محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831310818
گراتزيا دلددا، تنها زن ايتاليايى برنده جايزه نوبل ادبيستايشگرزندگى از ژرفاى درد و بيمارى
واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: گراتزيا دلددا، تنها زن ايتاليايى برنده جايزه نوبل ادبيستايشگرزندگى از ژرفاى درد و بيمارى
ميترااسدنيا-گراتزيا كوزيما دلددا (به ايتاليايي: Grazia Cosima Deledda) (1871- 1934) نويسنده ايتاليايى اهل جزيره ساردنى و برنده جايزه نوبل ادبيات درسال 1926 است.رمانها و داستانهاى او كه درايران همگى توسط «بهمن فرزانه» ترجمه و بيشتر آنها ازسوى انتشارات ققنوس چاپ و منتشر شده اند، به خوبى بخشى از جامعه و محيط زندگى و حيات اجتماعى مردم ايتاليا و نگرش عمومىآنها را در مواجهه با مسائل زندگى به مخاطب ايرانى معرفى مىكند.كتابهاى دلددا محتوايى كاملا بومىدارند و شايد از همين رو براى مخاطب ناآشناى ايرانى ممكن است كمىدور ازذهن باشد اما موضوعات او كاملا بشرى و انسانى است كه در هر فرهنگ و زبانى جايگاه و اهميت خود را دارد و از اين رو مىتواند با مخاطب جدى وپوياى خود ارتباط كاملى برقرار كند.
اگرچه ترجمه آثار دلددا به زبان فارسى كم نيست و تعداد زيادى از آثاراو نظير چشمهاى سيمونه، راز مرد گوشهگير،وسوسه،حريق در باغ زيتون،خاكستر،رقص گردنبند و راه خطا به فارسى ترجمه شده اما براى مخاطب ايرانى هنوز نويسنده اى نا شناخته مانده است و هنوز هم اطلاعات اندكى درباره زمينههاى شكل گيرى اين داستانها و روحيات نويسنده آن در زبان فارسى دردسترس خواننده ايرانى است و باز البته بيشتر آثاراو عمدتا شرح احوال خوداوست كه در پيوند با ديگر شخصيتهاى زندگى اش در داستانها و رمانهايش تصوير شده اند.
براى آشنايى بيشتر با اين نويسنده كمترشناخته شده درمجموعه «كتابهاى برنده نوبل» كه توسط موسسه نوبل درمعرفى برندگان اين جايزه تهيه و منتشر مىشود، مطلبى درباره «گراتزيا دلددا »به عنوان يكى از برندگان جايزه نوبل ادبى به صورت آن لاين منتشر شده است. دراين مطلب كه به صورت خودنوشته تنظيم شده، به نقل از گراتزيا دلددا مىخوانيم:« من در 27 سپتامبر سال 1871 در شهر كوچك «نوئورو »در جزيره ساردنى ايتاليا به دنيا آمدم. پدرم يك زميندار متوسط بود كه در زمينهاى خود كشاورزى مىكرد. او مرد مهمان دوست و خوش برخوردى بود كه دوستان زيادى در تمام شهر و در نواحى اطراف نوئورو داشت، به گونه اى كه دوستانش هرگاه همراه با خانوادههايشان براى تجارت و يا براى شركت در مراسم مذهبى يا به هر دليل ديگرى به نوئورو مىآمدند هميشه در خانه ما اقامت مىكردند و اين براى من فرصتى بود تا با شخصيتهاى مختلفى آشنا شوم كه بعدها بسيارى از شخصيتهاى داستانى مرا شكل دادند.
درشهر نوئورو من توانستم تنها به مدرسه ابتدايى بروم اما از همان دوران معلم من موضوعاتى را به من پيشنهاد مىكرد و از من مىخواست تا درباره آنها بنويسم. برخى از اين نوشتهها آن قدر خوب از آب در مىآمد كه معلم پيشنهاد مىكرد در روزنامه چاپ شوند اما من فقط سيزده سال داشتم و نمىدانستم بايد از چه كسى يا كسانى بخواهم تا داستانهاى مرا چاپ كنند. تا اين كه با يك مجله مد مواجه شدم و به دليل سابقه ذهنى كه داشتم، نشانى آن را يادداشت كرده و نخستين داستان خود را با عنوان «گلهاى ساردني» به همان نشانى پست كردم كه به دست ناشر اين مجله در رم رسيد .
ناشر داستان ارسالى مرا را منتشر كرد و اين كار براى من به صورت تجربه موفقى درآمد كه قابل تكرار بود. اما نخستين كاميابى واقعى من در انتشار داستان«الياس پورتولو» بود زيرا در سال 1903اين كتاب براى اولين بار به يك زبان خارجى و سپس به تمام زبانهاى اروپايى ترجمه شد. اما علاوه بر الياس پورتولو رمان و داستانهاى كوتاه بسيارى نوشته ام كه از اين ميان مىتوان به پيرمرد كوهستان، ارواح درستكار، نوستالژيا، گنج،پس از طلاق، خاكستر،پيچك،در صحرا،نىها در باد،چشمهاى سيمونه، راه خطا،حريق در باغ زيتون،مادر،رازمرد گوشهگير،رقص گردنبند،سرزمين باد و داستان پس از مرگ اشاره كرد.
داستانهاى كوتاه متعددى نيز نوشته ام كه داستانهايى چون قمار زندگي، نور و تاريكي، پسر پنهان، بازگشت فرزند، كودك دزيده شده، فلوت درباد از جمله اين داستانهاست.
درسال 1900 براى اولين بار پا به سفر گذاشتم كه سفرى به كاگليمارى مركز ساردنى بود و درهمانجا بود كه با همسرم آشنا شدم. پس از ازدواج با او به رم رفتيم و هنوز هم در اين شهر اقامت دارم. تعدادى شعر نيز به طور پراكنده سروده ام كه در مجموعه واحدى گردآورى نشده اند.»
اين نوشته درواقع زندگينامه «گراتزيا دلددا» نويسنده زن ايتاليايى است كه اولين و همچنان تنها زن ايتاليايى است كه برنده جايزه نوبل ادبى شده و تا كنون نيز كسى موفق به دريافت اين جايزه نشده است.
اما در تكميل اطلاعات لازم در باره اين نويسنده معروف ايتاليايى نكات جالب ديگرى هنوز از دوران كودكى و نوجوانى او باقى است. گراتزيا دلددا علاوه بر گذراندن دوران ابتدايى در مدرسه محلى نوئورو به طور خصوصى در خانه نيز درس خواند و از آن جا كه به شدت مشتاق مطالعه و يادگيرى بود، توانست زبان ايتاليايى و فرانسه را بياموزد.
پدر او تقريبا مردى كتابدوست و شاعر بود و حتى به منظور انتشار يك روزنامه كوچك و انتشار اشعار خود دست به ايجاد يك چاپخانه كوچك زده بود. گراتزيا دلددا در همان محيط كوچك نوئورو همزمان با افسانهها و ادبيات عاميانه و نيز آداب و رسوم مردم اين منطقه رشد كرد كه بيشتر آنها ريشه در دوران باستان داشت و همين مضامين اسطوره اى و افسانه اي،بعدها موضوع بسيارى از كارها شدند.
بعدها در بزرگسالى به دليل شيوع بيمارىهاى واگير و تلاش براى مقابله با اين بيمارىها ناگزير به جدايى از خانواده شد و از آنجا كه درمقايسه با خواهر و برادران جنجالى و پرهياهويش، دخترى ساكت و آرام و خوش رفتار بود، مسئوليت امور خانواده را برعهده گرفت. معلم سرخانه او نيز چنان كه پيش تر آمد، او راتشويق مىكرد تا درباره موضوعات مختلف بنويسد و اين نوشتهها آنچنان خوب بود كه به او جرات داد دست به انتشار آنها بزند.
درسال 1887 او اولين داستان كوتاهش را با نام «خون يكى از مردم ساردني» نوشت، چنان كه خود نيز به آن اشاره كرده، توسط ناشر يك مجله مد چاپ شد و از آن پس ديگر داستانهاى كوتاه او نيز در رم و ميلان به چاپ رسيدند.
رمانها
درباره رمانهاى گراتزيا دلددا بايد گفت كه وى درسال 1892 اولين رمان خود را با نام «گلهايى از ساردني» تمام كرد كه بلافاصله چاپ و منتشر شدو دومين رمان او با نام «ارواح بى گناه» در سال 1895 با استقبال بسيارى مواجه شد اما سومين رمان او كه به فارسى نيز ترجمه شده، «راه خطا» ست كه كارى جدى و اجتماعى درتلاشى آگاهانه درنگاه به زندگى است.گراتزيا دلددا، صرف نظر از شهرت جهانى اش به عنوان يك برنده جايزه نوبل ادبى و سالها پيش از اين كه در 1926 برنده جايزه نوبل ادبيات شود، اساسا نويسندهاى پر كار بود. به طورى كه در دوران حياتش و در فاصله سالهاى 1913 تا 1919 تقريبا هر سال يك كتاب منتشر كرده است. اما بهترين كارهايش را زمانى ارائه كردكه ساردنى را ترك كرد،اگرچه بازتاب شيوه زندگى مردم اين جزيره همچنان در آثارش بازتاب كامل دارد كه به صورت نوعى نوستالژى و دلتنگى براى سرزمين مادرى اش در داستانهايش آشكار است. در سال 1900 رمان «مرد پير كوهستان» رانوشت كه داستانى نوستالژيك و اساطيرى درباره چوپان ساده دلى است كه متاثر از وسوسههاى درونى گرفتار گناه و عواقب دلخراشى مىشود و همين داستان است كه بعدها به تمام زبانهاى اروپايى ترجمه شده است و همين رمان است كه رگههاى بارزى از تقدير گرايى و جبر را درخود دارد. اين رمان همچنين متضمن نوعى كشمكش اخلاقي، زياده روى و گناه و آشوبهاى درونى است. آثار او در ميدان مواجهه اراده آزاد با سرنوشت محتوم دركاوش و جستجو است.
اما دلددا نه تنها دراين رمان كه در بيشتر رمانهايش در ترسيم شخصيتهاى داستانياش نيز عمدتا متاثر از مردم محلي، همسايگان و افراد خانواده اش بود. اين داستانها شاهكارى از عشقهاى تراژيك و درامهايى از نيروهاى قدرتمند اخلاقى است كه شخصيت اصلى داستان را درمسير سرنوشت با اميالشان سخت درگير مىكند.
اما متلاطم ترين كاراو شايد رمانى است به نام «خاكستر» كه در سال 1904 نوشت . اين داستان حكايت زنى است كه كودك خود را رها مىكند و خود را وقف مراقبت از پدر ومادرش مىكند تا شانس زندگى بهترى را به فرزندش بدهد. اشتياق شديد كودك به مادر واقعى سبب مىشود كه مادر جذب كودك شود و كودك دوباره به مادر خود بپيوندد.
به هرروى اين بازگشت، بعدها فرزند را به سرزنش مادر وامىدارد به حدى كه او را وادار به خودكشى مىكند. اين رمان مخاطبان بى شمارى را درسرتاسر اروپا به خود جلب كرد به حدى كه به عنوان يك اثر سينمايى مورد اقتباس فيلم سازان قرار گرفت. درسال 1916 اين رمان به كارگردانى «فبو ماريا»در لوكيشنهايى از ساردنى فيلمبردارى و ساخته شد كه اكنون نيز به عنوان يك فيلم كلاسيك منحصر به فرد درتاريخ سينماى صامت شناخته شده است. دلددا نويسنده اى چند بعدى بود كه شعر هم مىسرود و نمايشنامه اى نيز درسه پرده با همكارى «كاميلو آنتونا تراورسي» نوشته است.
درسال 1913 رمان «نىها درباد»نيز منتشر شد كه رمانى بسيار جالب و پر كشش بود كه ارزشها و هنجارهاى اخلاقى جامعه اش را به نقد و چالش مىكشيد بى آنكه مردمىرا كه گرفتار اين شبكه ارزشها شده بودند، مقصر بداند و نقد كند.
درسال 1920 رمانى را نوشت كه طى آن به مسئله مادران رنج كشيده اى مىپرداخت كه رنج و دردشان را در آميزه اى از تراژدى و اندوه برآيندى طبيعى از عشق مىدانست. اين رمان با نام «مادر» حكايت مادرى بود كه قادر به درك و پذيرش اين حقيقت نبود كه پسرش به عنوان يك كشيش كاتوليك درگير يك عشق زمينى هم باشد و از رهگذر همين داستان به تعصب و هنجارهاى اجتماعى كه سبب آزار و خسارت مردمانى مىشود كه به حكم غريزه از آنها تخطى كرده اند، سخت حمله كرده است.
در بسيارى از كارهاى بعدى اش تخيل و خودنوشت و زندگينامه نويسى را باهم درآميخت و اين آميختگى بويژه در رمان «سرزمين باد» كاملا آشكار است. درسال 1934 كتاب حصار را نوشت كه موضوع اصلى اين نول ترديد و انكار عشق و ديگر موضوعات زمينى و مادى و آشتى ناپذيرى آنها با عشق به خدا بود.
رمان «حصار» نوعى چشم پوشى و قطع علاقه از مسائل خاكى و اين جهانى نظير عشق و آينه اى است كه در واقع زندگى نويسنده و ديدگاه او را- به عنوان كسى كه قربانى كردن خود را به شيوه متعالى و برتر زندگي، در پيوند با خداى خود مىپذيرد-بازتاب مىدهد. اين ايمان به نوع بشر و خدا، ويژگى مشترك تمامىآثار بعدى اوست كه به طور ثابت ديده مىشود.
داستانهاى كوتاه
مجموعه داستانهاى كوتاه دلددا نيز مجموعه بزرگى است كه عمدتا بازتابى از نگرش خوش بينانه او به زندگى است. نگرشى كه حتى طى دردناك ترين سالهاى زندگى او و طى دوران بيمارى لاعلاجش همچنان ادامه داشت.
درنگاه او زندگى زيبا و آرام بود و سختىها و مشكلات شخصى و زيانهاى فردى نيز هيچ گاه اين نگرش را دگرگون نكرد. ازنظر او انسان و طبيعت براى غلبه بر سختىها و مشكلات مادى و معنوى با يكديگر نوعى سازش و هماهنگى دارند.
اگرچه برخى منتقدان نيز عقيده دارند در كارهاى او نوعى نگرش حقيقت گرايى همراه با روحيه اى از انحطاط محتوم جهان مشهود است كه با برخى روايات و داستانهاى متداول و افسانه اى مربوط به سرزمين ومردم كشورش درآميخته است.
با اين همه آثار دلددا مبتنى بر واقعيات مهم زندگى نظير عشق، درد و مرگ است كه ساير موضوعات نظير احساس گناه،سرنوشت و اجتناب ناپذيربودن تقدير و ديگر مسائلى از اين دست، بر اين زمينه استوار است و در مسير داستان پيش رفته و مطرح مىشوند.
تاثير پذيرى ادبى در آثار دلددا
دركارهاى دلددا هيچ نشانه اى از يك نفوذ و تاثير پذيرى قوى به جز تاثيرپذيرى احتمالى او از روحيات مردمان بومىساكن ساردنيا نمىتوان يافت.
دربرخى آثار او مىتوان نشانههايى از نفوذ رئاليسم و واقع گرايى به سبك «جيوانى ورگا» نويسنده معروف ايتاليايى يافت. او خود هنگامىكه موفق به دريافت جايزه نوبل درادبيات شد، از«جيوانى ورگا» به عنوان برنده واقعى اين جايزه ياد كرد كه بيش از خودش لايق دريافت اين جايزه است. دربرخى ديگر از آثار او نيز چنان كه پيشتر آمد، مىتوان تاحدى نشانههايى از نوعى نگاه به انحطاط گرايى در مسير تاريخ بشر يافت كه متاثر از ديدگاههاي« گابريل آنونزو » نويسندهاى بود كه در آن دوران ميان افراد خانواده، از جمله برادر و نيز دوستان دلددا محبوبيت بسيار داشت.
در آثار او همچنين نوعى ارتباط عميق و قدرتمند ميان مردم با مكانها و محيط طبيعى پيرامون آنها مشهود است. همان محيط و فضاى طبيعى ساردنيا كه از طريق آن اسطورهها نيز جان مىگيرند. او همچنين از بسيارى نويسندگان قديمىو جوان متاثر بود و شايد بتوان گفت، از اين نظر درآثارش بيش از هر سبك هنرى ديگري، از مكتب طبيعت گرا يا ناتوراليسم رايج در ادبيات ايتاليايى تاثير پذيرفته است.
نكاتى ديگر درباره زندگى شخصى دلددا
دلددا براى اولين بار در كاگليارى كه مركز جزيره ساردنى بود با همسرش «پالميرو مادزاني» آشنا شد كه در سال 1900 با يكديگرازدواج كردند. حاصل اين ازدواج دو پسر به نامهاى ساردوس و فرانز بود و اندكى بعد هردو برآن شدند تا دررم اقامت كنند.
گراتزيا دلددا فردى كمرو و گوشه گير بود كه ترجيح مىداد با نوشتههايش حرف بزند. او به ندرت در ميان جمع سخن گفته است ودر مراسم و انظارعمومىغالبا خاموش و ساكت بود. به گونه اى كه حتى سخنرانى او به هنگام دريافت جايزه نوبل در ادبيات نيز يكى از كوتاه ترين سخنرانىهايى است كه تاكنون دراين مراسم ايراد شده است.
به دليل دريافت جايزه نوبل «بنيتو موسوليني» رهبر فاشيستهاى ايتاليا نيز به او درود وتبريك گفت. او خود در مراسمىخصوصي،از اين فستيوال به عنوان يك نمايش خنده دار ياد كرد كه آن را به عنوان يك امرگريز ناپذير وهزينه اى دانست كه بايد درقبال شهرت پرداخت.
هنگامىكه به او فرصتى داده شد تا از موسولينى درخواستى كند، او خواستار آزاد شدن دوستش« اليا سانا مانيروني» شد كه به سبب فعاليتهاى ضد فاشيستى سالها در زندان به سر مىبرد.
جايزه نوبل
دلددا نويسنده مشهورايتاليايي، برنده جايزه نوبل در ادبيات سال 1926 شد اين جايزه به خاطر آثارايدآليستى اش درباره زندگى مردمان بومىجزيره سيسيل و درعين حال به دليل توانايى اش در نگارش مشكلات و تنشهاى بشرى با ژرف نگرى و همدردى به او اهدا شده بود. اما پيش از آن نام او به عنوان يك دانش پژوه و آكادميسين ايتاليايى در سال 1913 ثبت شده بود و تا سال 1926 يعنى زمان دريافت جايزه نوبل او تقريبا خود را به عنوان يك نويسنده باشهرت بين المللى اثبات كرده بود. سفر به سوئد و استكهلم كه تنها سفر او به خارج از كشور ايتاليا بود، سخت او را شيفته خود كرده بود. اين شيفتگى درنامههايى كه از اين سفر به پسرش نوشته آشكار است كه در نشريه كورير دلاسرا نيز چاپ و منتشر شد.
ديگر آثار دلددا
پس از دريافت جايزه نوبل او همچنان به طور گستردهاى به نوشتن ادامه داد. درسال 1930، «خانه شاعر» را نوشت و درسال 1933نيز«خورشيد تابستان» را منتشر كرد كه هردو اين آثار، مجموعه داستانهاى كوتاه او بودند كه بازتابى از روحيه خوش بينانه اوست كه به رغم رويارويى با بيمارى لاعلاج سرطان همچنان دراو پابرجا مانده بود.
دراين دوران نوولهاى ديگرى نيز نوشت ازجمله رمان «سرزمين باد» كه آميزه اى است از تخيل و واقعيت آن چنان كه گويى مرجعى براى زندگينامه خود اوست. درسال 1636 رمان «كليسا (مريم) منزوي» درست اندكى پيش از مرگش منتشر شد كه دراين نوول نيز شخصيت اصلى داستان «مارياگونسزيون» درست همانند دلددا از بيمارى لاعلاج سرطان سينه رنج مىبرد.
پس از مرگش نيز دو رمان ديگر از او منتشر شد كه شامل «كوزيما» درسال 1937 بود . دراين رمان نيز همچنان كه نام قهرمان آن برگرفته از نام خود دلددا -كوزيما- بود، با نوعى خودنوشته مواجه مىشويم كه داستانهاى آن حكايت زندگى دلددا تا زمان نخستين سفرش به كاليگيارى مركز جزيره ساردنى است . در همين سفر كه با قطار در اكتبر سال 1899صورت گرفت، با همسرش آشنا شد.
قهرمان اين داستان «كوزيما» نيز اززندگى خودش در ساردنى سخن مىگويد. ساردنى كه روح اصلى درتمام نوشتههاى دلددا است و شايد دليل و انگيزه اصلى كه او را مبدل به نويسنده اى چنان ژرف نگر و پركار كرده است. دلددا درباره رمان كوزيما گفته است كه شخصيت اصلى در اين داستان يعنى كوزيما چنان نوشته شده كه گويى اشعار و داستانهايى را با كمك يك دست نامرئى و با قدرتى پنهان نگاشته است. اين مسئله شايد همان واقعيتى باشد كه او در طول دوران زندگى اش بارها به آن اشاره كرده است . اين واقعيت كه او با بهره جويى از حداقل آموزش توانسته است، بيشترين ثمره و آثار ادبى را پديد آورد.
علاوه بر كوزيما، رمان « سدر لبنان» نيز دومين اثرى است كه پس از مرگ او به سال 1939 چاپ و منتشرشده است.
گراتزيا دلددا دركارنامه هنرى خود درمجموع بيش از سيزده نول و 400 داستان كوتاه دارد. افزون بر مقالات ويك نمايشنامه، يك اپرا- ليبرتو و تعدادى شعر كه به طور پراكنده از او برجاى مانده است.
داستانهاى او عمدتا در ساردنى رخ مىدهد و ازاين رو غالبا تصويرهاى جالبى از زندگى و آداب و رسوم و فولكلور ساده مردمان اين منطقه در خود دارد. مردمان سادهاى كه اغلب در رويارويى با مشكلات پيچيده زندگي،ناگزير به يافتن راهحلى به شيوه خود هستند و همين آنها را به اوج روحى شان مىرساند.
مرگ
گراتزيا دلددا در15 آگوست (برابر با شهريور ماه 1335 شمسي) 1936 در سن 64 سالگى و در شهر رم درگذشت.
پس از مرگ او فرزندانش نامهها و دستنوشتههاى او را حفظ كردند و هماكنون نسخههاى دستنويس آثار او در موزه شهر نوئورو نگهدارى مىشودو آثار او در كتابخانه ملى رم موجود است.
پيكر او درمكان آرامى بردامنه كوهستانهاى اورتوبونه درنزديكى شهر زادگاهش نوئورو به خاك سپرده شد . آرامگاهى كه هم اكنون بناى يادبودى برآن احداث شده كه با الهام از نام يكى از آخرين رمانهاى او «كليساى منزوي»، به همين نام شهرت دارد.
امروزه در كشور ايتاليا بسيارى از نوولهاى گراتزيا دلددا در نسخههاى مرغوب و گران قيمت وعمدتا توسط انتشارات «موندادورى ميلان» چاپ و منتشر مىشوند .از اين رو مىتوان گفت كه ميراث فكرى و ادبى او در هنر و ادبيات و انديشه ايتالياى مدرن، همچنان زنده و ماندگار است.
منبع
nobelprize.org/nobel_prizes/literature/laureates
ultimateitaly.com
يکشنبه 20 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]
-
گوناگون
پربازدیدترینها