تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827254220




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهندسي بلوغ اجتماعي و زمينه سازي ظهور


واضح آرشیو وب فارسی:قدس: مهندسي بلوغ اجتماعي و زمينه سازي ظهور
فرامرز سهرابي
مقدمه
شيعه دويست سال است كه در سايه آرمانها پرورده و تربيت مي شود. (اصول كافي)

بي ترديد، آرمانها قدرت شگرفي در عرصه زندگي انسان دارند؛ استعدادهاي آدمي را مي پرورانند و او را تربيت مي كنند. پيوسته شيعه در كوه سار آرمانهاي بلند، به جريان رشد و بالندگي و پرورش خود، ادامه داده است. اين گونه بار مسؤوليت را در گردنه هاي سخت تاريخي به دوش كشيده و از حركت باز نايستاده و هميشه به اين آرمانها دلگرم بوده است.
تربيت و آمادگي شيعه بر اساس آرمانها، جريان پيوسته تاريخ است. با همين جريان، روند رشد و شكوفايي شيعه و بلوغ اجتماعي او به ظهور مي رسد و اين آرمانها را به دغدغه عمومي جوامع بشري سرايت مي دهد و همگان را به آستانه بلوغ اجتماعي و بلنداي آرمانهاي خويش فرا مي خواند.
بنابراين، تا بندگان خدا و مردم به اين غايت نرسند و شيعه بر اساس آرمانهاي خود تربيت نشود، بلوغ اجتماعي رقم نمي خورد؛ يعني بر اساس آن تربيت آرماني است كه جامعه شيعي، به بلنداي قامت آرمانشان همان تحقق حكومت محمد(ص) و فرج مهدي آل محمد(ص) است، دست مي يابند و افزون بر اين، نه تنها در سطح جامعه شيعي بدان افق بلند دل مشغول مي شوند، بلكه آن را در سطح جوامع بشري با تلاش خود به چالش مي كشند و به دغدغه و گفتمان مسلط زمانه تبديل مي نمايند.
جامعه شيعي براي رسيدن به اين غايت و هدف، نيازمند بلوغ اجتماعي است.
كانوني ترين و پايه اي ترين مسأله در عصر غيبت، موضوع بلوغ اجتماعي و قابليت يافتن بندگان خدا و عموم مردم است. وقتي چنين التفات و توجهي يافتيم، به حل مسأله و راه كار آن خواهيم پرداخت و به دست مي آوريم كه چگونه مي توان سامانه هاي بلوغ اجتماعي را سامان داد و به مهندسي اجتماعي و مهم ترين محور زمينه سازي ظهور پرداخت.

شاخصهاي بلوغ اجتماعي
مهندسي بلوغ اجتماعي به شناخت شاخصهاي آن نيازمند خواهد بود تا بر اساس آنها بتوانيم ساختار نظام مند مهندسي اجتماعي خود را استوار سازيم. از اين رو، به شاخصهاي سه گانه زير اشاره اي كنيم: رغبت اجتماعي به دولت كريمه، شكايت اجتماعي از وضعيت موجود و استعانت اجتماعي.
الف) رغبت اجتماعي
مديريت ميل جوامع بشري، از جمله محورهاي كليدي استراتژيستهاي استكباري است، تا آنجا كه پس از تغيير ميل و ذائقه پيشين آنها بر آنند كه ميل متناسب با اهداف خويش را براي ايشان تعريف، تعيين و جايگزين نمايند. اين مشق را از استاد و راهنمايشان شيطان گرفته اند، چنان كه قرآن مي فرمايد:
«و بدين گونه براي هر پيامبري دشمني از شيطانهاي انس و جن برگماشتيم. بعضي از آنها به بعضي، براي فريب [يكديگر] سخنان آراسته القا مي كنند؛ و اگر پروردگار تو مي خواست چنين نمي كردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مي سازند واگذار. او چنين مقرر شده است.] تا دلهاي كساني كه به آخرت ايمان نمي آورند به آن [سخن باطل] بگرايد و آن را بپسندد، و تا اين كه آن چه را بايد به دست بياورند، به دست آورند. (انعام/ 113-112)
آنها مي خواهند قلوب كساني را كه ريشه در ايمان و باور به ادامه و استمرار خود ندارند و عشق به آخرت در وجودشان موج نمي زند، به وسوسه هاي زودگذر خود متمايل نمايند و در واقع قلوب آدمي در كشاكش دو مبدأ ميل قرار گرفته است: ميل به ادامه و استمرار خويش و آخرت و ميل به وسوسه هاي محدود در هفتاد سال عمر انسان در دنيا.
