تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه نيّت درست داشته باشد، دل سالم و پاك دارد، زيرا سالم داشتن دل از وسوسه هاى شيط...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803746691




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سينما - تماشاگراني كه بادبادك شدند


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سينما - تماشاگراني كه بادبادك شدند


سينما - تماشاگراني كه بادبادك شدند

ترجمه: پريا لطيفي خواه:منتقدان سينمايي در نشريه اينترنتي تايمز آنلاين، بهترين پايان‌بندي‌هاي سينمايي را كه در عمرشان ديده‌اند، معرفي كرده‌اند. اين نظرسنجي حدود يك ماه پيش انجام شده و 10 جولاي 2008 انتشار يافته است. قديمي‌ترين آثار در ميان 20 فيلم برگزيده مربوط به سال 1939 هستند و تازه‌ترين آنها در سال 2000 روي پرده رفته است.

20- «هفت»‌ (ديويد فينچر، 1995)
قاتلي زنجيره‌اي كه نقش او را كوين اسپيسي بازي مي‌كند با خلاقيت وحشتناك خود، هفت گناه كبيره را به عنوان منبع الهام يك رشته جنايات هولناك و تا اندازه‌اي زهدفروشانه مورد استفاده قرار مي‌دهد. آيا برد پيت و مورگان فريمن موفق مي‌شوند قبل از آنكه قاتل همه هدف‌هايش را به ديار عدم روانه كند، او را گير بيندازد؟ گره‌گشايي با «سر درون جعبه» از آن پايان‌بندي‌هايي است كه فك‌ تماشاگر را پياده مي‌كند. چهره شخصيت‌هاي پيت و اسپيسي- به ترتيب- خشم و رشك گلگون مي‌شود: ‌حسادت اسپيسي نسبت به نعمتي كه بردپيت پليس در خانه دارد- همسرش گوينت پالترو- او را برمي‌انگيزد كه سر زن را از تن جدا مي‌كند و خشم و اندوه پيت او را وادار مي‌سازد كه قاتل را در جا اعدام كند. (وندي آيد)
19- پروژه جادوگر بلير (دنيل مايريك- ادواردو سانچز، 1999)
دانشجويان گمشده، (هيثر داناهيو)، مايك (مايك ويليامز) و جاش (جاش لئونارد)‌ بعد از آنكه چندين بار روي پرده ترسيده‌اند، در خانه‌اي متروك به سر مي‌برند. هيثر جيغ مي‌زند، مايك به دست يك مهاجم ناديده به قتل رسيده است و آخرين نمايي كه از طريق فيلم‌هاي ويدئويي هيثر با بافت تصويري دانه‌دار مي‌بينيم، از جاش است كه در حالت گيجي و منگي كاتاتونيك ايستاده و به كنج ديوار زيرزمين نگاه مي‌كند مثل كودكي تنبيه‌شده به نظر مي‌رسد. مو بر تن آدم راست مي‌شود. (كوين ماهر)
18- يادآوري (كريستوفر نولان، 2000)
لئونارد (گاي پيرس) چنان در ماجراي به قتل رسيدن همسرش ضربه روحي خورده كه از به ياد آوردن هر چيزي عاجز است، مگر گريزهاي كوتاه و گاه‌به‌گاهي به گذشته كه بيشتر به پازل جورچين شبيه شده است. هنگامي كه او سرنخ را تكه‌تكه كنار هم مي‌گذارد و مردي كه همسر او را به قتل رسانده را دنبال مي‌كند، ما در كشف‌ها و پيروزي‌هاي او سهيم مي‌شويم و با نياز او به اينكه از طريق يادداشت‌ها و بدن‌نگاشته‌ها به ياد خودش بياورد، همدردي مي‌كنيم. بعد متوجه مي‌شويم كه لئوناردو در راه است تا مرد بيگناهي را به قتل برساند. در همان حال كه لئوناردو رانندگي مي‌كند، ما درمي‌يابيم كه رضايت او از قتل‌ «قاتل» همسرش امري موقتي است. ما هم چنين حسي داشته‌ايم. جست‌وجوي توام با فراموشي لئوناردو براي انتقام او را به يك قاتل زنجيره‌اي تبديل كرده و او محكوم شده تا ابد اعمال خود را تكرار كند. ما نيز همدست او شده‌ايم. (نايجل كندال)
17- سياره ميمون‌ها (فرانكلين جي. شافنر، 1968)
فضانورد خوش قد و بالا و متشخصي كه لباس چنداني بر تن ندارد، مردي به نام جورج تيلور (چارلتون هستون) سرانجام از دست حاكم حيوان‌صفت گوريل صورت فرار مي‌كند و سواره به كنار دريا مي‌رود. اول مشعل مجسمه‌اي را مي‌بينيم كه به داخل نما مي‌خزد و بعد، تاج مجسمه آزادي مشخص مي‌شود. تيلور متوجه مي‌شود كه در سياره‌اي ديگر نيست، بلكه اينجا همان زمين است كه فاجعه‌اي را از سر گذرانده. فرياد مي‌زند: «ديوانه‌ها! نابودش كرديد! لعنت بر شما! خدا همه شما را در جهنم لعنت كند!» (كوين ماهر)
16- رستگاري شاوشنك (فرانك دارابونت، 1994)
اندي دافرسن (تيم رابينز) كه چندين دهه حبس، ضرب و شتم، سوء رفتار و اميد بيهوده را تاب آورده، از زندان گوتيك خود مي‌گريزد. دارابونت بعد از ارائه جزئيات نشاط‌آوري از فرار دافرسن، مطمئن نيست كه نشان دادن پيوستن او به رفيق شفيق دوران زندانش، رد (مورگان فريمن) در ساحلي در مكزيك درست است يا نه. او عاقلانه راه حلي را انتخاب مي‌كند كه از آن هم بهتر است. همچنانكه تدوينگر فيلم در اين مورد گفته است: «لبخند روي چهره مورگان تماشاگران را مثل بادبادك به پرواز در‌مي‌آورد.»‌ (ادپاتن)
15- بر باد رفته (ويكتور فلمينگ، 1939)
اين حماسه دوران جنگ داخلي آمريكا يكي از دوپهلوترين پايان‌بندي‌ها را دارد. اسكارلت اوهارا (ويوين لي) قهرمان به خاك سياه نشسته با اين جمله جاوداني:‌‌ «رك و راست بگويم عزيزم، اصلا برايم مهم نيست»‌ از سوي شوهرش باتلر (كلارك گيبل) به دور انداخته مي‌شود. اسكارلت پر جنب‌وجوش در مدت 50 ثانيه از زمان‌ نمايش خودش را جمع و جور مي‌كند، در كلوزآپ كلاسيكي چهره پوشيده از اشكش را رو به دوربين مي‌گيرد و اعلام مي‌كند:‌ «يك فكري مي‌كنم كه برش گردانم. هرچه باشد، فردا روز ديگري است.»‌ (كوين ماهر)‌
14- دكتر استرنجلاو (استنلي كوبريك، 1964)
شمارش معكوس طنزآميز فاجعه نهايي به شيوه پرطمطراقي پايان مي‌پذيرد كه كاملا برازنده آن است. پيتر سلرز در نقش استراتژيستي كه نامش را به عنوان فيلم بخشيده و به صندلي چرخدار خود چسبيده، ناگهان راه استفاده از پاهاي خود را مي‌يابد و اسليم پيكنز فرمانده بمب‌افكن به سبك‌ گاوچران‌هاي شركت‌كننده در مسابقه سوارشدن بر گاوهاي وحشي، سوار بر بمب‌ اتمي از هواپيما خارج مي‌شود. كوبريك در ادامه اين لحظات غيرمتعارف از طريق تصاوير مونتاژي يك رشته از انفجارها كه آرامش شيطنت‌آميزي دارند و با قطعه‌آوازي «دوباره ملاقات مي‌كنيم»‌ ورالين همراه شده‌اند، ضربه‌ كاري نهايي را مي‌زند. (اد پاتن)
13- شيطان‌صفتان (آنري ژرژ كلوزو، 1955)
آن بازسازي آمريكايي كذايي را فراموش كنيد- نسخه اصلي سياه‌ و سفيد فرانسوي يكي از تكان‌دهنده‌ترين پايان‌بندي‌هاي تاريخ سينما را دارد. همسر و دستيار يك مدير مدرسه بي‌رحم كه مورد بدرفتاري او قرار گرفته‌اند، توطئه قتل او را چيده‌اند و ظاهرا موفق هم شده‌اند. تا آنكه «جسد»‌ او از وان حمام بيرون مي‌آيد و همسرش را به حمله قلبي دچار مي‌كند؛ درست همان‌طور كه شوهر توطئه‌گر و دستيار او اميدش را داشتند. (اد پاتن)
12- جادوگر شهر اُز (ويكتور فلمينگ، 1939)
در اين نمونه اوليه پيچش داستان در پايان فيلم، دوروتي گيل (جودي گارلند)‌ در كانزاس بي‌روح و كسالت‌آور بيدار مي‌شود و درمي‌يابد كه 90دقيقه رنگارنگ و پرماجراي پيش از آن فقط بخشي از يك روياي تب‌آلود بوده است. چه بو. فارم هندز هانك (ري بولگر)، زك (برت لاهر) و هيكوري (جك هيلي) كه گرد بستر بيماري دوروتي حلقه زده‌اند، يادآور نقشي هستند كه در شهر اُز بر عهده داشته‌اند- به ترتيب مترسك، شير و مرد حلبي. دوروتي به اين نتيجه مي‌رسد كه با همه زرق و برق سرزمين‌هاي دوردست «هيچ جا خانه خود آدم نمي‌شود.» (كوين ماهر)
11- تلما و لوييز ( ريدلي اسكات، 1991)
در اين قصه دو زن ياغي، سوزان ساراندون و جينا ديويس در يك فورد تارندربرد روباز نشسته‌اند و فرار مي‌كنند. اين دو زن بعد از آنكه درگيري در يك ايستگاه نتيجه مرگباري برجا مي‌گذارد، سراسر آمريكا را در يك فرار طولاني طي مي‌كنند. عاقبت، پليس آنها را در يك گوشه گير انداخته اما ساراندون پايش را روي گاز فشار مي‌دهد و اتومبيل را بر فراز صخره‌اي به پرواز درمي‌آورد. اين فيلم كه تا حدي يك فيلم «استثماري» ‌است و تا حدي از نوع «دلسوزانه» ‌براي دو زن مورد بد رفتاري قرار گرفته، اجازه مي‌دهد كه آن دو زن با افتخار و بدون ندامت فرو بيفتد. (وندي آيد)
10- حس ششم (ام. نايت شامالان، 1999)
پيچش داستاني كه نهايت همه پيچش‌ها است. شامالان در فيلم‌هاي بعدي خود، «نشانه‌ها»‌ و «دهكده‌»‌ هم سعي كرد چنين كاري كند اما هرگز نتوانست به اوج اولين فيلمش برسد. مالكولم كرو، روان‌شناس كودكي كه بروس ويليس نقش او را بازي مي‌كند، در مورد يك پسر بچه مشكل‌دار كه «مرده‌ها را مي‌بيند» (هيلي جوئل ازمنت)‌ پيشرفت خوبي دارد تا آنكه ناگهان متوجه مي‌شود كه خودش يك شبح است. نبوغ اين پايان‌بندي فقط در غير منتظره بودن آن نبود بلكه در وادار ساختن تماشاگر به ارزيابي دوباره وقايع پيشين فيلم بود- «پس به‌خاطر همين بود كه همسرش به او محل نمي‌گذاشت!» (اد پاتن)
9- مظنونان هميشگي (برايان سينگر، 1995)
ديو كويان (چز پالمينتري) پليس تصور مي‌كند كه پرونده «كايزر سوزه» ‌مغز متفكر جنايت‌هاي مرموز را تكميل كرده است تا اينكه معلوم مي‌شود «وربال كيتت» (كوين اسپيسي)- خبرچيني كه كويان عجولانه آزاد كرده- بيشتر اين داستان را از خود درآورده و احتمالا خود سوزه است؛ ‌خبري تكان‌دهنده براي شخصيت پليس و تماشاگر كه سينگر با تدوين سرگيجه‌آور سكانس پاياني آن را جالب‌تر هم مي‌سازد. (اد پاتن)
8- شغل ايتاليايي (پيتر كالينسن، 1969)
فيلمي شاد و بانشاط درباره يك سرقت مسلحانه كه حركت رو به اوج آن براي تماشاگر مثل صخره‌نوردي است و واقعا هم در بالاي صخره‌ها به پايان مي‌رسد. مايكل كين و دار و دسته تبهكاران جور واجور او اقدام جسورانه سرقت شمش‌هاي طلا از بانكي در تورين را با موفقيت‌ به پايان رسانده‌اند. فرار با اتوبوس به خوبي پيش مي‌رود تا اينكه حادثه‌اي براي اتوبوس اتفاق مي‌افتد و وقتي ترمز آن گرفته مي‌شود در وضعيت خطرناكي بر فراز يك صخره معلق است. جمله پاياني عالي است:‌‌‌ «محكم بچسبيد آقايان، يك فكري به نظرم رسيده‌ ...»‌ (وندي آيد)
7- بعضي داغش را دوست دارند (بيلي وايلدر، 1959)
يك پايان‌بندي بي‌نقص براي يك كمدي اسكروبال بي‌نقص. جك لمون و توني كرتيس خودشان را به شكل زن درآورده‌اند تا از دست جنايتكاران ايتاليايي فرار كنند. آنان دركنار مريلين مونرو به عرشه قايق تفريحي ميليونري به نامه اوزگود فيلدينگ سوم رفته‌اند كه دلباخته شخصيت مبدل مونث لمون- دافنه- شده است. لمون مذبوحانه تلاش مي‌كند اوزگود را منصرف سازد و دست آخر كلاه‌گيس‌اش را برمي‌دارد: «من مرد هستم.»‌ پاسخ اوزگود با لبخندي ابلهانه بر لب يكي از بهترين جملات پاياني است:‌ «هيچكس بي‌عيب نيست.»‌ (وندي آيد)
6- صبحانه در تيفاني (بليك ادواردز، 1961)
در باران سيل‌آساي كوچه‌اي در منهتن بد آب و هوا، هولي گولايتلي (ادري هپبورن) نوميدانه به دنبال گربه‌اش مي‌گردد؛ حيوان دست‌آموز بي‌صاحب مانده‌اي كه او بي‌رحمانه از تاكسي بيرون‌اش انداخته است. گربه گمشده نشانه تصميم اوست كه نمي‌خواهد خودش را از عشق و وابستگي متقابل دور نگه دارد. فقط وقتي او را بيابد مي‌تواند به راهش ادامه دهد و به دنبال جورج پپارد كه نويسنده‌اي بي‌چيز است، بگردد. واكنش خشم‌آلود گربه خيس از باران خيلي بامزه است. (وندي آيد)
5- محله چيني‌ها (رومن پولانسكي- 1974)
كارآگاه خصوصي جيك گيتس (جك نيكلسون) خبطي مي‌كند و از پرونده‌ جنايتي كه به نوآه كراس (جان هيوستن) مولتي ميليونر و يك رسوايي درباره منابع آب لس‌آنجلس مربوط مي‌شود، سر در مي‌آورد. گيتس كه از سوي كراس استخدام شده، كشف مي‌كند كه اِولين از كراس فرزندي دارد كه كاترين نام گرفته و كراس بچه‌اش را مي‌خواهد. اِولين مي‌خواهد او را از پدر شيطان‌صفت‌اش دور نگه دارد. گيتس عاشق اِولين شده اما در مورد ارتكاب به قتل به او ظنين است. در صحنه نابودكننده نهايي، همه قهرمانان فيلم و خطوط داستاني در هم گره مي‌خورد. اِولين اتومبيل خودش را همراه با دخترش به سرعت در خيابان محله چيني‌ها مي‌راند. پليس‌ گلوله‌هايي براي اخطار شليك مي‌كند كه يكي از آنها جان اِولين را مي‌گيرد. كراس كاترين را مي‌برد. حالا او به فرزندش رسيده است. اما اين همه به چه قيمتي تمام شد؟ گيتس واقعيت‌ها را مي‌داند اما نمي‌تواند جلوي سير رويدادها را بگيرد. جمعيتي در اطراف صحنه اين اتفاق مرگبار گرد آمده است. به گيتس گفته مي‌شود كه راهش را بگيرد و برود. «فراموش‌اش كن، جيك. اينجا محله چيني‌هاست.»‌ دوربين بي‌اعتنا است و تصوير رنگ مي‌بازد و ما نيز مثل گيتس نااميد و بهت‌زده بر جا مي‌مانيم. (نايجل كندال)
4- «اي‌تي» (استيون اسپيلبرگ، 1982)
بعد از اشك ريختن بر مرگ تراژيك اي‌تي و دوباره اشك ريختن از خوشحالي رستاخيز او و بار ديگر پرواز جادويي (اليوت) و همراهانش با دوچرخه در آسمان‌ها، ديگر چه مي‌ماند كه بيايد؟ ‌هيچ چيز جز مادر همه صحنه‌هاي گريه‌آور در يك صحنه بدرود نهايي. در اينجا جان ويليامز آهنگساز روح شنوندگان را نوازش مي‌دهد، اسپيلبرگ تار و پود قلب‌ها را به ارتعاش درمي‌آورد و اي‌تي با انگشت چراغدارش بر پيشاني اليوت مي‌سايد و مي‌گويد: «من همينجا خواهم بود.»‌ و بعد اي‌تي درون يك سفينه فضايي عظيم ناپديد مي‌شود. درخشان است. (كوين ماهر)
3- كازابلانكا (مايكل كورتيز، 1942)
براي ريك (هامفري بوگارت) كه زني او را در پاريس تحت اشغال آلماني‌ها ترك كرده و او را به كلبي‌مسلكي و زندگي در تبعيد كازابلانكاي زمان جنگ جهاني دوم سوق داده، هيچ چيز خوشايندتر از اين نيست كه ناگهان ببيند سروكله آن زن همراه با شوهر مبارز راه آزادي‌اش در شهر پيدا شده است. اما بوگي نمي‌تواند او را دوست نداشته باشد، او هم همين‌طور. حالا با حضور نازي‌ها در هر گوشه شهر، سرنوشت دنيا به شوهر آن زن بستگي دارد كه به سلامت از كازابلانكا بگريزد. ريك و الزا (اينگريد برگمن) بايد بين زندگي خود و نجات دنيا از طريق فراري دادن آن مرد، يكي را انتخاب كنند. هواپيما روي باند فرودگاه آماده و منتظر رسيدن تاكسي است و هر آن ممكن است نازي‌ها سر برسند. بوگارت و عشق زندگي او از آنچه مي‌دانيم آخرين لحظه با هم بودن آنهاست، استقبال مي‌كنند. توانايي بوگي براي نماياندن مغز نرم يك فندق سخت، هرگز معادلي پيدا نكرد. (نايجل كندال)
2- بوچ كسيدي و ساندانس كيد (جورج روي هيل، 1969)
سارقان بانكي با خوش‌قيافگي غيرمحتمل، بوچ كسيدي (پل نيومن) و ساندانس كيد (رابرت ردفورد) در حالي‌كه رنگ به چهره ندارند و گلوله‌ها از همه‌سو بر آنان نازل مي‌شود، دست از متلك گفتن برنمي‌دارند. در تله افتاده‌اند و تمام ارتش بوليوي آنها را محاصره كرده است. پيش از آنكه با زدن به دل دشمن اقدام به خودكشي كنند، فقط براي اندكي شوخي زمان دارند. «يك دقيقه فكر كردم در آنجا واقعا به دردسر افتاده‌ايم»، باچ اين را به طعنه مي‌گويد و اسلحه‌اش را پر مي‌كند. بعد، همهمه‌اي از صداي گلوله‌ها در حاشيه صوتي فيلم شنيده مي‌شود در حالي‌كه تصوير بي‌حركتي از دو مرد پرده را اشغال كرده كه پرتره‌اي عالي از جنون و تهور است. (كوين ماهر)
1- كري (برايان دي‌پالما، 1976)
در پايان اين اقتباس سينمايي رمان استيون كينگ، كري (سيسي اسپيسك) كه خونريزي‌هاي فيلم از اول از او ناشي شده، در مراسم جشن فارغ‌التحصيلي دبيرستان غرقه در خون خوك‌هاست. بلوغ كري براي او قدرت‌هاي تله‌كينتيكي به ارمغان آورده كه باعث بدبختي همكلاسي‌هايش شده است و او از نيروهايش براي محو بيشتر همكلاسي‌ها- و خودش- در شعله آتشي پاكيزگي‌بخش استفاده كرده است. سو (ايمي ايروينگ) يكي از معدود بازماندگان است كه بر سر مزار كري تازه دفن‌شده مي‌آيد و گل مي‌گذارد. دست كري از خاك بيرون مي‌آيد و او را مي‌گيرد. آشوبي كه بر دلش افتاده رهايش نمي‌كند. سو بيدار مي‌شود. فقط يك كابوس بود؛ اما كابوسي بود كه هرگز پاياني نخواهد داشت. (نايجل كندال)
 دوشنبه 21 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 415]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن