محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831584764
گفت وگو با محمدعلي طالبي؛ كارگردان فيلم «ديوار» عليه جنسيت
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفت وگو با محمدعلي طالبي؛ كارگردان فيلم «ديوار» عليه جنسيت
سارا برومند
محمدعلي طالبي پس از چند فيلم آخرش كه يا اكران نشدند يا در گيشه توفيقي نداشتند به سراغ سوژه يي مخاطب پسند آن هم با حضور بازيگران شناخته شده رفت تا اين بار از آزمون رويارويي با مخاطب سربلند بيرون بيايد. البته اكران نشدن يا نفروختن فيلم هاي قبلي او از ارزش هاي آنها كم نمي كند اما ارتباط با مخاطب گسترده مساله يي است كه هر كارگرداني آرزوي آن را در سر دارد.
---
-سوژه فيلم ديوار اساساً از كجا شكل گرفت و تبديل شد به دغدغه يي براي شما كه به تصوير درآيد؟
سال ها پيش با دختراني كه در ديوار مرگ موتورسواري مي كردند روبه رو شده بودم. تحقيقات متعددي درباره اين روند انجام گرفت كه اين تحقيقات منجر به طرح فيلمنامه شد. فيلمنامه نيز با مشورت دوستان به نگارش درآمد و آماده ساخت شد كه البته نگارش فيلمنامه به چهار سال قبل برمي گردد.
-اين وقفه چهارساله ناشي از چه بود، مشكلات خاصي در روند ساخت ايجاد شد؟
بله. در روند ساخت ما با مشكلاتي روبه رو شديم. بنياد سينمايي فارابي تعهدهايي براي ساخت فيلم داده بود كه به وعده عمل نكرد و باعث توقف موقتي توليد فيلم شد كه پس از چند سال با همكاري بخش خصوصي (دفتر پخش ايران) فيلم توليد شد و توفيق حضور در جشنواره فجر و در حال حاضر اكران را پيدا كرد.
-با توجه به تحقيقاتي كه صورت گرفت فيلمنامه بر چه اساسي نگاشته شد، آيا زندگي واقعي يكي از شخصيت ها به تصوير درآمد يا آنكه داستان تلفيقي از اتفاقات زندگي اين افراد و ساخته ذهن شما است؟
معمولاً فيلم هايي كه من مي سازم براساس مستندات و واقعيت است. اين فيلم نيز بر پايه تحقيقات انجام شده براساس واقعيت است. اما اين واقعيت در ذات داستان نه در متن داستان جاري است. به اين شكل كه دختراني از اين دست يا اساساً طيف دختران با چنين مشكلات و موانعي روبه رو هستند.
-فيلم هاي قبلي شما در طيف فيلم هايي كه با عنوان فرهنگي هنري شناخته مي شوند جاي مي گيرد. اما در «ديوار» احساس مي شود از آن جايگاه فاصله گرفته و سعي كرده ايد در عين حفظ لايه هاي زيرين نگاهي به مخاطب عام نيز داشته باشيد؟
من اعتقادي به اين تقسيم بندي ها ندارم. استفاده از كلمه مخاطب هم به اين لحاظ كه يك كلمه عربي است برايم خوشايند نيست و ترجيح مي دهم از همان واژه تماشاگر استفاده كنم. فيلم «ديوار» فيلمي است در دنباله فيلم هايي كه تا به حال كار كرده ام. من تفاوتي ميان «ديوار» با فيلم «چكمه»، «تيك تاك» و «كيسه برنج» و ديگر فيلم هايم احساس نمي كنم. «ديوار» نيز با همان تفكر و ديدگاه ساخته شده است.
-منظورتان چه نوع تفكر و ديدگاهي است؟
فيلم هاي من همه درباره يك مساله اجتماعي است. موضوعاتي چون آموزش و پرورش بچه هاي بي سرپرست و... كه در زندگي اجتماعي مردم جاري است. «ديوار» نيز از اين موضوع مستثني نيست. فيلم «ديوار» موضوع بيكاري جواناني را مطرح مي كند كه با وجود نبود فضاي كاري تلاش مي كنند كارآفرين باشند. بعد ديگر اجتماعي اين فيلم مشكلات زنان و دختران است. نمايش زنان و دختراني كه تلاش و مقاومت مي كنند تا احقاق حقوقشان ميسر شود، موانع و مشكلاتي كه مانع اين احقاق حقوق مي شود و تلاش براي مقابله با آنها اتفاقي است كه در اين فيلم مي افتد. فيلمسازي من يك پروسه برنامه ريزي شده و خط دار است. بر اين اساس ملاحظه كاري يا عوامل
برون ساختاري در ساخت فيلم مدنظر نبوده است.
-با توجه به اينكه چند فيلم آخر شما توفيق اكران پيدا نكردند، اين تصور ايجاد شده بود كه براي رفع اين مانع نگاهي نيز به ذائقه تماشاگر داشته ايد، نه به اين معنا كه خط فكري تان را تغيير داده ايد.
سال ها است من اصلاً به اكران فكر نمي كنم. سالن هاي سينماي ما با امكانات محدودي كه دارد براي تماشاگر ايجاد جذابيت نمي كند. بنابراين مقوله اكران براي من دغدغه نيست. اما تهيه كننده براي فيلم سرمايه گذاري كرده و بايد سرمايه اش برگردد. 90 درصد آثار فرهنگي كه در ايران توليد مي شوند، فضاي اكران ندارند. سينماي ما چه به لحاظ سالن و چه به لحاظ فيلم هايي كه نمايش داده مي شود، سينماي نازلي است. سينماي ما يك سينماي استاندارد و قابل قبول نيست. بنابراين ما با مقوله اكران بيگانه هستيم. ما فيلم هايي با حمايت هاي دولتي توليد مي كنيم. اين فيلم ها در برخي جشنواره ها حضور دارند و اكران هاي محدودي در رسانه ها به دست مي آورند، اما اميدي براي اكران قطعي فيلم وجود ندارد. امسال هم اتفاقي اين امكان براي فيلم من فراهم شد.
-براساس صحبت هاي شما سالن هاي سينما مكان مناسبي براي نمايش فيلم نيست، بنابراين دغدغه اكران نداريد. ديگر رسانه ها نيز آنچنان كه بايد اين فضا را فراهم نكرده اند. پس كانال ارتباطي تان با تماشاگر چيست؟ فيلم يك رسانه است كه موجوديت اش با مخاطب تعريف مي شود؛ اين تعريف در خط فكري شما براي ارائه واقعيت هاي اجتماعي چطور بايد شكل بگيرد؟
بهترين وسيله ارتباطي براي ما در حال حاضر تلويزيون است. سياست هاي صدا و سيما در جهت ساخت و نمايش فيلم پيش مي رود اما همين رسانه نمي تواند با كارگرداني مانند من همسو باشد و فضايي براي نمايش فيلم من فراهم كند. يكسري كارگردان ها و فيلمنامه نويس ها با تلويزيون مرتبط شده اند كه آثار نازلي را ارائه مي كنند. سوژه هاي ارائه شده همه تكراري و كاملاً غيرواقعي است؛ موضوعاتي كه در بستر جامعه امروز مطرح نيست و روح جامعه در آنها جاري نيست. در تلويزيون متاسفانه نوعي واقعيت گريزي مد شده است. فيلم ها همه در فضاي اوهام و ذهني مي گذرد. در كل فيلم هايي كه در تلويزيون نمايش داده مي شود فيلم هايي است كه كارگردان نه بر اثر تفكرات شخصي خود بلكه براساس سفارش توليد كرده است. يعني رسانه يي كه مي تواند تا ظرفيت 40 ميليون بيننده داشته باشد با ارائه فيلم هاي نازل رسالت خود را انجام نمي دهد. اگر هم فيلم هاي خوب كارگردانان خوب را نمايش مي دهند به قدري مميزي بر آنها اعمال مي شود كه اثر تباه مي شود.
-با اين تفاسير باز هم بر مي گرديم به نقطه قبل تلويزيون هم از گستره مدنظر شما رد شده است. پس شما فيلم مي سازيد كه از چه كانالي با تماشاگرتان مرتبط شويد؟
سينما نيز مانند پروژه هاي ديگر با عدم مديريت صحيح روبه رو است، يك پروژه باري به هر جهت كه رو به رشد حركت نمي كند و پويا نيست. بنابراين سينما نيز به شكل يك آب باريكه است كه با اين اوصاف نمي توانيم انتظاري براي نمايش داشته باشيم.
-پس ما فقط فيلم مي سازيم كه بگوييم سينما داريم ولي فضايي براي موجوديت واقعي و كاركرد سينما وجود ندارد؟
ما چند دسته فيلم داريم؛ عده يي براي تلويزيون فيلم مي سازند، يعني با يك سياست محافظه كارانه كارهاي سفارشي مي سازند و فيلم هايشان برآمده از افكار و دغدغه هاي شخصيت شان نيست. اين كارگردان ها موفقند چرا كه ذائقه تماشاگر را با فيلم هايشان برابر كرده اند و تماشاگر هم با اين فيلم ها سرگرم مي شود. گروه ديگر به دنبال بازتاب واقعيت هاي اجتماعي و خط فكري شان هستند كه اينها شامل سينماي آب باريكه مي شوند، هرچند سالي يك فيلم مي سازند و ماهي 100 تا 200 تومان درآمد دارند. مشكل بزرگ اين طيف هم علاقه به سينما است كه هميشه نگرانند و اغلب از پا درمي آيند.
-صحبت از فيلم هاي سفارشي كرديد، آيا در سينماي ما فضايي براي ساخت فيلم هايي براساس دغدغه هاي كارگردان وجود دارد و براي بقاي حرفه سينما چنين الزامي ايجاد نشده است؟
در اين سال ها بسياري از كارگردان ها تلاش براي حفظ استقلال خود داشته اند اما ديگر راه يا كوره راهي براي حفظ اين استقلال وجود ندارد چرا كه موانع و مشكلات در اين زمينه زياد است. فيلم هايي مثل فيلم هاي جعفر پناهي يا «سنتوري» به نتيجه نمي رسند. فيلمسازان وقتي فيلمنامه مي نويسند فيلم را روي پرده مي بينند اما در روند توليد با موانع و مشكلات متعددي روبه رو مي شوند، با اين موانع مي جنگند تا به نتيجه برسند. براي اين روند فيلمساز بايد خيلي روح جنگنده يي داشته باشد تا به مقصود برسد. مانند من كه با چنگ و دندان پاي موانع ايستادم و «ديوار» را ساختم و به اكران رساندم.
-«ديوار» تا چه حد توانست همه خط فكري شما را ارائه كند، چه حد توانستيد از مميزي ها، سليقه ها و موانع گذر كنيد؟
من براي گذشتن از اين موانع تلاش كردم و حقيقت اين بود كه موفق هم بودم. اين مشكلات و موانع در همه جهان زياد است. در هاليوود تعدد كارگردان فضا را محدود مي كند. در كشورهاي ديگر نيز به فراخور وضعيت حاكم مشكلاتي وجود دارد. ما به دنبال آن نيستيم كه بگوييم اين مشكلات خاص ايران است. به هر حال انسان براي رسيدن به خواسته ها و ايده آل هايش تلاش مي كند. فكر مي كنم در اين فيلم توانستم به ديدگاه هايم نزديك شوم. من براي توليد و ساخت پروژه ذهني ام تلاش كردم اما بحث ديده شدن فيلم به مسائلي خارج از حيطه تلاش من برمي گردد. هرچند من جزء فيلمسازان خوش شانس بوده ام كه بعد از 15 سال فيلم اكران شده است.
-اصولاً فيلم هايي كه نقدي به يك نهاد يا يك شيوه رفتار اعمال مي كنند، فيلم هاي پذيرفته شده يي نيستند. چطور توانستيد فيلمي كه چنين مسائلي را مطرح مي كند، بسازيد و اكران كنيد؟
سدهايي وجود داشت. افراد يا نهادهايي بودند كه علاقه مند بودند فيلم ساخته نشود. واقعيت اين است كه در سينماي ايران كار فيلمساز تنها فيلمسازي نيست بلكه گذر از موانع است، يعني كارگردان نبايد فقط اصول كارگرداني را بداند بلكه بايد راه عبور از مميزي ها را بشناسد.
-يعني هر فيلمسازي مي تواند هر نوع نقدي را مطرح كند و فيلمش را اكران كند، با اين پيش شرط كه توانايي عبور از موانع را داشته باشد؟
دقيقاً همين طور است.
-يعني به عنوان مثال كارگرداني مانند مهرجويي نتوانسته از اين موانع بگذرد و قواعد عبور از آنها را نمي شناخته كه «سنتوري» اكران نشده است.
اتفاقاً برعكس. كارگرداني چون مهرجويي در اين سال ها ثابت كرده است كه به اين قواعد به خوبي واقف است، اما گاه برخي موانع به يك خندق تبديل مي شوند كه نمي توان از آن گذشت.
-با تفكر حاكم در فيلم آيا مي توان هر ديواري را دور زد؟
اساساً زندگي يعني دور زدن ديوارها و خارج شدن از نااميدي. زندگي هميشه با موانع پيش مي رود و مي گذرد. آنهايي كه موانع را تعبيه مي كنند بازنده بازي هستند و اين باخت بر پيشاني شان حك مي شود. از قديم گفته اند زمستان مي رود و روسياهي اش به زغال مي ماند. البته نبايد موانع را با خط قرمز ها يكسان دانست. خط قرمز ها در همه جوامع وجود دارند، احترام به آنها هم الزامي است. اما گاه ديده مي شود كه اصلاً مساله خط قرمز نيست، مساله اعمال سليقه شخصي است. مديران ما بايد آزادي هاي هنرمند را بشناسند و به آن احترام بگذارند. خلاقيت هنرمند در گرو آزادي اوست. من همه اين خطوط قرمز را در فيلم در نظر گرفته ام.
-از ارائه واقعيت هاي اجتماعي صحبت كرديد اما در فيلم با شخصيت داستان ستاره وار برخورد مي شود. در واقعيت مسائلي كه با عرف همخوان نيست از سوي مردم نيز پذيرفته شده نيست. زماني كه مردم زني را سوار بر موتور ببينند در بهترين حالت با نگاه هاي متعجب و گاه واپس زده با او برخورد مي كنند. اما در فيلم اين نگاه وجود ندارد. آيا در تحقيقات شما هم با دختران موتورسوار ديوار مرگ همين طور برخورد شده است؟
اتفاقاً در تحقيقات نشان داده شد كه اغلب تماشاگران اينها زنان هستند. زنان از اين تهور لذت مي بردند، يعني عرف اين اتفاق را مي پذيرد. خانم ها، حتي افرادي كه در ارگان هاي دولتي كار مي كنند، بسيار از اين تلاش و مقابله با محدوديت ها لذت بردند. دختري كه از جنسيت خود بهره نگرفته بلكه با تلاش و جديت خود از استعدادش درصدد رفع نيازهاي اقتصادي خانواده اش برآمده است، همه اين دختر را در فيلم دوست دارند. دختر ديگر فيلم هم در تماشاگر احساس همدلي ايجاد مي كند چرا كه با همه علاقه به درس و ايده آل هاي ذهني اش به خاطر اجبار مردسالارانه پدر مجبور به ازدواج مي شود، اين اتفاق را عرف مي پذيرد. سليقه هاي متحجر و فناتيك اين تهور را نمي پذيرند. آنها به دنبال محدوديت زن هستند. عمده مخالفان فيلم مردان هستند؛ مردها بايد بدانند شغل ها صرفاً مردانه نيست بلكه زنان هم توانايي بودن در آنها را دارند.
-اين دوست داشتني بودن در فيلم هست. اصلاً صحبت من همين است. آيا جامعه هم همين نگاه را به اين تهورات دارد؟
فيلم «ديوار» هم به دنبال اصلاح اين نوع نگاه هاست. واقعيت فيلم من به دنبال اين نيست كه زنان پشت موتور بنشينند. در واقع اين مساله يك سمبل سازي است كه نگاه خانواده را نسبت به آزادي زن تغيير دهد. اين فيلم به دنبال آن است كه خانواده ها، زنان و توانايي آنها را باور كنند. جوامع شهري ما بعضاً در اين زمينه رشد كرده اند اما روستا هاي ما نياز به فرهنگ سازي در اين زمينه دارند. نگاه اين فيلم عليه نگاه جنسيتي به زن است. مردان جامعه ما بايد باوركنند زنان با حضورشان در اجتماع مي توانند كاركرد داشته باشند و حضورشان در اجتماع يك فرآيند جنسيتي نيست. در ارزش هاي ما و انقلاب طرد نگاه جنسيتي به زن بود. بايد از اين طيف به عنوان نيروي كارا استفاده شود. بايد كوته فكري ها درباره زن از بين برود. اساس انديشه فيلم يك نگاه تربيتي و درست است. يك نگاه تجاري و ابزاري به زن نيست. نگاه ما در تضاد با نگاه ابزاري به زن است. ديوارها و دايره هاي فيلم سمبل واقعيت جاري در اجتماع است. دختران ما با ديدن اين فيلم درصدد كشف توانايي هاي خود برمي آيند.
-فيلم در تلاش براي نشان دادن فاعليت زن است اما كاراكتر مادر يا دوست شخصيت اصلي فيلم بسيار منفعل تصوير شده است. چرا اين تضاد در فيلم اعمال شده؟ براي اغراق در فاعليت شخصيت اصلي فيلم بوده است؟
زماني كه فيلمي ساخته مي شود نمي توان همه شخصيت ها را يكدست گرفت. تفاوت ميان شخصيت ها، حضور شخصيت اصلي را پررنگ مي كند. ما دختري را به عنوان نمونه نشان داديم كه انديشمند است و تلاش مي كند درس بخواند كه نقشش را خانم ميرحسيني بازي مي كند. اما اجتماع او را وادار مي كند به مسير خلاف خواسته اش برود و او هم تسليم اين اجبار مي شود. ما در جامعه با افراد و زنان زيادي از اين دست رو به رو هستيم. اين فيلم آينه زندگي اين زنان نيز است. ما مي خواهيم بگوييم زناني علاقه مند و پويا هستند كه جامعه و خانواده و تفكر مردسالارانه مانع شكوفايي استعدادهايشان نمي شود. اين تفاوت هاست كه كار را قشنگ مي كند.
-با توجه به اينكه در زمينه كودك و نوجوان فيلم ساخته ايد نقبي بزنيم به اين حيطه. جشنواره كودك و نوجوان با شهر اصفهان شناخته مي شد اما در حال حاضر اين جشنواره به همدان رفته اين تغيير را چطور ارزيابي مي كنيد؟
اين تغيير جايگاه براي من پذيرفته نيست. همدان شهر خوبي است و زمينه لازم براي جشنواره را داراست. اما بهتر بود اين شهر با همان جشنواره فيلم كوتاه مطرح بشود و پذيراي اين جشنواره باشد. با اين كار سهم شهري مثل اصفهان كه در اين جشنواره موفق بود و جا افتاده بود از بين نمي رفت. اين اتفاق به جريانات مخالف ماندگاري جشنواره در اصفهان برمي گردد كه الان احساس مي كنم از اين اتفاق نادم هستند. اميدوارم از سال آينده جشنواره كودك و نوجوان سر جايش برگردد. در نهايت فكر مي كنم جشنواره همدان نتوانسته موفق عمل كند.
-اين عدم اقبال شهر همدان ناشي از چيست؟
بيشترين علت شكوه خاص و باستاني شهر اصفهان است كه شهري توريستي است. همدان هم زيبايي هاي خاص خودش را دارد، اما نمي توان چنين جايگزيني را پذيرفت؛ چرا كه اصفهان در اين زمينه جا افتاده بود و فيلمسازان را جلب مي كرد. سينماهاي شهر همدان و هتل ها به اندازه اصفهان جوابگو نيست. همه دنيا اين جشنواره را با نام اصفهان مي شناسند و اين تغيير اين جايگاه را از بين برده است.
-اساساً در اين سال ها شاهد افول سينماي كودك و نوجوان هستيم. اين ناشي از چيست؟
اين ناشي از دولتي بودن سينماست. سينماي كودك هم از امكانات دولتي استفاده مي كند بنابراين سابقه مديران باعث رشد و افول اين ژانر و اين طيف فيلم ها مي شود. به هر حال در يك دوره 10 ساله دغدغه مديران سينماي كودك نبود. فيلمساز وقتي كمك دولتي دارد از آن سينما استقبال مي كند، ولي اين امكان فراهم نشد. فيلم «تو آزادي» كه با همكاري فارابي ساخته شد سرنوشت نامعلومي پيدا كرده و ما نمي دانيم با فارابي چه كنيم.
-عدم حضور فيلم «ديوار» در جشنواره همدان ناشي از چه بود، از بي اعتقادي شما به اين جشنواره يا دلايل ديگري وجود داشت؟
جشنواره و تهيه كننده تمايل به حضور اين فيلم نداشتند.
-به صرف عدم علاقه تهيه كننده شما هم از حق حضور اين فيلم گذشتيد؟
احساس كردم باز براي حضور فيلم بايد التماس كنم. عرف اين است كه جشنواره از فيلم دعوت كند نه اينكه كارگردان براي حضور فيلمش در جشنواره اصرار داشته باشد. براي همين اين تلاش انجام نشد. اگر در فجر براي حضور تلاش كرديم به خاطر تامين اقتصادي تهيه كننده بود. دنيا برعكس شده است، كارگردان براي رفتن فيلم به جشنواره التماس مي كند.
-اين مشكلات با بنياد فارابي چه در فيلم « تو آزادي» و چه در اين فيلم ناشي از چيست؟
اين مشكلات به دوره مدير سابق فارابي برمي گردد. فضاي سليقه يي و عدم همكاري با كارگردان باعث شد فيلم تا حد توليد پيش برود ولي با بهانه هايي روبه رو شود كه قابل پذيرش نبود. به هر حال علاقه مندي از سوي فارابي براي اين فيلم وجود نداشت. اينها دوست نداشتند فيلمي با عنوان «ديوار» ساخته شود و روند پيش توليد هم اساساً با بي ميلي همراه بود.
-اساساً شروع اين همكاري چرا شكل گرفت، اگر علاقه يي به همكاري نبود؟
همكاران در فارابي با توجه به تعدد موانع فكر مي كردند ما نمي توانيم از موانع بگذريم و به توليد نمي رسيم. بنابراين وعده همكاري دادند كه در نهايت با گذشتن از موانع عدم همكاري شان را اعلام كردند.
چهارشنبه 23 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]
-
گوناگون
پربازدیدترینها