تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829385495




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز «آقاي مشايي!كدام مردم اسرائيل؟»


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامه‌هاي امروز «آقاي مشايي!كدام مردم اسرائيل؟»
جام جم آنلاين: روزنامه‌هاي صبح امروز دوشنبه ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله يادداشت روز كيهان با عنواون« پيام آن قاب عكس»، روزنامه جوان با عنوان «آقاي مشايي!كدام مردم اسرائيل؟»، روزنامه جام جم با عنوان «وقتي اسير سخن خود مي‌شويم!»، روزنامه مردم سالاري با عنوان«از مشكلا ت مردم چه خبر؟ » و... كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.


كيهان

«پيام آن قاب عكس» عنوان سرمقاله روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛مختصات عمل سياسي موفق در «ايران جديد» كدام است؟ اين پرسش جزو پرسش هاي بنيادين براي هر جريان سياسي است كه مي خواهد جامه توفيق بر تن فعاليت خويش بپوشاند. «ايران جديد»، دولت - ملتي است بر آمده از اراده فراگير براي انقلاب و اسلامي- ملي كردن فرآيند سياستگذاري و تدبير امور عمومي تا رسيدن به قله هاي پيشرفت و عدالت. فرآيند مردم سالاري و حاكميت رأي مردم در اين ميان واقعيتي است انكارناپذير كه حتي معاندترين دشمنان جمهوري اسلامي هم جسته و گريخته به آن اذعان كرده اند، اگرچه در تبليغات مغرضانه خود ناچار بوده اند به كتمان حقيقت بپردازند.

در بخش ديگر يادداشت روز روزنامه كيهان مي خوانيد؛«ايران جديد» در دهه گذشته- سومين دهه از عمر مبارك انقلاب- با چنين چالشي در قبال بنيان هاي اعتبار و اقتدار خود مواجه شد، چالشي سازمان يافته كه از آن سوي مرزها از جانب قدرت هاي هراسان از ايران جديد پمپاژ شد و در اين سو فضايي را براي غواصي برخي گروه هاي سياسي در اين «جريان هجمه و ترديد» فراهم كرد. تصور بيگانگان بر اين بود كه بنيان هاي انقلابي و ملي دچار فروپاشي شده و مي توان ايران را به بي هويتي، وابستگي و طفيلي گري سابق بازگرداند. و در اين سو جريان مردد يا مرتد- مرتد به مفهوم بازگشت به ارتجاع مقابل انقلاب- خيال مي كرد سيلي برخاسته كه بايد بر موج آن سوار شد تا در اوج ماند. غفلت و كوتاهي برخي حاملان خودي رويداد دوم خرداد و تفسيرهاي تحريف آميز و واژگونه از اين رويداد، بستر چنان عقبگردي را فراهم كرد و تا سال 81- اولين شكست انتخاباتي مدعيان اصلاحات- به مدت 5 سال، شد آنچه شد و همه كم و بيش مي دانيم.

در ادامه يادداشت آمده است؛اما مسئله و چالش مهم تر براي اصلاح طلبان همين آغشتگي تمام به عار ترديد يا خروج از آرمان هاي «ايران جديد» است و تا اين گره اولين گشوده نشود ديگر گره ها نيز چه در حوزه حاكميتي و چه در حوزه افكار عمومي گشوده نخواهد شد. ايران سال 87 به نسبت ايران سال 76 بسيار جلو آمده و اتمسفر سياسي ارتقا يافته اي را شاهد است كه نخستين مشخصه آن فرو نشستن گردوغبار «فتنه»- در هم آميختگي و ناپيدايي مرز حق و باطل- به ميزان زياد و شفاف شدن هويت هاست چندان كه اگر سال 76 مي شد با استفاده ابزاري - و ناجوانمردانه- از «سيد»ي روحاني و تحت شعار «سلام بر سه سيد فاطمي- خميني و خامنه اي، خاتمي» مردم و حاكميت را دور زد و بر قدرت نشست، امروز بازتوليد آن روند منافقانه ويرانگر نه در سطح مردم و نه در سطح حاكميت امكان پذير نيست. امروز در فضاي شفاف سياسي و مقارن با تبديل ايران اسلامي به ابرقدرتي منطقه اي كه كشور با شتاب به حركت بالنده خود ادامه مي دهد، طيف هاي سياسي مذكور عملاً بر سر يك دو راهي روشن رسيده اند و مجبورند از يكي از اين دو صرف نظر و در ديگري طي مسير كنند وگرنه خود را به موانع و تابلوهاي جدا كننده دو مسير مي كوبند- همچنان كه تندروترين آنها اين انتحار را كردند و فاتحه فعاليت سياسي شان براي هميشه خوانده شد- اينجا ديگر امكان «تردد» و رفت و آمد در دو مسير نيست كه اگر با ملت و وفاداران «ايران جديد» نشستند مدعي شوند ما خط امامي، انقلابي، ايراني و قائل به عزت و استقلال كشوريم و اگر با دشمنان خلوت كردند، شهادت دهند كه با آنها هستند و ملت و حاكميت ايران را به سخره گرفته اند.

در بخش ديگر يادداشت مي‌خوانيد؛كنگره اخير يكي از حزب - سازمان هاي ذي نفوذ در مجموعه اصلاح طلبان و متن و حواشي برگزاري آن در اين باره عبرت آموز است آنجا كه به گرمي از سران گروهكي بد سابقه استقبال مي شود و با بي انصافي - و البته انفعال شخص آقاي خاتمي- آنان را در كنار اين عضو ارشد مجمع روحانيون مي نشانند و اعلاميه همان گروهك را پذيرا مي شوند كه دعوت به اتحاد و انسجام و ائتلاف در برابر حاكميت مي كند! البته تاريخ مواضع انتقادي شديد اعضاي آن سازمان و شخص آقاي خاتمي در سال هاي دهه 60 نسبت به گروهك آمريكايي مذكور را (از جمله در آرشيو كيهان) به يادگار دارد و اين پرسش را به رخ مي كشد كه در اين ميان كدام سوي ماجرا تغيير هويت داده است؟ اما نگارنده با ديدن گزارش ها و تصاوير مربوط به كنگره مذكور كه تقريباً تهي از نام و مرام و تصوير امام بود، ياد اين سخنان آقاي بهزاد نبوي 2 ماه پس از شكست در انتخابات رياست جمهوري خرداد و تير 84 (5 شهريور 84- مصاحبه با خبرگزاري دانشجويان) مي افتد كه با تأكيد بر خط امامي بودن اصلاح طلبان و در عين حال اذعان به غفلت از اين خط گفته بود: «سازمان درباره اين غفلت هنوز ارزيابي نكرده اما شخصاً معتقدم ما غفلت هايي داشته ايم. در انتخابات اخير در شهرستاني در ستاد انتخاباتي سخنراني داشتم. هر چه نگاه كردم يك عكس از امام- در حالي كه از ديگران عكس بود- نديدم. خصوصي به برگزار كننده گفتم كه مگر ما تغيير كرده ايم كه خجالت مي كشيم عكس حضرت امام را بزنيم؟ من به مرحوم مصدق احترام مي گذارم و او را به عنوان يك رهبر ملي و مبارز ضد استعماري و اصلاح طلب ايران مي شناسم ولي اگر در جمع اصلاح طلبان عكس مصدق باشد ولي عكس حضرت امام نباشد، تعجب آور خواهد بود. اين بي مبالاتي ها وجود داشته و بعضاً برخي سعي كرده اند صبغه ارتباط با خط امام را بپوشانند كه اين امر بايد جبران شود».
يكبار ديگر اين تعابير را بخوانيد! وضع و حال آقاي نبوي و امثال او در تردد و تذبذب مورد بحث كاملاً روشن است و نمي توان به او امروز اطلاق لفظ منافق را كرد. چنين فردي جا خورده است از اين كه مخاطبان ستادي شان آنها را با لائيك هاي جبهه ملي اشتباه گرفته اند. در حالي كه حق با آن مخاطب است. او وقتي مي شنود برخي از اين حضرات جرأت مي كنند بگويند برخي افكار حضرت امام را نمي پسنديدند يا خميني به موزه تاريخ رفته، يا خط امامي هاي حزب مشاركت به حاشيه رانده خواهند شد (ادعاي علوي تبار) طبيعي است كه تصويري از امام را بر سردر ستاد ننشاند و صادقانه همه چيز را لو دهد! پرسش «مگر ما تغيير كرده ايم» پرسش غريبي است در اين گفتار. مسخ شخصيت و تهي شدن از هويتي به هويت معارض معمولاً بي صدا و تدريجي رخ مي دهد تا آنجا كه فرد اگر ناگهان رو بروي آينه وجدان- در صورت سلامت و نشكستگي آن- بايستد، شگفت زده مي شود. بلانسبت اين آقايان و به عنوان يك تمثيل، مي گويند اگر قورباغه را در آب جوش بياندازيد، مي سوزد و به سرعت خود را به بيرون پرتاب مي كند اما اگر در آب ولرم گذاشتيد و به تدريج حرارت آب را بالا برديد، در آن آب پز مي شود بي آنكه بيرون بجهد.

در پايان يادداشت كيهان مي‌خوانيد؛اين سخن از سر دلسوزي است كه طيفي از فعالان مدعي اصلاح طلبي در صورت سلامت ايمان و پاكي وجدان محتاج توبه اي دروني در محضر پروردگار و جبران آن در محضر ملتند. ملت و حاكميت اسلامي، رئوف و سريع الرضا هستند، كافي است يكبار براي هميشه تولا و ولايت با تبرّا و برائت از منافقين و معاندين جامه حقيقت به خود بپوشد. خواهند ديد كه چه گونه گره از كار فرو بسته گشوده و بن بست خود ساخته در برابر ملت شكسته مي شود. فراتر از برد و باخت هاي زودگذر سياسي و انتخاباتي، چنان روزي را اميد بايد كشيد و نا اميد از لطف پروردگار نبود.

جوان

«آقاى مشايى! كدام مردم اسرائيل؟» به قلم محراب ايرانى است كه در آن مي‌خوانيد؛«براى هزارمين بار و قوى تر از گذشته اعلام مى كنم كه ما با همه مردم دنيا دوست هستيم حتى مردم آمريكا و اسراييل».
اظهارات فوق از جانب اسفنديار رحيم مشايى معاون رييس جمهور بيان شده است. حال اينكه اين گونه سخنان از جانب فردى به عنوان معاون رييس جمهور تا چه اندازه قابل توجيه است بر عهده خوانندگان محترم مى باشد.

يقينا مى دانيم كه آقاى مشايى تخصصى در حوزه ديپلماسى و سياست خارجى ندارند كه اين گونه صريح و بى پروا عنوان مى كنند كه «بنده به حرفهايم افتخار مى كنم و آنها را اصلاح نمى كنم بلكه هزار مرتبه ديگر نيز تكرار مى كنم.» چرا كه اساسا ملت هاى مسلمان و آزاديخواهان جهان براى كشورى به نام اسراييل اصالت قايل نيستند كه به اعتبار آن به ملتى به نام ملت اسراييل قايل باشند.

همگان مى دانند بسيارى از مهاجرينى كه به فلسطين اشغالى آمده اند بر اساس يك طرح استعمارى آمده اند و خود آنها نيز با علم بر استعمارى بودن به فلسطين آمده و اين سرزمين را اشغال كرده اند.

در واقع آن افرادى كه به دوستى با آنها افتخار شده است نه مردم مظلوم فلسطين بلكه عده اى اشغالگر مى باشند.
اسراييل و ملت آن هيچ اصالت حقيقى و حقوقى ندارند و اين گونه اظهارنظر ازجانب مسوول گردشگرى كشور موجب تعجب بسيار است.
انتظار مى رود در برابر اين گونه اظهارنظرها تذكر لازم به معاون رييس جمهور داده و از ايشان خواسته شود در حوزه گردشگرى به اظهارنظر بپردازد و سياست خارجى را به متخصصان آن واگذارد كه به صواب نزديك تر است.

جام جم

«وقتي اسير سخن خود مي‌شويم!» عنوان يادداشت روز روزنامه جام جم به قلم علي شكوهي‌ است كه اين روزنامه هم به سخنان رحيم مشايي پرداخته است.

در ابتداي يادداشت مي‌خوانيد؛ديروز بار ديگر رحيم مشايي درباره دوستي با مردم اسرائيل سخن گفت و تاكيد كرد: «براي هزارمين بار و قوي‌تر از گذشته اعلام مي‌كنم كه ما با همه مردم دنيا دوست هستيم، حتي مردم آمريكا و اسرائيل.»

مشايي قبلا نيز با بيان اظهارات مشابه، باعث برانگيختن اعتراضات فراواني شد و بناچار توضيحاتي ارائه كرد تا اذهان عمومي را روشن كند؛ اما اين امر، بر ابهامات افزود؛ زيرا از اصرار وي بر خطايي حكايت داشت كه ارتكاب آن از سوي فردي در حد معاون رئيس‌جمهوري، دور از انتظار بود.
واقعيت اين است كه اين گونه اظهارات، نه از يك برنامه حساب شده براي كم كردن حساسيت‌هاي مردم نسبت به رژيم غاصب فلسطين نشأت مي‌گيرد و نه از كم‌سوادي و بي‌اطلاعي گوينده، بلكه عمدتا نشانگر اين واقعيت است كه كسي به خطا و اشتباه، سخني را بر زبان مي‌راند و چون شجاعت پذيرش خطاي خود را ندارد، به توجيه و دليل‌تراشي مي‌پردازد.

رحيم مشايي بهتر از همگان مي‌داند كه مردم ايران درباره اسرائيل چگونه مي‌انديشند و خود نيز مفهومي مثل «ملت اسرائيل» را صحيح نمي‌داند، اما با وجود اين، اصرار دارد كه ميان «مردم» و «ملت» اسرائيل تفاوت قائل شود و با اين مرزبندي، سخن نسنجيده خود را توجيه كند. طبعا منظور وي، دوستي با مردم فلسطيني تحت سيطره رژيم اشغالگر فلسطين نيست. همچنين سخن رحيم مشايي را نبايد يك كلام عرفاني تلقي كرد و دوستي و محبت همه مخلوقات الهي را از آن نتيجه گرفت. اظهار دوستي با مردم اسرائيل، يك پيامد سياسي روشن و يك نتيجه قهري را به همراه دارد كه آن، به رسميت شناختن پديده‌اي به نام اسرائيل خواه داراي مردم باشد يا ملت است كه قطعا در مخيله رحيم مشايي هم نمي‌گنجد و مورد قبول او هم نيست.حضرت امير(ع)‌ مي‌فرمايند: سخن تا اظهار نشده، اسير آدمي است و وقتي بيان مي‌شود، انسان را اسير خود مي‌كند. واقعيت اين است كه رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، بي‌تامل سخني را بر زبان راند كه اينك اسير آن شده است و توان رهايي خود را نيز ندارد. در اين مواقع، شيطان هم به تزيين اعمال ما مي‌پردازد و توجيهات متفاوتي را بر زبان ما جاري مي‌سازد.تنها راه رهايي از اين اسارت، پذيرش خطا و پرهيز از توجيه و دليل‌تراشي است. اميدوارم رحيم مشايي شجاعت و جسارت اين تصميم را داشته باشد.

قدس

«ديالوگ جديد جنبشهاي اسلامي در ادبيات سياسي» عنوان سرمقاله روزنامه قدس به قلم غلامرضا قلندريان استن كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛
دبير كل جماعت اخوان المسلمين مصر، خواستار تشكيل ائتلاف و همگرايي بين شيعه و سني براي مقابله با رژيم صهيونيستي شد و اعلام نمود: «آماده ايم زير پرچم حزب ا... بجنگيم.»

در ادامه سرمقاله مي‌خوانيد؛اين گفته از سوي محمد مهدي عاكف كه از وي به عنوان ليدر بزرگترين جريان اسلامي در دنياي اسلام ياد مي شود، عنوان گرديده است.
موضوع همگرايي شيعه و سني سالهاست از سوي رهبران آنها بطور جدي دنبال مي شود و شخصيتهاي محوري اين دو نحله اسلامي به اين نكته واقفند كه امروز دشمني با اسلام و مسلمين با پيگيري خط تفرقه بين دو مذهب از سوي استعمارگران قديم و جديد دنبال مي شود تا از اين رهگذر بتوانند مقاومت و اتحاد مسلمانان را با شكنندگي روبرو سازند و با هزينه كمتر به هدفهايشان نايل شوند.

در بخش ديگر سرمقاله آمده است؛پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ثمره اين جريان صرفاً در مرزهاي ايران متمركز نگرديد، بلكه نگاه بنيانگذار انقلاب اسلامي به مسلمانان و مستضعفان، گستره وسيعي از جغرافياي جهان را تحت تأثير آرمانهاي انساني و اسلامي خويش قرار داد كه به هيچ وجه خرسندي بيگانگان و كشورهاي استكباري را تاكنون درپي نداشته است. اين در حالي است كه كشورهاي غربي قبل از ظهور شخصيت امام(ره) در صحنه سياسي و بروز الگوي مبارزاتي وي، كشورهاي اسلامي را حيات خلوت منافع خود مي دانستند و خطري نيز آنها را تهديد نمي كرد.
پارادايم انقلاب اسلامي در بيداري جغرافياي اسلام، به خودباوري مسلماناني منجر شد كه تا سال 1979 مبارزات عليه رژيم صهيونيستي و حاميان آن را بيهوده مي دانستند و بتدريج نشستهاي مقابله با زياده طلبي هاي تل آويو به گفتگوهاي صلحي انجاميد كه صهيونيستها با هزينه كمتري آن را پيگيري كردند.

نويسنده سرمقاله معتقد است؛امروز ائتلاف شيعه و سني، به معناي به صحنه آوردن حدود يك و نيم ميليارد مسلمان از 57 كشور اسلامي است. قطعاً اين توانمندي قادر است زخمهاي ديرينه دنياي اسلام را با تجويز داروي وحدت امت اسلامي درمان نمايد و منافع و اهداف شوم بيگانگان را كه در غفلت و بي خبري امت اسلامي سرمايه هاي فرهنگي و اقتصادي دنياي اسلام را غارت مي كنند، با بن بست مواجه سازد. به عبارت ديگر، عامل طولاني شدن بحرانها در كشورهاي اسلامي، جدايي مسلمانان از يكديگر و يا بي تفاوتي آنهاست كه بستر عملياتي نمودن استراتژيهاي دشمنان را نيز فراهم ساخته است.
آقاي عاكف در بخش ديگري از اظهاراتش، اين همگرايي را ساز و كار مقابله با رژيم صهيونيستي تلقي نموده و جنبش مقاومت اسلامي حزب ا... را يك گروه اسلامي شيعه برشمرده كه در سال 2006 در جنگ 33 روزه توانست بدون برخورداري از پشتيباني كشورهاي ديگر، ارتش چهارم دنيا را شكست دهد، به گونه اي كه مقامهاي رژيم صهيونيستي برخلاف ميلشان در مقابل اراده هاي خلل ناپذير و مصمم جنبش مقاومت، ناچار شدند به شكست در مقابل اين گروه مبارز اسلامي اعتراف كنند.
وي اعلام نمود: «ما آماده ايم زير پرچم حزب ا... بجنگيم، زيرا نيروهاي سيد حسن نصرا... توانستند افسانه شكست ناپذيري مقامهاي تل آويو را كه ناشي از غرور كاذب موفقيتهاي اين رژيم در جنگهاي چهارگانه اعراب و اسرائيل بود، در سايه صلابت مبارزان شهادت طلب حزب ا... دفن نمايند و براي اولين بار عمق سرزمينهاي اشغالي را هدف قرار دهند.» اين توانمندي جنبش مقاومت توانست دغدغه هاي امنيتي دكترين بن گورين كه عمق امنيتي را بيرون مرزهاي رژيم صهيونيستي، يعني فراتر از سرزمينهاي تصرف شده پس از جنگ 1967 تصور مي كرد، به عمق سرزمينهاي اشغالي و به نزديكي حيفا و تل آويو برساند.
در اين جنگ، فرمايشهاي امام راحل مبني بر پوشالي بودن قدرت آنها تفسير عملي شد و به عينه براي همگان ثابت گرديد كه اسرائيل به تعبير سيد حسن نصرا... «بيت العنكبوت» است. در اين جنگ، حاميان اسرائيل از تمام ظرفيتهاي موجود براي شكست دادن حزب ا... بهره بردند، از حمايت تسليحاتي دريغ نكردند، در شوراي امنيت با مخالفتهاي خويش، اسرائيل را به حملات گسترده هوايي و زميني ترغيب نمودند تا از اين رهگذر يك جبهه داخلي نيز از مردم لبنان عليه حزب ا... سازماندهي نمايند؛ ولي همه برنامه هاي آنان به شكست انجاميد.

در بخش پاياني سرمقاله مي‌خوانيد؛بدون شك، وجود جنبشها و سازمانهاي متعدد در ميان كشورهاي اسلامي و يا با محوريت اين كشورها، مي تواند پرچمدار حل و فصل مناقشات در جهان گردد؛ اما به دليل عدم انسجام تاكنون در برآورده كردن نيازهاي مسلمانان و هدفهاي تعيين شده سازماني توفيقي حاصل نشده است كه ريشه تمام ناكاميها را بايد در وجود ديدگاه هاي وارداتي و غيربومي برخي اعضا جستجو نمود.

مردم سالاري

«از مشكلا ت مردم چه خبر؟ » عنوان يادداشت روز روزنامه مردم سالاري است. حميدرضا شكوهي نويسنده اين يادداشت در ابتداي آن نوشته است؛وظيفه اصلي خبرنگاران رسانه ها انعكاس مسايل و مشكلا ت مردم است. اما گاه اين مشكلا ت، به مسايلي روزمره تبديل مي شود كه از نگاه مسوولا ن پنهان مي ماند و از فرط تكرار، گاه حتي براي مردمي هم كه با اين مشكلا ت مواجه هستند به موضوعي عادي بدل مي شود. نمونه آن عادت مردم براي ايستادن در صف است تا حق خود را بگيرند. آن هم صف هايي طولا ني و بي انتها كه هميشه هم همه مردم به آ نچه كه حقشان است نمي رسند و همواره هستند افرادي كه دست از پا درازتر بدون آن كه به مقصود خود برسند بازمي گردند.

نمونه ساده و پيش پا افتاده اش صف هايي است كه براي خريد شير يارانه اي تشكيل مي شود. به راستي چرا عده اي از اقشار آسيب پذير جامعه كه توان خريد شيرهاي پاكتي گران قيمت را ندارند بايد ساعت ها در صف بايستند تا دو عدد شير يارانه اي نايلوني خريداري كنند؟ حال بگذريم از كيفيت پايين اغلب اين شيرهاي نايلوني كه گويا آب با آن مخلوط شده است.

در بخش ديگر يادداشت روزنامه مردم سالاري مي‌خوانيد؛در مورد دريافت كالا برگ كه وزير محترم رفاه پيشنهاد كرده بود آنهايي كه نيازي ندارند كالا برگ دريافت نكنند، اين صف هاي طولا ني و ازدحام هاي ناراحت كننده ملموس و محسوس است. مردم بايد حداقل يك روز - كه اغلب بيش از يك روز هم مي شود- از كار و زندگي خود بزنند و در ازدحام شديد دفاتر منتخب پستي بايستند و ساعت ها معطل شوند تا شايد براي دريافت كالا برگ اميدوار شوند. آنهايي كه وضع زندگي خوبي دارند نيازي به ايستادن در صف ها ندارند اما اقشار ضعيف جامعه چاره اي ندارند جز آن كه در صف بايستند تا حق اندك خود را در قالب كالا برگ ها دريافت كنند. اگر برخي مسوولا ن محترم از اين صف ها و ازدحام خبر ندارند مي توانند همين امروز به يكي از دفاتر منتخب پستي در تقاطع خيابان آزادي و آذربايجان يا چهارراه لشگر يا دفتر ديگري مراجعه كنند و ببينند كه مردم براي دريافت چند كالا برگ چه عذابي مي كشند. امروز آخرين مهلت دريافت كالا برگ براي خانوارهاي يك تا سه نفره است. جالب است كه اغلب خانوارهاي ايراني به ويژه در شهرهاي بزرگ 2 و 3 نفره هستند و آن وقت همراه با خانوارهاي يك نفره همگي بايد همزمان با هم مراجعه كنند. اين ازدحام ها، وقتي برنامه ريزي ضعيف مسوولا ن را بيشتر به رخ مي كشد كه بدانيم اين روزها افرادي كه در مراحل قبلي موفق به دريافت كالا برگ نشده اند به دفاتر مربوطه مراجعه مي كنند.

در ادامه مي‌خوانيد؛اما به راستي چه قدر براي مردمي كه اغلب از اقشار آسيب پذير جامعه هستند و نياز مبرمي هم به كالا برگ ها و هم به يارانه ها دارند ارزش قائل شده ايم كه آنها براي دريافت حق خود يك روز تمام- يا بيشتر - از كار و زندگي خود نيفتند، در صف هاي طولا ني معطل نشوند و در ازدحام دفاتر پست، از شدت فشارهاي جسمي و رواني، درگيري لفظي و گاه فيزيكي با يكديگر پيدا نكنند؟

اميدوارم اين نوشته را حمل بر سياه نمايي و نفي عملكرد مثبت دولت نهم نكنند. اعتقاد شخصي من (و بازهم تاكيد مي كنم باور خصوصي و نه موضع روزنامه) اين است كه اقدام دولت نهم براي نقدي كردن يارانه ها، اقدامي صحيح است كه سال ها پيش و در دولت هاي گذشته بايد به اجرا درمي‌آمد و بدين جهت شجاعت دولت نهم را بايد ستود. حتي در شرايطي كه عده اي پرداخت نقدي يارانه ها را به يك سال پاياني فعاليت دولت مرتبط مي دانند و اقدامي تبليغاتي ارزيابي مي كنند، برداشتن گام اول به خودي خود مثبت و اميدواركننده است اما آيا جمعآوري اطلا عات براي پرداخت نقدي يارانه ها، صرفا از همين راه امكان پذير بود و نمي شد از شيوه ديگري همچون سرشماري عمومي از نوع پيشرفته تر يا روش هاي مشابه- براي جمعآوري اطلا عات استفاده كرد تا هم شان مردم حفظ شود و هم وقت آنها در صفها تلف نشود؟

دئر پايان يادداشت ْآمده است؛آقاي رييس جمهور! جنابعالي كه همواره بر حفظ حقوق مردم و استقرار عدالت در جامعه تاكيد كرده ايد آيا از بي عدالتي هايي كه در صف هاي دريافت كالا برگ يا ارائه اطلا عات لا زم براي پرداخت نقدي يارانه ها در حق مردم وارد مي شود خبر داريد؟ مسوولا ن ذي ربط تحت امر شما در اين مورد چه كرده اند؟ آيا اين گونه برخوردها با مردم صحيح است؟

دنياي اقتصاد

«نگراني‌هاي طرح تحول اقتصادي» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم دكتر محمدمهدي بهكيش است كه در ابتداي آن مي‌خوانيد؛هرچند تا به حال سندي از طرح تحول ساختاري دولت نهم در دسترس قرار نگرفته است، ولي با توضيحاتي كه رييس‌جمهور ارائه داده‌اند، استنباط مي‌شود كه هدف اقتصادي از اجراي طرح، حذف سوبسيدها و بنابراين استقرار مكانيزم قيمت‌ در اقتصاد است؛ به ترتيبي كه اختلال در قيمت‌ها از ميان برداشته شود. اين اقدام منجر به آن خواهد شد كه قيمت‌ها بتوانند علامت‌دهي مناسب به سرمايه‌گذار و كارآفرين، از جهت تخصيص بهينه منابع و به مصرف‌كننده از جهت تنظيم نوع مصرف، داشته باشند.

در ادامه سرمقاله دنياي اقتصاد مي‌خوانيد؛پيگيري اين هدف، مورد تأييد اكثر اقتصاددانان است و ادبياتي بسيار گسترده در جهان دارد كه تحت عنوان «تعديل ساختاري» يا«Structural Adjustment» تجربيات متعددي را در جهان به وجود آورده است. بنابراين ضرورت دارد، اقدام در پيش‌روي، حال تحت هر عنواني كه مطرح گردد (تحول ساختاري، تحول اقتصادي، تعديل ساختاري يا تعديل اقتصادي) با اتكا به دانش اقتصادي روزآمد و بهره‌گيري از تجربيات ساير كشورها سازماندهي شود تا بيماري اقتصادي كشور را درمان كند و منافع مترتب بر آن را نصيب جامعه گرداند. نگراني عمده در اجراي طرح فوق آن است كه اگر وجوه مختلف مورد توجه قرار نگيرد، زيان‌‌‌هاي ناشي از آن بيش از منافع مورد انتظار خواهد بود و كشور را با نابساماني‌‌‌هاي بسيار مواجه خواهد ساخت. بنابراين بايد به صراحت گفت كه اين حركت مثبت، مي‌‌تواند آن‌‌قدر خطرناك باشد كه نظام مملكتي را با چالش‌‌‌هاي جدي مواجه سازد، همان گونه كه در تعدادي از كشورها اين چنين شده است. نويسنده اين يادداشت در كتاب «اقتصاد ايران در بستر جهاني شدن» وجوه متفاوت اجراي چنين طرحي را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و با استفاده از تجربيات كشور‌هاي ديگر، خطوط استراتژيك اجراي طرح را در ايران مطرح كرده است.

نويسنده سرمقاله معتقد است؛تصحيح ساختاري اقتصاد كشور در صورتي به افزايش كارايي، اشتغال و درآمد منجر خواهد گرديد كه تمام وجوه مرتبط در اقتصاد (و حتي ابعاد غير اقتصادي) مورد توجه قرار گيرند و اگر اين چنين نشود، مي‌‌بايست از هم اكنون نگران عواقب نامطلوب اجراي طرح بود؛ بنابراين نكات مهمي را كه بهتر است مورد بررسي دقيق قرار گيرند، به صورت خلاصه متذكر مي‌‌شود.

1 - مرور ادبيات طرح از الزامات اوليه است. توصيه مي‌‌‌شود معاونت برنامه‌‌‌ريزي رياست‌جمهوري خلاصه‌اي از ادبيات موجود را استخراج و در دسترس سياست‌‌‌گذاران و كارشناسان قرار دهد تا با نقد و بررسي آن، زمينه مناسب براي تدوين طرح و اجرا فراهم آيد. به علاوه، بررسي تجربيات كشور‌هاي ديگر كه طرح تعديل ساختاري را به اجرا درآورده‌‌‌اند، از الزامات ديگر مي‌‌‌باشد. توصيه مي‌‌‌شود كه همان معاونت خلاصه تجربيات كشورهايي را كه اقتصاد آنان مشابهتي با اقتصاد ايران دارند، تهيه و در دسترس قرار دهد. تجربه كشور‌هاي چين، هند، روسيه، تركيه، امارات متحده عربي و عربستان حاوي نكات مهمي براي تدوين برنامه در ايران است. تجربه موفق كشورهايي چون چين، هند و تركيه و تجربيات ناموفق برخي از كشور‌هاي آمريكاي لاتين و همچنين تجربه ناموفق روسيه در سال‌‌‌‌هاي اوليه بعد از فروپاشي (1991) و تغيير مسيري كه در سال‌‌‌‌هاي اخير به وجود آورده است، از موارد مهمي است كه آموزنده مي‌‌‌باشند.
2 - فرآيند تدوين برنامه تحول اقتصادي را مي‌‌‌بايست كارشناسان ورزيده صاحب تجربه نظارت كنند. اين كار علمي را نبايد با ساده‌‌‌انديشي همراه كرد كه خسارات بسيار به‌‌‌بار مي‌‌‌آورد. توصيه مي‌‌‌شود تعدادي از كارشناسان صاحب علم و تجربه را كه حداقل تعدادي مقاله در اين زمينه نوشته باشند، گرد هم آورد و تدوين برنامه را به آنها سپرد. البته حضور تعدادي از اقتصاددانان آشنا به موضوع كه به فعاليت اقتصادي مشغولند، نيز به اين امر كمك فراوان مي‌‌‌كند. بايد توجه داشت كه فرآيند تدوين و سپس اجراي برنامه نبايد بسيار طولاني شود، همچنان كه نبايد به دليل سرعت بخشيدن به آن، اصول علمي و تجربي را ناديده گرفت.
3 - محور اصلي برنامه‌‌‌‌هاي تعديل ساختاري (يا هر نام ديگري كه بر آن بگذاريم)، ايجاد فضاي رقابتي است، زيرا كه در جهان امروز، رقابت خمير مايه اصلي افزايش كارايي، كاهش هزينه توليد و در نهايت فعال كردن مزيت ‌هاي نسبي كشور و تبديل آن به مزيت رقابتي است.
مي‌‌‌دانيم كه لازمه ايجاد فضاي رقابتي پويا، خصوصي‌‌‌سازي (نه نيمه دولتي‌‌‌سازي)، مقررات‌‌‌زدايي، جذب سرمايه خارجي (نه فقط به دليل سرمايه بلكه به منظور كسب ساير منافع آن) و توسعه فضاي نوآوري و رشد تكنولوژي در بستر سياست‌‌‌‌هاي كلان اقتصادي مناسب است. به عبارت ديگر، نمي‌‌‌توان يك واحد توليدي را به قبول قيمت‌‌‌‌هاي تعادلي رقابتي وادار ساخت، ولي مقررات دست و پاگير را از بين نبرد يا راه ورود او را به بازار‌هاي بين‌المللي نگشود. اگر اين‌چنين شود، به جاي كمك به رقابتي شدن توليد و كاهش هزينه، آن بنگاه را با ورشكستگي مواجه خواهيم ساخت.
بنابراين اگر به هر دليل، سياسي و يا غير آن، فعلا نمي‌توانيم فضاي رقابتي را بر اقتصاد كشور حكمفرما كنيم، توصيه موكد آن است كه اجراي طرح و دستكاري در سوبسيدها را به زمان مناسب‌تري موكول و فعلا تلاش مملكت را صرف تدوين برنامه آن نماييم.
4 - حذف سوبسيدها به تنهايي نمي‌تواند كارآيي در اقتصاد را افزايش دهد. اين امر زماني به افزايش كارآيي منجر مي‌شود كه اختلال در قيمت‌ها از بين برود و در نتيجه «قيمت‌ها» امكان علامت‌دهي مناسب به عاملان اقتصادي را پيدا كنند. اگر حذف سوبسيدها بدون رقابتي كردن بازار (از جمله حذف انحصارها) يا حذف اختلال در قيمت‌ها و مقررات‌زدايي صورت پذيرد، مشكلات آن بيشتر از منافع متصور بر آن خواهد بود، زيرا به دليل افزايش قيمت‌ها ناراضياني را به وجود مي‌آورد كه امكان بهره‌برداري از منافع آن (افزايش سرمايه‌گذاري و اشتغال) را پيدا نكرده‌اند.
5 - حذف سوبسيد از كالا‌هاي عمومي چون برق، آب، گاز و مخابرات و... كه توليد و عرضه همگي آنان دولتي است، مشكلات جدي به وجود مي‌آورد، زيرا فرآيند دولتي توليد اين‌گونه كالاها و خدمات عموما با عدم كارآيي همراه است و بنابراين قيمت تمام شده واقعي آنان بسيار بالا است. اگر بخواهيم هزينه عدم كارآيي‌ها را به مردم تحميل نماييم (يعني كل هزينه تمام شده را از مردم بگيريم)، نه انصاف است و نه توجيه اقتصادي دارد. بنابراين حذف سوبسيد از كالاها و خدمات عمومي ‌بايد با فعال كردن بخش خصوصي در آن زمينه‌ها همراه گردد تا مصرف‌كنندگان حق انتخاب داشته باشند و علاوه بر آن، محيط رقابتي به وجود آمده موجبات افزايش كارآيي در توليد واحد‌هاي دولتي را فراهم آورد (اين امر در كشور‌هاي اروپايي به اجرا درآمد و نتيجه خوبي به همراه داشت). يادآور مي‌شود كه كشور چين كه چندين سال است به WTO ملحق شده و به سرعت اقتصاد خود را رقابتي كرده است، هنوز انرژي را به قيمت ارزان در اختيار توليد قرار مي‌دهد. در كشور نفت‌خيزي چون ايران، حذف سوبسيد انرژي بايد با دقت بيشتري مورد توجه قرار گيرد.
6 - چگونگي بهره‌گيري از تجربيات مديران بنگاه‌‌هاي توليدي (به خصوص بخش خصوصي) اهميت بسيار دارد. بديهي است كه فرآيند توليد كالا و خدمات در حداقل 50 سال اخير آغشته به سوبسيد بوده است؛ به ترتيبي كه از يك طرف بنگاه‌ها از منافع سوبسيد و فعاليت در بازار بسته (عموما غير رقابتي) بهره گرفته‌اند (قيمت‌‌هاي گران‌تر را به مصرف‌كنندگان تحميل كرده‌اند) و از طرف ديگر مجبور به پرداخت هزينه‌‌هاي بسياري بوده‌اند كه معمولا در يك محيط رقابتي به بنگاه‌ها تحميل نمي‌شود. مانند هزينه نگهداري و عدم اخراج كارگران مازاد، هزينه‌‌هاي بسيار سنگين ولي غير محسوس (يا غير مستقيم) اخذ مجوزها، هزينه‌‌هاي مترتب بر قيمت‌گذاري‌ها، پرداخت ماليات‌‌هاي چندگانه (و عوارض متعدد)، هزينه عدم دسترسي سريع به تكنولوژي (به دليل عدم كارآيي دانشگاه‌ها) و... به ترتيبي كه اكثر بنگاه‌ها توانسته‌اند كه در طي زمان وجوه هزينه و درآمد (غير مستقيم) را در تعادل نگه دارند و به كار ادامه دهند.
با اجراي برنامه تحول ساختاري، بخش عمد‌ه‌اي از سوبسيد‌هاي آشكار و پنهان آنان حذف خواهد شد و بنابراين لازم است هزينه‌‌هاي آشكار و پنهان آنان در زمينه‌‌هاي فوق نيز حذف شود.

آن دسته از مديران بنگاه‌ها كه به منافع بلندمدت خود مي‌انديشند، از اجراي طرح تحول ساختاري استقبال مي‌كنند و بنابراين براي تدوين‌كنندگان برنامه مفيد خواهد بود كه چگونگي ايجاد تعادل بين درآمدها و هزينه‌‌هاي غير مستقيم را طي فرآيند تصحيح ساختار اقتصادي به كارفرمايان و اتاق بازرگاني ايران محول كنند تا از يك طرف مديراني كه قرار است با اجراي اصل 44 و اجراي برنامه تحول اقتصادي، محور فعاليت‌‌هاي اقتصادي گردند، خود درگير چگونگي ايجاد تعادل در فرآيند تصحيح ساختار شوند و از طرف ديگر، نگراني آنها از تغييرات در پيش روي كاهش يابد و مقاومت‌‌هاي احتمالي به همكاري تبديل شود و مهم‌تر آن‌كه خزانه‌اي غني از دانش و تجربه - در صورت سازماندهي مناسب - در اختيار دولت قرار گيرد.
7 - آموزش مردم اهميت بسيار دارد تا بدانند كه چه برنامه‌اي در حال اجرا است و ابعاد آن چيست و نبايد مردم را بي‌جهت به منافعي اميدوار كرد كه ابعاد آن مورد بررسي دقيق قرار نگرفته است يا آنان را هراسان كرد، زيرا كه نگران افزايش قيمت‌ها هستند و نمي‌دانند چه آيند‌ه‌اي در انتظار تامين معيشت آنها خواهد بود.
نمونه كوچكي از اين امر را در واكنش اخير مردم به قبض‌‌هاي برق مي‌توان ديد، زيرا كه طي مدت كوتاهي هزينه برق افزايش قابل توجهي يافته و ذكر قيمت تمام شده در قبض‌ها، بسياري را نگران كرده است. اگر قيمت تمام شده را در قبض برق ذكر مي‌كنيم، خوب است در كنار آن اشاره كنيم كه در صورت وجود محيط رقابتي، قيمت تمام شده واقعي در ايران، بسيار كمتر از آن خواهد بود. علاوه بر آن، در كشور انرژي‌خيزي چون ايران، آيا مردم بايد قيمت انرژي بين‌المللي (يا حتي بيشتر از آن) را تحمل كنند يا بايد ترتيباتي داده شود كه ضمن رقابتي كردن بازار، انرژي به عنوان يكي از پايگاه‌‌هاي مزيت نسبي كشور به حساب آيد.
8- اعلام توزيع نقدي يارانه‌ها و توزيع فرم‌‌هاي جمع‌آوري اطلاعات، كه به نظر مي‌رسد بدون مطالعه كافي صورت گرفته است، مي‌تواند مشكلاتي را در آينده به وجود آورد. توصيه مي‌شود كه اين امر موكول به مطالعه بيشتر گردد. جمع‌آوري اطلاعات مالي خانوار در گذشته با حساسيت و مشكلات جدي مواجه بوده و تجربه نشان داده است اطلاعاتي كه بدين‌طريق جمع‌آوري گردد، قابل اتكا و استفاده نخواهد بود. نمونه بارز امر آن است كه در روز‌هاي اخير، قولنامه‌‌هاي صوري براي اجاره در برخي بنگاه‌‌هاي معاملات ملكي در دست تهيه است، زيرا تعدادي از افراد در حال جمع‌آوري مداركي هستند كه آنان را اجاره‌نشين قلمداد كند.
9 - به اقتصاددانان و همكاران دانشگاهي توصيه مي‌شود، كمك كنند تا فرآيند تدوين و اجراي برنامه در مسير صحيح قرار گيرد و تجربه تلخ دوران گذشته كه مقدمات اجراي اين برنامه (به خصوص در قالب برنامه‌‌هاي سوم و چهارم) فراهم آمد ولي تعدادي از اقتصاددانان و سياست‌گذاران با آن به مخالفت برخاستند، تكرار نشود. انتصاب اخير وزير امور اقتصادي و دارايي كه معتقد به مكانيزم بازار است، مي‌تواند نويد بخش رويكردي جديد در دولت نهم باشد كه در اين صورت اجراي برنامه تعديل ساختاري واقعي را به دور از بهره‌برداري‌‌هاي سياسي قابل اجرا گرداند.
10 - در نهايت ضرورت دارد تفاهم كافي در اجراي برنامه تحول ساختاري در بين اعضاي دولت به وجود آيد. طبيعي است كه بسياري از وزرا و معاونين و مشاورين آنها درس اقتصاد نخوانده‌اند و به دليل مشكلاتي كه در اجراي طرح به وجود خواهد آمد، ممكن است به موانعي جدي در برابر برنامه تبديل شوند. بنابراين توصيه آن است كه يك سري جلسات توجيهي در دولت شكل گيرد تا مجريان اصلي برنامه با ابعاد نظري و تجربي آن آشنا شوند. هماهنگي در بين سياست‌گذاران اصلي نظام (حتي خارج از دولت) شرط لازم براي دستيابي به موفقيت است.
در جمع‌بندي بايد توجه داشت كه خلل و نارسايي در هر يك از موارد ده‌گانه فوق، به علاوه موارد احتمالي ديگري كه در اين خلاصه قابل طرح نيست، مي‌تواند برنامه تحول اقتصادي دولت نهم را با مشكل يا شكست مواجه گرداند و بنابراين طبيعي است كه متخصصين آشنا به برنامه‌‌هاي تعديل ساختاري و دلسوز مملكت نگران باشند. وظيفه اصلي دولت، قبل از اجراي برنامه، رفع اين‌گونه نگراني‌ها است.
 دوشنبه 21 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن