تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805553494




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در باره علی حاتمی که ایرانی ترین بود


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: ۱۴ آذر ماه مصادف با دهمین سالگرد درگذشت علی حاتمی بود.

در چهاردهم آذر ماه ۷۵ برخی روزنامه‌ها تیتر زدند “علی حاتمی داستان مرگ را کلید زد”.

در این نوشتار سعی میکنیم زوایایی از هنر فیلمسازی علی حاتمی را مرور کنیم و سرانجام پرونده نیمه تمام جهان پهلوان تختی او را نیز بررسی مینماییم

***


بازیگرى در آثار على حاتمى

…حاتمى سینماگرى جامع در هنر هاى مختلف بود. او درام نویسى مى دانست، گوش موسیقایى داشت، نقاشى را مى فهمید و حاتمى هنگام ساخت یک اثر چنان جزئیات را در آن بسط مى داد که انگار سال ها براى تولید آن فیلم یا مجموعه تلویزیونى زمان گذاشته است.

البته این اتفاق در مورد مجموعه هزار دستان رخ داد. او با چنان وسواسى این مجموعه را ساخت که گویى تار و پود یک قالى را بر دار رج مى زند. شاید همین بود که تا امروز به جرأت مى توان گفت که هیچ مجموعه اى توان برابرى با آن را ندارد. اما فضاى زنده آثار حاتمى به این دلیل است که او زمان درام خود را مى شناخت و آن را از یک بستر تخت تاریخى به درامى زیبا و دلنشین تبدیل مى ساخت. از همین روى است که هنوز تک جمله هاى او در یاد ها مانده و تماشاگر هنگام تماشاى چند باره کارهاى این سینماگر محظوظ مى شود.

دنیاى سینمایى حاتمى دنیاى درام بود. درام هم معنا پیدا نمى کند مگر با یک متن خوب و اجرایى سنجیده. حاتمى تمامى این ها را هم یکجا در خود نهفته داشت. شما سعى کنید یک خط از گفت و گوهاى او یا یک فریم از تصاویرش را از هم جدا کنید ببینید چه اتفاقى رخ مى دهد. شاکله کلیت اثرش از هم جدا مى شود.

یکى از عناصرى که حاتمى در آن به زبانى خاص دست یازیده بود مقوله بازیگرى است. شیوه بازى سازى این سینماگر به دو دوره پیش و پس از انقلاب تقسیم مى شود. بازیگران قبل از انقلاب آثار حاتمى کاملاً در اختیار داستان بودند.آنها بازى مى کردند همچون بازیگران دیگر. اما درام حاتمى چنان قدرتى داشت که این نقش ها به شاه نقش هاى زندگى شان بدل گشت. براى تحلیل بازى بازیگران این فیلم ها در این برهه باید به تحلیل شخصیت ها بپردازیم که راه به درازا مى برد.




دوره بعدى حضور بازیگران در آثار حاتمى به پس از انقلاب مى رسد. دوره اى که ایده آن در حاجى واشنگتن آغاز و در فیلم هاى متأخر او ادامه پیدا مى کند. در اینجاست که مؤلف بودن حاتمى بیشتر خود را به رخ مى کشد. از این پس بازیگران کاملاً در اختیار تصویر و اتمسفر کلى فیلم هستند.

بازیگر در فیلم هایى چون: مادر ، دلشدگان، کمال الملک و… به جزیى از تصویر بدل مى شود. حال او جزیى از صحنه است. اینجا تصاویر حاتمى به نقشى بزرگ مى مانند که کوچکترین حرکت بازیگر مقیاس و جزئیات آن را تغییر مى دهد. در این فیلم هاست که حتى زمانى که دوربین به نماى بسته بازیگران نزدیک مى شود ما باز هم این تابلو را در ابعادى دیگر مى بینیم. بازیگران ریز نقش هاى یک تابلو هستند و حضور آنها در کنار اجسام دیگر کلیت مجموعه را شکل مى دهد. به این دو فصل از آثار او دقت کنید:

الف) – در مجموعه هزار دستان در فصلى تعدادى از شخصیتها یعنى خان مظفر، مدیر روزنامه عصر جدید، دکتر و چند تن دیگر به خوردن پالوده مشغول هستند. علاوه بر گفت و گوهاى شیرین حاتمى نماهاى کلى در تصویر ظاهر مى شود که گویا یک تصویر نقاشى است. اگر با دقت توجه کنید، حتى مى توانید درز دیوار ها را نیز در این تصاویر به نظاره بنشینید. این شکل دکوپاژ به بازیگر اجازه حرکت گل درشت را نمى دهد. بازیگر در این لحظه باید به سمت بازى مینى مالیستى پیش برود.

ب) – در فیلم مادر در بسیارى فصول که بچه ها در حیاط جمع هستند کارگردان در یک نماى عمومى صحنه اى را ترسیم مى کند که نشان از یک تصویر از دست رفتنى را به ذهن متبادر مى کند. در اینجا هم کلام جان افزونى به نقش و شخصیت ها مى دهد.

این اتفاق بارها و بارها در فصول مختلف دلشدگان نیز رخ مى دهد.

برخى بر این عقیده اند که بازى در آثار مرحوم حاتمى به نمایش نزدیک است و دلیلشان هم به دورانى بازمى گردد که او نمایشنامه نویسى مى خوانده است. کلام در کارهاى حاتمى شکلى نمایشى دارد ، اما او با چنان مهارتى این فضا ها را خلق مى کرد که هیچکس نمى توانست گفتارى غیر از این را براى شخصیت ها متصور شود. جنس گفتار چنان با شخصیت ها حسن تناسب دارد که بازیگر براى اداى آنها به تکلف و درشت نمایى روى نمى آورد زیرا جنس قاب بندى هم این اجازه را به او نمى دهد، بنابراین همه چیز روى حساب طراحى شده است.

و این بخشى از جزئیاتى بود که فیلم هاى حاتمى را به آثارى دلربا تبدیل مى کند.۱


***


لحن گردانى در دیالوگ هاى «حاتمى»


آیا ذکر این جمله خطاست که ” مى شود تصویر را در سینماى على حاتمى نادیده گرفت و نوارى که از صداى فیلم هاى او پر شده است در یک ضبط صوت گذاشت و بارها و بارها گوش کرد” ؟. این البته نادیده گرفتن توان بصرى على حاتمى و خلاقیت هاى تصویرى او نیست، بلکه توجه به توان دیالوگ نویسى اوست.

زبان مطنطن، فاخر و آرکائیک در مجاورت بافت گفتارى زبان قابلیت على حاتمى در لحن گردانى را بخوبى به مخاطب آشنا به زبان شناسى نشان مى دهد. ویژگى هاى دیالوگ نویسى على حاتمى را مى شود زیرمجموعه مباحثى چون جامعه شناسى زبان، روانشناسى زبان، بررسى زبان شناختى دیالوگ ها بررسى کرد.




جامعه شناسى زبان:
على حاتمى با شناختى که نسبت به ادبیات شفاهى این سرزمین دارد، ادبیاتى که سینه به سینه توسط مردم این سرزمین منتقل شده و تاریخى کهن تر از ادبیات مکتوب دارد و پیوند آن با ادبیات مکتوب، در ذهن خود یک سازماندهى ویژه ایجاد کرده است که به تبع آن هر شخصیتى داراى یک موقعیت زبانى است و این موقعیت زبانى از موقعیت او در جامعه نشأت مى گیرد، به این شخصیت ها توجه کنید:

حسن کچل، ستارخان، سلطان صاحبقران، مجید (جوب چى)، حاجى، رضا تفنگچى، خان دایى، شعبون استخونى، مفتش شش انگشتى و ….

این شخصیت ها همه یک خاستگاه اجتماعى ویژه دارند که این خاستگاه داراى یک بافت زبانى است. بافت زبان از حوزه واژگان گرفته تا ترکیبات و اصطلاحات در کلام «شعبون بى مخ» با «سلطان» یا «رضا تفنگ چى» متفاوت است. به دلیل این که به لحاظ اجتماعى جایگاه این شخصیت ها و دیالوگ هاى آنها با هم فرق مى کند. در اینجاست که مى توان به توان على حاتمى در شناخت این موقعیت هاى جامعه شناختى متفاوت پى برد. او انگار در تمام موقعیت هاى اجتماعى به اندازه کافى زندگى کرده است، این قدر که وقتى دیالوگى را از زبان یک لوطى داش مشدى یا یک دیوانه و یا یک زن مى شنوى، انگار سال ها در آن جایگاه جامعه شناختى ایستاده و زندگى کرده است. چون به اکثر ریزه کارى هاى این شخصیت ها واقف است و با تبحر کامل حتى تکیه کلام هاى این موقعیت ها را براحتى در دیالوگ ها مى نشاند.


روانشناسى زبان:
على حاتمى به روح کلمات در دیالوگ هایش خیلى دقت داشته است. این دقت از روى آگاهى بوده یا نه، بحث دیگرى است، اما این مسأله روشن است که به دلیل شناخت او از ادبیات و جامعه شناسى فرایند شناخت روح کلمات در وى نهادینه بوده است. توجه به روح کلمات در حوزه اى گسترده تر زیرمجموعه «روح نهفته در اثر» است. به این معنا که وقتى روح یک اثر «حماسى»، «تغزلى»، «دراماتیک» یا… است، رفتارهاى زبانى باید حول و حوش همین «روح کلى» در گردش باشند. این هماهنگى به گونه اى است که اگر یک شخصیت از نظر دیالوگ با این «روح کلى» در مغایرت و ناهماهنگى باشد، کل اثر همچون رژه یک گروهان است که در آن یک سرباز، وظیفه خود را بخوبى انجام ندهد. او تنها به خود ضربه نمى زند، بلکه یک گروهان را مورد آسیب قرار مى دهد. پس شناخت «روح کلى» اثر فرایندى را ایجاد مى کند که در آن «روانشناسى کلمات و جملات» بسیار مهم جلوه مى کنند.


ساختار زبان:
على حاتمى شناخت فطرى از ساختار زبان دارد. وى بخوبى محورهاى زبان را مى شناسد، محور همنشینى و جانشینى براى او به شکل کاملاً نهادینه همیشه در ذهنش حضور دارد.

آرکائیک بودن زبان نوشتارى حاتمى به آن جایى بر مى گردد که او در محور «جانشینى» زبان، واژگانى را مى آورد که از زندگى امروز ما خارج و استعمال آن منسوخ شده است. در محور «همنشینى» زبان نیز چنین است. نوع ترکیب واژگان اصطلاحات و کاربرى فعل گاهى به قدرى مستعمل مى نماید که انگار در جهان سده هاى پیش در رفت و آمد هستیم، اما این تبحر حاتمى را در شناخت زبان آرکائیک نشان مى دهد. در حوزه گفتارى زبان هم وقتى از اصطلاحات کوچه بازارى استفاده مى کند، به قدرى ماهرانه در همنشینى یکدیگر قرار مى دهد که مخاطب احساس مى کند به منبع این گونه «گویش» و «کلام» رسیده است. گاه حتى این موضوع جایى پیش مى رود که کلاس درسى مى شود براى علاقه مندان به این نوع لحن و گویش!

قابلیت لحن گردانى على حاتمى، قابلیتى است که سالهاست در سینماى ایران همتایى ندارد. شاید بشود نمونه هایش را در آثار بهرام بیضایى دید، اما تنوع این لحن گردانى از «شعبون بى مخ» تا «ستارخان» فوق العاده و گاه اعجاب انگیز است. توان انعطاف پذیرى ذهن حاتمى از منتهى الیه یک نگاه زبانى تا منتهى الیه گونه دیگر، همچون کلاس درسى است که محصلان آن باید این محصول را سالها استفاده کنند. مگر مى شود فردى حتى لطایف و ظرایف گونه هاى متعدد رفتارى را این قدر صحیح و منظم آموخته باشد. براى شناخت بافت زبانى یک «سلطان» باید سالها در رگ و ریشه او رسوب کرد و زیر و بم گفتارهاى او را دریافت، آن وقت است که مى شود دیالوگ یک سلطان را نوشت، یا هر شخصیت دیگرى را و این تحیر من از این شناخت فطرى حاتمى به اضافه تلاشهاى پژوهشى اوست و دهانى که بسته مى ماند و گوشى که باز.



یکى دیگر از ویژگیهاى نوشتار على حاتمى «سجع» است. کلمات حاتمى کلامى مسجع است و به همین علت هم هست که گاهى برخى به کلام «استعارى» او که همراه با سجع است «شاعرانه» گفته اند. ویژگیهاى حاکم بر دیالوگ هاى حاتمى «شاعرانه» هست و نیست!

هست به این معنا که هم استعارى است هم مسجع و گاه مخیل و نیست به این دلیل که وجوه شاعرانه ندارد، یعنى کلام ساخت شاعرانه ندارد (در واقع قرار هم نیست داشته باشد). سجع نهفته در کلام استعارى حاتمى گاه همراه با جناس است و گاه فقط مى توان آهنگین بودن آن را از کنار هم گذاشتن برخى «آواها» فهمید که به آن «آهنگ درونى» کلام نیز اطلاق مى شود.

به موسیقى درونى و سجع این دیالوگ ها دقت کنید:


همسر ابوالفتح: چطور مى شد به دریا خوابید وقت توفان.
یا:


مجید: این مال و منال مفتى، همچى هلو برو تو گلو گیر نیومده، حاصل یه عمر جوب گردیه، آقامون ظروفچى بود، خودمون شدیم جوب چى.
یا:


محمد ابراهیم: پرهیز مرهیزش مى دین که چى، خورشید دم غروب، آفتاب صلات ظهر نمى شه.
این مثال ها گرچه نمونه اى از خروار دیالوگ نویسى على حاتمى است، اما بخوبى نشان مى دهد که وى کلام استعارى، بافت گفتارى و شفاهى ادبیات فارسى و آهنگین بودن کلام را که برگرفته از شناخت صامت ها و مصوت هاست (براى حاتمى انگار فطرى بوده است) بخوبى مى شناخته و تلاش مى کرده این درخت تناور ادبیات را به یک هنر بصرى تبدیل کند تا هم منویات درونى خود را این گونه بیان کرده باشد و هم به ادبیات شفاهى وفادار بماند.۲



***


بازخوانی پرونده‌ی ناتمام “جهان پهلوان تختی”


زنده یاد علی حاتمی هنگامی که در جریان ساختن آخرین فیلم ناتمامش “جهان پهلوان تختی” در بستر بیماری افتاده بود گفته بود: «حالا مثل این که از این سینما هم باید بروم و یا به قول دیالوگ فیلم‌هایم طعمه دام و صید صیاد شدم، و یا می‌شوم و شاید این پایان عشق است و یا آغاز راه و اگر مرگی هست هیچگاه چیز ترسناکی نیست»


“جهان پهلوان تختی” درحالی همچنان نیمه‌تمام مانده است که بیش از پنجاه دقیقه از آن توسط علی حاتمی ساخته شده است و فیلمهای گرفته شده همچنان توسط مرتضی شایسته تهیه‌کننده آن، نگهداری می‌شود.


مرتضی شایسته تهیه‌کننده و مسوول هدایت فیلم حالا بعد از گذشت ده سال از درگذشت حاتمی همچنان از آمادگی‌اش برای ادامه‌ی کار و ساخت فیلم “جهان پهلوان تختی” خبر می‌دهد.


وی می‌گوید: به هر حال فرد مناسبی باشد که، اصالت و نوع فیلم‌سازی زنده‌یاد علی حاتمی را حفظ کند، ما این آمادگی را داریم که این فیلم را بسازیم، مهم سازنده اثر است.


در آن روزها از ناصر تقوایی به عنوان کارگردان که ادامه‌ی فیلم “جهان پهلوان تختی” را خواهد ساخت نام برده می‌شد اما به گفته مرتضی شایسته؛ مسوولین وقت وزارت ارشاد مخالفت کردند و بعد قرار شد بهروز افخمی ادامه کار را بسازند و به آن متن اصلی وفادار باشند. اما او به کار مستقلی روی آورد و جهان پهلوان تختی خودش را ساخت و تهیه‌کننده نیز طرح را پذیرفت.


شایسته به یکی از دلایلی که باعث شد، وزارت ارشاد وقت مخالفت داشته باشد اشاره کرد و گفت: آنها می‌گفتند شاید ناصر تقوایی فیلم را تمام نکند!


در ویژه‌نامه‌ی مجله‌ی فیلم که درباره‌ی پروژه‌ی “جهان پهلوان تختی” در سال ۷۶ منتشر شد، بهروز افخمی – که در دوران بیماری علی حاتمی، به او پیشنهاد می‌کند که دستیارش بشود تا لااقل بخشی از بار فعالیت بدنی را از دوش او بردارد – در یادداشتی نوشته است: « حاتمی، وقتی که فهمید تعارف نمی‌کنیم و جدی می‌گوییم، خوشحال شد و او هم موضوع را جدی گرفت.»


افخمی همچنین در آن یادداشت آورده:« وقتی گرفتار تدارک مقدمات “عقرب” بودم و تولید پهلوان شروع شده بود. پیغام رسید که آیا هنوز تمایل دارم، دستیار حاتمی بشوم یا نه؟ جواب فرستادم که حاضرم با توافق تهیه‌کننده “عقرب”، تولید آن را به سال آینده موکول کنم ودر خدمت حاتمی قرار بگیرم.


اما راستش دوست نداشتم چنین توافقی صورت بگیرد، فهمیده بودم که برخلاف تصورات سابقم، بیماری بهبود نیافته و در حال گسترش است. مدتی از شروع فیلمبرداری “عقرب” گذشته بود که خبر ناگوار رسید. چند روز بعد از من خواستند که ادامه‌ی کار را بر عهده بگیرم، این بار جواب منفی دادم و توصیه کردم که اصلا بهتر است فیلم “پهلوان” به احترام علی حاتمی تعطیل شود و برای همیشه مسکوت بماند. می‌دانستم که تحت تاثیر احساساتم هستم.


پنجاه روز بعد، پیشنهاد ادامه کارگردانی فیلم پهلوان دوباره به سوی من برگشت. دیگر احساساتی نبودم. مثل یک صنعت‌گر به اتمام مابقی کار فکر کردم و …»


افخمی در پایان این یادداشت آورده بود:« یک چیز مسلم است و آن این که با مرگ علی حاتمی، صورت مساله تولید فیلم پهلوان عوض شده است. این فیلم، ‌قبل از مرگ سازنده‌اش هم یک کار حساس و توقع برانگیز به حساب می‌آمد. مردمی که پهلوانشان را دوست دارند و شمایل او را در کنار تمثال معصومین به در خانه می‌آویزند، گوش به زنگ بودند تا کار حاتمی را زیر ذره‌بین ببرند، اما امروز با از دست رفتن علی حاتمی،‌ موقعیت آدمی که در جا او قرار می‌گیرد خیلی حساس‌تر و توقع‌ برانگیزتر شده است. اکنون داوطلب کارگردانی فیلم “پهلوان” با سایه سنگین دو پهلوان روبروست یکی تختی که سالهاست تبدیل به افسانه شده و دیگری علی حاتمی که با بدرقه با شکوه مردم پا در راه تبدیل شدن به افسانه گذاشت و مثل هر هنرمند واقعی، ‌در اثر خویش ذوب شد. شاید دیگر هیچ فیلمی نتواند توقع مردم را در باب این موضوع برآورده کند. شاید حتی اگر روح علی حاتمی در جسم من حلول کند و خودش فیلم را بسازد، باز هم مردم از تماشای آن راضی نشوند و بعد از دیدن بگویند اگر علی حاتمی می‌ساخت، بهتر از آب در می‌آمد.»


عزیز ساعتی نیز در ویژنامه مجله فیلم در سال ۷۶ آورده است:« حاتمی از سال ۶۳ قصد ساختن فیلم تختی را داشت و در حوالی سالهای ۶۱ و ۶۲ مذاکراتی با تهیه‌کنندگان برای ساخت این فیلم انجام داده و سال ۶۳ سرانجام با بنیاد مستضعفان به توافق رسیده بود. برای او در وهله اول دو موضوع اهمیت داشت، یکی یافتن لوکیشن‌های مورد نظرش و دیگری انتخاب بازیگر نقش تختی.»


عزیز ساعتی آورده است:« همه تحقیقات را درباره تختی انجام داده بود. هنوز هیچ بازیگری برای نقش‌های دیگر انتخاب نکرده بود. چون مساله اصلی، انتخاب بازیگر نقش تختی بود. اگر از بازیگری حرفه‌ای استفاده می‌کرد، مساله کشتی گرفتن نگران کننده می‌شد اگر کشتی‌گیری را برای این نقش انتخاب می‌کرد، مساله بازیگری دغدغه بود. بالاخره فرامرز قریبیان از بازیگران و از کشتی‌گیران خسرو نظام‌دوست انتخاب شدند و در میان این دو گزینه، نظام‌دوست برای نقش تختی انتخاب شد.»


در آن سال فیلم کلید نمی‌خورد و در سال ۷۵ هم که کار انجام می‌شود، بخشهای مربوط به پدر تختی و دوران کودکی او فیلمبرداری می‌شود و فرصتی نمی‌شود که نظام دوست جلوی دوربین برود.


عزیز ساعتی همچنین آورده بود:« گمان می‌کنم از زمان کمال الملک – که حاتمی گرایش به بازسازی و زندگی شخصیت‌های معروف یافت، تختی هم در ذهنش شکل گرفت. حتی زمان فیلم “جعفرخان از فرنگ برگشته” هم در یکی از لوکیشن‌های اصلی فیلم، عکس تختی در قاب به دیوار نصب شده و نشان می‌دهد که حاتمی هنوز دغدغه این طرح را داشته است.»


جهان پهلوان تختی با پنجاه و یک فصل فیلمنامه در سال ۷۵ با حضور افسانه بایگان،‌عزت‌الله انتظامی و… مقابل دوربین رفت.


علی حاتمی در جایی گفته بود:« همیشه در تمام مدت سی سال سابقه کار هنری و بیست و چند سال کار سینمایی به سراغ سنگ‌های بزرگ رفته‌ام. مگر “ستارخان” در زمان خودش سنگ کوچکی بود؟ یا “سلطان صاحبقران” یا “کمال‌الملک” یا “حاجی واشنگتن” یا “هزاردستان” یا”دلشدگان”. گناه من نیست که موضوع‌های مورد علاقه‌ من و فیلم‌های من از اندازه‌های معمول سینمای ایران بزرگ‌تر است. اگر می‌خواهیم پیشرفت کنیم واندازه‌های سینمایی‌مان را بزرگ‌تر کنیم باید دست به کارهای بزرگ‌تر بزنیم و باید کمی خطر کنیم. ما در سینمای ایران قادر به انجام هر کاری هستیم هیچ چیز کم نداریم. از چه بترسیم؟»


حاتمی همواره خواسته بود، نمادها و اسطوره‌ها را معرفی کند و در جهان پهلوان تختی نیز هدفش همین است.


وی درباره‌ی اسطوره تختی گفته بود: « مطالعه و بررسی شخصیت‌هایی چون غلامرضا تختی در آغاز کار آسان می‌نماید. چرا که پژوهش درمورد افراد سرشناس معاصر حداقل مدارک و مستندات زنده وتازه‌ای را در دسترس پژوهش‌گر می‌گذارد. اما شاید مورد تختی استثنایی و شگفت باشد. “جهان پهلوان” در ذهن و باور توده‌ها نشانه قهرمانی‌ها و پهلوانی‌ها بود.»


زنده‌یاد علی حاتمی علاوه بر فیلم‌نامه‌ “جهان پهلوان تختی”، فیلم‌نامه‌های “ملکه‌های برفی” که درباره‌ی زندگی شاه ایران به روایت سه همسرش است و فیلمنامه پیامبر اعظم (ص) را نیز داشت که فرصتی پیدا نشد، آنها را بسازد.


روحش شاد و یادش گرامی

منابع: ایسنا – روزنامه ایران





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن