تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):کسی که از روی بی میلی،بدون عذر و علت نمازجماعت را که اجتماع مسلمانان است ترک کند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846437582




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سخنان سبز : گزیده ای از رهنمودهای حضرت آیت الله خامنه ای به زوج های


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: سخنان سبز : گزیده ای از رهنمودهای حضرت آیت الله خامنه ای به زوج های جوان

مقدمه
نشریه «شمیم یاس» این افتخار را دارد، گزیده ای از رهنمودهای مقام معظم رهبری به زوج های جوان را هنگام خواندن صیغه عقد برای آنان در پیش روی خوانندگان ارجمند خود قرار دهد، تا آن ها نیز با بهره گیری و عمل به آن در جاده سبز خوشبختی گام بردارند.
این رهنمودها برای نخستین بار در مطبوعات به چاپ می رسد.
کلمه طیبه یا نهاد پاک
خانواده، کلمه ای طیبه1 است. کلمه طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می تراود و به پیرامون خودش نفوذ می دهد. کلمه طیبه همان چیزهایی است که خدای متعال آن را با همان اساس صحیح به بشر اهدا کرده. این ها همه کلمه طیبه است؛ چه معنویات و چه مادیات.
سلول اصلی پیکره اجتماع
همچنان که بدن انسان از سلول ها تشکیل شده که نابودی و فساد و بیماری سلول ها به طور قهری و طبیعی، معنایش بیماری بدن است و اگر توسعه پیدا کند، به جاهای خطرناکی برای کل بدن انسان منتهی می شود، همین طور جامعه هم از سلول هایی تشکیل شده، که این سلول ها خانواده اند. هر خانواده ای یکی از سلول های پیکره اجتماع و بدنه اجتماع است. وقتی این ها سالم بودند، وقتی این ها رفتار درست داشتند، بدنه جامعه، یعنی آن [. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]جامعه سالم خواهد بود.
خانواده سالم، جامعه سالم
اگر در جامعه ای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را برطرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعه ای که این طور خانواده ها را داشته باشد. به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد و اگر مصلحی در جامعه باشد، می تواند این طور جوامع را اصلاح نماید. اگر خانواده ای نبود، بزرگ ترین مصلحین هم بیایند، نمی توانند جامعه را اصلاح کنند.
هر کشوری که در آن بنیان خانواده مستحکم باشد، بسیاری از مشکلات آن کشور، به خصوص مشکلات اخلاقی و معنوی آن به برکت خانواده سالم و مستحکم برطرف می شود، یا اصلاً به وجود نمی آید.
این پیوند ازدواج و زناشویی، یکی از نعمات بزرگ الهی و یکی از اسرار آفرینش است و یکی از موجبات بقا و ماندگاری و صحت و صلاح جوامع است.
تشکیل خانواده اگر به شکل سالمی صورت بگیرد و اخلاق حاکم بر زوجین، صحیح و منطقی و منطبق با اصول شرع، با آنچه خداوند معین فرموده باشد، این پایه اصلاح جامعه است و پایه سعادت همه افراد جامعه است.
تشکیل بنای خانواده، یک نیاز اجتماعی است. اگر چنانچه در یک جامعه ای، خانواده ها درست بودند، سالم بودند، استحکام داشتند، تزلزل نداشتند، حدود و ثغور خانواده محفوظ بود، این جامعه می تواند به خوبی اصلاح شود. افرادش می توانند رشد فکری پیدا کنند و از لحاظ روحی کاملاً سالم باشند، می توانند انسان هایی بدون عقده باشند.

جامعه بی خانواده، خاستگاه مشکلات روانی


جامعه بی خانواده جامعه آشفته ای است، جامعه نامطمئنی است. جامعه ای است که در آن مواریث فرهنگی و فکری و عقاید نسل ها به [. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]آسان منتقل نمی شود. جامعه ای که در آن تربیت انسان به راحتی و روانی صورت نمی گیرد. اگر جامعه ای خانواده نداشته باشد یا خانواده در آن متزلزل باشد، انسان در بهترین پرورشگاه های خود پرورش پیدا نخواهد کرد.
خانواده که نبود، نوجوان نیست. کودک نیست، انسان نیست، مرد و زن صالح نیست، اخلاق نیست، انتقال تجربیات مثبت و خوب و با ارزشِ نسل گذشته به نسل بعد نیست. خانواده که نبود، مرکز تولید ایمان و دین باوری دیگر نیست.
جوامعی که در آن خانواده سست و بی بنیاد است یا خانواده اصلاً تشکیل نمی شود یا کم تشکیل می شود، یا اگر تشکیل شد، متزلزل است و در معرض نابودی و فناست. در این جوامع مشکلات روانی و عصبی بیشتر از آن جوامعی است که در آن ها خانواده هایی مستقر هستند و زن و مرد به یک نقطه و کانونی متصلند.
نسل های بی حفاظ
خانواده، بنیاد بسیار مهم و حائز اهمیتی است. فایده خانواده در تربیت نسل بشر و ایجاد انسان های سالم از لحاظ معنوی و فکری و روانی یک فایده منحصر به فردی است. هیچ چیز جای خانواده را نمی گیرد... وقتی نظام خانواده وجود داشته باشد، این میلیاردها انسان، هر کدامشان دو موکّل و دو پرستار ویژه دارند که هیچ چیز جای آن دو پرستار را نمی گیرد.
خانواده یک محیط امنی است که در آن، چه فرزندان و چه خود پدر و مادر می توانند روح و فکر و ذهن خود را در این محیط امن و قابل اعتماد، سالم نگه دارند و رشد بدهند. وقتی خانواده سست شد، نسل هایی که همین طور پشت سرهم می آیند، بی حفاظ اند.
انسان برای تربیت است، انسان برای هدایت و تعالی و کمال است. این نمی شود، مگر در یک محیط امن؛ محیطی که در آن عقده به وجود نیاید، انسان اشباع بشود، در آن تعلیمات هر نسلی به نسل بعد منعکس بشود و از کودکی یک انسان تحت تعلیم صحیح، روان، طبیعی و فطریِ دو معلم که نسبت به او از همه انسان های عالم مهربان ترند، یعنی پدر و مادر، قرار بگیرد.
اگر خانواده ای در جامعه نباشد، همه تربیت های بشری و همه نیازهای روحی انسان ها ناکام خواهد ماند؛ زیرا طبیعت و ساخت بشری این گونه است که جز در آغوش خانواده و در محیط خانواده و در آغوش پدر و مادر آن تربیت سالم و کامل و بی عیب و بی عقده و آن بالندگی لازم روحی پیدا نخواهد شد. انسان زمانی از لحاظ روحی و عاطفی، صحیح و سالم و کامل [. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]خواهد آمد که در خانواده بار بیاید و در خانواده تربیت شود. اگر محیط زندگی آرام و مناسبی در خانواده حکم فرما باشد، می توان خاطرجمع شد که فرزندان از لحاظ ساختار عاطفی و روانی سالم هستند.
در خانواده، سه دسته انسان اصلاح می شوند، یکی مردها که پدران این خانواده هستند، یکی زن ها که مادران این خانواده اند و دیگر کودکان که نسل بعدی این جامعه هستند.

مختصّات خانواده خوب


خانواده خوب یعنی، زن و شوهری که با هم مهربان باشند، با وفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبّت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند، این ها در درجه اول است.
بعد، اولادی که در آن خانواده به وجود می آید، نسبت به او احساس مسؤولیت کنند. بخواهند او را از لحاظ مادی و معنوی سالم بزرگ کنند. بخواهند از لحاظ مادی و معنوی او را به سلامت برسانند. چیزهایی به او یاد بدهند، به چیزهایی او را وادار کنند، از چیزهایی او را بازدارند و صفات خوبی را در او تزریق کنند. یک چنین خانواده ای اساس همه اصلاحات واقعی در یک کشور است. چون انسان ها در چنین خانواده ای خوب تربیت می شوند، با صفات خوب، بزرگ می شوند. با شجاعت، با استقلال عقل، با فکر، با احساس مسؤولیت، با احساس محبّت، با جرئت، جرئت تصمیم گیری، با خیرخواهی ـ نه بدخواهی ـ با نجابت؛ وقتی مردم جامعه ای این خصوصیات را داشته باشد، یعنی خیرخواه و نجیب و شجاع و عاقل و متفکر باشند و قدرت اقدام داشته باشند، این جامعه دیگر روی بدبختی را نخواهد دید.

خانواده سالم، انتقال فرهنگ


انتقال فرهنگ ها و تمدن ها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در یک جامعه و انتقالش به نسل های پی در پی، به برکت خانواده انجام می گیرد.
اساس ازدواج و مهمترین مصلحت ازدواج، عبارت است از: تشکیل خانواده. علت هم این است که اگر خانواده سالمی در یک جامعه ای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد کرد. در آن جامعه تربیت کودکان به بهترین وجه صورت می پذیرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعی که خانواده دچار اختلال می شود، معمولاً اختلالات فرهنگی ـ اخلاقی به وجود می آید.
اگر نسل ها بخواهند فرآورده های ذهنی و فکری خود را به نسل های بعدی منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، این فقط با خانواده ممکن است. در محیط خانواده است که اول بار، همه هویّت و شخصیّت یک انسان براساس فرهنگ آن جامعه شکل می گیرد و این پدر و مادرند که به طور غیر مستقیم و بدون اینکه تحمیلی باشد، بدون اینکه خود آن ها تصنعی به کار ببرند، به طور طبیعی محتوای ذهن و فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات و... را به نسل بعدی منتقل می کنند.

خانواده سالم، آرامش افراد


نگرش اسلام به خانواده، نگرشی درست، نگرشی اصیل و یک نگاه همراه با اهتمام است که خانواده اصل قرار داده شده و به هم زدن بنیان خانواده یا آشفته نمودن آن جزء بدترین کارهاست.
خانواده در اسلام یعنی محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو انسان، محل انس دو انسان با یکدیگر، محل تکامل یک نفر به وسیله یک نفر دیگر، آن جایی که انسان در آن صفا می یابد، راحتی روانی می یابد، این محیط خانواده است. کانون خانواده در اسلام این قدر اهمیت دارد.
اسلام در بیان قرآن، در چند جا، این آفرینش زن و مرد و همزیستی این ها و در نهایت، زوجیّت آن ها را برای آرامش و سکن برای زن و مرد شناخته است.
در قرآن، آیه «وَ جَعَلَ مِنها زَوجَهَا لِیَسْکُنَ إلَیها»2 آمده است. دو جا در قرآن، تعبیر سکن ـ تا آن جایی که یادم هست ـ وجود دارد.3 خدای متعال، زوج آدمی را از جنس او قرار داد، زوج زن را، زوج مرد را از جنس خود او قرار داده، «لیسکن الیها» تا اینکه آدمی بتواند ـ چه مرد و چه زن ـ در کنار شوهر یا همسر، احساس آرامش کند.
این آرامش، سکونت و نجات از تلاطم های روحی و اضطراب های زندگی است. میدان زندگی، میدان مبارزه است و انسان در او دائماً در معرض نوعی اضطراب است؛ این بسیار چیز مهمی است. اگر این آرامش و سکونت به نحو صحیحی تحقق پیدا کند، زندگی سعادتمندانه می شود؛ زن خوشبخت می شود، مرد خوشبخت می شود، بچه هایی که در این خانه متولد می شوند و پرورش می یابند، بدون عقده رشد خواهند یافت و خوشبخت خواهند شد. یعنی از این جهت، زمینه برای خوشبختی همه این ها فراهم است.


هدف زندگی


زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد؛ هدف والایی نیز دارد. هدف انسان در زندگی باید این باشد که از وجود خود و موجودات پیرامونش برای تکامل معنوی و نفسانی استفاده نماید. اصلاً ما برای این به دنیا آمده ایم. ما در حالی وارد دنیا می شویم که از خود اختیاری نداریم. کودکیم و تحت تأثیر هستیم، اما تدریجاً عقل ما رشد می کند و قدرت اختیار و انتخاب پیدا می کنیم. این جا آن جایی است که لازم است انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب حرکت کند و به جلو برود.
اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دنیا هست، خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند، آن روزی که از دنیا خارج می شود، مثل کسی است که از زندان خارج شده و از این جا زندگی حقیقی آغاز می شود.

ازدواج، یک ارزش اسلامی


مطلب اصلی و اول، این است که این ازدواجی که خدای متعال سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا می کند، یکی از نعمت ها و اسرار الهی و یکی از پدیده های اجتناب ناپذیر زندگی بشری است.
می شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و یا مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمی کند، خود را از این ارزش محروم نموده است.

خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی آید


خدای متعال از زن و مردِ تنها خوشش نمی آید، مخصوصاً آن هایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوان ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می آید.
آدمِ تنها، مرد تنها و زن تنها که همه عمر را به تنهایی می گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد، نه فرد تنها.

سنت پیامبر: ازدواج به موقع


روایت معروفی داریم که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: نکاح سنت من است. البته این سنتِ آفرینش است، سنت میان انسان ها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرموده اند: سنت من؟ چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه می کنید، این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده، در این مکاتب اجتماعی و فلسفه های رایج اجتماعی و سیاست های معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آماده اند، ازدواج نمایند.
نکاح، علاوه بر یک تقاضای طبیعی، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام وعمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب می کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این کار اقدام نماید.
ازدواج یک سنت طبیعی و الهی است. این را پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به سنت خودشان تعبیر می کنند. معنایش این است که در اسلام بر روی این مسأله تأکید ویژه ای شده؛ چرا؟ به خاطر اهمیت این مسأله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیت های بعدی.

ازدواج در حال شور و شوق


پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) اصرار داشتند جوان ها زود ازدواج کنند ـ چه دخترها و چه پسرها ـ البته با میل خودشان و با اختیار خودشان؛ نه این که دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه خودمان این را رواج دهیم. جوان ها در سنین مناسب، وقتی از دوران جوانی خارج نشده اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این برخلاف برداشت و تلقّی خیلی از افراد است که خیال می کنند [. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]های دوران جوانی، ازدواج های زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است. این گونه ازدواج ها اگر درست صورت بگیرد، ازدواج های بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانواده ای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود.

ازدواج در آغازِ احساس نیاز


اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده در اوان خود، هر چه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است. هر چه زودتر بهتر، زود که می گوییم، یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می کنند به داشتن همسر. هر چه این کار زودتر انجام بگیرد، بهتر است. علت چیست؟ علت این است که اولاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد، در وقت خود و زودتر از این که زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیان های جنسی را می گیرد. لذا می فرماید: «من تزوج احرز نصف دینه». طبق این روایت معلوم می شود که نصف تهدیدی که انسان درباره دین خود می بیند، از طرف طغیان های جنسی است که خیلی رقم بالایی است.

برکات و فواید ازدواج


فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده، یکی از فرصت های مهم زندگی است. برای زن و مرد ـ هر دو ـ این یک وسیله آرامش و آسایش روحی و وسیله دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله تسلی، وسیله پیدا کردن یک غمخوارِ نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است. قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسأله تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشی های بزرگ زندگی است.
پس می بینید از هر دو طرف که انسان نگاه می کند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده بسیار مفید است. البته مهمترین فایده ازدواج، همان تشکیل خانواده است و بقیه مسائل، فرعی و درجه دو و یا پشتوانه این مسأله است؛ مثلِ تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، این ها همه درجه دو است، درجه اول همان تشکیل خانواده است.
بنای نسل بشری؛ به ازدواج است. قوام عالم به ازدواج است. انتقال تمدن ها و فرهنگ ها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع ـ چه از لحاظ سیاسی [. برای مشاهده لینکها در سایت عضو شوید]چه از جهات دیگر ـ به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج وارد است.

شرایط کمالیِ ازدواج


در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگهدارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه زمینه ها معین کرده است. در زمینه اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری کنید، باید گذشت کنید، باید محبت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید. این ها همه اش احکام شرع است، این ها همه اش دستورات است.
و البته از لحاظ شرایط مادی سهل ترین است. آن چه که در ازدواج مهم است، رعایت های بشری و انسانی است. رعایت های اخلاقی است که دختر و پسر باید با همدیگر تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی حفظ این پیوند است.
شرع مقدس اسلام در روابط اجتماعی، این امر انسانی را امضا کرده، اما شرایطی برای آن قرار داده است. یکی از این شروط این است که این امر انسانی از حالت رابطه انسانی به یک معامله تجاری و بده ـ بستان مالی تبدیل نشود. این را شرع مقدس دوست نمی دارد. البته این شرایط شرایط کمالند؛ نه صحت، اما واقعاً شرطند.


مفهوم خوشبختی


خوشبختی عبارت است از: آرامش، احساس سعادت و احساس امنیت. جشن و اسراف و زیاده روی، کسی را خوشبخت نمی کند. مهریه و جهیزیه هم کسی را خوشبخت نمی کند. پای بندی به روشِ شرع است که انسان را خوشبخت و سعادتمند می کند.

همدیگر را بهشتی کنید!


ازدواج و اختیار همسر، گاهی در سرنوشت انسان مؤثر است. خیلی از زن ها هستند که شوهرانشان را بهشتی می کنند. خیلی از مردها هم هستند که زن هایشان را بهشتی می کنند. عکس آن هم هست. اگر زن و شوهر، این کانون خانوادگی را قدر بدانند و برای آن اهمیت قائل باشند، زندگی امن و آسوده خواهد شد و کمال بشری برای زن و شوهر در سایه ازدواج خوب ممکن خواهد شد.
گاهی هست که مرد در فعالیت های زندگی سر دو راهی می رسد. انتخاب باید بکند یا دنیا را و یا راه صحیح و امانت و صداقت را، یکی از این دو تا را باید انتخاب کند. این جاست که زن می تواند او را به راه اول یا به راه دوم بکشاند. متقابلاً، طرف عکس آن هم هست. شوهرها هم در مورد همسرانشان می توانند این طور تأثیرات را داشته باشند. سعی کنید با هم این طور باشید. هر دو کوشش کنید که یکدیگر را متدین، در راه خدا، در راه اسلام، در راه حقیقت، در راه امانت و صداقت، نگهدارید و مانع از انحراف و لغزش شوید.
در دوران بسیار دشوار سال های مبارزات و همچنین سال های انقلاب، خیلی از زن ها شوهران خود را با صبر و همکاری شان بهشتی کردند. مردها رفتند به جبهه های گوناگون و خطرات را متحمل شدند. این زن ها در خانه ها لرزیدند و دچار تنهایی و غربت گشتند، اما زبان به شکوه باز نکردند، شوهران خود را تشویق هم کردند. این ها شوهران خود را بهشتی کردند و الا می توانستند طوری عمل کنند که شوهرانشان از رفتن به جبهه و از ورود به میدان مبارزه، و از ادامه مبارزه پشیمان شوند. می توانستند این طور عمل کنند، ولی نکردند. بی صبری نشان ندادند. شوهرانی هم بودند که همسرانشان را بهشتی کردند. هدایت آن ها، همکاری آن ها، دستگیری و کمک آن ها موجب شد که این زن ها بتوانند در راه خدا حرکت کنند. عکس آن را هم داشته ایم. زن هایی بوده اند که شوهران خود را اهل جهنم کرده اند و مردهایی هم بوده اند که زن های خود را جهنمی کرده اند. می توانید با هم همکاری کنید، همدیگر را اهل بهشت کنید، همدیگر را سعادتمند کنید، همدیگر را در راه تحصیل علم، تحصیل کمال، پرهیزکاری، تقوا و ساده زیستی کمک کنید.

همدیگر را خوشبخت کنید!


خیلی از زن ها هستند که شوهر خودشان را بهشتی می کنند. خیلی از مردها هستند که همسر خود را حقیقتاً سعادتمند می کنند. موارد عکس این هم هست. ممکن است مردهای خوبی باشند، زن هایشان آن ها را اهل جهنم کنند و زن های خوبی باشند که مردهایشان آن ها را اهل جهنم کنند. اگر چنانچه زن و مرد هر دو توجه داشته باشند، با توصیه های خوب، با همکاری های خوب، با مطرح کردن دین و اخلاق در محیط خانه ـ آن هم بیشتر از مطرح کردن زبانی، مطرح کردن عملی ـ این طور یکدیگر را کمک می کنند. آن وقت زندگی کامل و حقیقتاً وافی و شافی خواهد شد.
انسان با راهنمایی و دلسوزی و تذکر بجا، با مانع شدن از زیاده روی ها و بعضی از کج رفتاری های همسرش، می تواند او را اهل بهشت کند. البته عکس آن هم هست. با افزون طلبی ها، با توقعات و با روش های غلطی که وجود دارد، می تواند همسر خود را جهنمی کند... .

تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر


همدلی و همکاری کردن، معنایش این است که همدیگر را در راه خدا حفظ کنید. تواصی به صبر و تواصی به حق کنید. اگر خانمِ خانه می بیند شوهرش دارد دچار یک انحرافی می شود، فرضاً در یک معامله نامشروعی دارد قرار می گیرد، توی یک جریان غلطی دارد می افتد، توی پول درآوردن های نادرست دارد می افتد، توی رفیق بازی های ناسالم دارد می افتد، اول کسی که باید او را حفظ کند، اوست. اگر متقابلاً مرد این احساس ها را به نوع دیگری از زنش کرد، اولین کسی که باید زن را حفظ کند، شوهر اوست. البته حفظ کردن هم، با محبت کردن و با زبان خوش و با منطق صحیح و با برخورد مدبرانه و حکیمانه حاصل می شود، نه با بد اخلاقی و قهر و این چیزها. یعنی هر دو مراقب باشند تا آن دیگری را در راه خدا حفظ کنند.
با هم همکاری کنید، به هم کمک کنید، خصوصاً در امر دین. اگر می بینید طرف شما، شوهر یا زن شما کاهل نماز است، به نماز کم اهمیت می دهد، به راستگویی کم اهمیت می دهد، به مال مردم کم اهمیت می دهد، به شغل دولتی کم اهمیت می دهد، او را بیدار کنید، به او بگویید، به او بفهمانید و کمک کنید که خودش را اصلاح کند یا اگر می بینید که در امر محرم و نامحرم، در امر پاکی و نجسی، در امر حلال و حرام آدم بی اعتنا و بی مبالاتی است، به او توجه بدهید، او را آگاه کنید، کمک کنید که خوب شود. اگر دروغگو، و غیبت کن است، به او تفهیم کنید، نه این که دعوا کنید، نه این که اوقات تلخی کنید، نه این که مثل یک منتقد بداخلاق بنشینید یک کناری هی نق بزنید.

مثل یک پرستار، نه آقا بالاسر


زن و شوهر باید همدیگر را در راه صحیح و صراط مستقیم الهی حمایت کنند. اگر هر کدام از این ها مشاهده می کنند یک عمل خیر و یک کار شایسته ای از همسرانشان سر می زند، آن را تشویق کنند و اگر بر عکس، احساس کردند که خطایی، یک انحرافی ـ خدای نخواسته ـ وجود دارد، سعی در اصلاح آن بکنند، یکدیگر را در راه خدا کمک و تشویق کنند.
زن و شوهر باید سعی کنند که یکدیگر را اصلاح کنند. نه مثل یک آقا بالاسر که مرتب به دیگری نیش بزند؛ نه! مثل یک پرستار، یک مادر و پدر دلسوز.
وجه مشترک زوجین در زندگی باید عبارت باشد از: توجه به خدا و اطاعت دستورات الهی و عمل به فرامین خدا. زن و شوهر باید همدیگر را در این جهت حفظ کنند. اگر زن می بیند که شوهر او بی اعتنا به مسائل دینی است، او را با حکمت و اخلاق خوش و ظرافت و زیرکی زنانه، وادار به آمدن در راه خدا کند. مرد هم اگر می بیند زنش بی اعتناست، او هم باید همین تکلیف را انجام دهد. این از کارهای اساسی در زندگی است.

مراقبت اخلاقی


مهمترین کمک به همسر، این است که سعی کنید همدیگر را دین دار نگهدارید. مراقب باشید همسرتان خطای دینی نکند. این مواظبت هم به معنای پاسبانی و دیده بانی نیست. این مراقبت، مراقبت اخلاقی است، مراقبت مهربانانه و مراقبت پرستارانه است. اگر چنانچه خطایی از همسرتان دیدید، آن را باید با شیوه بسیار لطیف و عاقلانه ای در او از بین ببرید و برطرف کنید. یا با تذکر و یا با بعضی از مراعات ها نسبت به هم مسؤولیت دارید.
زن اگر می بیند شوهرش در معاملاتِ بد افتاده، در رفیق بازی های بد و معاشرت های بد افتاده، یا مرد اگر می بیند زنش افتاده در بعضی تجمل پرستی های غلط یا ولنگاری های غلط، نباید بگوید: حالا او خودش است.
شما هر کدام نسبت به هم وظیفه دارید. باید همت خود را متمرکز کنید. زن و مرد می توانند بر روی هم اثر بگذارند



شکرِ عملى، مهم است

شکر، فقط گفتن «الهى شکر» و سجده شکر کردن نیست. شکر نعمت این است که انسان نعمت را بشناسد. بداند که این نعمت را خدا به او داده و استفاده از آن نعمت و رفتار با آن نعمت را (آن گونه) که خدا مى پسندد، انجام دهد. این معناى شکر نعمت است. اگر چنانچه «شکراً لِله» بگویید اما دلتان با مفاهیمى که گفتم آشنا نباشد، این شکر نیست...
ازدواج هم یک نعمت خدادادى است. خداى متعال این همسرِ خوب را براى شما فراهم کرده است، پس باید به شایستگى، شکر این نعمت را به جا آورید.
اسرار زندگى را محکم نگه دارید

زن و شوهر باید راز هم را حفظ کنند، زن نباید راز شوهرش را پیش کسى بازگو کند. مرد هم مثلاً نرود پیش رفقایش در باشگاه یا مثلاً فلان مهمانى و... راز همسرش را بازگو کند. حواستان جمع باشد، اسرار هم را محکم نگاه دارید تا زندگى ان شاءالله شیرین و مستحکم شود.
غمخوار هم باشید

کمک واقعى این است که دو نفر غم ها را از دل هم برطرف کنند. هر کسى در دوره زندگى اش، گرفتارى و مشکل و غمى پیدا مى کند و ممکن است دچار ابهام و تردید بشود. آن دیگرى در چنین موقعیتى، باید به کمک همسرش بشتابد و به او کمک کند. غم را از دل او بردارد. او را راهنمایى کند و اشتباه و خطاى او را برطرف نماید.
ساده زیستى و میانه روى

زندگى را ساده بردارید، البته ما خیلى هم اهل زهد و تقوا نیستیم. خیال نکنید. آن سادگى که ما مى گوییم، آن سادگى زُهّاد و عبّاد و این ها نیست. سادگى به نسبت این کارهایى است که مردمِ امروز مى کنند و الا نه، سادگى ما را اگر چنان چه آن مردان خدا بیایند نگاه کنند شاید هزار تا ایراد هم به آن چه که ما سادگى مى دانیم بگیرند.
زندگى تان را بر پایه اسراف قرار ندهید، زندگى را ساده قرار دهید. زندگى را آن طورى که خداى متعال مى پسندد قرار دهید و از طیبات الهى بهره مند شوید بر حسب اعتدال و عدالت. هم اعتدال و میانه روى و هم عدالت. یعنى ملاحظه انصاف را بکنید، ببینید دیگران چطورى اند. خیلى بین خودتان و دیگران فاصله درست نکنید.
یکى از موجبات سعادت خانواده ها و اشخاص، این است که تقیدات زاید و تجملات زیادى و پرداختن بیش از اندازه لازم به امور مادى، از زندگى ها دور شود. لااقل بخش اصلىِ زندگى محسوب نشود؛ یک چیز حاشیه اى، یک کنار باشد. زندگى را از اول باید ساده برداشت و محیط زندگى را باید محیط قابل تحملى کرد.
ساده زندگى کردن منافاتى با رفاه هم ندارد. آسایش هم که اصلاً در سایه ساده زندگى کردن است.
مسابقه بدون برنده

اسیر تجملات و تشریفات و چشم و هم چشمى ها نشوید. خودتان را در دام مسابقه مادى در امر زندگى نیندازید. هیچ کس در این مسابقه، خوشبخت و کامیاب نمى شود. این ظواهرِ زرق و برق دارِ زندگى شخصى، این ها هیچ کدام انسان را نه خوشبخت مى کند، نه دلشاد و راضى مى کند.
اصلاً انسان هرچه گیرش مى آید، باز چیز بیشترى را مى خواهد. در حسرت یک چیز بهترى است. در شرع مقدس هست: العفاف و الکفاف؛ به همان زندگى که بشود گذراند و انسان محتاج کسى نباشد و در عسرت نباشد. این جور پیش ببرید.
زندگى تشریفاتى، زندگى تجملاتى، زندگى اشراف منشى، زندگى پرخرج و زندگى مصرفى، انسان ها را بدبخت مى کند. این خوب نیست. زندگى باید با کفاف و راحت بگذرد نه پُر خرج و مُسرفانه. این دو تا را بعضى ها چرا با هم اشتباه مى کنند؟ با کفاف یعنى محتاج کسى نباشند و بتوانند زندگى شان را اداره کنند، بدون احتیاج به هیچ کس. دلخوشى هم باید داشته باشند و الا زندگى با درآمدِ زیاد و مخارج زیاد و تشریفات که خوب نیست. این ها اصلاً راحتى نمى آورد، دلخوشى نمى آورد.
اول زندگى را ساده بردارید، هرچه مى توانید در این جهت سعى کنید. البته، اعتقاد نداریم که افراد بایستى بر عیال خودشان، بر نزدیکان خودشان سخت گیرى هاى تنگ نظرانه بکنند. این عقیده را نداریم، اما عقیده داریم که همه از روى عقیده و ایمان و عشق و دل خودشان به یک حدى قانع باشند.
زندگى را ساده بگیرید، خودتان را اسیر تشریفات نکنید. اگر از اول وارد مسابقه تشریفات شدید، دیگر رها شدن از آن سخت است. حالا هم جمهورى اسلامى است. اگر کسى بخواهد ساده زندگى کند مى تواند. یک روزى بود که نمى شد، سخت بود. اگرچه بعضى به دست خودشان (زندگى را) مشکل مى کنند. در لباسشان، در مسکنشان، در تجملاتشان، همه را بر خودشان سخت مى کنند.
قناعت براى همه مفید است

به شما عرض مى کنم: ما شما را دعوت نمى کنیم به زُهد سلمان و ابوذر. بین امثال من و شما، با سلمان و ابوذر، فاصله خیلى زیاد است. ما هرگز ـ نه من و نه شما ـ طاقت آن چیزها را و آن علوّ و عروج و آن والایى را نداریم که بخواهیم خودمان را به آن چیزها برسانیم. یا مثلاً فرض کنید که آرزوى آن را حتّى در دلمان بیاوریم. اما من این را عرض مى کنم که اگر بین ما و آن ها، زندگى ما و زندگى آن ها، هزار درجه فاصله است، مى شود این هزار درجه را، ده درجه، بیست درجه، صد درجه کم کرد. خودمان را به زندگى آن ها نزدیک کنیم.
قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضى ها خیال مى کنند که قناعت مال آدم هاى تهى دست و فقیر است و اگر آدم (وضع مالى خوبى) داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند. نه، قناعت یعنى در حد لازم، در حد کفایت، انسان توقف کند.
توقعات مادىِ زیاد و بالا، موجب تنگى معیشت و موجب ناراحتى خود انسان مى شود. اگر انسان توقع خودش را از زندگى توقع کمى قرار دهد، این مایه سعادت خواهد بود. نه فقط براى آخرت انسان خوب است. که براى دنیاى انسان هم خوب است.
سعى تان را بگذارید بر زندگى ساده و به دور از اشرافى گرى، بر زندگى اى که منطبق باشد بر زندگى متوسط مردم. نمى گویم پایین ترین مردم؛ (مى گویم) متوسط مردم. نگاه نکنید به مسابقه مادى گرى. مسابقه هست. چنان که در راه بهشت خدا مسابقه هست، در راه بهشت خیالى دنیا هم مسابقه هست. براى تجملاتش، براى مقام و قدرتش، براى اسم درآوردن و معروف شدنش، مسابقه هست. این مسابقه، مسابقه ناسالمى است... هر کدام که بخواهید به این مسابقه وارد شوید آن دیگرى مانع شود و به عنوان یک ناصح، عمل کند.
در همه مراحل بایستى میانه روى و قناعت و گرایش به روش متواضعانه و فقیرانه را فراموش نکرد که این نظر اسلام است.
از مراسم عروسى آغاز کنید

در همه امور زندگى تان سادگى را رعایت کنید. اولش هم از همین مراسم ازدواج است، از این جا شروع مى شود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدى اش هم مى شود ساده و الا شما که رفتید آن مجلس کذایىِ مثل اعیان و اشراف هاى زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمى توانید بروید توى خانه کوچکى مثلاً با وسایل مختصرى زندگى کنید. این جور نمى شود دیگر. چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگى را پایه اش را بر اساس سادگى و ساده زیستى بگذارید تا زندگى بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه ان شاءالله آسان شود.
حالِ پدر و مادر را رعایت کنید

متأسفانه این پرداختن به تشریفاتِ ازدواج و مهریه هاى گران و جهیزیه هاى سنگین و مجالس آن چنانى خیلى اخلاق ها را فاسد کرده است. شما دخترها و پسرها که عروس و داماد مى شوید، پیشقدم شوید. بگویید ما این جورى نمى خواهیم، به این زیادى نمى خواهیم. وقتى جامعه مشکل دارد وقتى در جامعه فقیر هست باید انسان ملاحظه کند.
ما به دخترها و پسرها سفارش مى کنیم اصرار نکنید. زیاده نخواهید. پدر و مادرها را زیر فشار قرار ندهید تا در رودربایستى بمانند... این چیزها را بریزید دور. اصل، یک حادثه انسانى است. آن چیست؟ زناشویى، انسانى ترین کارهاى دنیاست. این را مادى و پولى نکنید، آلوده اش نکنید.
اگر دختر و پسر اهل قناعت و ساده زیستى باشند، بزرگ ترها هم مجبور مى شوند از آن ها تبعیت کنند.
حجاب و عفاف

اسلام که راجع به حجاب حرف مى زند، آیات قرآن که راجع به حجاب حرف مى زند، راجع به حدود زن و مرد با یکدیگر دستور دارد، این به خاطر خود مردم است، به خاطر همین خانواده هاست. همین دخترهاى جوان که شوهرشان را مى خواهند از دست ندهند، این پسرهاى جوان که زن محبوبشان را مى خواهند از دست ندهند، این بدون حجاب و بدون رعایت نمى شود، آیاتِ قرآن این طور حکمت آمیز و عمیق است.
این محرم و نامحرم ها، این حجاب و حفظ زن، این «قُل لِلْمؤمنین یَغُضُّوا مِن أبصارِهم وَ یَحفَظُوا فُرُوجَهُم... وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنَّ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنَّ»1، چشم هایتان را به هر منظره اى باز نکنید، به هر چیزى نگاه نکنید تا به هر طرفى کشانده نشوید. این براى چیست؟ این براى این است که این زن و شوهر به هم مهربان و وفادار بمانند. آن مردى و آن زنى که در جوامع فاسد دنیا به هر جا رسیدند، به هر گذرگاهى که رفتند، هر طور دلشان خواست سوء استفاده کردند و اختلاط پیدا شد، دیگر براى آن ها محیط خانوادگى چه قدر اهمیت پیدا خواهد کرد؟ هیچ. اسمش را هم گذاشته اند آزادى که اگر این آزادى باشد، بزرگ ترین بلیه هاى بشر محسوب مى شود. آن مردى که هر طور دلش بخواهد به هر طرف متمایل باشد به طرف زن ها، عنانى ندارد، حفاظى ندارد و آن زنى که با حیا و عفاف و حجاب انسانى آراسته نیست، حفاظى ندارد، چنین زن و مردى براى زن خودشان، براى شوهر خودشان احترامى و اهمیتى قائل نیستند. در اسلام، زن و مرد در مقابل هم مسئول هستند و به هم علاقه مندند. به هم محتاج و وابسته اند. یک سلسله عظیم و طولانى که از احکام ناشى مى شود از چیست؟ از این که مى خواهند خانواده محکم بماند و این زن و شوهر به هم خیانت نکنند و با هم باشند.
پى نوشت:

1ـ نور/ 30.
سوتیتر:

شکر، فقط گفتن «الهى شکر» و سجده شکر کردن نیست. شکر نعمت این است که انسان نعمت را بشناسد. بداند که این نعمت را خدا به او داده و استفاده از آن نعمت و رفتار با آن نعمت را (آن گونه) که خدا مى پسندد، انجام دهد.

زندگى تان را بر پایه اسراف قرار ندهید، زندگى را ساده قرار دهید. زندگى را آن طورى که خداى متعال مى پسندد قرار دهید و از طیبات الهى بهره مند شوید بر حسب اعتدال و عدالت. هم اعتدال و میانه روى و هم عدالت.

اسیر تجملات و تشریفات و چشم و هم چشمى ها نشوید. خودتان را در دام مسابقه مادى در امر زندگى نیندازید. هیچ کس در این مسابقه، خوشبخت و کامیاب نمى شود. این ظواهرِ زرق و برق دارِ زندگى شخصى، این ها هیچ کدام انسان را نه خوشبخت مى کند، نه دلشاد و راضى مى کند.

توقعات مادىِ زیاد و بالا، موجب تنگى معیشت و موجب ناراحتى خود انسان مى شود. اگر انسان توقع خودش را از زندگى توقع کمى قرار دهد، این مایه سعادت خواهد بود. نه فقط براى آخرت انسان خوب است. که براى دنیاى انسان هم خوب است.

در همه امور زندگى تان سادگى را رعایت کنید. اولش هم از همین مراسم ازدواج است، از این جا شروع مى شود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدى اش هم مى شود ساده و الا شما که رفتید آن مجلس کذایىِ مثل اعیان و اشراف هاى زمان طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمى توانید بروید توى خانه کوچکى مثلاً با وسایل مختصرى زندگى کنید.

متأسفانه این پرداختن به تشریفاتِ ازدواج و مهریه هاى گران و جهیزیه هاى سنگین و مجالس آن چنانى خیلى اخلاق ها را فاسد کرده است. شما دخترها و پسرها که عروس و داماد مى شوید، پیشقدم شوید.

همین دخترهاى جوان که شوهرشان را مى خواهند از دست ندهند، این پسرهاى جوان که زن محبوبشان را مى خواهند از دست ندهند، این بدون حجاب و بدون رعایت نمى شود.
تقسیم کارها

وقتی دو نفر در کنار هم قرار می گیرند و همسر می شوند، بعضی از وظایف وجود دارد که بین این ها مشترک است. مانند کشیدن بارهای خانواده، همکاری های گوناگونی که در راه بردن خانواده مؤثر است. این ها باید با هم همکاری کنند. این کارها بین زن و مرد مشترک است. حداکثر این است که تقسیم کار شود. گاهی تقسیم کار هم نمی کنند اما بهتر این است که تقسیم کار هم بشود. بخشی از کارها را زن انجام می دهد، بخشی را مرد انجام می دهد. مثل همه همکاری هایی که وجود دارد؛ مثل همه همسنگری ها.
در محیط خانواده، زن و شوهر با هم همکاری کنند. اگر شوهر مشکلی یا مضیقه ای دارد، زن با او بسازد، اگر زن، داخل خانه یا در محیط کار یا هر جور که هست، دشواری دارد، شوهر باید به او کمک کند. خود را در سرنوشت همسر باید شریک بدانند، هر دوی آن ها این را برای خاطر خدا انجام دهند.

به هم روحیه بدهید


همکاری و کمک، گاهی به این نیست که وارد حجم کار یکدیگر بشوند. نه، بلکه یکدیگر را روحاً تدارک کنند. مردها معمولاً با مسائل مشکل تری در جامعه برخورد دارند، زن ها می توانند به آن ها روحیه بدهند. می توانند خستگی آن ها را از تنشان بیرون کنند. به آن ها تبسم کنند و به آن ها دلخوشی دهند. اگر چنانچه خانم ها هم، کاری بیرون از خانه دارند، مرد کمک کند و او را تقویت نماید.
مراد از همکاری، همکاریِ روحی است. این که زن ضرورت های مرد را درک کند، فشار اخلاقی روی او وارد نیاورد، کاری نکند که او در امر زندگی مستأصل شود و خدای نکرده به راه های نادرست متوسل بشود. او را به ایستادگی و مقاوت در میدان های زندگی تشویق کند و تحریص نماید. اگر چنان چه کار او مستلزم این است که یک مقداری به وضع خانوادگی، رسیدگی کافی نداشته باشد، این را به رخ او نکشد، این ها مهم است. این ها وظیفه هایی است از طرف زن. از طرف مرد هم وظیفه است که ضرورت های زن را درک کند، احساسات او را بفهمد و نسبت به حال او غافل نباشد.

زمینه سازی برای موفقیت


پسر اگر می بیند دختر در راه انجام تکالیف اسلامیِ خودش، قدم خیری می خواهد بردارد، وسایل را برایش فراهم بکند و مانع تراشی نکند. بعضی دخترها هستند می خواهند، فرض کنید؛ ادامه تحصیل بدهند، درس دین بخوانند، با قرآن آشنا شوند، کارهای خیر کنند و در بعضی از امور خیریه شرکت داشته باشند؛ شوهرانشان گاهی نسبت به این ها بداخلاقی می کنند که ما حوصله این کارها را نداریم! ما زن گرفته ایم که زندگی کنیم. نمی گذارند این دختر به کار خیر برسد. به عکس، بعضی از مردها می خواهند صدقات جاریه بدهند، می خواهند شرکت در مسائل گوناگون داشته باشند، زن مانع می شود.

شرط مهم فعالیت اجتماعی خانم ها


بعضی از ما می پرسند: شما موافقید زن ها بروند کار کنند؟ ما می گوییم: البته، ما با بی کاری خانم ها مخالفیم؛ زن باید کار کند. البته کار دو جور است: یکی کارِ داخل خانه و یکی کار بیرون خانه، هر دو کار است؛ اگر کسی استعداد دارد در کارهای مربوط به بیرون منزل، باید انجام بدهد، خیلی هم خوب است. منتها یک شرط دارد، باید جوری باشد که این اشتغال ـ حتی در داخل خانه ـ به پیوند زن و شوهر لطمه ای نزند. بعضی از خانم ها هستند که خودشان را از صبح تا شب می کُشند، بعد که مرد به خانه می آید، حوصله یک لبخند زدن به او را هم ندارند. این، بد است. کارِ خانه را باید کرد اما نه آن قدری که این کار به انهدام خانواده منتهی بشود.
زن اگر خواست برود کار کند، اشکالی ندارد، اسلام هم مانع نیست. اما این وظیفه او نیست، بر او واجب و لازم نیست. چیزی که بر او واجب است، عبارت است از حفظ فضای حیاتی برای مجموع خانواده.

تشویق یکدیگر در میدان مسابقه خیرات


در همه احوال و اوضاع رعایت همدیگر را بکنید، به هم کمک کنید، عون و بازوی همدیگر باشید، به خصوص در راه خدا و در راه انجام وظیفه. اگر پسر در راه خداست، دختر به او کمک کند و اگر دختر در راه انجام وظیفه و در راه خداست، پسر به او کمک کند. هر کدام مجاهدت می کنند، آن دیگری به او کمک کند.
اگر پسر در کارِ علم و در کار تلاش و مجاهدت در ارگان های جمهوری اسلامی است، آن خانم با او همکاری کند که بتواند کارش را راحت انجام بدهد. مردها به زن هایشان فرصت بدهند تا زن ها هم بتوانند در این میدان های مسابقه معنویت وارد شوند. اگر می خواهند تحصیل علم کنند، بتوانند. اگر هم می خواهند در کارهای اجتماعی وارد شوند، بتوانند.
زن و شوهر کوشش کنند یکدیگر را به راه خدا هدایت کنند. یکدیگر را در راه مستقیم نگه دارند و حفظ کنند. این «تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»1 را که خاصیت مسلمانی است و مهم ترین خصوصیت ایمان است، مد نظر داشته باشند.
هر دو به یکدیگر نسبت به دیندار بودنشان و رعایت تقوا کمک کنند. یعنی مرد کمک کند که زنش بتواند دیندار باشد و رعایت تقوا را بکند. زن هم کمک کند که مرد بتواند دیندار باشد و بتواند پاکدامن بماند و بتواند با تقوا حرکت کند. منظور از کمک فقط شستن ظرف و... نیست، البته این ها هم کمک است ولی منظور، بیشتر، کمک روحی است. کمک معنوی و فکری است. در راه اسلام یکدیگر را ثابت قدم بدارند، همدیگر را توصیه به تقوا و صبر، و توصیه به دینداری، عفاف، قناعت، ساده زیستی و... کنند. با هم همکاری کنند تا بتوانند ان شاءالله به بهترین وجهی بگذرانند.

غم خواری، کمک واقعی


کمک واقعی به دیگری، این است که دو نفر غم ها را از دل هم برطرف کنند. هر کسی در زندگی اش گرفتاری پیدا می کند، غمی پیدا می کند، مشکلی پیدا می کند، ابهامی پیدا می کند، تردیدی پیدا می کند. هر کدام از دو نفر، در چنین موقعیتی باید به کمک همسرش بشتابد و به او کمک کند. غم را از دل او بردارد، او را راهنمایی کند. اشتباه او را برطرف کند. اگر می بیند خطایی دارد از او سر می زند جلوی او را بگیرد.

اهمیت فراوان مدیریتِ کدبانو


وظایف داخل خانه زنان، نه اهمیتش کم تر از وظایف بیرونی است و نه این که زحمتش کم تر است. شاید زحمتش بیشتر هم باشد. او هم برای این که این محیط را اداره کند، به تلاش و کوشش احتیاج دارد. چون مدیر داخل خانه زنان هستند. آن کسی که اداره می کند، کدبانو، یعنی آن کسی که محیط خانواده تحت اشراف اوست. تحت نظارت و تدبیر و مدیریت اوست. خیلی کار پر زحمتی است. خیلی کار ظریفی است. فقط هم ظرافتِ زنانه از عهده انجام این کار بر می آید. هیچ مردی امکان ندارد بتواند این ظرافت ها را رعایت کند. زن توی خانه بی کار نیست. یک عده ای خیال می کنند زن در خانه بی کار است. نخیر، زن توی خانه، بیشترین و سخت ترین و ظریف ترین کارها را انجام می دهد.
برخی فکر می کنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانت نیست. بلکه مهم ترین کار برای زن این است که زندگی را سرِ پا نگهدارد.

بچه داری، هنر بزرگ


بعضی از کارهای خانه خیلی سخت است. بچه داری از آن کارهای سخت است. شما هر کاری را در نظر بگیرید که خیلی دشوار باشد، در مقابل بچه داری در واقع آسان است. بچه داری، هنر خیلی بزرگی است. مردها یک روز هم نمی توانند این کار را انجام دهند. زن ها با دقت، با حوصله و با ظرافت، این کارِ بزرگ را انجام می دهند. خدای متعال، در غریزه آن ها این توان را قرار داده است. بچه داری کار سختی است که انسان را فرسوده می کند و واقعاً از پا می اندازد.

جمعِ بین کار و زندگی


جوانانی که مشغول کاری در راه خدا هستند، با گرفتن همسر، با ازدواج، نباید کارشان را متوقف کنند.
ما به مردها همیشه سفارش می کنیم وقتی کار دارند، اشتغال دارند، از خانه و زندگی قهر نکنند. بعضی ها صبح اول وقت می روند بیرون تا ساعت ده شب. نه! ما معمولاً به کسانی که برایشان ممکن است سفارش می کنیم حتی ظهرها را بروند با زن و بچه شان باشند. در محیطِ خانوادگی، غذایشان را بخورند، یک ساعتی با هم باشند، بعد بیایند دنبال کارشان، باز حتماً در زمان مناسب، اول شب بروند بچه ها را ببینند، ملاقات خانوادگیِ حقیقی داشته باشند.

زن، قوی تر از مرد است!


این آقایان که می بینید ماشاءالله یال و کوپالی دارند، این ها همه اش ظاهر است، جسم قوی است، اما از لحاظ پیچیدگیِ ذهنی و در زمینه های احساسی و عاطفی، زن قوی تر از مرد است، قدرت تحملش زیاد است، راه ها را بلد است... طبیعت زن این است. اغلبِ زن ها، البته ممکن است بعضی از زن ها هم این طور نباشند، بهتر می توانند در این مصافِ دوستانه بر عواملِ سردی، فایق بیایند. با یک مقدار کوتاه آم�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن