واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: شناخت معروف و منكر بـراي اجـراي امـر به معروف و نهي از منكر بايد ابتدا (معروف و مـنكر) را شناخت و دانست كه چه كاري در محدوده معروف قرار دارد تـا امر به آن لازم باشد و چه كاري در محدوده منكر قرار دارد تا نـهـي از آن واجب باشد. از اين رو افرادي كه بدون شناخت مصاديق مـعروف و منكر، ديگران را امر به معروف و نهي از منكر ميكنند، نه تنها ممكن است خدمتي انجام ندهند، بلكه چه بسا باعث گمراهي ديـگـران شـونـد؛ هـم چـون طبيبي كه قبل از تشخيص بيماري، نسخه بـپـيچد و دارو تجويز كند. بنابر اين بدون شناخت صحيح، آمرين و نـاهـين دچار مشكل شده و خود را عاجز و ناتوان خواهند يافت. در ايـن باره اميرالمومين(عليهالسلام) ميفرمايند: يا كميل! ما من حركه الا و انـت محتاج فيها الي معرفه; اي كميل! در هر حركتي به معرفت و شناخت نيازمندي. محدوده امر به معروف و نهي از منكر نـبايد امر به معروف و نهي از منكر را در محدوده بدحجابي، نماز و روزه مـنحصر كرد، بلكه از منكرات اداري هم بايد جلوگيري كرد; مـانـنـد كم كاري، اتلاف وقت، مرخصيهاي غير ضروري، رشوه خواري، اتـلاف وقـت مراجعه كنندگان، تخلف از رعايت سلسله مراتب و دهها مـنـكـري كـه مـمكن است در محيط ادارات واقع شود و موجب بدبيني مـراجـعين گردد. هم چنين از منكرات اخلاقي و سياسي نيز بايد نهي كـرد. از جمله منكرات اخلاقي، تكبر، خودپرستي، حسد، بخل، تملق و چـاپـلـوسي، رياكاري و نگاه آلوده به نامحرم، مكر، تزوير، شهوت راني، فريب كاري، كلاه برداري، تهمت و افترا زدن است. نمونهاي از منكرات اجتماعي 1. بـي تـفـاوتـي و احـسـاس مـسـئوليت نكردن; 2. تقليد كوركورانه; 3. شركت در جلسات گناه; 4. تـهمت زدن و آن چه را در ديگران نيست به آنان نسبت دادن; 5. سـوءظـن و تجسس از احوال شخصي مردم; 6. بين مسلمانان; 8. فتنه گري و تفرقه انـدازي بـيـن مسلمانان; 9. اشاعه فحشا; 10. ايجاد وحشت بين مردم; 11. پخش اخبار دروغ; 12. چاپلوسي و تملق. نمونهاي از منكرات فردي 1. خـودبـيني; 2. رياكاري و خودنمايي; 3. شاهد مفاسد وگناهان بودن و بـي تفاوت ماندن; 4. دروغ گويي; 5. ناسزاگويي و فحاشي; 6. نگاه بـه جاهايي كه بايد از ديد نامحرم پوشيده بماند; 7. بي احترامي بـه مقدسات; 8. منت گذاشتن و توقع بيش از اندازه داشتن; 9. ترك واجـبـات الـهي; 10. رشوه گرفتن و رشوه دادن و زمينههاي آن را فراهم كردن; 11. اسراف. يك داستان در صـدر اسلام مسلمانان به بتها و بت پرستان، توهين ميكردند و بـه آنها حـرفهاي زشت و ركيكي ميزدند، تا اين كه آيهاي در ايـن بـاره نـازل شد: (ولاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الـلـه عـدوا بغير علم 1; شما مومنان به آنان كه غير خدا را ميخـوانـنـد، دشـنـام مـدهـيد تا مبادا آنها نيز از روي دشمني و جـهـالـت، خـدا را دشـنـام بـدهـنـد). و هـم چنين در جنگ صفين، مـسـلـمـاناني كه در ركاب حضرت علي(عليهالسلام) بودند. در ابتدا به گفتن حـرفهاي زشتي به لشكريان معاويه پرداختند. علي(عليهالسلام) از اين عمل نـاراحـت شـدنـد و فـرمـودنـد: (اني اكره لكم ان تكونوا سبابين ولـكنكم، لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم; كان اصوب في العقول، وابـلـغ فـي العذر 2; من براي شما نميپسندم كه فحش بدهيد، لكن اگـر بـه جاي توهين، اعمال ناشايست آنان را توصيف كنيد و حال و احـوالات آنـان را بازگو كنيد، به صواب نزديكتر و در عذر آوردن مفيدتر است) انسان بايد هميشه به عقيده شخص مقابلش احترام بگذارد و طبق آيه (زيـنـا لكل امه عملهم 3; عمل و عقيده هر شخصي براي خودش محترم است) به عقايد و افكار او توهين نكند. حتي در برخورد با افرادي كـه به چيزهاي خرافاتي غلط عقيده دارند، نبايد طوري برخورد كند كه در اولين مرحله بين خود و آنان جدايي بيندازد. ... و در پايان هـنـگامي كه جامعهاي را فساد فراگيرد و نسيمي از دين و مذهب و عـدالـت و انسانيت و پاكي و پيش رفت در آن جامعه مشاهده نگردد، آن گـاه انـسانهاي هوشيار و بيدار با عنصر امر به معروف و نهي از مـنـكر و با جان فشاني خويش موجب بيداري نفس انسانهاي خفته گـشـتـه، در نـتيجه رحمت الهي شامل حال ايشان ميشود: (ان الله لايغير مابقوم حتي يغيروا ما بانفسهم)4. انـسـانها با تغيير اخلاق، روحيات و ملكات و جهت و نيات خويش و بـا بـه دست آوردن يك هدف و يك انگيزه، موجب تغيير سرنوشت خويش ميگردند. نمونه بارز آن انقلاب اسلامي ايران به رهبري خردمندانه امـام خميني(ره) است كه موجب ريشه كني حكومت طاغوت و فساد گشته و حكومت اسلامي جايگزين آن شد. -------------------------------------------------------------------------------- 1 ـ انعام(6) آيه 108. 2 ـ نهج البلاغه,خطبه 197. 3 ـ انعام(6) همان. 4- رعد(13) آيه 11.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]