واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: گزارشي از نشست شهر كتاب درمان ستروني زبان
برهان محمودي
در شهر كتاب همايشي برگزار شد كه در آن مساله زايايي يا ستروني زبان كنكاش شد. اين جلسه در پي آن برگزار شد كه در سال هاي اخير عده يي از انديشمندان علوم گوناگون و حتي علوم انساني باب مبحثي را گشوده اند كه علت عدم توفيق ما در يكصد سال اخير در زمينه توليد علم را «ناتواني زبان فارسي» در بيان پيچيدگي هاي علوم مي دانند. به عنوان مثال در يكي از جلسات پيشين شهر كتاب يكي از استادان روابط بين الملل دانشگاه شهيد بهشتي در اين زمينه بيان داشت زبان به خاطر سيطره روح معنوي بر آن براي بيان اشعار و متون عرفاني و عاشقانه بسيار تواناست. اما آيا با زباني كه مولوي با آن پند و اندرز مي دهد، مي توان مسائل غامض پتروشيمي(،) يا پزشكي و حتي فلسفي - اجتماعي را تبيين كرد؟
در اين جلسه سه تن از استادان مبرز و نيز محقق در زمينه زبان شناسي به تكاپوي يافتن پاسخي براي اين پرسش و پرسش هاي ديگري از اين دست برآمدند. در اين جلسه چالشي غير از دكتر نجفي، دكتر دبيرمقدم و دكتر حق شناس استادان بزرگ ديگري چون دكتر جلالي (رئيس كتابخانه مجلس)، دكتر سميعي گيلاني و دكتر موسوي گرمارودي و برخي ديگر از استادان اين رشته حضور داشتند كه در پايان جلسه به بيان نظرات موافق و مخالف خود در اين باره پرداختند. اما آنچه كاملاً مشهود بود اتفاق نظر همه صاحب نظران بر زايايي زبان بود و اينكه اگر در مرحله ترجمه باقي مانده ايم و مولد نيستيم، مشكل از كاربران زبان است نه نفس زبان فارسي.
ابتدا ابوالحسن نجفي با انتقاد از گفته هاي منتقدان، توانايي هاي زبان فارسي و نيز با بيان اينكه در زبان انگليسي به آساني هر روز ده ها واژه جديد ساخته و مورد استفاده كاربران اين زبان قرار مي گيرد، علت آن را استفاده از امكانات بالقوه زبان انگليسي و نه دقيق و معيار بودن آن زبان دانست. وي افزود؛زبان فارسي نيز بسياري از اين امكانات بالقوه را در خود دارد، ولي ما توانايي استفاده از آنها را نداريم. ما در زبان فارسي سه منبع براي ساخت واژه هاي جديد داريم كه يكي از آنها افعال و مشتقات آن است. ايشان با ارائه تعدادي از مثال هايي از مشتقات گوناگون برخي مصادر مورد استفاده در محاوره گفت؛ آيا زباني وجود دارد كه در آن بتوان از يك مصدر بيش از 20 واژه توليد كرد؟ آيا اين نشان از ستروني زبان دارد يا ناآگاهي ما از وجود چنين امكاناتي در زبان فارسي؟ دكتر نجفي تيغ تيز انتقاد خود را متوجه گذشتگان نيز كرد و گفت اگر پيشينيان ما در ابتداي امر به جاي واژه «انتصاب» از كلمه «گمارش» (و جايگزين كردن كلمات فارسي سره به جاي بسياري كلمات عربي ديگري كه در فارسي امروز رواج دارد) استفاده مي كردند، امروزه مخاطب چنين انتقادات بي اساسي از زبان نبوديم. چرا برخي بزرگان ما اصرار بر تبديل افعال بسيط به افعال مركب را دارند؟ در حالي كه به راحتي در زبان عاميانه از افعالي چون «پلكيدن» و «چاييدن» استفاده مي شود. همچنين مي توان با متعدي كردن افعال لازم از مركب كردن آن افعال به كمك افعال كمكي جلوگيري كرد كه وي براي هر كدام از ادعاهاي خود چندين مثال ارائه مي كرد. منبع دوم اين استاد دانشگاه تهران استفاده از «وندها» بود. وي افزود؛ اگرچه ما در زبان فارسي تعداد پيشوندهايمان اندك است، اما از نظر پسوند بسيار غني هستيم. منبع سوم براي واژه سازي، ساختن كلمات مركب است. از آنجا كه تعداد كلمات مركب در زبان فارسي به اندازه كلمات بسيط و شايد هم بيشتر است، بخش مهمي از توليد واژه را به خود اختصاص مي دهند. اين گونه كلمات هم در زبان معيار و هم در زبان عاميانه و محاوره فراوانند كه البته برخي ساخته عوام و برخي هم ساخته فرهيختگان زبان هستند (مانند پاياب كه در ميان افراد فرودست علمي اجتماع كمتر رواج دارد).
اين قدرت تركيب سازي زبان فارسي به گونه يي است كه براي بسياري از كلمات علمي وارد شده به فارسي، فرهنگستان مي تواند به راحتي معادل قرار دهد. به همين خاطر برخي از مستشرقين غربي، زبان فارسي را به دليل اين ويژگي بر ساير زبان ها و به خصوص عربي برتري داده اند. ساخت واژه هاي تركيبي (تركيب چند واژه براي بيان منظور گوينده با پرهيز از اطناب) مختص امروزه نيست و در بسياري از متون كهن ما هم يافت مي شود. مثلاً عبارت هايي چون «سخن در زبان آفرين»، «ترس محتسب خورده»، «زهر تنهايي كشان» و «عمر ناخورده نيش» كه در اشعار حافظ و مولانا و سعدي فراوان ديده مي شود.
در ادامه همايش دكتر حق شناس بحث را از اين زاويه ادامه داد كه چرا در فرهنگ عمومي اينگونه رواج دارد كه زبان فارسي زبان بيان مغمضات علمي نيست؟ به گفته وي اين سه مبحث را نبايد با هم خلط كرد؛ فرهنگ، زبان و خط. زبان اگرچه خانه و محل انديشه است اما خود انديشه نيست. از سويي نيز هر آنچه در اين خانه يافت مي شود، از آداب و سنن و انديشه هاي گوناگون در حكم فرهنگ هستند. خط نيز مدرن ترين ابزاري است كه در اختيار زبان قرار داده شده تا به وسيله آن به انتقال فرهنگ بپردازد. اگرچه اين چند چيز از هم جدا هستند، اما كاملاً بر يكديگر اثر گذارند. وي سپس به واكاوي مختصر اين مولفه ها پرداخت. اثرات خط با توجه به عمر ناچيزش بسيار كمتر از زبان كه عمري چندهزار ساله دارد، است. كما اينكه در تركيه اين اتفاق رخ داد كه زبان تركي باقي است اما خط عربي كه بدان مي نوشتند از ميان رفت و به لاتين تبديل شد. در حالي كه تاثير فرهنگ بر زبان ماندگار است كه گاه برخي تغييرات فرهنگي ممكن است به از ميان رفتن زبان بينجامد. اما وظيفه ما اين است كه با استفاده از توانايي هاي بالقوه زباني از اثرات تغييرات اينچنيني بكاهيم. تقريباً عمده زبان شناسان متفقند كه همه زبان ها زايا و توانا هستند، اما تنها تعداد كمي از اين فرهنگ ها و زبان ها از استعدادهاي بالقوه زباني خود براي جلوگيري از فروپاشي آن زبان در برابر هجمه فرهنگ هاي مختلف بهره مي برند. به تعبيري ديگر هرگونه ستروني هر زباني حكايت از بيماري فرهنگي آن زبان دارد كه تنها با برطرف كردن آن بيماري است كه مي توان به زايايي نهفته در زبان دست يافت و هم اكنون اين بيماري به جان زبان فارسي افتاده است. البته در راستاي حل معضلي كه اينك گريبان فارسي را گرفته بايد دو موضوع را از هم جدا كرد؛ يكي سر و صداهاي ژورناليستي و ديگري تلاش هاي متخصصان امر در درمان بيماري ستروني زبان فارسي. بنابراين متخصصان بايد به بررسي اين مساله بپردازند كه ما فارسي زبانان را چه شده كه اينگونه زبان خود را زير سوال برده ايم. وي در بخش ديگري از سخنان خود زايايي هر زباني و از جمله زبان فارسي را وابسته به بخش صرفي و اشتقاقي زبان دانست كه در مورد زبان فارسي بايد گفت اين بخش عقيم و سترون نيست، بلكه زنگار گرفته و بي توجه مانده است. شايد علت اين امر نيز بهت زدگي ما در مواجهه با فرهنگ ها و زبان هاي ديگري است كه به ظاهر براي ما بسي قوي نشان داده مي شود. به عبارت ديگر در شرايطي كه زبان فارسي از سويي بخش صرفش زنگار گرفته و از سوي ديگر آماج هجمه فرهنگ هاي بيگانه قرارگرفته است، پر واضح است كه سترون باقي مي ماند. از همه مهم تر اينكه ستروني زبان فارسي گريبانگير همه بخش هاي جامعه و علوم شده است. دكتر حق شناس سخنان خود را با ارائه راهكار زدودن عقيمي زبان به پايان برد؛ بايد بخش هاي فراموش شده صرف فارسي را از نخستين سال هاي آموزش وارد زبان كرده و به تدريج آن را به ساير بخش هاي علمي و عمومي جامعه تسري داد.
ديگر سخنران اين همايش دكتر دبيرمقدم زبان شناس و استاد زبان فارسي و زبان هاي خارجي دانشگاه تهران بود. وي در سخنراني خود كه به علت قطعي برق در تاريكي براي حضار ادا كرد، از همان ابتدا موضع خويش مبني بر عقيم نبودن نه تنها زبان فارسي كه هيچ زبان بشري را اعلام كرد. وي سپس با رده بندي گونه هاي مختلف زباني به پيوندي (مانند عربي)، تحليلي (ژاپني و تركي)، گسسته (چيني) و پس تركيبي (زبان بوميان امريكا)، رده هاي زباني را بازتابي از هويت فرهنگي گويندگان آن زبان دانست. وي افزود؛ زبان فارسي، زباني است كه داراي همه ويژگي هاي رده هاي مختلف زباني بوده كه تنها در برخي زبان ها (انگليسي) اين خصلت به چشم مي خورد. اما ويژگي هاي رده زباني تحليلي از ساير رده ها در آن پررنگ تر است. به گونه يي كه آن را از زبان انگليسي نيز تحليلي تر مي نماياند. علت آن هم خيل گسترده حروف اضافه، كلمات تركيبي و افعال مجهول در زبان فارسي است كه سبب پختگي هر چه بيشتر زبان شده است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود با بيان ده ها نمونه از كلمات انگليسي كه به راحتي در مقابل آنها واژه هاي فارسي (چه مركب و چه تك واژه يي) مناسب مي توان قرار داد، همچون ديگر استادان و سخنرانان اين پرسش را مطرح كرد كه آيا با چنين غناي زباني و واژگاني باز هم زبان فارسي را سترون مي ناميد؟
وي در بخش پاياني سخنان خود نمونه هايي از واژه گزيني براي كلمات علمي را يادآور شد كه نشان از توانايي زبان فارسي نه تنها در بخش هاي عمومي كه در همه رشته هاي علمي (از جمله صنايع غذايي، رياضي، پزشكي، محيط زيست و زمين شناسي) دارد. دكتر دبيرمقدم سخنان خود را اين اينچنين به پايان برد؛ زبان فارسي امروزه داراي امكانات واژه سازي فراواني است كه از آن استفاده نمي شود و همين سبب شده زباني كه در حال حاضر به آن صحبت مي كنيم قابليت استفاده علمي را نداشته باشد.
دوشنبه 21 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]