قواعدي كه آمريكا بايد در منطقه رعايت كند؛9 قانون براي موفقيت در خاورميانه - ترجمه: سارا سعيدي

واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: قواعدي كه آمريكا بايد در منطقه رعايت كند؛9 قانون براي موفقيت در خاورميانه - ترجمه: سارا سعيدي

هر بار كه سخن از سياست‌هاي ايالا‌ت متحده در خاورميانه به ميان مي‌آيد نخستين نام‌هايي كه به ذهن مي‌رسد نام عراق و ايران است. عراق كشوري كه ارتش ايالا‌ت متحده پنج سال پيش با حمله به آن دومين جنگ منطقه را ظرف كمتر از دو سال رقم زد و ايران كشوري است كه اين روزها تحليلگران بين‌المللي به دنبال پيش‌بيني سرنوشت آن هستند. هنوز آمريكايي‌هايي كه از بيش از سه دهه پيش سياست‌هاي كاخ سفيد در خاورميانه را دنبال مي‌كنند، پرسش‌هاي فراواني در مورد نقش آمريكا در معادلا‌ت منطقه‌اي در 8 سال گذشته در ذهن دارند؛ سوالا‌تي كه در مراكز تحقيقاتي در واشنگتن و ساير نقاط ايالا‌ت متحده در خصوص نقش اين كشور در منطقه پرسيده مي‌شود، كم و بيش رنگ و بوي مشابهي دارند: كدام بخش از سياست‌هاي ايالا‌ت متحده با توجه به شرايط موجود در خاورميانه ملزم به تغيير است؟ ايالا‌ت متحده با توجه به روزهاي بحراني كه خاورميانه در حال تجربه آن است بايد 9 اصل سياسي زير را در منطقه رعايت كند: ‌

اول: اين كشور بايد بياموزد كه به تمامي ‌بازيگران مشروع منطقه نقشي براي ايفا داده و حضور آنها را بپذيرد. تمايل ايالا‌ت متحده براي ناديده گرفتن يا به انزوا كشاندن بازيگران پرنفوذي مانند حزب‌الله لبنان و حماس فلسطين بيش از آنكه به استراتژي خاصي شبيه باشد حركتي كودكانه است كه همواره در طول اين سال‌ها پاسخ منفي داده است. ‌

در طول اين سال‌ها تمامي ‌گروه‌هايي كه ايالا‌ت متحده كمر به نابودي و تخريب آنها بست توانستند با اقناع افكار عمومي ‌حتي بيش از دولت‌هاي مشروع محبوبيت عمومي ‌به دست آورند. در حال حاضر همين گروه‌هايي كه به نظر كاخ سفيد نقش مخرب در روند بازسازي منطقه داشتند تبديل به نماد مبارزه با سلطه آمريكا و مقاومت شده‌اند. ‌ ايالا‌ت متحده بايد براي وارد كردن بازيگران به صحنه بازي سياسي در خاورميانه تنها به مشروعيت قانوني آنها استناد كند.

مشروعيت قانوني هم از دو منبع حاصل مي‌شود: تاييد مردمي‌كه عمدتا از طريق برگزاري انتخابات به دست مي‌آيد و پايبندي بازيگران به نرم‌ها و استانداردهاي بين‌المللي است. راه حل زيركانه در قبال گروه‌هاي مقاومت ضد آمريكايي مانند حماس كه به دنبال برگزاري انتخابات سالم روي كار مي‌آيند اما نه در سركوب آنها نهفته است و نه در به حاشيه راندنشان. در چنين شرايطي ايالا‌ت متحده بايد تمام تلا‌ش ديپلماتيك خود را به كار گيرد تا اين قبيل بازيگران با توجه به معاهدات بين‌المللي مجبور به بازگشت و قرار گرفتن در مسير صحيح شوند. درست مشابه همان رفتاري كه ايالا‌ت متحده و بريتانيا در قبال ارتش جمهوريخواه در ايرلند شمالي از خود نشان دادند. ‌

دوم:‌ ايالا‌ت متحده بايد به دنبال تامين امنيت، صلح و رفاه براي تمامي ‌كشورهاي حاضر در منطقه بي اندك تفاوتي باشد. نيروهاي خارجي مستقر در خاورميانه اعم از آمريكايي يا داراي تابعيت هر كشور غربي ديگري بايد براي عرب، ايراني، ترك و فلسطيني حق برابري براي رسيدن به حقوق اوليه و منافع مليشان قائل باشند. تا زماني كه ايالا‌ت متحده نتواند از سياست‌هاي برتري دادن ملتي به ملت ديگر دست بردارد گردونه برقراري صلح در خاورميانه به چرخيدن در دوري باطل ادامه خواهد داد. نمي‌توان يكي از رژيم‌هاي منطقه را تبديل به نور چشمي‌كرد كه حق برخورداري از انرژي هسته‌اي و ساير تكنولوژي‌هاي روز را داراست و در مقابل يك كشور را از تلا‌ش براي حفظ امنيت داخلي هم محروم كرد. ‌

سوم:‌ ايالا‌ت متحده بايد به جاي تمسك به زبان زور و تهديد از مكانيسم، وارد كردن قدرت‌هاي منطقه در روند برقراري صلح استفاده كند. در اين ميان نقش سازمان ملل و آژانس‌هاي وابسته به اين سازمان از اهميت بسزايي برخوردار است. عمدتا پيشنهادهاي سازمان ملل يا آژانس‌هاي مربوطه براي رفع اختلا‌فات موجود در منطقه از كانال راهكارهاي مشروع، مي‌تواند مثمرثمر باشد. ‌

چهارم: ايالا‌ت متحده بايد در قبال مسائل حساس در منطقه از الگويي واحد و منسجم تبعيت كند. اعمال استانداردهاي دوگانه در اجراي قطعنامه‌هاي سازمان ملل يا محكوميت‌هاي بين‌المللي، سكوت در برابر سركوب آزادي در برخي كشورها و شكايت مغرضانه از وضعيت حقوق بشر در ساير كشورهاي منطقه تنها موجب خدشه‌دار شدن اعتبار ايالا‌ت متحده در منطقه مي‌شود. تمسك به چنين سيستم دوگانه‌اي در منطقه تنها منجر به كاهش نفوذ آمريكا در بازه زماني نه چندان طولا‌ني خواهد شد. ‌

پنجم:‌ ايالا‌ت متحده بايد براي اعمال استراتژي‌هاي خود اكثريت مردم را مدنظر قرار دهد نه تعداد انگشت‌شماري از افراطيون را. ايالا‌ت متحده از يازدهم سپتامبر سال 2001 تاكنون يك اشتباه را به‌طور مداوم تكرار مي‌كند. در حقيقت آنچه در يازدهم سپتامبر بر سر مردم آمريكا آمد تبديل به انگيزه اصلي مبارزه با تروريسم و رويارويي گروه‌هاي تروريستي مانند القاعده شد. ايالا‌ت متحده بايد پس از 7 سال تجربه حمله نظامي‌به راهكارهايي مثمرثمرتر روي آورد. راهكاري مانند بيان نگراني از تكرار اين حادثه از طريق شيوه‌اي مشروع و قانوني. كاخ سفيد بايد در مرحله نخست به اكثريت صلح‌طلب در خاورميانه اطمينان كند. شهرونداني كه براي آزادي و عدالت و صلح احترام قائلند. ‌

ششم: ‌ كاخ سفيد بايد تعريفي واحد و مشخص از منافع ملي ايالا‌ت متحده ارائه دهد. ايالا‌ت متحده نبايد منافع لا‌بي‌هاي يهودي، شركاي نظامي، شركت‌هاي بزرگ نفتي و يا حكام مستبد عرب را در قالب منافع ملي دنبال كند. به‌طور خاص ايالا‌ت متحده از جانب اسرائيل متحمل ضربه‌هاي سنگيني شده است. دفاع بي‌حد و حصر از منافع اسرائيل در طول چند دهه گذشته به ضرر منافع آمريكا در منطقه رقم خورده است.

از سوي ديگر جانبداري‌هاي واشنگتن از تل‌آويو بيانگر ضعف سيستم دموكراتيك آمريكا در عرصه سياست خارجي است. لا‌بي‌هاي نه چندان فعال يهودي‌، گاه آنچنان تاثير مخربي بر سياست خارجي ايالا‌ت متحده مي‌گذارند كه تماميت منافع ملي آمريكا در منطقه به راحتي زير سوال برده مي‌شود. ايالا‌ت متحده تحت فشار لا‌بي‌هاي اقليت در حقيقت كارآيي خود در عرصه خارجي را از دست داده است. ‌

هفتم : ايالا‌ت متحده بايد به‌طور منظم با كشورهاي موجود در خاورميانه ارتباط داشته باشد. اين ارتباط نبايد نامنظم و هر از چندگاهي باشد. واشنگتن بايد به مطالبات امنيتي كشورهاي همسايه عراق پاسخ دهد چراكه اين حمله ارتش ايالا‌ت متحده به عراق در سال 2003 ميلا‌دي بود كه منطقه را گرفتار جنگ و ناامني جديد كرد. كاخ سفيد نبايد به همسايگان عراق به چشم كشورهايي نگاه كند كه هر بار نياز به كمك استراتژيك آنها داشت نامشان را بر زبان آورد. واشنگتن بايد با رهبران كشورهاي منطقه به‌طور دائم در ارتباط بوده و نصيحت‌هاي آنها را عملي سازد. ‌

هشتم:‌ واشنگتن بايد با زيركي تمام پاي خود را از مناقشات و درگيري‌هاي داخلي كشورهاي منطقه بيرون بكشد. استراتژي جورج بوش در حمايت از يكي از طرفين درگير در مناقشات داخلي همواره منجر به شكست سياست‌هاي كاخ سفيد شده است. درست مانند آنچه در لبنان و فلسطين رخ داد.

نهم: اينكه ايالا‌ت متحده بايد تفاوت ميان مذهب و ملي‌گرايي را درك كند. ايالا‌ت متحده همواره ساكنان خاورميانه را در قالب مذهبي خاص قرار داده و به دنبال توجيه مذهبي عملكرد آنها بوده است؛ اين در حالي است كه بسياري از حوادث رخ داده در منطقه برگرفته از عرق ملي و گرايش‌هاي سياسي افراد است نه مذهب‌ آنها. ‌

منبع: ديلي استار

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
شنبه 19 مرداد 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]

[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]