واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دورنمای پیشرفتهای بیشتر در خصوص مرگ توتآنخآمون چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد. بعضی از محققان درخواست کردهاند تا اطلاعات خام تحقیقات اخیر در اختیار آنها قرا گیرد تا بتوانند آنها را بررسی کنند. اما شخصی که باید در این خصوص تصمیمگیری کند، زاهی حواس، اعلام کرده است که نتایج مطالعات وی «حرف آخر» در خصوص مرگ توتآنخآمون است.خبرآنلاین- توتآنخآمون مشهورترین فرعون مصر برای بشر عصر حاضر است. علیرغم آنکه مقبره وی کاملا دستنخورده کشف شد، اما هنوز پرسشهای فراوانی پیرامون این فرعون جوانمرگ وجود دارد که مهمترین آنها، علت مرگ اوست. کالبدشکافی توتآنخآمون فرآیند بیرحمانهای بود. وقتی که نوارهای متلاشی شده مومیایی برداشته شد، گردنش جدا شد، بدنش به دو نیم تقسیم شد و اعضای بدنش تقریبا در محل تمام مفصلها از هم جدا شدند. گوشهای مومیایی تخریب شده بود و سوراخ بزرگی در زیر جمجمه آن وجود داشت. وقتی که کار گروه تمام شد، اسکلت تکه تکه را در یک بستر ماسهای قرار دادند، در نوارهای کتانی آن را پیچاندند و مومیایی را به مقبرهاش بازگرداندند. و اما علت مرگ: نامعلوم...به گزارش نیوساینتیست، از زمانیکه مومیایی توتآنخآمون برای اولین بار در سال 1925 / 1304 باز شد، سرنوشت وی به یکی از بزرگترین معماهای باستانشناسی تبدیل شده است. نظریات مختلفی درباره مرگ وی ارائه شده، از نقص مادرزادی تا قتل، اما هیچکدام از آنها بر مبنای تحقیقات استوار نبود.اما اکنون پای علم مدرن به میان کشیده شده است. در سال 2005 / 1384، مقامات مصری اجازه انجام یکسری از آزمایشها را بر روی مومیایی، شامل عکسبرداری سهبعدی اشعه ایکس و آزمایش دی.ان.ای. صادر کردند. نتایج این تحقیقات که به صورت گزارشی در سال 2010 / 1389 به چاپ رسید، ادعا میکند که بالاخره علت مرگ فرعون جوان مشخص شده است: توتآنخآمون از نواقص مادرزادی رنج میبرد و در اثر مالاریا فوت کرد.توت.آنخ.آمون کیست؟ توتآنخآمون که در 1333 قبل از میلاد بر تخت نشست، یکی از آخرین فراعنه سلسله هجدهم بود که تنها 9 سال سلطنت کرد. اطلاعات اندکی درباره وی در دسترس است. دلیل اصلی این است که پادشاه ماقبل وی، آخنآتن، پادشاهی بود که از او با عنوان مرتد یاد میکردند، چراکه اعتقادات مذهبی مردم را به نفع یکتاپرستی کنار گذاشت. در نتیجه توتآنخآمون و آخنآتن از صفحه تاریخ رسمی آن دوران پاک شدهاند.اگرچه این فرعون در زمان حیات شهرت چندانی نداشت، پس از مرگ خود به مشهورترین فرعون تاریخ تبدیل شد. وی این شهرت را تا حد زیادی مدیون کشف مقبرهاش در سال 1922 / 1301 است، که تنها مقبره پادشاهی دستنخورده مصر باستان است. وقتیکه باستانشناس انگلیسی، هاوارد کارتر، مقبره مخفی وی را از زیر ماسههای دره پادشاهان بیرون کشید، اتاقهای تنگ و کوچک آن سرشار از گنجینههای مصر باستان بود.کالبدشکافی مومیایینخستین کالبدشکافی بر روی مومیایی توتآنخآمون در سال 1925 / 1304، توسط کارتر و داگلاس دری از دانشگاه قاهره انجام شد. کالبدشکافی نشان میداد که جسد متعلق به مرد جوان کمسالی است که حدود 165 سانتیمتر قد دارد. بر اساس بررسی استخوانها و دندانها، دری سن وی را در زمان مرگ 18 سال تخمین زد، اما مدرکی وجود نداشت که علت مرگ وی را مشخص کند.مطالعه بعدی بر روی مومیایی در سال 1968 / 1347 انجام شد. رونالد هریسون، کالبدشناس دانشگاه لیورپول انگلستان، جسد را با استفاده از یک دستگاه اشعه ایکس قابل حمل در داخل مقبره بررسی کرد. وی همچنین یک نمونه پوست برداشت که بر اساس آن، رابرت کانلی توانست گروه خونی توتآنخآمون را تعیین کند.هریسون بیشتر علاقمند بود تا ارتباط توتآنخآمون را با یک مومیایی مرموز، مومیایی KV55 که در یک مقبره نزدیک کشف شده بود، بررسی کند. این مومیایی مشابه توتآنخآمون یک جمجمه کشیده داشت که این گمان را به وجود میآورد که آنها با هم خویشاوند هستند. کانلی دریافت که هر دو این مومیاییها گروه خونی یکسانی دارند که این نظریه را تقویت میکرد. هریسون نتیجه گرفت که این مومیایی باید اسمنخکاره باشد، پادشاهی که برای مدت کوتاهی قبل از توتآنخآمون حکمرانی کرد و احتمالا میتوانست برادر وی باشد.هریسون کشف کرد که استخوان جناغ، بخش اعظم قفسه سینه و عجیبتر از همه، قلب مومیایی که کاهنان مصری همیشه پس از مومیایی کردن آن را به بدن مومیایی باز میگرداندند، مفقود شده است. وی همچنین متوجه باریک شدن استخوان در پشت جمجه مومیایی شد که به گفته وی میتوانست به دلیل خونریزی ناشی از ضربهای باشد که به سر مومیایی خورده است. این مساله برای سالیان دراز باعث این گمانهزنی شده بود که توتآنخآمون مرگ سختی داشته و احتمالا به قتل رسیده است.کشفیات جدیددر سال 2002 / 1381، دبیرکل جدید شورای عالی آثار باستانی مصر، زاهی حواس، به این نتیجه رسید که باید برای همیشه به این گمانهزنیها پایان داده شود. وی اجازه انجام دو مطالعه مهم را بر روی مومیایی صادر کرد. ابتدا در سال 2005 / 1384، جسد توتآنخآمون به طور کامل با استفاده از اشعه ایکس سهبعدی، سیتیاسکن شد. نتایج این سیتیاسکن نشان داد که هیچ اثری از ضربه به سر مومیایی وجود ندارد. چیزی که هریسون دیده بود، به دلیل زاویه قرارگیری جسد در هنگام عکسبرداری بود. در نتیجه پرونده قتل برای همیشه مختومه شد.عکسبرداریهای جدید به یک کشف غافلگیرکننده منجر شد: یک پای شکسته که قبلا به آن توجه نشده بود. اسکلت توتآنخآمون به دلیل جابجایی بیدقت آن در سال 1925 / 1304 از چند جا شکسته بود، اما شکستگی استخوان ران پا از نوع دیگری بود. این شکستگی کهنه بود، مانند شکستگی که در زمان حیات یک شخص ایجاد میشود، در حالیکه شکستگیهای 1925 همگی تازه بودند. اثری از بهبود در شکستگی دیده نمیشد و مواد مورد استفاده در مومیایی کردن، به درون شکافهای استخوان نفوذ کرده بودند. این مساله نشان میداد که احتمالا شکستگی اندکی قبل از مرگ ایجاد شده است. نتیجهگیری نهایی این بود که توتآنخآمون در اثر عوارض ناشی از شکستگی پا فوت شده است.اما به مانند اغلب نظریهها در خصوص مرگ توتآنخآمون، این نظریه نیز عمر چندانی نداشت. در مطالعه دوم گروه تحقیقاتی عکسهای سیتیاسکن را با دقت بیشتری بررسی کردند. آنها همچنین از استخوان پای توتآنخآمون نمونههای دیانای گرفتند تا آن را با ارگانیزمهای بیماریزا مقایسه کنند. آنها همچنین به امید کشف شجرهنامه خاندان سلطنتی، نمونهها را با نمونههای دیانای 11 مومیایی دیگر مقایسه کردند.نتایج این تحقیق که در اوایل سال 2010 / 1389 منتشر شد، اهمیت استخوان شکسته پا را کمرنگ کرد. این بار، نتیجهگیری اصلی این بود که توتآنخآمون به صورت مادرزادی یک جوان رنجور، کمبنیه و ناقص بود که در اثر مالاریا فوت کرده است. نتایج سیتیاسکن نشان میداد که توتآنخآمون دارای استخوانهای معیوب در پای راست، پیچیدگی پای چپ و شکاف کام بود. بر اساس نتایج آزمایش دیانای، گروه با اطمینان نتیجه گرفت که مومیایی که هریسون به عنوان اسمنخکاره شناسایی کرده بود، پدر توتآنخآمون و در واقع آخنآتن است. مادر توتآنخآمون، خواهر آخنآتن بود؛ در نتیجه توتآنخآمون حاصل ازدواج با محارم به شمار میرفت که نواقص ژنتیکی وی را توجیه میکرد.در نهایت گروه اعلام کرد که نتایج آزمایش دیانای برای مالاریا مثبت است. در گزارش گروه این چنین ذکر شده بود: «مرگ توتآنخآمون به احتمال زیاد نتیجه بیماری مالاریا بوده که به دلیل ضعف بنیه مادرزادی وی تشدید شده بود.»حرف آخربسیاری از محققان بخشهای مختلف این گزارش را زیر سوال بردهاند. برندا بیکر از دانشگاه آریزونا، که بر روی استخوانهای باستانی مطالعه میکند، میگوید که مومیایی مرموز بیش از حد جوان است که بتواند پدر توتآنخآمون باشد. جیمز گمبل، جراح ارتوپد دانشگاه استنفورد نیز علائم پیچیدگی پا را نقد میکند. به گفته وی بیشتر این تغییرشکلها، نتیجه فرآیند مومیایی کردن هستند. همچنین کریستین تیمان و کریستین مایر از موسسه بیماریهای استوایی برنارد نوخت هامبورگ، به این نکته اشاره میکند که در عصر توتآنخآمون، یک فرد بزرگسال نسبت به بیماری مالاریا نوعی مصونیت داشته است.نتایج آزمایش دیانای بیشترین انتقادها را به دنبال داشته است. بسیاری از متخصصان دیانای باستانی در خصوص یافتهها ابراز تردید کردهاند. دو دلیل اصلی برای این شکاکیت وجود دارد. دلیل اول وضعیت دیانای است. اگرچه دیانایهای به دست آمده از ماموتها و نئاندرتالها دهها هزار سال عمر دارند، اما برای مدت طولانی در یک محیط گرم قرار نداشتهاند. یان بارنز، متخصص زیستشناسی دانشگاه لندن میگوید که در گرمای صحرای مصر، دیانای برای چندین قرن بیشتر دوام نمیآورد. نگرانی دوم نیز در خصوص ناخالصی نمونههای دیانای است. گروه از واکنش زنجیرهای پلیمری برای تقویت دیانای در نمونهها استفاده کرد، روشی که مستعد انتقال ردپای مواد جدید در نمونههای دیانای است.دورنمای پیشرفتهای بیشتر در خصوص مرگ توتآنخآمون چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد. بعضی از محققان درخواست کردهاند تا اطلاعات خام تحقیقات اخیر در اختیار آنها قرا گیرد تا بتوانند آنها را بررسی کنند. اما شخصی که باید در این خصوص تصمیمگیری کند، زاهی حواس، اعلام کرده است که نتایج مطالعات وی «حرف آخر» در خصوص مرگ توتآنخآمون است. اگر تحقیقات حواس واقعا حرف آخر باشد، به نظر می رسد که مرگ توتآنخآمون برای همیشه در پوششی از شک و تردید باقی خواهد ماند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3692]