واضح آرشیو وب فارسی:مهر: "انيس نقاش" در گفتگو با مهر(1)لزوم ترسيم استراتژي مستقل براي منطقه/تغييرموازنه قوا به نفع مقاومت
خبرگزاري مهر - گروه بين الملل : "انيس النقاش" از تحليلگران برجسته لبناني و مردي كه سالها در راه دفاع از آرمانهاي ملت فلسطين مبارزه كرده ؛ تاكيد كرد : موازنه هاي قوا در منطقه به نفع جبهه مقاومت تغيير كرده و نقش كشورهاي سنتي عرب افول كرده است.
"انيس النقاش" تحليلگر مسائل بين الملل از لبنان و هماهنگ كننده مركز تحقيقات استراتژيك الامان، از تحليلگران برجسته اي است كه اوضاع منطقه و جهان را با واقع گرايي و در عين حال منطقي ارزيابي و تحليل مي كند.
وي متولد بيروت است ؛ دوره دبيرستان را در مدرسه المقاصد الاسلاميه پشت سرگذاشت؛ پس از آن، در رشته هنرهاي تجسمي فارغ التحصيل شد.
شانزده سال بيشتر نداشت كه عضو جنبش فتح شد و سالهاي متعددي به همراه فلسطيني ها بر ضد اشغالگران قدس به مبارزه پرداخت و از همين راه، با برادران ايراني خود كه پيش از انقلاب و پس از آن به لبنان مي آمدند، آشنا شد و همين عامل سبب برقراري روابط بسيار خوب با آنها شد.
پس از تجاوز رژيم صهيونيستي در سال 1972 و اشغال بخشهايي از لبنان، انديشه مقاومت در لبنان ظهور يافت، زيرا جنوب لبنان اشغال شده بود؛ انيس در تشكيل نيروهاي مقاومت لبنان در جنوب پيش از تشكيل حزب الله مشاركت داشت.
او را از دوستان بسيار نزديك و صميمي شهيد عماد مغنيه فرمانده بزرگ نظامي حزب الله مي شناسند كه آغاز دوستي آنها به دهه هفتاد برمي گردد، زماني كه مغنيه به نزد نقاش آمد و از وي كه مسئولي در جنبش فتح بود، خواست او را آموزش دهد.
در آستانه 14 آگوست(24 مرداد)دومين سالگرد پيروزي بزرگ حزب الله بر رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه 2006 ، با انيس النقاش گفتگوي مفصلي درباره مسائل مختلف از جمله شرايط كنوني منطقه پس از جنگ جولاي 2006، اوضاع لبنان و جايگاه حزب الله و مقاومت، آينده مذاكرات سوريه و رژيم صهيونيستي، آينده طرحهاي آمريكا، وضعيت كشورهاي عرب، روابط سوريه و لبنان و جايگاه كنوني ايران در منطقه و ... انجام داده ايم كه در بخشهاي جداگانه تقديم خوانندگان گرامي مي شود.
اوضاع كنوني خاورميانه
- مهر : اوضاع فعلي منطقه خاورميانه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
* اولا بايد بدانيم كه اوضاع اقتصادي بين المللي و به ويژه اوضاع اقتصادي آمريكا، سبب توجه بيش از پيش اين قدرت به منطقه خاورميانه و به ويژه نفت آن، براي تامين نيازهاي خود شده است،بنابراين از دهه نود، شاهد تلاش آمريكا براي سلطه مجدد بر منطقه از راه جنگ عراق بر ضد كويت و حمله آمريكا به آن تا اشغال كويت و اشغال مستقيم عراق و ادامه مسئله فلسطين بوده ايم .
ويژگي اين مرحله اين است كه ايالات متحده آمريكا تصميم گرفته است پس از آنكه دولتهاي عربي در اعمال سياستهاي مورد نظر اين كشور شكست خوردند و پس از شكست اسرائيل در سلطه بر منطقه و تحميل شروط خود و به ويژه در مسئله فلسطين، خود به تنهايي براي سلطه بر خاورميانه به اين منطقه بيايد .
اين دخالت مستقيم آمريكا، دليل ضعف است نه دليل قدرت؛ و اين دخالت در اشغال عراق نمايان شد؛ اشغال مستقيم و غير مستقيم سبب تضعيف ايالات متحده شده و شيوه نظامي گري آن با شكست روبرو شده است و به همين علت، اين كشور شروع به جستجوي راه حلهايي چند جانبه كرده است.
يكي از اين راهها، تحريك مناقشات طايفه اي و مذهبي و تلاش براي به وجود آوردن درگيري داخلي در عراق و همكاري با كشورهاي منطقه براي نجات خود از عراق بوده است كه اين راهها سبب تضعيف اين كشور و تضعيف برنامه ها و اهدافش شده است .
آمريكا همچنين تلاش كرد از طريق اسرائيل در سال 2006، وارد جنگ بر ضد لبنان شود تا شايد به واشنگتن كمك كند با نابودي مقاومت در لبنان و فلسطين،سلطه خود را در منطقه بازيابد كه كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا گفته بود خاورميانه جديد شكل خواهد گرفت، اما پيروزي مقاومت، به جاي اينكه نتايج مثبتي براي ايالات متحده و اسرائيل به همراه داشته باشد؛ نتايج منفي براي آن دو به دنبال داشت.
عقبگرد نيروهاي صهيونيستي و آمريكا در منطقه
اوضاع امروز منطقه نسبت به گذشته بسيار منحصر به فرد است،زيرا نيروهاي صهيونيستي و آمريكا از برنامه هاي خود عقب نشيني كرده اند و مجبور شده اند با سوريه و ايران گفتگو كنند؛ آنها از مقاومت در جنوب لبنان مي هراسند و در فلسطين دچار آشفتگي و سراسيمگي شده اند؛ نمي توانند راه حلي پيدا كنند و انتفاضه و مبارزه مسلحانه در آنجا ادامه دارد، در نتيجه امروز منطقه طوري شده است كه توان مقاومت و بازدارندگي در برابر آمريكا را پيدا كرده است و طرحهاي آمريكايي ديگر نمي تواند به اجرا درآيد.
لزوم ترسيم طرحي مستقل از آمريكا براي منطقه
البته اين اوضاع به معناي پيروزي كامل بر ايالات متحده آمريكا نيست؛ آن را نصف پيروزي مي دانم و براي حمايت از اين پيروزي به تثبيت آن و ايجاد مجموعه قدرتمندي در منطقه نياز داريم ؛اين پيروزي است كه تصوير جديدي به منطقه مي بخشد كه ما آن را مي سازيم به جاي اينكه فقط در واكنش به ايالات متحده باشد.
تا كنون من معتقد نيستم كه اين تصوير روشن است،زيرا قدرتهايي كه طرح آمريكا را ناكام گذاشتند؛ بايد طرحي براي منطقه ترسيم كنند تا مخاطرات جنگهاي مذهبي و نژادي را از آن دور كرده و طرح وحدت ميان نيروها براي آزادي،توسعه،امنيت و رفاه بيشتر در منطقه را پايه ريزي كنند تا ملتهاي منطقه بر آن نظارت داشته باشند، نه قدرتهاي خارجي.
كشورهاي عرب و دنباله روي از آمريكا
متاسفانه برخي كشورهاي منطقه اعتقادي ندارند كه مي توانند استراتژي خاصي براي آن به وجود آورند يا نظام منطقه اي خاص داشته باشند؛ آنها پيوسته اعتقاد دارند كه بايد مجري طرحهاي قدرتهاي بزرگ و دنبال رو آن باشند.
ايران و سوريه اعقتاد دارند منطقه بايد برنامه و نقشه سياسي جديد و برنامه هاي توسعه خاص خود را داشته باشد، بنابراين ما در مرحله انتقالي ميان شكست تهاجم خارجي و خارج نشدن كامل طرحهاي آن از منطقه هستيم .
ادامه دارد ...
دوشنبه 21 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]