند كه مثلاً اینطور باید شروع كنید.بیشتر میگفتند كه این كشش را اینگونه باید اجرا كنید و این ویژگیها را باید داشته باشد. مباحث دیگر هم مربوط به تحریر دادن بود.یعنی نخستین بار خود استاد این دوره را برای شما گذاشت؟بله.همایون هم در آن كلاسها حضور داشت؟آموزش او هم، هم زمان با دوره ما بود. بعد از آن دوره من اولین نفری بودم كه از سال 1377 شروع به تدریس صداسازی كردم و تاكنون نتیجه خوبی هم گرفتهام.این 8 سال تدریس چه نتایجی در برداشته است؟نتیجهاش این بوده كه شاگردانم وقتی امروز در جایی دهانشان را باز میكنند و میخوانند؛ تحریرشان سرجای خودش است. وسعت و حد و حدود صدایشان را میشناسند. الكی داد و بیداد نمیكنند و جیغ و فریاد بیخودی نمیزنند.به خوبی هم درك میكنند كه وقتی مرد از دوره بلوغش گذشت و صدایش تثبیت شد؛ دیگر به آن صورت وسعت صدای او قابل افزایش نیست. فلان نت زیر را هم اجبار و الزامی نیست كه همه بخوانند. یكی ممكن است بتواند؛ یكی هم شاید نتواند.اما با كیفیت میتوانیم جبران كمیت را بكنیم.یعنی همان كاری كه استاد بنان موفق به اجرای آن شد...دقیقاً در صدای بنان كسی هیچ خلائی احساس نمیكند كه كاش او سه پرده بالاتر را میخواند. ضمن این كه از نظر زیباییشناسی هم بسیار اثرگذار آواز میخواند. دیگر این كه حتماً شنیدهاید كه با مرحوم ظلی تمرین میكرده و جای صدای او میخوانده است.ولی وقتی به او میگویند كه صدای شما در پردههای زیر خوشرنگ نیست میپذیرد. حالا نه این كه نمیتوانست اما حذر میكرد؛ چون زیبایی نداشت.به نظر میرسد بنان از معدود خوانندگان صدساله اخیر است كه وحدت رنگ و تنالیته صدایش در تمام نتهایی كه اجرا كرده حفظ میشده است. چیزی كه در بین خوانندگان فعلی تقریباً وجود ندارد...ما هم با همین هدف كار را شروع كردیم. اما موضعگیریها و مخالفتها به تدریج شروع شد. سپس به نظرم آمد كه این موضوع چون شكافته نشده با آن مخالفت میكنند. وقتی با آنها صحبت كردیم دیدند یك چیز من در آوردی و عجیب و غریبی نیست.حالا شاید حرف ما برای بعضیها مقبولیت نداشت؛ اما صرفنظر از این كه استاد شجریان براین مسأله صحه گذاشتند چون موضوع دو دو تا چهار تاست هر آدم عاقلی برآن صحه میگذارداتفاقاً اگر آنها ایرادی هم بگیرند؛ هیچ كسی در مقبولیت نظر و جایگاه استاد شجریان تردیدی به خود راه نمیدهد. تصور من این است كه ایرادی كه منتقدان وارد میدانند بیشتر در این نكته است كه محصول صداسازی به معنایی كه در این سالها رواج پیدا كرده بیش از آنكه خوانندهای باشد كه بر صدای خود مسلط باشد در واقع مدلهای درجه دو و سه و چهار و مقلدانی است كه همه آنها یك جور و یك شكل میخوانند. یعنی اینكه سالهاست كه قبل از اینكه كسی در جمعهای خودمانی یا كنسرتها شروع به خواندن كند، میتوان حدس زد كه چه جور صدایی دارد و چگونه میخواند.ببینید، یكی از مشكلات این است كه در واقع اینها صداسازی نكردهاند، اول تحقیق كنید كه آیا به غیر از من كسی صداسازی تدریس میكند یا نه. من فكر نمیكنم كه به جز من كسی كلاسی در این زمینه دایر كرده باشد كه به قول فرمایش شما از صافی استاد شجریان گذشته باشد. نكته مهم اینكه بحث شناخت صدا و تدریس صداسازی بیتعارف كار هر كسی نیست.تمرینها و اتودهای آن هم اصلاً سخت نیست. اتفاقاً خیلی هم ساده است و همه آنها را میشود در یك جلسه درس داد، حتی میتوان همه را روی یك نوار منتشر كرد. اما مسئله مهم، بحث شناخت صداست.یعنی به محض اینكه كسی دهانش را بازی میكند؛ بفهمی مشكلش در خواندن چیست و از آن مهمتر یعنی شناخت حنجره و بافت آن، دیگر اینكه هر كسی به محض اینكه میخواند من ایرادش را متوجه میشوم و به او تذكر میدهم، او هم میفهمد اشكالش همین است، این توانایی را من دارم.خب، استاد شجریان كه به مراتب بیشتر دارند و ایشان هم میدانند كه من دارم و به من اجازه این كار را دادهاند. اما مشكلی كه شما میگویید؛ این است كه وقتی ما فقط از صبح تا شب به نوار صدای استاد شجریان گوش بدهیم، دیگر فقط میتوانیم ادای ایشان را در بیاوریم. آن وقت دیگر همه صداها شبیه هم میشود و شدند و این اتفاق افتاد. بعضی وقتها هم به شكلی زننده!خب، آقای شجریان فیزیكی مخصوص به خود دارد و از لحاظ جسمی، میمیك چهره، بافت حنجره، فضای دهان و اندازه سر او و آوازش بر این ویژگیها و مختصات خوش نشسته است. اما اگر دیگری بخواهد ادای ایشان را در بیاورد، بعضی وقتها تمسخرآمیز و مضحك میشود.یعنی آدم دقیقاً میبیند كه بعضیها سعی میكنند فرم صورتشان را هم مثل ایشان در بیاورند! اما در میان شاگردان چنین چیزی نیست. شما فقط یك نفر را نشان بدهید كه از این نوع مشكلات داشته باشد. اصولاً بعضیها بافت حنجرهشان به آنها اجازه نمیدهد تا مثل شجریان بخوانند.اینها اتفاقاً كسانی هستند كه هنوز از مرحله صداسازی عبور نكردهاند. در صداسازی وظیفه معلم این است كه به فلان شاگرد بگوید شما صدایت به شیوه استاد قوامی میخورد یا به دیگری بگوید صدای تو به شیوه استاد بنان میخورد، یعنی معلم باید توانایی هر حنجره را بیابد و به صاحب آن گوشزد كند.نقاط ضعف و قوت صدا را به هنرجو بگوید و راه برطرف كردن ضعفها را به او نشان دهد. اما وقتی كه همه از صبح تا شب فقط به یك صدا گوش میدهند و فیلم اجراهای او را میبینند خب، اوضاع این طوری میشود دیگر...یكی از معضلات موجود در بیشتر این صداها فقدان صدای بم شسته رفته و مطلوب است...بله این در حالی است كه بمخوانی جایگاه رفیعی در آواز دارد. تحریرهای این افراد به هیچوجه سرجای خودش نیست و در فضای دهان به صورت «ها ها ها» اجرا میشود. این صداها در واقع به مشكلات اولیه و ابتدایی دچارند. صدای میانیشان به كنار، آنها در اوج مشكل صدادزده دارند و مدام رنگ صدا تغییر میكند.اینها باید در صداسازی مشكلات خود را حل كنند. نه اینكه فكر كنیم و این طور جا بیندازیم كه صداسازی این معضلات را به وجود آورده است!آقای نوربخش، تعریف شما از تقلید چیست؟یعنی طابق النعل بالنعل از روی كاری كپیكردن...تقلید در هنر چه معنایی دارد؟در هنر هم همینطور. یعنی اینكه شما یك كار یا اثر هنری را عیناً كپی كنید. طبیعتاً یادگیری هنر با تقلید شروع میشود.تقلید در هنر تا كی باید ادامه پیدا كند؟در دوره مصرفكنندگی هنرجو، تقلید هم هست. یعنی تا زمانی كه مصرفكنندهایم باید تقلید كنیم. اما موقع تولید دیگر نباید به تقلید ادامه دهیم. منتهی در اینجا متخصصان چیزهایی را با هم خلط میكنند و آن اینكه به شیوه كسی آواز خواندن با تقلید از او باید فرق داشته باشد.ببینید، تقلید یعنی اینكه عیناً كپی بردارید. مثل فرم صدادهی و اجرای مو به موی جملهبندی تحریرها، یعنی اینكه هیچ چیز از مقلد در آواز وجود نداشته باشد. اما زمانی میرسد كه انتخاب شعر آواز، جملهبندیها و تلفیق آن با موسیقی هم مال شماست؛ اما بوی فلانی را میدهد. این دیگر تقلید نیست بلكه خواندن به شیوه آن شخص به شمار میرود.مثل خواندن به شیوه استاد بنان كه اگر آن را آنالیز كنید، مثلاً ریتمش مال بنان نیست یا حداقل اینكه هست اما خواننده این هنر را داشته كه نشسته و اینها را مثل یك اثر كولاژ كنار هم چسبانده و اجرا كرده است.این كار مهر و امضای شخصی پیرو شیوه بنان را برخود دارد و دیگر نمیتوان به او عنوان مقلد را اطلاق كرد. در واقع این مسائل است كه مقداری با هم خلط میشود. در نهایت و گذشته از همه اینها ما در آواز چه كسی را داریم كه عاری از همه كس، همه چیز آوازش متعلق به خود اوست.این آدم آقای شجریان است. از هر نظر همه چیزش مال خودش است...اتفاقاً كسی ایرادی را به شجریان وارد نمیداند؛ بلكه ایراد را به كسانی میگیرند كه به تقلید صرف از ایشان میپردازند. در حالی كه خود ایشان هم در دورههایی تقلید كردهاند؛ از بنان گرفته تا ایرج، اما همه این مراحل را گذراندهاند. اما مقلدان امروز گویی نمیخواهند یا نمیتوانند دوره تقلید را پشت سر بگذارند...هیچ كس نمیتواند به صورت صد در صد خودش باشد. در كار هنری همه این مسائل وجود دارد. ما وامدار گذشتگان هستیم و نمیتوانیم از آنها جدا شویم. اتفاقاً شیوه یعنی اینكه وقتی شما زمانی به شیوه فلانی آواز میخوانید بوی او را تداعی كنید.اگر من فقط جملهبندی تاج را اجرا كنم؛ نمیشود شیوه تاج. زمانی شیوه تاج اجرا میشود كه آواز من بوی تاج را هم بدهد. یعنی آنچنان نزدیك به او بخوانم كه بافت حنجره او را هم تداعی كنم. شیوه به مجموعه اینها میگویند و نه فقط به جملهبندی صرف.به نظر من اینكه ما مثل شجریان میخوانیم چیزی نیست كه دقیقاً به اراده ما بستگی داشته باشد و بتوانیم تاریخی را اعلام كنیم كه تا آن روز به این صورت میخوانیم. گذشتن از این دوره اولاً به هوش خواننده بستگی دارد و همچنین به تلاشی كه او میكند.اینكه یك نفر در رشتهای به بار بنشیند به مجموعه عواملی بستگی دارد كه دقیقاً نمیتوان گفت چه چیزهایی هستند. خواننده قاعدتاً باید بعد از دوره مصرفكنندگی وارد دوره تولید بشود. منتها در این راه خیلیچیزها باید به آدم كمك كنند.بعضی وقتها عدهای بدشانسی میآورند. بعضی از صداها آن قدر به شخص نزدیك و شبیهند كه شاید تا آخر عمر هم نتوانند از آن جدا شوند، مثلاً آقایان هریسچی و قیطانچیان، به غیر از مرحوم ظلی، دو شاگرد برجسته استاد اقبال آذر بودند.خب، ظلی از نظر صدا مستقل از اقبال بود؛ اما آن دو نفر دیگر بافت حنجره و صدایشان نزدیك به اقبال بود. گاهی تا آخر عمر حتی اگر همه عناصر صدای خواننده مستقل از یك استاد باشد؛ اما رنگ صدای او آن شخص را تداعی میكند.با این وجود هر كس باید تلاش خود را برای استقلال صدایش بكند، من فكر نمیكنم كه هیچ معلمی بر شباهت صدای شاگرد با خودش اصرار داشته باشد.اما چیزی كه تقریباً دارم نسبت به آن مطمئن میشوم؛ این است كه تصور نمیكنم كه هیچ یك از مقلدان شیوه شجریان روزی بتوانند مستقل از استاد بخوانند. آیا شما تاكنون به این موضوع فكر كردهاید؟اتفاقاً من راجع به این موضوع فكر كردهام. به نظرم این طوری نیست. این مسئله تا حدودی به زمان نیاز دارد. به علاوه، یكی از مهمترین و مؤثرترین چیزهایی كه به هنرمند كمك میكند تا كارش شبیه خودش بشود، ارائه اثر است.یعنی حضور مداوم در بازار موسیقی؟این به علاوه بازتابهایی كه در قبال آثارش میبیند. من تصور نمیكنم كه به جز این راه دیگری وجود داشته باشد. حتی در مورد شخصی مثل استاد شجریان، یكی از آفتهای زمانه ما این است كه امكان كار مداوم وجود ندارد. امروز ما داریم با كسانی – خوانندگان قدیم- مقایسه میشویم كه هیچ وقت امكانات آنها را نداشتهایم، دائماً هم باید محاكمه بشویم.اول اینكه در دوره ما هیچ تریبونی برای آواز خواندن وجود ندارد. دوم اینكه وقتی ما كاری نمیكنیم، بازخوردی هم ندارد چه طور باید انتظار درخشیدن داشته باشیم و صددرصد هم خودمان باشیم، در دوره گلهای رادیو آقای شجریان و دیگران موظف بودهاند كه ماهی یكی دو آواز تحویل دهند.یعنی تا این آواز تمام شد باید میرفتی سراغ اجرای آواز بعدی. دائم پخش و تحلیل میشد. تازه با آن امكانات، پانزده سال كشید تا شجریان شد استاد شجریان! باید همه این مسائل را در نظر بگیرید و بعد ما را محاكمه كنید! به علاوه اینكه در هیچ زمانی هیچ كسی مثل شجریان به این صورت بر آواز سیطره نداشته تا همه نگاهها به او دوخته شده و تا این حد تأثیرگذار باشد.اما امروز تقریباً بیشتر معلمان آواز در حال تدریس شیوه شجریان هستند. در این بین آیا فكر نمیكنید كه شیوههای دیگر به مرور از بین میروند؟من اصلاً تدریس این شیوه را در بوجود آمدن این شرایط دخیل نمیدانم. این اقبال به شجریان بیشتر به دلیل جذبهای است كه ایشان دارد. در طول تاریخ هیچ وقت اتفاق نیفتاده كه یك آدمی اینقدر جاذبه داشته باشد.شما ببینید، الان نه تنها در هنر موسیقی بلكه در میان هنرمندان دیگر هم معدل هنر ایرانی شجریان است. حتی چهرههای سینمایی هم به اندازه ایشان مقبولیت ندارند. هیچ آدمی را در هیچ رشتهای نمیتوان با شجریان مقایسه كرد.اینها مجموعهای است كه همه را میكشاند به سمت ایشان، به ویژه آوازخوانان را.به عنوان یك مدرس و محقق رشته صداسازی، نظرتان راجع به كیفیت صدای آقای افتخاری چیست؟وقتی كه ایشان به شیوه خودش میخواند، از نظر صداسازی هیچ ایرادی بر صدایش وارد نیست، تنها زمانی كه به شیوه ایرج میخواند، تحت تأثیر او، مقداری از صدای خودش فاصله میگیرد.منبع : همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 384]
صفحات پیشنهادی
فشار روانی در محیط کار
تازهترين يافتهها درباره فشارخون فشار روانی در محیط کار و افزایش فشارخونتنهایی عامل افزایش فشار خون استتأثیر نماز بر بیماری فشار خون شما هم رأی بدید. ...
تازهترين يافتهها درباره فشارخون فشار روانی در محیط کار و افزایش فشارخونتنهایی عامل افزایش فشار خون استتأثیر نماز بر بیماری فشار خون شما هم رأی بدید. ...
چگونه فشار خون را كنترل كنیم؟
فشار روانی در محیط کار و افزایش فشارخون چگونه فشار خون را كنترل كنیم؟ - فشارخون بالا عارضه ای كه باید از آن ترسید! - با فشارخون بالا چه كنیم ؟ شما هم رأی بدید. ...
فشار روانی در محیط کار و افزایش فشارخون چگونه فشار خون را كنترل كنیم؟ - فشارخون بالا عارضه ای كه باید از آن ترسید! - با فشارخون بالا چه كنیم ؟ شما هم رأی بدید. ...
چگونه فشارهای روانی را کنترل کنیم
چگونه فشارهای روانی را کنترل کنیم. ... پس از شناخت این عوامل، برای کاهش میزان استرس ضروری است تغییراتی در محیط کار و زندگی بوجود آورد، که از ... آدرنالین و در نتیجه افزایش فشار خون و انقباض عضلات است، باید راه های غلبه بر آن را جستجو کرد. ...
چگونه فشارهای روانی را کنترل کنیم. ... پس از شناخت این عوامل، برای کاهش میزان استرس ضروری است تغییراتی در محیط کار و زندگی بوجود آورد، که از ... آدرنالین و در نتیجه افزایش فشار خون و انقباض عضلات است، باید راه های غلبه بر آن را جستجو کرد. ...
تاثیر استرس بر بدن
اثرات استرس می تواند احساسی، روانی یا فیزیولوژیکی (بالا رفتن فشار خون ، اختلالات ... عمل این دو هورمون افزایش جریان خون به کبد است و نتیجه ی آن تخریب سریع ... غذایی استرس زا استرس باعث چاقی می شودمیزان استرس شما در محیط كار چقدر است؟ ...
اثرات استرس می تواند احساسی، روانی یا فیزیولوژیکی (بالا رفتن فشار خون ، اختلالات ... عمل این دو هورمون افزایش جریان خون به کبد است و نتیجه ی آن تخریب سریع ... غذایی استرس زا استرس باعث چاقی می شودمیزان استرس شما در محیط كار چقدر است؟ ...
بهداشت روانی در محیط کار
بهداشت روانی در محیط کار. ... رضایت شغلی باعث افزایش کارایی، کاهش غیبت، کاهش اشتباهات در کار و غیره می شود. رضایت از کار برای مدیران نیز ... فشار خون بالا، حمله قلبی و زخم معده از دیگر پیامدهای استرس ناشی از فشار کار می باشد. عوامل انسانی ...
بهداشت روانی در محیط کار. ... رضایت شغلی باعث افزایش کارایی، کاهش غیبت، کاهش اشتباهات در کار و غیره می شود. رضایت از کار برای مدیران نیز ... فشار خون بالا، حمله قلبی و زخم معده از دیگر پیامدهای استرس ناشی از فشار کار می باشد. عوامل انسانی ...
ده روش كار آمد جهت كاهش فشار روانی ( استرس )
ده روش كار آمد جهت كاهش فشار روانی ( استرس ) ... تی " طی پژوهشهائی به این نتیجه رسیده اند كه مصرف كربوهیدراتها باعث افزایش سروتونین در مغز انسان شده ... تنش زدایی كنید :«گودمن »معتقد است خنده ای كه ازته دل باشد، ماهیچه ها را شل كرده ، فشارخون را كاهش می دهد . ... گلچینی از تست های روانشناسی - میزان استرس شما در محیط كار چقدر است؟ ...
ده روش كار آمد جهت كاهش فشار روانی ( استرس ) ... تی " طی پژوهشهائی به این نتیجه رسیده اند كه مصرف كربوهیدراتها باعث افزایش سروتونین در مغز انسان شده ... تنش زدایی كنید :«گودمن »معتقد است خنده ای كه ازته دل باشد، ماهیچه ها را شل كرده ، فشارخون را كاهش می دهد . ... گلچینی از تست های روانشناسی - میزان استرس شما در محیط كار چقدر است؟ ...
3 نکته قرمز در خانه آرایی
آثاري که رنگها بر اطراف و محيط و بر روح و روان ما ميگذارند، متفاوت است. با آگاهي از چگونگي تاثير رنگها ميتوانيم فضاي خانه و يا محيط کار را به آنگونه که به ... از طريق افزايش عملکرد سيستم اتونوم (سمپاتيک) در بدن انسان، فشار خون را افزايش دهد. ...
آثاري که رنگها بر اطراف و محيط و بر روح و روان ما ميگذارند، متفاوت است. با آگاهي از چگونگي تاثير رنگها ميتوانيم فضاي خانه و يا محيط کار را به آنگونه که به ... از طريق افزايش عملکرد سيستم اتونوم (سمپاتيک) در بدن انسان، فشار خون را افزايش دهد. ...
فشار شغلی و خطر بیماری قلبی زنان
... قلب را تند میکنند،سرعت تنفس را افزایش میدهند، و فشار خون را بالا میبرند، و میزان ... مشکل است گفت چه میزان از خطر حمله قلبی به خود استرس روانی مربوط میشود و چه ... عوامل مزاحم (مانند ایمیلهای مربوط به کار) را در زندگی خارج از محیط کاریتان محدود ...
... قلب را تند میکنند،سرعت تنفس را افزایش میدهند، و فشار خون را بالا میبرند، و میزان ... مشکل است گفت چه میزان از خطر حمله قلبی به خود استرس روانی مربوط میشود و چه ... عوامل مزاحم (مانند ایمیلهای مربوط به کار) را در زندگی خارج از محیط کاریتان محدود ...
ورزش و اعصاب و سلامت روان
باید با سرعت زیاد پیادهروى كرد ؛ چون این كار، تأثیر بیشترى روى بدن مىگذارد». ... تحقیقات نشان داده است كه كاهش یا افزایش فشار خون ناشى از ورزش، وابسته به تداوم ... و اعصاب است كه با شناخت و حفظ ویژگیهای شخصیتی، خود را با محیط تطبیق دهد. ...
باید با سرعت زیاد پیادهروى كرد ؛ چون این كار، تأثیر بیشترى روى بدن مىگذارد». ... تحقیقات نشان داده است كه كاهش یا افزایش فشار خون ناشى از ورزش، وابسته به تداوم ... و اعصاب است كه با شناخت و حفظ ویژگیهای شخصیتی، خود را با محیط تطبیق دهد. ...
گریزی کوتاه بر استرس وعوامل شکل گیری آن
استرسورهای کاری: ناراحتی و فشارهایی هستند که ما در محیط کار متحمل میشویم . ... بدون فشار روانی و در آرامش ،در جایی متفاوت از جایی که تمام روز پر از فشار روانی بوده،سعی ... یعنی ورزشهای مداوم و منطقی که ظرفیتتنشها را افزایش می دهدو سلامت قلبی و ... فشار خون را پایین می آورد و اندروفین ها و سروتونین را آزاد میسازدو به دنبال آن تنش ...
استرسورهای کاری: ناراحتی و فشارهایی هستند که ما در محیط کار متحمل میشویم . ... بدون فشار روانی و در آرامش ،در جایی متفاوت از جایی که تمام روز پر از فشار روانی بوده،سعی ... یعنی ورزشهای مداوم و منطقی که ظرفیتتنشها را افزایش می دهدو سلامت قلبی و ... فشار خون را پایین می آورد و اندروفین ها و سروتونین را آزاد میسازدو به دنبال آن تنش ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها