واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: خاورميانه جديد با اشغالگري اسرائيل شكل نميگيرد
شبكه جهاني جام جم در حاشيه برگزاري اجلاس وزراي خارجه غيرمتعهدها در تهران، گفتگويي اختصاصي با عمروموسي وزير خارجه سابق مصر و دبيركل اتحاديه عرب در زمينه چگونگي داشتن يك خاورميانه پايدار براي آينده نزديك، روابط ديپلماتيك ايران با جهان و مسائل منطقهاي بويژه حضور نيروهاي بيگانه در منطقه انجام داد كه مشروح آن در پي از نظر خوانندگان روزنامه اطلاعات ميگذرد:
***
* به نظر ميرسد جنابعالي اين روزها به عنوان دبيركل اتحاديه عرب دائم در سفر هستيد و با مردم نيز ملاقات و گفتگو ميكنيد. ممكن است تصويري از آنچه در جهان غرب ميگذرد براي ما تشريح كنيد؟
** (عمروموسي): تمام منطقه داراي مشكلاتي است، اما بطور كلي تا حدي ناآرام است. انتظارات براي صلح زياد است،اما آرامش چنداني در منطقه حكم فرما نيست. گرچه علائم مثبت خاصي براي بهبودي وجود دارد، اما اين علائم مثبت در حاشيه قرار دارند و وارد فضاي موضوعات ديپلماتيك نميشوند. مثل مشكلات فلسطينيها، جنگ اعراب و اسرائيل، ناامنيهاي عمومي منطقه و آينده منطقه، اصلاحات و از همه مهمتر برخورد غرب و اسلام كه به طور عموم همه اين مسائل، مشكلات و درگيريهاي گستردهاي را ايجاد ميكند و اين مواردي است كه ما را به خود مشغول كرده است. علاوه بر اينها حقيقت امر اين است كه هر كدام از اين مشكلات را بايد متناسب با شرايط و موقعيت آن سنجيده و با آنها برخورد كرد، زيرا دلايلي كه باعث ايجاد مشكلاتي در منطقه شده، قطعاً با عللي كه سبب ايجاد مشكلي ديگر شده، كاملاً متفاوت است. به همين دليل، مشغوليت بسيار زيادي داريم.
* تصويري كه ارائه ميدهيد بسيار منفي است. آيا مسبب وضعيت كنوني، ضعف دروني كشورها است يا دولتها. علل منطقهاي دارند يا فشار و قدرت نمايي كشورهاي خارجي اين شرايط را پديد ميآورد؟
** معتقدم در اين نظم جديد جهاني به وجود آمده كه هنوز هم مورد توافق كامل جوامع نيست، خطوط نامعلوم زيادي وجود دارد. اصول جديد، سياستهاي جديد و طرحهاي جديد بسيار هستند و در عين حال تمام چالشها سياسي و يا امنيتي نيستند. مشكلات اقتصادي و مشكلات جديد ديگري مثل امنيت غذايي يا تغييرات آب و هوا كه تقريبا به خاورميانه تاثير ميگذارد نيز دليلي است بر تشديد مشكلات سياسي، امنيتي و اجتماعي.
* از حدود ده سال پيش اين منطقه كه اعراب نيز در آن قراردارند با چالش جديد يا توطئه جديدي از طرف واشنگتن روبرو شد، تحت عنوان خاورميانه جديد يا نظم جديد خاورميانه، شما براي اين طرح و تغييرات نظام خاورميانه و مشكلاتي كه ايجاد ميكند چقدر اعتبار قائل هستيد؟
** اول بايد تعريفي از خاورميانه جديد ارائه بدهيم. اگر خاورميانه جديد شود اما اشغالگري اسرائيل همچنان ادامه داشته باشد و در خاورميانه جديد مشكلات ديگري نيز بر جاي بماند، اين خاورميانه آن چيزي نيست كه شما بتوانيد در آن رفتار جديدي بين كشورهاي منطقه و كشورهايي كه در اينجا منافع دارند ببينيد. پس نميتوانيم اينگونه تعريفي از خاورميانه جديد ارائه بدهيم و آنها هم نميتوانند تعريفي از خاورميانه جديد ارائه دهند. خاورميانه جديد فقط به دموكراسي احتياج ندارد، هرچند وجود دموكراسي يك الزام است خاورميانه پيشرفتهاي اقتصادي و اجتماعي، طرحها، اجراي خوب آنها و پيشرفت جمعي نيز لازم دارد. خاورميانه جديد شرايط بسياري را ميطلبد و به همين دليل، مادامي كه مسائل فعلي ادامه دارد، من خاورميانه جديدي در افق اين منطقه نميبينم. مسائل و مشكلاتي كه از ده سال پيش يا بيشتر وجود داشته، هنوز هم وجود دارد.
* شعار خاورميانه جديد، ستون پنجمي را به روي صحنه آورد كه عوامل آن را ميتوان وجود خارجيها ناميد. اجازه بدهيد لبنان را مثال بزنيم: ما در لبنان گروههاي سياسي مختلفي را ميبينيم كه با هم درگير شدهاند. بعضيها تمايل خارجي دارند و بعضي از گروهها سعي دارند نيروي خود را در قالب يك اتحاد مشترك بر روي دشمن اصلي كه در واقع اسرائيل است، متمركز كنند، چرا كه ستون پنجم اين روزها تا اين اندازه قدرت گرفته و نقش مخربي ايفا ميكند؟
** آنچه شما ستون پنجم ميناميد، مدت زيادي است كه حضور دارد و بايد از وجود آن آگاه باشيد. آنچه ما مثلاً در مورد مسئله اسرائيل و يا جنگ اعراب و اسرائيل نياز داريم، يك صلح است، صلحي كه به اين جنگ پايان دهد و صلحي كه براي فلسطينيها عادلانه باشد، اما براي بقيه امكان برقراري يك صلح عادلانه را در آينده نزديك نميبينم، دستكم در چند هفته يا چند ماه آينده. بنابراين چگونه ميتوانيم درباره خاورميانه جديد صحبت كنيم در صورتي كه شرايط اوليه اين وضعيت همانگونه كه در چند دهه اخير بوده، همچنان باقي مانده است.
* در پنج شش دهه گذشته، مسئله فلسطين، بزرگترين و مهمترين مسئله مسلمانان و اعراب بوده است.
** و بزرگترين خواهد بود.
** ممكن است بفرماييد چرا همه دنياي عرب و يا بهتر است بگوييم اكثريت جهان عرب، در برابر وقايع درون فلسطين مخصوصاً درباره غزه، محاصره، قتلعامها و اين مسائل، اين چنين ساكتند؟
** نه خير. بايد بگويم دنياي عرب ساكت نيست و تاكنون كارهاي بسياري انجام داده است، همچون آتشبس بين اسرائيل و حماس كه كم و بيش برقرار شده، تبادل زندانيان و اسراي جنگ حزبالله و اسرائيل و گفتگوهاي جديد بين سوريه و اسرائيل. پس ميتوان گفت كه حركت وجود دارد، اما طرف ديگر همكاري نميكند. لذا همه اينها ممكن است طبق معمول با شكست روبرو شود، مگر اينكه توسط اسرائيليها مورد قبول واقع شده و يا توسط دوستان اسرائيل فشار آورده شود تا اين مشكلات را حل كنند. اسرائيليها بايد شهركسازي را متوقف كنند، وارد مذاكرات جدي براي برقراري صلح شوند و توافقنامه صلح را زود امضاء كنند، ولي به اعتقاد من اين اتفاق نميافتد. الان در دنياي عرب تلاشهايي در حال پيگيري است تا حماس، الفتح و سازمانهاي ديگر را باهم متحد كند. از سويي، دولت مصر جديداً از آنها دعوت كرده به قاهره بروند تا بلكه درگيري بين فلسطينيهاي را كه باعث ويرانگري است، هرچه سريعتر به اتمام برساند.
* آيا اين بدين معناست كه اسرائيليها اين قدرت را دارند كه همه چيز را انحصاراً در دست بگيرند و تصميم اصلي را آنها بگيرند. اگر چنين باشد پس فايده اين همه تلاش، گفتارها و مذاكرات چيست؟
** بله، ممكن است دوباره به اين نتيجه برسيم كه همه اينها بيفايده است و اگر اسرائيل سياستش را عوض نكند، ادامه روند صلح بيفايده خواهد بود، به ما قول دادند كه تا پايان امسال، يعني 2008 دولت فلسطين تشكيل شود و صلح بين فلسطينيها و اسرائيليها برقرار خواهد شد، اما تا الان نديديم هيچگونه قدم جدي در اين زمينه برداشته شود كه به رسيدن اين هدف در چند ماه آينده كمك كند. اگر چنين چيزي ببينيم، امكان انجام اين عمل وجود دارد و بايد آن را بپذيريم، اما همينطور كه ميبينيد امكاني وجود ندارد.
* اما تاريخ به ما نشان داده تمام اين قولها مثل وعدههاي اوسلو، استكهلم، كمپ ديويد و واشنگتن هرگز به حقيقت نپيوسته. آيا فكر نميكنيد كه اعراب و مسلمانان خاورميانه بايد راهي پيدا كنند تا برنامه خودشان را روي ميز مذاكره قرار دهند و بر اسرائيل و حاميانش فشار بياورند تا نظرشان را برآنها تحميل كنند، تا اينكه به صورت انفعالي حركت انجام دهند.
** بسيار موافقم. بايد اين نيروها باشد و مواضعي كلي را تمام اعراب اتخاذ كنند و ديگر نبايد هيچ قولي را بپذيريم. بايد هرچه سريعتر برنامه زمين براي صلح را اجرا كنيم، عقبنشيني از سرزمينهاي اشغالي و شناخت حق فلسطينيها را افزايش دهيم تا دولت فلسطيني بتواند امنيت را براي همگان پياده كند كه اگر اين امر صورت بگيرد بسيار عالي است، اما من فكر نميكنم ديگر قولي را بپذيريم، چرا كه بيفايده است.
* حال اجازه دهيد در زمينه لبنان بيشتر از شما بپرسيم. در توافقنامه دوحه، قولهايي مبني بر حل و فصل مشكلات داخلي لبنان داده شده است، اما ميبينيم تاكنون موفقيت چنداني حاصل نشده است. چرا اين وقتكشيها ادامه پيدا ميكند و چرا احزابي مثل حزبالمستقبل و يا ائتلافهاي ديگر، مقاومت لبنان را از ايفاي نقش اساسي خودشان باز ميدارند.
** با آنچه شما گفتيد كه هيچ موفقيتي نميبينيم، موافق نيستم. بعد از توافقنامه دوحه رئيس جمهور لبنان انتخاب شد، دولت تشكيل شد و الان دارند در مورد موقعيت سياسي دولت بحث ميكنند كه اميدوارم بزودي به نتيجه برسند و لبنانيها آماده انتخابات پارلماني جديد شوند و بعد از انتخابات، دولت جديدي تشكيل دهند. من و همكارانم حدود 20 ماه روي مسئله لبنان كار كرديم تا در دوحه كار را به پايان رسانديم و فهميديم كه نفوذ قدرت خارجي بر روي برخي احزاب اين كشور وجود دارد. من به شوخي ميگفتم و هنوز هم به شوخي در مورد شماري از رهبران احزاب ميگويم: هركسي يك عمو يا عمه در خارج دارد و هر زمان با مشكلي روبرو شود، از عمو يا عمه خود ميپرسد ما چكار كنيم؟ در اينجا لازم ميدانم تأكيد كنم كه زماني لبنان بر مشكلات خود فائق خواهد آمد كه خود آنها يك طرح ملي براي كشور ارائه دهند تا لبناني به دور از هرگونه قدرتهاي خارجي ايجاد شود. هر زمان اين طرح ملي توسط همه آنها پذيرفته شود، لبنان حفظ خواهد شد.
* در حال حاضر ارتش لبنان قدرت را در دست دارد. آيا به نظر شما ارتش لبنان هم توسط عمويي در خارج از مرزها هدايت ميشود؟
** نه خير. من دارم از وابستگيهاي سياسي به قدرتهاي خارجي حرف ميزنم نه ارتش. ارتش لبنان قدرت را در دست ندارد. وقتي ژنرال سليمان انتخاب شد، ديگر از فرماندهي ارتش كنار گذاشته شد و ارتش يكي از سازمانهايي است كه در لبنان دست نخورده باقي مانده و فعلاً ارتش در اين كشور نظم را برقرار ميكند.
* شما با گروهها و احزاب مختلف سياسي لبنان در تماس بودهايد. توصيه اصلي شما به آنها براي بيرون آمدن از اين بنبست و قدم پيش گذاشتن و حركت آنها به جلو چه بود و توصيه امروزي شما چيست؟
** توصيه من به آنها ابتكار عمل در لبنان بوده است تا انتخاب رئيسجمهور، تشكيل دولت ملي و برگزاري انتخابات جديدي طبق قانون اساسي به راحتي صورت گيرد. اين همان مسائلي بود كه من برايش تلاش كردم و فرمول ارائه دادم و در واقع در وطن من در قاهره، روي آن موافقت صورت گرفت و نوشته شد.
* بسيار خوب. اجازه بدهيد در مورد سوريه كمي صحبت كنيم. شما هم اكنون گفتيد كه منظري از گفتگوهاي سوريه و اسرائيل در پيش رو هست.
** نه خير، منظر نيست. الان دارند مذاكره ميكنند.
* اگر در حال حاضر گفتگو ميكنند، بفرماييد در مورد چه چيزهايي صحبت ميكنند. چه موضوعاتي براي مذاكره روي ميز قرار دارد و موضوع گفتگوها چيست؟
** خوب بود اين موضوع را از وزير خارجه سوريه كه در تهران بود ميپرسيديد، اما تا جايي كه من ميدانم موضوع اول، عقبنشيني اسرائيل از جولان و سرزمينهاي سوريه به پشت مرزهاي ژوئن 1967 است. اين محور، اساس هر گونه مذاكره با رهبران سوريه است.
* به نظر شما در اين مورد توافق يا صلحي صورت خواهد گرفت؟
** اميدوارم. اما با طرز فكر اسرائيل و عملكرد آنها، من خوشبين نيستم.
* اگر اين توافق در مورد بلنديهاي جولان صورت بگيرد، اسرائيل به چه چيزي دست پيدا ميكند؟
** اگر صورت بگيرد پيشرفت بزرگي خواهد بود، اما باز هم آنچه صلح پايدار را برقرار ميكند، همان صلح نهايي و ايجاد دولت فلسطيني است. چون ما فلسطينيها را به هيچ قيمتي نخواهيم فروخت.
* بسيار خوب. اگر موافق باشيد كمي به شرق، يعني عراق برويم. اخيراً ديديم در عراق تصميم جديد نيروهاي اشغالگر خارجي حاكي از اين است كه از عراق خارج نخواهند شد و اين يعني اينكه براي مدتي اين كشور همچنان تحت اشغال باقي خواهد ماند. به نظر شما دنياي عرب اين را خواهد پذيرفت؟
** در حال حاضر دولت عراق با دولت آمريكا پيرامون شرايط و موقعيت خروج نيروهاي آمريكايي از اين كشور در حال مذاكره است، اما در هيچ شرايطي، وجود نيروهاي آمريكا با متحدين آنها، به معني حضور نيروهاي خارجي در عراق است. بنابراين بايد حتماً عراق را ترك كنند و اگر امروز خارج نشوند، فردا حتماً بايد اين كار را انجام دهند. مسئله مهم در عراق برقراري نظم در كشور به روش مسالمتآميز و ارائه يك طرح ملي براي حفظ كشور است تا از وقايع ناگواري كه در دهه اخير، نه فقط در پنج سال گذشته در آن كشور رخ داده است، جلوگيري به عمل آيد. عراقيها و بويژه دولت عراق براي رسيدن به يك مصالحه ملي دعوت شدهاند تا هر چه زودتر به آن برسند. به نظر من و به اعتقاد بسياري از رهبران عرب، هيچ فرقي بين شيعه و سني نيست و نبايد باشد، چرا كه همه مسلمانند. حتي اعراب و كردهاي ساكن اين كشور، سالها در كنار هم زندگي كردهاند و تا ابد نيز زندگي خواهند كرد.
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]