انبيا و اوصيا و اولياي الهي، ميل به استمرار و شياطين انس و جن ميل به وسوسه هاي محدود مديريت و سرپرستي مي كنند. پيوسته شياطين بر آن هستند كه از طريق شنيدن و به همراه دل سپردن به آن، مخاطب را موافق و متمايل به خود سازند.
در طول تاريخ، بستر جهل آدمي ميدان تاخت و تاز شياطين بوده و او را در ايستگاه خودمحوري و خودپرستي بازيچه خويش ساخته و از بهره ها و هدايتهاي آسماني محروم كرده است. از همين رو، نوعاً به مدلهاي حكومت آسماني و الهي از طريق انبيا و اوصيا تن نداده و به بافته هاي اومانيستي خودپرستانه سرسپرده است. بدين سان، مبدأ ميل انسانها با فرآيند تمايلات شيطاني رقم خورده و مديريت و سرپرستي شده، به گونه اي كه از تنگ ترين و ديكتاتوري ترين الگوهاي حكومتي مديريتي تا گشاده ترين و ليبرالي ترين الگوهاي حكومتي و مديريتي را تجربه نموه و محك زده است و اين انسان چموش و خسته آماده مي شود تا از اين پس گوش جان خود را از ناطق ابليسي برهاند و به ناطق الهي بسپارد و مبدأ ميل خويش را با آسمانيان آغاز نمايد و از زمينيان و خودمحوران به خدامحوران و از خودپرستان به خداپرستان بپيوندد. همان گونه كه اميرمؤمنان(ع) فرمودند، دنيا پس از چموشي ها و روگرداني هاي خود به ما رو مي كند، همانند مهرباني ماده شتر ناسازگار بر فرزند خويش. (نهج ابلاغه/حكمت 209)
از اين رو، به دولت كريمه و شاخصهاي آن مي انديشد و دل مي سپارد و رغبت و شوق به آن را فرياد مي زند و حضور امام مهربان و شفيق را حس مي كند و با پاهاي خسته و رنجور خويش نداي او را لبيك مي گويد و آماده مي گردد. اين سرآغاز بلوغ اوست كه از جلوه هاي لطف او حكايت مي كند؛ چرا كه:
رغبت ما از تقاضاي تو است
جذبه حق است هر جا ره رو است (مثنوي/دفتر پنجم)
ب) شكايت اجتماعي
انسان تا زماني كه از وضعيت موجود ناراضي نباشد و بلكه شيفته آن باشد، هيچ گونه تغيير و تحويل و حركتي به سوي وضعيت مطلوب نخواهد كرد و اين خود نشان از عدم بلوغ و رشد اوست. اگر جامعه اي به بلوغ برسد، به هيچ وجه به وضعيت موجود قانع نخواهد بود و شاكي از آن، براي تحقق وضعيت مطلوب به تلاش و تكاپو مي افتد.
از اين رو، جوامع بشري پس از گذر از گردنه هاي سخت و رنجور و تجربه تمامي مدلهاي حكومت بشري، از خود و بافته هاي خود خسته مي شوند، به آسمان رو مي كنند و چشم اميد مي بندند و دست شكايت به سوي هستي آفرين مي برند و به درگاه خداوند تضرع مي نمايند.
اين گونه زمينه هاي اضطرار به هستي آفرين و حجت او در خلوتگه دلهاي انسان فراهم مي شود و جوانه هاي آن سر مي كشد و يكپارچه زبان شكايت به درگاه آفريدگار مي برند و از دردها و رنجهاي خود گزارش مي كنند و از فقدان نبي و غيبت ولي شكايت مي نمايند. اين همه در سايه درك انتظار و اضطرار به حجت و در صورتي است كه با تمام وجود، حس نياز به حجت خدا و ولي خدا را فرياد مي زنند.
ج) استعانت اجتماعي
زماني كه انسان نياز خود را درك كرد و دريافت كه بافته هايش كارساز و چاره ساز نيست، رو به آسمان مي كند و جوياي سبب متصل بين زمين و آسمان مي گردد و فرياد «اين السبب المتصل بين الارض و السماء» را طنين مي اندازد. آن گاه، بلوغ خواستن در او جوانه مي زند و اين همان توانستن است و به پاي خود ايستادن؛ زيرا خواستن، توانستن است و به پا ايستادن؛ از اين رو، دعا و خواستن از هست آفرين و كسي كه پيوسته تدبير هستي در دست اوست، معرفتهاي عميقي را به همراه مي آورد كه برخي از آنها عبارتند از:
۱- اظهار ميل به دولت كريمه از درگاه الهي
۲- شكايت از وضعيت موجود به درگاه الهي
۳- استعانت و درخواست فتح و گشايش سريع از خداوند متعال
از همين رو، خود دعا، نماد بلوغ اجتماعي مي شود. وقتي جوامع بشري به منجي و موعود ميل بيابند و از وضعيت موجود شكايت كنند و درخواست و استعانت به درگاه او نمايند، حكايت از آن دارد كه به بلوغ اجتماعي بار يافته و از دام خودمحوري و خودپرستي به نعمت خدامحوري و خداپرستي نايل گشته اند.
دعا مخ و مغزافزار عبوديت است؛ «الدعاء مخ العباده» عبوديت كه غايت آفرينش و نهايت و قله رشد و بلوغ انسانهاست، با مغزافزار دعا شكل مي يابد و تجلي مي نمايد. از اين رو، دعا نماد عبوديت و نماد بلوغ است.
از همين رو، حضرت در توقيع شريفشان به اسحاق بن يعقوب مي فرمايند:
درهاي سؤال را بر آنچه براي شما سودي ندارد و آن را از شما نخواسته اند، ببنديد و براي تعجيل در امر ظهور و فرج ما بسيار دعا كنيد كه فرج شما در همين دعا كردن است.
( الغيبه/ شيخ طوسي/ص 1176)
چه زيبا ما را رهنمود مي بخشند و از يمين و يسار زدنها و سؤالهاي بيهوده و بي ثمر و رهزن مي رهانند و به مسير اصلي كه رشد و بلوغ را به همراه دارد، هدايت مي كنند اين گونه است كه دعا از جمله وظايف كانوني، مغزافزار عبوديت و نماد بلوغ بشري به شمار مي رود و به آن سفارش جدي مي شود؛ زيرا بشر به اين بلوغ رسيده است كه: «خداوندا تو وجود خود را به بي نيازي از همه خلق ستوده اي و تو، به بي نيازي از ايشان شايسته اي و ايشان را به نيازمندي و فقر نسبت داده اي و در واقع آنها سزاوار چنين نسبتي هستند. از اين جهت، هر كس رفع نياز خود را از جانب تو بخواهد و برگرداندن فقر را از خويشتن به وسيله تو طلب كند، حقا كه حاجتش را در جايگاه اصلي خود خواسته و به دنبال مطلبش از راه صحيح برآمده و هر كه در نياز خود به يكي از آفريدگان تو رو كند، يا او را به جاي تو وسيله برآمدن حاجت قرار دهد، بي شك خود را در معرض نوميدي آورده و از جانب تو سزاوار محروميت از احسان گشته است. (صحيفه سجاديه/دعاي ۱۳)
قرآن مي فرمايد:
بگو: «اگر دعاي شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايي به شما نمي كند. در حقيقت شما به تكذيب پرداخته ايد و به زودي [عذاب بر شما] لازم خواهد شد. (فرقان/77)
معلوم مي شود آنچه به انسان در پيشگاه خداوند ارزش مي بخشد، توجه به پروردگار و دعا و بندگي به درگاه اوست، به همين دليل، از ادامه آيه اين چنين به دست مي آيد كه: شما در گذشته، خدا و پيامبران و آياتش را تكذيب كرديد و اگر به سوي دعا و بندگي خدا نشتابيد، هيچ ارج و مقامي نزد او نخواهيد داشت، و نتيجه تكذيبتان دامنگيرتان خواهد شد.
بنابراين، زماني انسان از گرفتاريهايي كه از لوازم تكذيب حق و بريدن از خداپرستي و پيوستن به خودپرستي است، رها مي شود كه به خودپرستي پشت كند و به خدا و دعا و بندگي او رو آورد تا مورد عنايت و توجهش قرار گيرد و ارزش بيابد.
بشر پس از تجربه هاي گران و سنگين و خستگي هاي پياپي و تكرارهاي كور خودمحورانه، رو به درگاه آفريدگار مي كند و در همين جهت، به راه و «سبيل ا...» و «صراط» و «وجه» و «باب ا...» رو مي كند؛ همچنان كه فرموده اند:
السلام عليك يا سبيل ا... الذي من سلك غيره هلك: (مفاتيح الجنان/ زيارت حضرت صاحب الزمان)
سلام بر آن راه الهي كه سلوك بر غير آن با هلاكت همراه است.( يعني سلام بر تنها راه)
اين باب ا... الذي منه يؤتي، اين وجه ا... الذي اليه يتوجه الأولياء (دعاي ندبه)
كجاست آن باب الهي كه از آن درگاه وارد مي شوند، كجاست آن وجه الهي كه دوستان خدا به سوي او روي مي آورند.
أنتم الصراط الاقوم (زيارت جامعه كبيره)
شماييد آن راه پايدار و استوار
از همين رو، ما در جهت گيري (توجهنا) و همراهي (و استشفعنا) و اتخاذ وسيله به سوي خداوند (و توسلنا بك ألي ا...)، فقط به شما خاندان پاكان هستي روي مي آوريم.
اين گونه است كه با رشته اتصال شما پاكان هستي ما در دعا، نماز، روزه، استغفار و ساير اعمال خويش از افتادن در خطا مصون و محفوظ مي مانيم و دچار اشتباه نمي شويم؛ «و عصمتنا بكم لدعائنا و صلاتنا و استغفارنا و سائر اعمالنا). «بحارالانوار/ج 94/ص 36)
اين مهر بيكران شماست كه مي خواهيد ما با كثرت و فراواني دعا و راز و نياز به درگاه خداوند، از خودمحوري به خداباوري رو كنيم و با تضرع، به درگاهش فرج را به آغوش كشيم؛ چرا كه گستره معرفتي دعا به وسعت مخ و مغزافزار عبوديت است كه فلسفه خلقت به شمار مي رود؛ همچنان كه مي خوانيم: «غيبت آرماني در دعا به سوي توست (تو خود سرانجام دعا هستي).
شاخصهاي بلوغ اجتماعي وقتي معنا مي يابند و كارآمد و اثربخش خواهند بود كه در بستر جمعي و عمومي و اجتماعي تجلي يابند، همچنان كه در توقيع شريف حضرت به شيخ مفيد آمده است:
«اگر شيعيان ما كه خداوند آنها را به طاعت و بندگي خويش موافق بدارد، در وفاي به عهد و پيمان الهي اتفاق و اتخاذ مي داشتند و آن را محترم مي شمردند، سعادت ديدار ما براي ايشان به تأخير نمي افتاد و هر چه زودتر به سعادت ديدار ما نايل مي شدند، در صورتي كه بر اساس معرفت واقعي و راستگويي و صداقت آنها به ما باشد.» (الاحتجاج/ج ۲/ص 498)
بر اين اساس، آنچه سعادت لقاء و مشاهده و ظهورش را به تعجيل و تأخير مي انجامد، بود و نبود اجتماع قلبي مردم است كه بر معرفت و صداقت ايشان مبتني است.
در اين صورت، آنچه مهم مي نمايد، دست يافتن به بلوغ اجتماعي و شاخصهاي آن است. در اين زمينه ناچار از مهندسي بلوغ اجتماعي هستيم، تا زمينه هاي ظهور «آن موفور السرور» را تمهيد و هموار سازيم. اين مهم ممكن نگردد، مگر آنكه طلايه داران اين ساحت و فقهاي عظيم الشأن به اين عرصه درآيند و زمام قلوب و انديشه جامعه را به دست گيرند و با اين سكانداري خويش، آنان را به ساحل رشد و بلوغ و بالندگي رهنمون شوند. همان گونه كه امام هادي(ع) فرموده اند:
«اگر در روزگار غيبت قائم(ع) عالماني نبودند كه ظهور و فرج او را ياد كنند و مردم را به سوي او راه نمايند و از دين او، با استدلالهاي محكم، به دفاع برخيزند و كساني را كه ايمان سستي دارند، از تور ابليس و پيروانش و از شكار ناصبيان و دشمنان اهل بيت(ع) رهايي بخشند، هيچ كس باقي نمي ماند، مگر آن كه راه ارتداد پيش مي گرفت، ولي آنان زمام دلهاي شيعيان را در دست مي گيرند؛ چونان ناخداي كشتي، سكان كشتي را. اينان نزد خداوند عز و جل افضل و برترين مردم هستند. (همان)
بدين سان، جامعه به فرهيختگان و انديشه ورزان فقيه و فهيمي نيازمند است كه اين گونه مسؤوليت بلوغ جامعه را بر دوش كشند و با وظايف چهارگانه: دعوت، دلالت، ذب و دفاع و انقاذ و نجات، از حريم دين و امامت حراست و پاسداري نمايند.
يكم. دعوت: در عصر غيبت كانون فعاليتهاي فرهنگي و ديني عالمان فرهيخته و فقهاي عظيم الشأن، گل واژه انتظار است. محور توسعه فرهنگي و فرهنگ سازي آنان، دعوت به دين قائم آل محمد(ص) و فرهنگ انتظار است، بنابراين، اساس كار عالمان ديني در عصر غيبت، مديريت ذهنها و اراده ها و جهت دهي مردمان به سوي خليفه خدا و حجت اوست؛ زيرا:
«آن كه خدا را اراده كند، از شما مي آغازد و هر كه آهنگ آموزه هاي توحيدي نمايد، از شما مي گويد و هر كه خداجو باشد، بايد به شما رو كند و توجه نمايد» (زيارت جامعه كبيره)
دوم. دلالت: عالمان دين، افزون بر دعوت، به دلالت و راهنمايي نيز دست مي يازند؛ يعني علاوه بر انديشه و فكر مهدي باوران با قلب و دل آنان سر و كار دارند و ارتباط برقرار مي سازند. پيوسته آن عالمان به سه حيطه شناختي، عاطفي و رفتاري مهدي باوران عنايت دارند، تا در هنگامه هاي هجوم شهوات و شبهات، به كام زهرآگين شياطين فرو نغلتند. آنان به فراخور توان افراد و اقدار عقول ايشان، همزباني و همنوايي كرده و چراغ راه آنها مي گردند و رشته هاي قلوب مردم را به عشق امام گره مي زنند و با ارائه نظامهاي مورد نياز و راهكارهاي وحياني، مديريت ديني امت را رهنمون مي شوند.
سوم: ذب و دفاع: عالمان در عصر غيبت، گذشته از وظايف دعوت، دلالت به حجت خدا، از مرزهاي دين امام خويش دفاع و مرزباني مي كنند تا از گزند فتنه ها و شبهات پياپي محفوظ بمانند و خارهاي دشمنان در باور مهدي باوران خراشي نيفكند و با حضور زنده و فعال خود در عرصه ها و لايه هاي زمان و آشنايي با زبان زمان خويش، عالم به زمان باشند و امواج فتنه ها را رصد كنند و چاره ها انديشند.
چهارم: انقاذ و نجات: جوامع بشري به ميزان فاصله اي كه از فرهنگ وحياني پيدا مي كنند، به قعر مشكلات و فتنه هاي خطرناكي فرو مي غلتند و در امواج تبعات آن دست و پا مي زنند. عالمان ديني، پيوسته فريادرس آنان بوده و به نجات و انقاذ آنان مي شتابند و شياطين را به خشم مي آورند. از همين رو، هر گاه عالمي از جهان رخت برمي بندند، بزم سرور و شادماني شياطين برپا مي شود.

چالشهاي عصر غيبت
ناكامي بشر از نابالغي او سرچشمه مي گيرد.
با اين نابالغي، محروميت و ناكامي خود را رقم زدند و در غربت عصر غيبت هبوط كردند. از اين رو، با غيبت آن عنصر لطيف آسماني، «فترت» و فاصله اي از حجت الهي به وجود آمد. اين «فترت» به دنبال خود «حيرت» زايي خواهد داشت و مردم را در گرداب سرگردانيها با بازي خواهد گرفت و تا سر حد تهاجم «فتنه»ها خواهد كشاند، به گونه اي كه انبوه فتنه ها او را به حصار خود در خواهد آورد و به بند خواهد كشيد و تا او را به تاريكي ها و شب ديجور «يأس» ننشاند، آرام نگيرد.
با نگاهي گذرا به مجموع روايات، چالشهاي چهارگانه «فترت» و «حيرت»، «فتنه» و «يأس» را در عصر غيبت مي توان به تأمل و دقت كشانيد. از اين رو، عالمان ديني بر اساس راهبردهاي چهارگانه اي كه در عصر غيبت فراسويشان است، به مصاف چالشهاي چهارگانه عصر غيبت مي روند تا از اين معبر، به سوي مهندسي بلوغ اجتماعي راه بگشايند.
عالمان درعصر غيبت با «دعوت» خويش به مصاف «فترت» مي روند و در حد و اندازه خود آن را پوشش مي دهند و با «دلالت» خويش به مصاف «حيرت» ها مي روند و حيرت زدايي مي كنند و با «ذب و دفاع» به مصاف «فتنه»ها مي روند و گره هاي كور آن را از ذهن، دل و دست و پاي مردم مي گشايند تا امواج طوفان فتنه ها ايشان را در شهوات و شبهات فرو نغلتد، و با «انقاذ و نجات» خويش به مصاف «يأس» مي روند تا آنها را از قعر هلاكت برهانند.
بدين سان، نظام راهبردي عالمان ديني در عصر غيبت بر اساس فقه آنان شكل مي گيرد و ماجراي فقه و تفقه را مي توان از بار مفهومي اين كليد واژه دريافت كه به معناي «فهم، دقت و تأمل» است. اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: به خدا سوگند، كسي از شيعيان خود را فقيه نمي شماريم تا اين كه به رمز، سخني به او گفته شود و آن رمز را دريابد. (الغيبه/نعماني/ باب ۱۰/ص 198)
فقيهان با ظرفيتها و ظرافتها، راهبردهاي فرهنگي را در رگه ها و لايه هاي جامعه به جريان مي اندازند تا در مصاف با چالشهاي ياد شده، به مهندسي بلوغ اجتماعي بشتابند و به اين گونه، بسترها و زمينه هاي ظهور را فراهم سازند.
از اين رو، تمامي تلاشهاي عالمان ديني رنگ و بوي تمهيد و زمينه سازي دارد و بر آن هستند كه آستانه درك و بلوغ آنان را در پيرامون اضطرار به حجت بالا ببرند. اين آرمان پيوسته فقها از جمله معمار بزرگ و سترگ نظام جمهوري اسلامي ايران، حضرت امام راحل(ع) بوده است، تا اين كه با ايجاد نظام اسلامي بسترهاي فعال و بالنده رشد و بلوغ اجتماعي را در گستره جهاني فراهم سازند و با توجه به آرمانهاي پيوسته بشر «السلام عليك ايها المقدم المأمول) جوانه شاخصهاي بلوغ اجتماعي (رغبت، شكايت و استعانت اجتماعي) را نظاره نمايند و نجواي «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء » و «اين بقية ا... التي لاتخلو من العترة الهاديه» را زمزمه كنند.
 دوشنبه 21 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس]
[مشاهده در: www.qudsdaily.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن