واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: كدام مرد از ازدواج دوم خير ديده است؟
دكتر پروين بهارزاده، دكتراى علوم قرآن و حديث از دانشگاه تهران و عضو هيئت علمى دانشگاه الزهرا (س)در رابطه با تبعات فرهنگى خانوادگى و اجتماعى تصويب لايحه حمايت از خانواده مىگويد: تصويب لايحه حمايت از خانواده با مفاد كنونى از نظر اجتماعى و فرهنگى به تقويت روحيه دينگريزى و دينستيزى در ميان اقشار مختلف جامعه بالاخص زنان و جوانان مىانجامد. روحيه لاابالىگرى را گسترش مىدهد و بر انواع بزههاى اجتماعي، اوصاف ناپسند اجتماعي، كينهجويي، انتقام و.. مىافزايد. از لحاظ خانوادگى آنچه را هدف اصلى و اوليه اسلام از تشكيل خانواده بوده چنانچه در آيه 21 سوره روم به آن اشاره دارد «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لآيات لقوم يتفكرون» يعنى ايجاد محيط امن، سكونت و آرامش افراد در كنار يكديگر، برقرار شدن مودت و رحمت در ميان اعضاى خانواده، كاملا و يكسره زايل مىگردد. محيطى كه بايد سرشار از محبت و عشق و فداكارى باشد به جهنمى آكنده از قهر، نفرت، توهين و تحقير تبديل مىشود. كانون خانواده كه بايد بسترى آرام و امن باشد و براى همه اعضاى خانواده (زن و مرد و كودكان) زمينهاى مناسب جهت ايصال به كمال را فراهم كند به ميدان جنگ و نبرد، تضاد و تزاحم تبديل مىشود و در اين ميدان تنها شيطان است كه پيروز اين نبرد خواهد بود. متن گفتگو در پى مىآيد:
آيا محدود كردن ا زدواج مجدد خلاف شرع است يا خير؟ قرآن ازدواج مجدد را چگونه تفسير كرده است؟
از منظر قرآن با استناد به آيه سه سوره نساء، تعدد زوجات يك مباح شرعى مشروط است نه يك حكم دائمى دينى يا يك واجب شرعي. لذا محدود كردن ازدواج هرگز خلاف شرع نيست. براساس همين آيه از نظر قرآن (كه تنها متن مكتوب صريح و تحريف نشده اسلام است)، اصل بر تكهمسرى است همچنين آيه 129 همين سوره تاكيد مىكند كه برقرارى عدالت ميان چند همسر، آنچنان كه شايسته و بايسته و مدنظر اسلام است از سوى مرد امكانپذير نخواهد بود حتى اگر مرد به شدت مصر بر اجراى عدالت باشد مىفرمايد: «ولن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء ولو حرصتم...» لذا برقرارى چندهمسرى كه مشروط بود به برقرارى عدالت به دليل مشقتى كه برقرارى اين شرط با آن توام خواهد بود، منتفى است و اصل تكهمسرى باقى خواهد ماند.
معنا و مفهوم «زوج» و «زوجيت» را از منظر قرآن تبين كنيد.
واژه «زوج» به معناى جفت در مقابل طاق و تك است. به اين معنا زوجيت نوعى رابطه ميان دو چيز است به گونهاى كه وجود يكى بدون ديگري، يا نقص در يكى به معناى اختلال در كاركرد اصلى و مورد انتظار است. پس دو چيز كه مكمل يكديگرند جفت و زوج يكديگرند. برخى اعضاى بدن جفتاند، مثل چشم، گوش، دست و پا. كاركرد يك جفت پا، ايستادن قائم، استوارى و اعتدال در راه رفتن است. اگر در هر يك از اعضاى اين جفت به هر دليلى كاستى و نقصى پديد آيد كاركرد اصلى كه از يك جفت پا انتظار مىرود مختل مىگردد. يكى از مصاديق زوجيت نيز همسرى ميان زن و مرد است. ازدواج پيوندى و قراردادى است كه ميان يك مرد و زن منعقد و برقرار مىگردد كه از زوجيت حاصل كاركرد معلوم و هدف خاصى مورد انتظار است. قرآن يكى از كاركردهاى ازدواج را توليد نسل مىداند كه ادامه حيات بشرى را تضمين مىكند. اما كاركرد مهمتر و ويژه، ايجاد آرامش، مودت و دوستي، يكى شدن و اتحاد، رحمت و مهربانى است (روم: 21) از منظر قرآن يك زوج بايد موجب روشنى چشم هم باشند (فرقان: 74) نقصها و معايب يكديگر را برطرف كنند و موجب كمال و زيبايى يكديگر باشند (بقره: 117) لذا است كه مىبينيم در قرآن كريم هر كجا آيت زوجيت و همسرى ميان زن و مرد و كاركرد مورد انتظار به سبب خيانت، يكى از طرفين ناسازگارى در عقايد، خشونت و... زايل گردد و اصل مودت، رحمت، سكونت و آرامش نقض شود گويا اساس زوجيت از ميان رفته و لذا قرآن آن دو را زوج خطاب نمىكند. مثل عزيز مصر و همسرش، نوح و همسرش، لوط و همسرش، فرعون و همسرش. حتى به همسر ابولهب، امراته گفته شده نه زوجه با وجودى كه خيانت يا ناسازگارى در عقايد آنان نبوده است. اما از اين جهت آيت زوجيت منتفى است كه اين زن و مرد لباس يكديگر نيستند در مسير هدايت الهى و رسيدن به كمال مطلوب، يار و مددكار هم نيستند، بلكه يكى موجب سقوط ديگرى است. قرآن كريم به دفعات تبعيت از شهوت، معشوقهبازي، سوءاستفاده جنسي، هرزه چشمى و بىحيايي، خشونت و سختگيرى را مورد مذمت قرار داده و تحصن و خويشتنداري، چشم فرو بستن، عفت و پاكدامني، حقمدارى و طلب رضايت طرفين را به عنوان يك ارزش يك ثروت يا دارايى (به تعبير قرآن خير) قلمداد كرده است. لذا با توجه به مفهوم زوجيت و كاركرد آن زن و مردى زوج يكديگرند كه با پيمان عقد قرار گذاشتهاند تا سراسر زندگى در جهت ايصال به كمال همراه، همسو، همسر، همسرا و همسرود هم باشند. در كنار يكديگر آرامش يا بند و احساس امنيت كنند. هر زمان اين همسرايى و همسرودي، اين امنيت و آرامش خدشهدار شد، آيت زوجيت منسوخ است. همين اتلاق بىدليل، در مورد آدم و زوجش صورت گرفته به چه دليل و كدام قرينه دلالت بر ذكوريت آدم و انوثت زوجش دارد؟ آدم كليت انسان است كه نه مذكر است و نه مونث. همان كلى كه اسماء الهى به او آموخته شد، ملائكه مامور سجده به وى شدند، ابليس مامور شد تا با درگير كردن او به تضاد، اختيار و اراده او را فعليت بخشد و زوج او يعنى همتا، همراه، مصاحب و ملزومات. هر آنچه بايد همراه آدم شود تا طرح عظيم خلقت پياده گردد و طراحى باشكوه الهى اجرا شود. جنسيت، از مختصات جغرافياى زمينى و دنيايى است و از مظاهر زندگى مادى و قيودات آن است. با اين نگاه معناى زوجيت، ازدواج مطهره، زوجناه بحورالعين و... در جنات معنا و مفهوم ديگرى مىيابد كه نشانى از جنسيت در آن نيست.
سلامت رواني، اخلاقى و اجتماعى مرد را در تعدد زوجين چطور بررسى مىكنيد؟
براى پاسخگويى به اين سوال يك بررسى اجمالى از طرف هر فرد هم كافى است تا روشن كند آيا مردانى كه مبادرت به ازدواج مجدد كردهاند تا چه اندازه خود را خوشبخت مىدانند؟ تا چه اندازه نسبت به مال و جان خود احساس امنيت مىكنند؟ آيا از سلامت روانى و آسايش روحى و آرامش فكرى بهرهمند شدهاند؟ آيا ارضاى يك غريزه جنسى اينقدر ارزشمند بوده است كه به بهاى سلب آرامش و امنيت به دست آيد؟ به تعبير قرآن «بلالانسان على نفسه بصيره ولوائقى معاذيره» آدمىخود بر خود كاملا واقف است مىداند چه كرده و چه به دست آورده؟ حتى اگر به بهانهجويى و عذرتراشى و... ديگران را فريب دهد و حقانيتى مصنوعى براى خود رقم زند.
يکشنبه 20 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]