تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835100009
باشهآهنگر در گفتگو با مهر:فرزند خاك تصويري غيرشعاري از واقعيتهاي پنهان جنگ است
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: باشهآهنگر در گفتگو با مهر:"فرزند خاك" تصويري غيرشعاري از واقعيتهاي پنهان جنگ است
بيان ناگفتههاي پنهان جنگ و دفاع مقدس مهمترين شاخصه فيلم تحسينشده "فرزند خاك" به كارگرداني محمدعلي باشهآهنگر است كه فيلمساز آن را اثري غيرشعاري در ژانر فيلمهاي جنگي سينماي ايران ميداند.
* خبرگزاري مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: در حالي فيلمي با موضوع دفاع مقدس ساختهايد كه اين ژانر در سالهاي اخير با افت و خيزهاي بسيار همراه بوده است. به اعتقاد خودتان چه حرفي تازه در فيلمتان بود كه لازم دانستيد تجربهاي در سينماي دفاع مقدس داشته باشيد؟
ـ محمدعلي باشهآهنگر، كارگردان "فرزند خاك": 28 سال از شروع جنگ تحميلي ميگذرد و در اين سالها انواع فيلمهاي جنگي در سينماي ايران توليد شده است. در سالهاي اوليه جنگ كاركرد فيلمهايي كه با اين موضوع ساخته ميشد، ايجاد هيجان در مخاطب بود. البته در آن شرايط فيلمهايي نيز ساخته شد كه چندان باكيفيت و واقعگرايانه نبود و همين ضعف عمده آنها بود.
با اين وجود چند فيلم مانند "كاني مانگا" يا "افق" تا سالها الگوي ديگر فيلمسازان بود و اين دو فيلم توانستند وظيفه خود را خوب انجام بدهند كه همان ايجاد هيجان بود. فيلمهايي كه براي تهييج تماشاگر ساخته ميشد، به خاطر تازگي در آن دوره تماشاگر خود را داشت و مخاطب را جذب ميكرد.
پس از گذشت هفت هشت سال ديگر فيلمهايي كه در سالهاي اول ساخته ميشد چندان جذاب نبود و بايد نوع جديد آثار به نمايش درميآمد. آن زمان به دليل التهابهاي شديد در جامعه شاهد ركود جدي سينماي دفاع مقدس بوديم. اين سينما روح تازه نياز داشت و به واسطه نقد فيلمهاي جنگي از سوي فيلمسازان اين عرصه و منتقدان، يك خانهتكاني اساسي در سينماي دفاع مقدس به وجود آمد.
ديگر حاجيهاي سالهاي قبل نه براي تماشاگر نه براي خود فيلمسازان باورپذير نبودند و مخاطب به دنبال واقعيتهاي موجود در جنگ بود، اما خانهتكاني در اين مقطع كمي طولاني شد و دليل آن هم سياستهاي مسئولان درباره سينماي جنگ بود. در مقطعي مديران تمايلي به ساخته شدن فيلمهاي جنگي نداشتند و فيلمهايي با موضوعهاي تكراري درباره جنگ ساخته ميشد.
فيلمهاي پرخرج توليد شده نيز نتوانست نكتهاي تازه به مخاطب ارائه بدهد. حتي گاهي اغراقهايي در اين فيلمها به واسطه استفاده از امكانات بالا صورت ميگرفت كه واقعيت موجود در جنگ را زير سئوال ميبرد. البته همين فيلمها در مقطعي ميتوانست مخاطب را راضي نگه دارد، اما غافل شدن از شخصيتهايي كه نقش اصلي را در جنگ داشتند، ضعف عمده اين فيلمها بود.
رزمندگان ما با توجه به ويژگيهاي اخلاقي خود ميتوانستند مناسبترين سوژه براي فيلمها باشند. بارها ايرانيان بخشهاي مختلف از خاك عراق را به دست آورند، اما حتي يك مورد هم خبري از تعارض ايرانيان به غيرنظاميها مخابره نشد، اما زماني كه سرزمين ما به دست عراقيها ميافتاد بيشترين نگراني بچههاي ما تعارض دشمن به ناموس، جان و مال ايرانيان بود.
تقدير از فيلم سينمايي "فرزند خاك"
جاي پرداختن به اين ويژگيهاي بچههاي ما در جنگ در اغلب فيلمهاي جنگي آن دوره كاملا احساس ميشد. اين مقطع هم گذشت و تماشاگر از فيلمهايي كه واقعيت را تحريف ميكرد، فاصله گرفت. در اين زمان بود كه خود سازندگان فيلمهاي جنگي اقدامي جدي انجام دادند و پنبه سينماي دفاع مقدس آن دوره را زدند تا فضا براي توليد آثاري به وجود بيايد كه از واقعيتها ميگويد.
خانهتكاني در سينماي دفاع مقدس اتفاق افتاد و خودمان خودمان را به نقد كشيديم و اين جريان ميبايست ادامه مييافت، چون در صورت توقف اين سيدها و حاجيهاي غيرواقعي بودند كه سكان سينماي دفاع مقدس را در دست ميگرفتند. فيلمهايي كه از سيدها و حاجيهاي غيرواقعي ميگفتند ديگر نه براي تماشاگر دوستداشتني بودند نه براي فيلمساز نه سياستگذار.
از همين رو نسل آن نوع سينماي جنگي در ايران منقرض شد و فضا براي ساخت فيلمهايي به وجود آمد كه شعاري نيستند. در همين راستا من براي ساخت يكي از همين فيلمهاي غيرشعاري لازم دانستم "فرزند خاك" را بسازم.
* چه ويژگيهايي در كارتان باعث ميشود تصور كنيد اين فيلم غيرشعاري است؟
ـ براي ساخت اين فيلم سالها تحقيق انجام دادم و از آنجا كه تلاش كردم غير از واقعيت چيزي در آن نباشد معتقدم فيلم غيرشعاري است. براي ساخت اين فيلم بيش از دو سال و نيم به همراه محمدرضا گوهري در مناطق مختلف جنوب و غرب ايران تحقيق و حاصل تحقيقاتمان را در قالب فيلمنامهاي 10 اپيزودي در سال 79 آماده كرديم.
فيلمنامه در اختيار معاونت سينمايي وقت قرار گرفت و از اين 10 اثر فقط يكي مجوز گرفت كه آن هم يك هفته پيش از كليد خوردن توقيف شد. با توقيف آن اثر، پروژه كاملاً مسكوت ماند تا اينكه بالاخره سال قبل شرايط توليد "فرزند خاك" به وجود آمد.
* گفتيد تحقيقات طولاني براي نگارش فيلمنامه انجام داديد. حاصل اين تحقيقات را در فيلم چطور ميتوان مشاهده كرد؟
ـ تحقيقات ما براي اين فيلم هيچ شباهتي به تحقيقاتي نداشت كه ميتوان درباره موضوعهاي علمي و اجتماعي انجام داد. ما فقط با كمي اطلاعات راهي كردستان شديم تا به جزئيات و نكات مهم در مورد جنگ پي ببريم. قبل از هر چيز بايد به اين پي ميبرديم كه افراد كميته تفحص در چه بندهايي مشغول به كار هستند.
ما در مقطعي در حال تحقيق درباره تفحص بوديم كه كسي حتي كلمهاي مربوط به تفحص ادا نميكرد و اينها جزو مسائل طبقهبندي شده نظامي بود. در ادامه تحقيقات متوجه شدم برخلاف تصور ما اغلب كار تفحص در آن سوي مرزها و در عراق اتفاق ميافتد. پيدا كردن رگههاي مختلف تفحص زمان بسيار از ما گرفت و سختيهاي فراوان داشت.
دراين جا ما با هيچ منبع مكتوب يا تصويري مواجه نبوديم و تمام دادههاي ما از طرف افرادي به دست ميآمد كه تمايل چندان به حرف زدن در مورد اين موضوع نداشتند. اطلاعات را به صورت قطرهاي و اندك اندك كنار هم ميگذاشتيم تا به نتيجه برسيم و فردي را پيدا كنيم كه بتواند بيشتر به ما كمك كند. ما به جزئيات بسيار توجه ميكرديم.
براي ما اهميت داشت بفهميم شهدايي كه حتي پلاكي از آنها نيست به چه شكل تشخيص هويت ميشوند و اصلاً چطور پي ميبرند اين شهيد ايراني است يا عراقي. تمام اين اطلاعاتي كه با سختي زياد جمعآوري شد، در جاي جاي فيلم گنجانده شده و شايد همين مسئله پاسخ دقيق شما باشد. من از نكاتي در "فرزند خاك" گفتم كه سالها واقعيتهاي پنهان بود و بالاخره بايد گفته ميشد.
* همانطور كه خودتان هم اشاره كرديد اين سوژه كاملاً حساسيتبرانگيز است. چطور اجازه يافتيد به چنين سوژهاي نزديك شويد؟
ـ من براي رسيدن به اين هدف مسيري سخت را طي كردم. طرح من نزديك به 10 سال در معاونت سينمايي مانده بود و اجازه ساخت فيلم صادر نميشد. خيليها بابت آنچه قرار بود در اين فيلم مطرح كنم نگران بودند و من هم البته به بخشي از نگراني آنها حق ميدهم. من حتي نميدانستم خانواده شهدا وقتي حرف از خريد و فروش استخوانهاي شهيد ميشود چه واكنشي نشان ميدهند.
در مقطعي NGO زنان تصميم گرفت در توليد فيلم مشاركت كند، اما وقتي به مضمون كار پي برد خود را كنار كشيد و اعلام كرد حتي در مقابل ساخت فيلم ميايستد. من براي ساخت فيلم مشكلات بسياري پشت سر گذاشتم. به خصوص دوره تحقيقات كه بسيار سخت بود و هنوز هم برايم عجيب است كه ما از دوران جنگ تحميلي، اسامي رزمندهها و اطلاعات آنها هيچ چيز نداريم.
در حالي براي سوژههاي مربوط به دفاع مقدس مانعتراشي ميشود كه بايد اعتراف كنم حتي منابع شفاهي جنگ ما يا در حال از بين رفتن هستند يا ديگر حوصله و حافظهاي براي بيان آنچه در جنگ اتفاق افتاد ندارند. از همين رو تا 10 سال ديگر واقعا بسياري از آنچه در جنگ گذشت، فراموش خواهد شد.
* خانواده شهدا چه واكنشي نسبت به فيلم شما نشان دادند؟
ـ آنها هيچ واكنش منفي نشان ندادند و معتقدم زوح مصطفي و خلباني كه داستان آنها در فيلم مطرح ميشود تاثير بسيار مثبت بر فيلم داشت. خانواده شهدا با آرامش سينما را ترك ميكردند و حتي سرداري كه زماني به من گفته بود اگر اين فيلم را بسازم من را راهي اوين ميكند پس از تمام شدن فيلم گريان از سالن خارج شد.
* از حاصل كار بازيگران فيلم راضي هستيد؟ درباره نقش مينا با وجود نقشآفريني خوب شبنم مقدمي، به نظر ميرسد مثلا بازيگري مانند پريوش نظريه ميتوانست آن را دلچسبتر ايفا كند. مقدمي به چه دليل انتخاب شد؟
ـ من فيلمنامه را براي چند بازيگر كه به اعتقاد من ميتوانستند اين نقش را ايفا كنند فرستادم، اما از ميان آنها مقدمي انتخاب شد. اين انتخاب هم دلايل متعدد داشت، از جمله اينكه تعدادي از بازيگران حاضر نبودند از تهران خارج شوند و برخي ديگر نميخواستند گريم كار ديگر خود را به هم بزنند.
اين عوامل و البته تواناييهاي مقدمي در بازي مرا بر آن داشت ايفاي اين نقش را بر عهده او بگذارم. شايد هر بازيگر ديگر از جمله خانم نظريه ميتوانست اين نقش را به گونهاي متفاوت ايفا كند. با اين حال معتقدم مقدمي در كار خود خوب عمل كرده و ديدگاههاي ديگر ناشي از تفاوت سليقههاست.
* اما بازي مقدمي و مهتاب نصيرپور يكدست نيست؟
ـ به هر حال نقش مهتاب نصيرپور بسيار خاص بود. در حالي كه مقدمي ميبايست همه درونيات خود را فقط به واسطه نگاه منتقل ميكرد، اما نصيرپور حركت بسيار داشت. بيش از آنكه فكر كنم بازي اين دو يكدست نيست معتقدم اين دو نقش كاملا نقطه مقابل هم هستند و همين باعث ميشود تصور يكدست نبودن بازيها به وجود آيد.
* در مجموع تا چه حد از نقشآفرينيها راضي هستيد؟
ـ در سينما هيچگاه حد كمال وجود ندارد. اگر فكر كنم بازي در نقش مينا تمامي توانايي بازيگر آن است به بيراهه رفتهام. وقتي بازي او را با شرايط موجود در پروژه ميسنجم، احساس ميكنم حاصل تمامي توانايياش در آن دوره است.
مهتاب نصيرپور و شبنم مقدمي در صحنهاي از فيلم "فرزند خاك"
* فيلمبرداري عليرضا زريندست از ويژگيهاي شاخص فيلم است. حاصل كار چقدر ناشي از ايدههاي اين فيلمبردار متبحر سينماي ايران است و تا چه حد بر اساس گفتههاي شما اتفاق افتاد؟
ـ زريندست روي قله فيلمبرداري سينماي ايران قرار دارد و من نميتوانم بگويم نكتهاي به او گفتهام. همكاري با وي برايم افتخار بود، هر چند در كار با هم تعامل داشتيم. او هيچگاه حركت دوربين را پيش از تعيين نحوه حضور بازيگران مشخص نميكرد و ديگر نكته قابل توجه اين بود كه دوربين را در طول و عرض همزمان حركت ميداد و به اين شكل تصاوير تصنعي نبود.
* استفاده از موسيقي به خصوص در ابتداي فيلم بسيار زياد از حد به نظر ميرسد و كلا كيفيت موسيقي از سطح كارهاي آريا عظيمينژاد پائينتر است.
ـ چهار ماه قبل از اينكه فيلم براي جشنواره ارسال شود پيشنهاد ساخت موسيقي را با عظيمينژاد مطرح كردم. او بسيار مشغله داشت، اما بالاخره توانست موسيقي فيلم را هم بسازد. فرصت كم براي ساخت موسيقي باعث شد حاصل كار به گفته خود او تا حدودي شتابزده باشد. قرار ما اين بود پس از جشنواره براي اكران روي موسيقي كار كنيم كه فرصت آن هم به وجود نيامد.
* "فرزند خاك" فيلمي جنجالي است. قصد داريد فيلمسازي در اين فضا را ادامه دهيد؟
- "داود و رخشانه" فيلمنامهاي بود كه سال 79 ساخت آن را آغاز كردم، اما به دليل ممانعت معاونت سينمايي پيش از توليد متوقف شد. اين كار را براي دومين بار بهمنماه پارسال به دست تهيهكننده دادم تا مجوز توليد آن را دريافت كند، اما مجوز تا چند هفته قبل صادر نشد و من هم تصميم گرفتم فيلمنامه را به تهيهكنندهاي ديگر بسپرم.
با توجه به اينكه پس از شش ماه انتظار همچنان براي توليد "داود و رخشانه" به نتيجه نرسيدهام، احساس ميكنم شايد نبايد اين فيلم را بسازم و مدتي است با محمدرضا گوهري تحقيقات براي نگارش فيلمنامهاي ديگر را در آبادان آغاز كردهايم.
* * *
فيلم سينمايي "فرزند خاك" كه از نهم مرداد در گروه سينمايي استقلال روي پرده رفته، محصول سازمان توسعه سينمايي سوره حوزه هنري است و داستان زني را به تصوير ميكشد كه معتقد است همسر مفقودالاثرش در دياري غريب چشم به راه اوست. در اين فيلم مهتاب نصيرپور، شبنم مقدمي، حميد ابراهيمي، قاسم زارع، حسين آهنگر و ... به ايفاي نقش پرداختهاند.
فيلم از آثار تحسينشده جشنواره فيلم فجر سال گذشته است كه موفق به دريافت سيمرغ زرين نگاه ملي و سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن شد. سيمرغ بلورين فيلمنامه بخش معناگراي سينماي بينالملل و لوح تقدير مسابقه راه انبيا ديگر جوايز اين فيلم است. "فرزند خاك" سومين فيلم باشهآهنگر پس از "نيمه گمشده" و "نبات داغ" است.
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]
-
گوناگون
پربازدیدترینها