تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدنها روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819818965




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درآمدی بر زندگی حرفه ای فرانتس کافکا


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: فرانتس کافکا (Franz Kafka) نویسنده اتریشی متولد چک، شهرت خویش را بیشتر مدیون داستان کوتاه "مسخ" 1912 و اصطلاح همه گیر "کافکاوار"(Kafkaesque) است که برگرفته از داستان های کوتاه کابوس گونه و فاقد روح انسانی اوست. وی به عنوان یک از مهم ترین و اثرگذارترین چهره های ادبی قرن بیستم شناخته می شود. آثار او روایتگر دنیایی واقعی و در عین حال خواب مانند است که شخصیت های آن عمدتا با جرم، ترس و تنهایی دست به گریبانند. تصور او از جهان، جامعه ای شیزوفرنیایی است که غالبا قهرمان هایش، قربانیان این جهان فاقد عواطف انسانی اند. کافکا گفته است که تمام داستان هایش قصد انتقال این پیام را داشته اند که "چیزهای دور از فهم قابل درک نیستند."

"من از کجایم" یا "بشر از کجاست؟"

فرانتس در سوم جولای 1883 در بلبشوی ناسازگاری اجتماعی و سنگینی لاشه ی بوروکراسی بر Prague (پایتخت چک)، در خانواده ای یهودی و آلمانی زبان از قشر متوسط متولد می شود که متشکل از مادرش جولی، سه خواهر کوچکتر از خودش، و پدر تاجراوست. او هماره با خدا و پدرش سر ستیز دارد و در شهری که زیر بار مدرنیته، معنا و هویت فرهنگی خود را از دست داده بزرگ می شود.

گویا آن گونه که کافکا همیشه گمان می بَرد، بایستی از پدرش شروع کنیم؛ هرمان نسبت به گریز پسرش به ادبیات و نویسندگی دلخور و بی اعتناست وهمین موضوع به عنوان منشا نومیدی و تعارض در بسیاری از آثار کافکا محسوب می شود. پس از آنکه دو برادر بزرگترش در خردسالی فوت می شوند، فرانتس از اینکه می داند پسر ارشد خانواده است رنج می برد. درک عمیق فرانتس از نیازهای معنوی و مادی اش غالبا با احساس تنفر و به تمایلش به گریز درهم آمیخته است.عواطف اونسبت به خانواده اش توامان و متعارض است و این تناقض ریشه ای عمیق در روان او دارد؛ علاقه ی فرانتس به مادرش، با تنفر یک کودک وانهانده جایگزین می شود. کافکا بر ماده گرایی (Materialism) پدرش می شورد و هر از گاهی برای غلبه بر فشار خفقان آور و تحمل ناپذیری که بر او سایه افکنده، کنایه وار از این کشمکش می نویسد. "نامه به پدر" ش 1919 که هیچ گاه فرستاده نشد، ت***** مایوسانه برای شرح هراسش از پدر و غریبگی خود با او و پایان دادن به سرکوفت های پایان ناپذیر اوست. به عنوان پسر ارشد، فرانتس احساس می کند که مایه ی دلشکستی پدر خویش است. به هر جهت او نهاد لطیف و حساس خود را از مادرش به عاریه دارد و در آثار خود این خلاء ارتباط را به شکل رابطه ی بین مردم و چهره های سیاسی به تصویر می کشد. فرانتس خواننده ای مشتاق است و در همین حال نمایشنامه های کوتاهی برای سه خواهر کوچکترش می نویسد تا در جشن تولد پدر و مادرش اجرا کنند. او خودش بازی نمی کند بلکه مجری صحنه است.

وی از سال 1893 تا 1901 به مدرسه ی دستور زبان آلمانی و پس از آن به دانشگاه Karl Ferdinand در Prague می پیوندد. فرانتس تحصیلات دانشگاهی خود را با ادبیات آلمان می آغازد، اما در نیمه دوم تحصیلی به حقوق تغییر رشته می دهد. پس از یک دوره جهت گیری کوتاه و بی حاصل به فلسفه، سرانجام در سال 1906و با مدرک دکترای حقوق فارغ التحصیل می شود.

اولین آثار

فرانتس در اکتبر 1906 فعالیت های خویش را در زمینه حقوق شروع کرده و در ابتدای 1908 به اتحادیه ی بیمه ی کارگران دولت اتریش می پیوندد، شغلی که تا جولای 1922 و تا زمان بازنشستگی خود به دلیل بیماری، آن را حفظ کرده است. اینجاست که او به رنج کارگران تنگدست جامعه پی برده و اولین کارهای خود را با عناوین "گفتگو با یک گدا" (Conversation with a Beggar) و "گفتگو با یک سیاه مست" (Conversation with a Drunkard) می نویسد؛ کارهایی که در 1909 منتشر می شوند. اولین مجموعه داستان کافکا با نام "تامل" (Betrachtungen) در 1913 زیر چاپ می رود. این طرح های ابتدایی، در واقع برداشت روشن و صیقل یافته ای نشات گرفته از نگرش او به زندگی در Prague و حوالی آن است. او پیش از این از 1899 تجارب ناموفقی در زمینه داستان نویسی داشت.

کافکا در سپتامبر 1912 یک شبه داستان "حکم" (The Verdict) را می نویسد. داستانی که دربرگیرنده ی تمام عناصر مانوس با زندگی اوست؛ آشفته ترین جهانی که تاکنون معرفی شده است. اثر بعدی وی "سوخت انداز" (The Stoker) که بعدها در ناول "آمریکا" (Amerika) به چاپ رسیده و در سال 1915 برنده جایزه Fontane می شود. جایزه ای که برای اولین بار او را به عنوان یک چهره مطرح می سازد.

داستان هایش

برخی از داستان های کافکا در 26 سالگی او به چاپ می رسند. وی در تابستان 1912 دو داستان کوتاه به نام های "مسخ" (The Metamorphosis) و "قضاوت" (The Judgment) را می نویسد که اهمیت او را به عنوان یک نویسنده مطرح می سازند. در "مسخ" که مشهورترین داستان او می شود، کافکا با استفاده از رویدادی بهت آور، جهانی از توهم ِ روان پریشانه برای مخاطب خود می آفریند؛ "Gregor Samsa -تاجر دوره گردی است که- یک صبح از خواب های بی قرارش می پرد و خود را حشره ای غول پیکر در رختخواب می یابد." وی پس از اینکه پی می برد خانواده اش در برخورد با شیوه ی جدید زندگی او با مشکل مواجه شده، به نگرانی و خودخوری درباره ی هستی خویش و به احساس گناه از سربار بودن خود روی می آورد. Gregor به رغم تلاش های شجاعانه برای فائق آمدن بر شرایط جدیدش، جان خود را از دست می دهد. همین درونمایه در معروف ترین ناول وی "محاکمه " نیز مشهود است. هر دو این داستان های یاد شده، قطعا بازتاب تجارب اخیر اویند. شخصیت های این داستان ها ژستی اغراق شده در یک نمایش خیلی احساساتی بازی می کنند. ارجاع های مذهبی فراوان بیانگر باور متزلزل او نسبت به مسیحیت و یهودیت است؛ چه بسیارستند صلیب ها و سیب ها.

اگر چه فرانتس در یادداشت هایی همچون "اکنون که مسخ را می خوانم، می فهمم که بد نوشته ام" یا "پایان بندی اش ارزش خواندن ندارد" پیوسته داستان خود را مورد نقد قرار می دهد، امروزه از آن به عنوان شالوده ادبیات مدرن یاد می شود.

کافکا در 1914 ناول کوتاه خود "در مستعمره جزایی" (In the Penal Colony) را منتشر می سازد. در 1919 چندین داستان را در یک مجموعه با نام "پزشک دهکده" (The Country Doctor) چاپ و به پدر خود تقدیم می کند. سال بعد داستان " هنرمند قحطی زده" (The Hunger Artist) و در1923 مجموعه ای از چهار داستان به چاپ می رسد. باز هم مشابه آنچه در "مسخ" دیده می شود این مطرودان جامعه اند که هر چند منطقی و با استعداد، دچار توهمات روان پریشانه اند، نه واقع بینان سالمی که به ظاهر از این کشمکش ِ برای هستی، جان به در می برند.

ناول هایش

کافکا در طول زندگی کوتاهش اجازه ی چاپ ناول های سه گانه خود "امریکا" (America) ،"محاکمه" (The Trial) و "قلعه"(The Castle) را نمی دهد و در وصیت خویش از دوست خود "مکس براد" (Max Brod; 1884–1968) می خواهد که پس از مرگش آن ها را بسوزاند. فرانتس اولین بار دراکتبر1902 با "مکس" آشنا می شود. او یک سال از فرانتس کوچکتر است و از بسیاری جهات نقطه ی مخالف اوست."مکس" پیوسته فرانتس را به نوشتن تشویق می کند، به اینکه به از بین بردن دستنوشته هایش پایان دهد و آن ها را منتشر کند. محال است که نقش "براد" را در جایگاه ادبی کافکا نادیده بگیریم. اوست که پس از مرگ کافکا به جمع آوری نوشته های او همت می گمارد و از اینکه آثار او از شعله های "نازی" در امان مانده اند، اطمینان حاصل می کند. "براد" پس از مرگ کافکا، درخواست وی را مبنی بر از بین بردن دستنوشته هایش نادیده می گیرد و آن ها را ویرایش می کند. وی آثار کافکا را برای ترجمه به دستEdwin و Willa Muirمی سپارد و آن ها را به زیر چاپ می فرستد. اگرچه "مکس براد" در زمان خود نویسنده ای پرکارتر و شناخته شده تر از کافکاست، تاریخ او را پیش از آن، به عنوان زندگی نامه نویس و ناشر ادبی فرانتس می شناسد.

در "محاکمه" چاپ شده در 1925 قهرمان داستان توسط یک دادگاه مرموز دستگیر و محاکمه می شود. Joseph K. از جرمی که به دلیل آن بازداشت شده بی خبر است. او برای پی بردن به این جرم و ماهیت دادگاه تقلا می کند، اگرچه همه ی این تلاش بیهوده است. از این انگاره ها به مثابه تمثیلی از سردرگمی و حیرت انسان امروز یاد می شود. وی سر انجام در جهل خویش می میرد (به قتل می رسد). "قلعه" چاپ شده در 1926، روایتی از یک تازه وارد ناموفق است که در تلاش برای ورود به قلعه ای است که سلطانی ناشناس در آن اقامت دارد و "امریکا" درباره ی ماجراجویی های یک مهاجر نوجوان اروپایی در سفر خود به آمریکاست.

خزیدن در خاک، آغازیدن در مرگ

در خلال سال های 1920 تا 1922 سلامت کافکا به خطر می افتد و او وادار به ترک شغل خود می شود. در پایان جولای 1923، کافکا Prague را به مقصد Berlin-Steglitz ترک می کند، جایی که آخرین داستان خود "زن کوچک" ((The Little Woman را می نویسد. وی سه روز پیش از مرگ خود؛ در تاریخ سوم ژوئن 1924، به Prague برمی گردد. وکیل جوان در حالی می میرد که به هرآنچه خود نوشته تنفر می ورزد.



آثار فرانتس کافکا

Boilerman", 1913 The"

, 1913 ("Betrachtungen") "Meditations/Contemplation"

The Judgment", 1913 "

"The Transformation/the Metamorphosis" ("Die Verwandlung"), 1915

In the Penal Colony", 1919 "

The Country Doctor", 1919 "



آثار منتشر شده پس از مرگ کافکا

, 1925 ("The Trial" ("Der Prozess"

Das Schloss"), 1926 ") The Castle""

1927 , ("Amerika") "America"




منابع



Brod, Max. Franz Kafka: A Biography. Translated by G. Humphreys Roberts and Richard Winston. New York: Schocken Books, 1960.

Bauer, Johann. Kafka and Prague. New York: Praeger Publishers, 1971.

Hayman, Ronald. K: A Biography of Kafka. London: Weidenfeld and Nicolson, 1981.

Pawel, Ernst. The Nightmare of Reason: A Life of Franz Kafka. New York: Noonday Press, 1984.

Dictionary of Writers, edited by Rosemary Goring, Larousse, 1994.

Biographical Dictionary, edited by Una McGovern, Chambers, 2002.

Adler, Jeremy D. Franz Kafka. Woodstock, NY: Overlook Press, 2002.

موضوع : فرانتس کافکا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3283]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن