تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن كامل] در ميان شما بود، قائم ما قيام می ‏كرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806430404




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ضرورت احيا آثار اسلامي عربستان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ضرورت احيا آثار اسلامي عربستان
گفتگو با آيت الله هاشمي رفسنجاني
اشاره
شامگاه سه شنبه 1387 5 8 شب عيد سعيد مبعث از شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي ايران مصاحبه اي از آيت الله هاشمي رفسنجاني پخش شد كه ايشان ضمن بيان مطالبي در باره حضرت رسول گرامي اسلام قرآن و خاطراتي از سفرهاي خود به كشور عربستان و بازديد از اماكن تاريخي اسلامي آن كشور بر ضرورت احيا آثار اسلامي عربستان تاكيد كردند. متن اين مصاحبه را به دليل اهميت از نظر خوانندگان گرامي ميگذرانيم .
عيد مبعث است . بزرگترين عيد عالم اسلام و مسلمين است وشادي بخش همه جانهاي آزاده و آزادي خواه اسلام در حقيقت بندهاي بندگي دنيايي را از دست و پاي همه باز كرد و به بندگي خدا فرا خواند. شما در خصوص بعثت و اين اتفاق خجسته براي ما و همه عزيزان مشتاقي كه اين برنامه را مي بينند صحبت بفرمائيد.
بسم الله الرحمن الرحيم ـ ابتدا تبريك عرض مي كنم اين عيد عظيم را كه بزرگترين عيد ديني تاريخ است . براي همه مسلمانان و بلكه بشريت . چون خيلي ها مسلمان هم نيستند ولي غير مستقيم از بركات اين عيد بهره گرفته اند . به اين دليل اين عيد اهميت دارد بعد از 500 سال پس از دوران حضرت مسيح (ع ) كه ارتباطي بين آسمان و زمين نبود و فرشتگان وحي نمي آمدند درهاي آسمان باز شد و حضرت جبرئيل (ع ) آمد و پيام خداوند را آورد و بعثت پيامبر اكرم (ص ) آغاز شد . 23 سال هم اين آمد و رفت بود و هميشه جبرئيل (ع ) براي هدايت انسانها و سعادت بشر حامل پيامهاي موثر الهي بود. علاوه بر اينكه خود پيغمبر(ص ) هم از درون با تربيت الهي به گونه اي ساخته شده بود كه دائما با الهاماتش شبيه وحي مردم را هدايت مي كرد. آخرين صحبت مهمي كه پيغمبر(ص ) فرمودند در مكه نزديك پايان دوره رسالتشان بود فرمودند : هر چه مايه سعادت بشر است من در اين 23 سال آوردم وهر چه هم مايه بدبختي انسانها است شما را از آنها نهي كردم .
البته معلوم است كه پيغمبر(ص ) وارد جزئيات زياد نشده بودند ولي كليت رسالت پيغمبر(ص ) اين سرمايه را در اختيار ماها گذاشته است . كساني كه اسلام شناس هستند تاريخ مي دانند دين شناس هستند تا حتي آنهايي كه جامعه شناسي درستي بلدند بايد بررسي كنيم واقعا چه قدرتي بود كه پيغمبر(ص ) را از يك انسان معمولي تبديل كرد به يك مرشد و رهبر و معلم همه تاريخ از آن زمان تا قيامت . هزار و چهارصد سال الان گذشته بيش از يك ميليارد و نيم مسلمان دارند عشق مي ورزند به پيغمبر(ص ) و غير مستقيم هم حتي در اديان ديگر حتي در انسانهاي ملحد اگر باشند غير مستقيم از اين آموزشها بهره مي گيرند واين دين در اين 1400 سال كهنه نشده قرآني كه پيامبر(ص ) آورده هر روز طراوتش بيشتر مي شود . واقعا بيشتر مي شود . من خودم به نوبه خودم كه 70 و چند سال عمر دارم از آن روزي كه با قرآن آشنا شده ام هر روز قرآن برايم با طراوت بيشتر مطرح است . واقعا اين طوري است . يعني هيچ وقت قرآن كهنه نمي شود.
شما خودتان سالها است تفسيري هم در خصوص قرآن داريد. در اين باره توضيح بيشتري بدهيد.
من از ابتداي طلبگي حتي در خانواده مان كه توسط پدرم با قرآن انس پيدا كردم دوره خوبي در يك زندان طولاني مدت 3 سال در زندان اوين بودم يك دوره يادداشتهايي از قرآن برداشتم به منظور ا ينكه يك فهرست كاملي از مطالب قرآن به نام كليد قرآن به وجود بياورم . كه جايش هنوز هم در كتابخانه ها خالي است . بعد كه بيرون آمدم دوستان گفتند اين يك تفسير آماده هم هست . اول تفسيرش را منتشر كردم تفسير راهنما بعد هم فرهنگ قرآن را دادند كه 20 جلدش تا به حال منتشر كرده اند كه 10 15 جلد ديگر مانده است فكر مي كنم باز از بركت قرآن است . به نام انسان جذب شده به قرآن توانسته ام از طريق قرآن پيغمبر(ص ) را بهتر بشناسم .
اين مطلبي كه فرموديد مربوط به سالهاي زندان مي شود اگر موافق باشيد يك نقبي بزنيم و دوباره برگرديم . سالهاي زندان شما خاطرات بسيار زيادي هم در كتابهايي كه از خاطرات شما چاپ شده وهم آنهايي كه چاپ نشده و بعضا شفاها اين طرف و آن طرف در حلقه هاي خصوصي تر شما عنوان كرده ايد. يك ارتباطي هم مي خواهم از بعثت پيامبر(ص ) بگيرم به زندان شما و تفسير قرآن . مي خواهم اين را عرض بكنم بعثتي كه در 1400 سال پيش انجام مي شود چه پويايي و چه حس زندگي و روح هميشه جاري در آن هست كه بعد از 1400 سال آن بعثت و كتابي كه نتيجه آن بعثت هست شما را وادار مي كند به اينكه هر دفعه نگاهش مي كنيد دريافت جديد و درك و شهود تازه اي نسبت به آن داشته باشيد. چه در زندان باشد چه در بي خوابيهاي دوره جنگ باشد چه در اوج مشغله كاري شما باشد. راز اين چيست
راز اين مسئله بر مي گردد به اينكه دين آن طوري كه قرآن مطرح مي كند درست منطبق بر فطرت بشر است : « فطره الله التي فطرالناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم » .
همه حرف همين جاست . بشر كه فطرت انسان را به اين خوبي نمي شناسد اين خداست كه فطرت ما را به خوبي مي شناسد. بنا بوده كه دين خاتم بياورد. ديني كه ديگر بعدش هم راهنمايي آسماني نمي آيد. جامع ترين مسائلي كه نياز فطرت بشر است و با اقتضاي فطرت بشر بايد در اختيار ما گذاشته شود را آورده اند و حقيقتا ما هر چه بيشتر كار مي كنيم مي بينيم با عمق قرآن هنوز فاصله زيادتري داريم . علتش هم اين است كه بنا بر اين بوده كه بعد از اين و كامل تر از اين چيزي براي هدايت بشر نمي آيد. البته بشر زندگي خودش را بر اساس علم و تجربه و تلاش تنظيم مي كند ولي اين اصول كلي راهنما است . اين راهنمايي ها چون در فطرت ما هست كهنه نخواهد شد.
يك نكته اي الان به ذهنم رسيد مي خواهم نظر شما را بدانم موقعي كه پيامبر(ص ) قرآن را بر مردم باز مي خواندند و آيات وحي را براي مردم بيان مي كردند در ابتداي كار اتهام اينكه اينها شعر است اينها ساخته ذهن خود پيامبر(ص ) است مطرح مي شد. الان قرآن را شما نگاه مي كنيد بعد از 1400 سال به عنوان يك معجزه مي بينيد كه در نهايت بلاغت در نهايت استحكام و در نهايت تصويرگري و ظرافت و پر از قصه و تمثيل و ظرائف است . مي خواهم نظر شما را به عنوان كسي كه سالهاست كه روي قرآن و مفاهيم آن كار مي كند بپرسم بر اينكه چرا قرآن به اين شيوه بيان شده به اين شيوه نازل شده قصه تمثيل خداوند در قرآن مي فرمايد هيچ ابايي ندارم از اينكه به يك پشه من مثل بزنم . چه چيزي چه ارتباطي بوده بين كلام خداوند و ذهن بشر كه اينگونه خداوند اين كلام را بر بشر نازل كرد
معمولا انبيا هميشه با معجزه شناخته مي شدند. چون كسي كه مي آيد ادعا مي كند كه من از طرف خداوند آمده ام بايد يك چيزهايي داشته باشد كه ديگران نداشته باشند و اين ادعا را همه مي توانند بكنند و كشف صحت راهكار انبيا معجزاتشان بوده است . طبعا پيامبر اسلام (ص ) هم بايد معجزات زيادي ارائه بدهد بر حسب فهم مردم . در حدي كه مردم زمان خودش و زمانهاي بعد اين معجزات را ببينند و باور كنند. البته پيغمبر معجزات محسوس براي عامه مردم داشتند در هر مقاطعي ولي كاملا از خود قرآن شنيده مي شود كه معجزه اساسي پيغمبر(ص ) و به تعبير خود ايشان « معجزه خالده » قرآن است . آن موقع اعرابي كه مخاطب بودند از الفاظ قرآن از آهنگ قرآن از بلاغت و فصاحت قرآن بيشتر مسرور مي شدند ولي كساني كه عالم بودند مي رفتند به محتوي و نكته جالب تر اين است كه پيغمبر(ص ) كه اين معجزه را مي آورد خود ايشان سابقه شاهكارهاي ادبي يا علمي يا شعري هيچي نداشتند حتي خيلي روشن است از خود قرآن كه پيغمبر(ص ) سواد نوشتن و خواندن را در شروع بعثت نداشته اند البته ويژگيهاي ديگري داشتند كه همه مديون پيغمبر(ص ) بودند. امانتشان بود راستي شان بود صداقت و اخلاق بسيار خوبي كه داشتند يا فاميلي داشتند كه از زمان حضرت ابراهيم (ع ) تا آن زمان همه رشته فاميل شناخته شده بودند و فاميل پر افتخاري بودند اجداد پيامبر(ص ) . زندگي 40 ساله پيغمبر(ص ) هم هيچ كس را آزرده نكرده بود با اينكه ايشان يك شخصيت مبرز نامدار يا سرمايه دار يا تيول دار يا قدرت مادي داشته باشد يا يك آثار ادبي علمي ارائه بكند نبودند به نظرم از چنين انساني آمدن چنين كتابي معجزه است . حالا آن نكاتي كه شما اشاره كرديد تهمت مي زدند خوب مخالفان مشركان و هر كس كه مخالف بود بايد فكري مي كرد در برابر تاثير قرآن . بعضي ها مي گفتند سحر است . چون در زمان پيغمبر سحر هم بود. بعضي ها مي گفتند پيغمبر معلم دارد. خود قرآن مي فرمايد معلمي كه اينها اشاره مي كنند عجمي است . يعني قرآن عربي است نمي شود يك انسان عجم يك چنين اثر عربي بياورد. بعضي ها مي گفتند از اسطوره هاي قديم و در ارتباطي كه با كاهن ها وامثال آنها دارد داشته و از آنها چيز ياد گرفته و آنها را دارد براي ما تكرار مي كند. حرفهاي قرآن همه گذشته ها و شيوه هايي را كه مرسوم شده بود را نفي مي كرد. گاهي مي گفتند شعر است . البته شعر به آن شعر مرسومي كه در عربستان بود نمي خورد. قرآن قافيه خوب دارد موزون است ذائقه شعري انسان را تحريك مي كند وقتي انسان آيات قرآن را مي خواند ذائقه شعري اش تحريك مي شود. منتهي اتهام شعر به قرآن نمي چسبيد. عمده مسئله همين است كه اين قرآن كلام خدا است وبا فطرت انسان تطبيق مي كند و خداوند اين الفاظ را خلق كرده است . اين تفكري كه گاهي پيدا مي شود كه مي گويند الفاظ را خداوند خلق نكرده بلكه معاني را القا كرده به پيغمبر(ص ) الفاظ را پيامبر خلق كرده با خود قرآن ناسازگار است . قرآن مي فرمايد با همين الفاظ پيغمبر(ص ) دريافت مي كرد و حتي از قرآن استفاده مي شود كه پيغمبر(ص ) گاهي نگران بود كه فراموش كند كلمه اي را عجله مي كرد به زبان مي آورد تكرار مي كرد در حين دريافت وحي و خداوند در همين قرآن مي فرمايد تو اين كار را نكن ما خودمان كمك مي كنيم كه شما فراموش نكنيد باز از آيات خود قرآن مي فهميم كه خداوند براي پيغمبر(ص ) به مسلمانها تضمين كرده كه قرآن را من حفظ مي كنم هيچ كس نمي تواند اين قرآن را تحريف بكند : « انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون » .
خيلي تاكيد شده است . بعد آيه ديگر همين را تفسير مي كند. نه از عقب نه از جلو نه از يمين نه از شمال تحريف به اين قرآن راه نخواهد داشت و اين متن مانده است . يكي از كارهاي زشتي كه بعضي ها مي كنند بحث تحريف قرآن را مي كنند. نمي فهمند چه ضربه اي مي زنند به اصالت اين سند. مي خواهند مسئله اي را و اختلافي را با فرقه هاي ديگر دارند مي خواهند يك جوري درست كنند اين جور حرف مي زنند. معتبرترين سند مانده از تاريخهاي قديم براي ما همين قرآن است .
به خلق و خوي پيامبر اشاره گرديد در خود قرآن جاهاي مختلف و آيات مختلف اشاره به خلق و خوي پيامبر(ص ) شده است « انك لعلي خلق عظيم » الي آخر. خود حضرت پيامبر اكرم (ص ) فرموده اند : « اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق » . اين يك وزنه اي را ايجاد مي كند و يك مركز توجهي را در بعثت پيامبر(ص ) با توجه به سابقه اي كه حضرتشان داشتند در مكه و دليلي كه از بعثت خودشان مي آورند و تصريح قرآن اين جايگاه را براي ما جايگاه ويژه اي مي كند. خلق و خوي پيامبر(ص ) چي بوده كه هنوز كه هنوز است ما از خلق محمدي (ص ) وقتي ياد مي كنيم در سويداي دلمان چيزي را حس مي كنيم كه نمي توانيم وصف بكنيم .
رمز اين خلق عجيب پيغمبر(ص ) را در چند چيز بايد جستجو بكنيم . اول در وجود خود ايشان . خداوند خواسته بود و اين جوري بار آمده بودند كه نسبت به مردم بسيار رئوف بودند. اين را هم ما از قرآن مي فهميم . براي اينكه محكم تر حرف بزنيم از قرآن مي گوئيم . سند داريم خداوند مي فرمايد كه ما انساني را مبعوث كرديم كه براي شما رئوف است « حريص عليكم » بيش از خودتان به سعادت و خوشي و خوبي شما حرص دارد « بالمومنين رئوف رحيم » قلب رئوف و مهرباني دارد. طبعا هر كسي كه دوست بدارد ديگران را در همان حدي كه دوست مي دارد رفتارش با آنها رفتار خوب مي شود. رفتار قابل تحسين مي شود. انسان با فرزند خودش معلوم است چه كار مي كند. قابل مقايسه نيست . با اين روحيه پيغمبر(ص ) همه ناملايماتي كه برايشان مي آمد آن ناملايمات برايشان قابل حل بود. آن چيزي كه ايشان را راضي مي كرد اين بود كه مي ديد كسي را هدايت كرده يا مشكل كسي را حل كرده و بالاخره در مورد ديگران صبر و تحمل داشته تا بتواند آنها را جذب كند و هدايت كند. تعبيرات ديگري در قرآن مي بينيد. مثلا طه ما انزلنا عليك القرآن لتشفي ـ ما نخواستيم شما به خاطر اينكه قرآن را اجرايي بكنيد اين همه زحمت بكشيد. ما به شما مسئوليت تذكر داديم ولي شما داريد خودتان را به زحمت مي اندازيد گاهي تعبير بيشتري دارد و مي فرمايد : تو داري جان خودت را از دست مي دهي با اين التهابي كه داري براي خوبي مردم . پس ببينيد اين در ذات خود پيغمبر(ص ) بوده . در تعليمات قرآن هم پيغمبر(ص ) تحت تاثير بوده . يا مي گرفته يا آموزش مي داده . تنظيم مي كرده . با اين تنظيمات قرآن هم آن جوري كه پيغمبر(ص ) مي فهمند كه ما نمي فهميم . بنابر اين همه اينها براي اين بوده كه آن صفت عالي انساني كه حسن خلق است به گونه اي باشد كه خداوند اين جوري تعريف كند كه « انك لعلي خلق عظيم » . يكي از معجرات خود پيامبر(ص ) خود همين خلقش بوده است . افرادي مي آمدند عصباني بودند بت پرست بودند به بتهايشان اهانت مي شد با خشم مي آمدند خدمت پيغمبر(ص ). در مقابل خشونتي كه نسبت به پيغمبر(ص ) مي كردند محبت مي ديدند كافي بود و ديندار بر مي گشتند. مجذوب مي شدند. خلق پيامبر(ص ) مثال زدني براي همه است .
يكي از دلايل جاذبه حضرت رسول (ص ) همين خلق خوش بوده است . در ضرب المثل هاي خودمان داريم كه مي گويند مردم به روي باز مي آيند خانه مان نه به در باز. لازمه نبوت و دعوت همين خلق خوش است .

بله . يكي از شروط همين است . قرآن مي فرمايد : « فمارحمه من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب الانفضوا من حولك » اين آيه مربوط به جنگ احد است . در جنگ احد پيغمبر(ص ) حق داشتند عصباني بشوند چون جنگ فتح شده اي را به خاطر تخلف جمعي كه مي خواستند زودتر به غنائم برسند سنگر و تنگه را خالي كردند و آمدند خراب كردند و مسلمان ها آن همه هم شهيد دادند. براي پيغمبر(ص ) اين ماجرا خيلي سنگين بود. ولي حالا جالب بود كه خداوند با ابراز تحسين مي گويد با رحمت خداوند درحال نرمشي با اينها قرار گرفته . همين ها كه تخلف كردند. حالا ببخشيد. تعليمات قرآن با همه اين موضوع كه خلق پيغمبر(ص ) عظيم بوده باز بعضي جاها به داد پيغمبر(ص ) مي رسد. به طور طبيعي يك فرمانده جنگ در آن شرايط بايد از جا در برود. شما مي دانيد حضرت موسي (ع ) وقتي از كوه طور بر مي گردد و مي بيند بني اسرائيل منحرف شده اند و گوساله پرست شده اند عصباني مي شود و آن برخورد شديد را با برادرش هارون مي كند. هارون نبي بوده . اما موسي با او برخورد مي كند و مي گويد تو خوب بني اسرائيل را هدايت نكردي . حتي ريش برادرش را مي گيرد و مي كشد. الواحي را كه برايش آورده بود از خشم به زمين مي اندازد. اينها را قرآن مي فرمايد. موسي مي بيند همه زحماتش برباد رفته . او مي بيند كه مردم را ازدست فرعون نجات داده و خداپرستشان كرده و آورده صحراي سينا يك دفعه رفته اند دنبال گوساله .
آيا پيامبر(ص ) غير از مواردي كه مثلا در مقابل مشركين يا كفار شده بودجاي ديگري عصباني بشوند. شما در مطالعاتي كه كرده ايد.
چيزي در نظرتان هست
مشخصا الان مورد خاصي در ذهنم نيست .
البته مواردي بوده كه پيامبر(ص ) مصلحت مي ديده كه قيافه خشم آلودي نشان بدهد.
يك جاهايي هم بايد به جاي خنده اخم كرد براي تاديب طرف . از اين موارد در زندگي پيغمبر هست .
گفت : نرمي زحد مبركه چو دندان مار ريخت ـ هر طفل ني سوار كند تازيانه اش .
به هر حال پيغمبر(ص ) با حساب و اخلاق خوش برخورد مي كردند و آن جايي هم كه لازم بود چهره شان را جور ديگر نشان بدهند مي دادند اما آن خلاف اخلاق نبود به خاطر خشم گرفتن براي طرف مقابل نبود. حالت مسئله ايجاب مي كرد كه چنين چهره اي از خودشان نشان بدهند.
شما اخيرامشرف شده بوديد به زيارت خانه خدا و حرم پيامبر(ص ).
شما غار حرا هم مشرف شديد و مسير صعب العبور را پياده رفته بوديد بالا. از غار حرا براي ما بگوئيد.
بارها غار حرا رفته ام . انسان كه مكه مي رود يكي از جاهايي را كه دوست دارد
ببيند غار حراست . جايي كه پيامبر(ص ) عبادت مي كردند. جايي است كه مشرف بر مكه هم هست . آدم آنجا مي بيند افراد ضعيف و مريض هم خرده خرده و پله پله دارند خودشان را مي رسانند. آنجايي كه آدم به معشوق مي خواهد برسد ديگر از خار مغيلان خيلي پرهيز نمي كند. رفتن به غار حرا خستگي نمي آورد. انسان اين راه را با عشق بالا مي رود. لحظاتي است كه آدم ياد مي آورد منظره نزول اولين آيات آسماني بر پيغمبر را « اقرا باسم ربك الذي خلق » اصلا آدم يك جاي ديگري مي رود.
وصفش هم باعث حلاوت و شيريني است .
عربها مي گويند يدرك ولايوصف . غار حرا اينجوري است .
اين سفر براي خود شما تازگي و حلاوت داشته و براي ما هم شيرين بود. اولين بار بود كه نام فدك با تصوير براي ما گره خورد. شايد ذهنيتي كه در خصوص فدك داشتيم حالا ديگر عينيت پيدا كرده بود و تصاويرش را مي ديديم . از فدك براي ما بگوئيد.
من سالهاست به خاطر تاثيري كه از ميراث فرهنگي اسلامي و صدر اسلام درسازندگي انسانها مي شناسم هميشه در فكر بودم كه بايد نقبي بزنيم به عربستان از مكه و مدينه كه معمولا همه مي رويم به جاهايي كه متاسفانه از دسترس بيرون رفته . خيلي چيزها هست . يكي از آثار بد تفكر وهابي ها و سلفي ها كه آنها خودشان را توحيدي مي دانند فكر مي كنند توجه به گذشته و قبور و آثار قديم اينها انسان را از خدا دور مي كند. اشتباه مي كنند. چون خود قرآن از ما مكرر خواسته بگرديد در زمين آثار گذشتگان را ببينيد و عبرت بگيريد. اين ميدان آموزش قرآن است و حتي آثار تاريخي را اسم مي برد. مثلا بعضي از مناطقي كه اقوام گذشته بوده اند و رفته اند و آثارشان مانده . قرآن مي فرمايد شما داريد مي بينيد اينها را. خوب اين تفكر براي من يك تفكر اصيلي بود.
وقتي كه با مسئولان عربستان آشنا شديم من جزو اهدافم بود كه كم كم اين مانعي كه وهابي ها آنجا ايجاد كرده اند بخصوص بر سر آثاري كه از پيغمبر(ص ) و ائمه و بزرگان صحابه در صدر اسلام مانده اينها را كم كم بشناسيم و معرفي كنيم . يك بار ملك عبدالله كه آن موقع امير عبدالله بود در تهران بود. جلسه اي بود علماي ديني هم همراهش بودند. بحثهاي قرآني مي كردند. نمونه هايي كه قرآن اشاره مي كند در خاك خود عربستان اطراف مكه ومدينه هست و قرآن مثال مي زند را برايشان گفتم . گفتم چرا نمي گذاريد اينها را ما بيائيم ببينيم و خودتان چرا نمي بينيد چرا معرفي نمي كنيد كم كم اين در را باز كردم . از آن وقتي كه ديگر روابطمان روابط كم مشكل شد من هر سفري كه رفتم آنجا از آنجا خواهش كردم كه بگذاريد ما يك جاهاي كشف نشده امروزي را برويم پيدا كنيم . اينها با كليت موافقت مي كردند ولي از علماي تندروي وهابي مي ترسند. چون آنها عكس العمل نشان مي دهند. حرام مي دانند سخت هم هست براي سران عربستان كه با علماي خودشان بر سر اين مسائل درگير شوند. به هرحال قانعشان كردند. آنها هم روي دوستي و مهمان نوازي گاهي خواسته هاي من را رد نمي كردند. اولين چيزي كه از آنها خواستيم گفتم برويم خيبر را ببينيم و بعد فدك را ببينيم . آنها اصلا فدك را نمي شناختند. خيبر را مي شناختند. چون جنگ خيبر معروف است .

ما را خيبر بردند. ديدني است . قلعه بزرگي كه حضرت علي (ع ) با هرمرهب جنگيد و فتح كرد و همان كمر قدرت يهود را كه تقريبا وارد جنگ با پيغمبر شده بودند شكست . چشمه هايي كه حضرت علي (ع ) در آورده بودند را ديديم . اكثر چشمه هاي قديم خشك شده بود. چشمه اي مانده بود و به نام چشمه علي (ع ) معروف است . ما را بردند سر چشمه علي (ع ) يك ماهي هاي كوچكي در چشمه بود. البته طبيعت خيبر هنوز مانده است . چشمه در عمق دره بود. آنجا چيز جالبي كه براي من اتفاق افتاد در شهرداري خيبر ميزبانان ما آمدند داستان فتح خيبر را شهردار آنجا براي ما خواند. ما كه خودمان معلم اين چيزها هستيم تحت تاثير آنها قرار گرفتيم . چگونه در آخرين لحظه علم را به دست علي ابن ابيطالب داد. خيلي صحبتهاي شهردار خيبر براي ما شيرين بود.
آنجا ما گفتيم مي خواهيم برويم فدك . گفتند فدك تا اينجا 80 90 كيلومتر راه دارد . راهش هم ماشين رو نيست . با اين ماشين هايي كه همراه ماست ما نمي توانيم برويم . با جيپ مي توانيم برويم و آن هم خيلي طولاني است . آن سفر را منصرف شديم . ديگر هم فرصت نكرديم تا اين سفر پيش آمد. ما هم عهد قديمي را به ياد آورديم و گفتيم ما ميخواهيم برويم فدك . آنها هم با روي باز پذيرفتند. ما را بردند به فدك . ولي همه نمي دانستند فدك چيست و كجاست . اصلا من دنبال چي هستم . حتي آقاي العمري كه از علماي بزرگ شيعه است و همان جا بزرگ شده و الان نزديك 100 سال عمر دارد مي گفت : اگر شما فدك برويد چيزي نمي بينيد . آنها هم نتوانسته بودند تا بحال بروند. من گفتم بالاخره ما مي رويم . قرار گذاشتيم و رفتيم . اولين لحظه اي كه منطقه فدك وارد شديم يك چيزي مثل هديه آسماني ديديم . تابلويي ديديم نوشته بود « الحائط ترحب بكم » زيرش هم كلمه « فدك » را درشت نوشته بود. ما ديديم كه چطور مي گويند فدك را نمي شناسيم . از آن لحظه ديگر بحث من با وزير همراه و كساني كه با ما در ماشين بودند درباره فدك عوض شد و درباره فدك خيلي حرف زديم . شهر حائط را ديديم . گشت زديم كنار شهر. حائط شهر قديمي است كه آن فدك است . و فدك مانده است . در تصويرها مي بينيد كه چگونه شهري بوده . شهري است كه از داخل يك رودخانه كه دو طرفش به ارتفاع مي رود شروع مي شود و اطراف همين جوري پله پله ساختمان است كه ساختمانها نوعا از سنگهاي آذري و آتشفشاني است . ديوارها ساخته شده اند از 3 تا ديوار عبور كرديم . اينها باروهاي شهر بودند. برج هايي بودند كه خراب شده بودند. آن نقطه مركزي رودخانه كه رفتيم ديديم مسئولان شهر آنجا منتظر ماهستند. استقبال كردند و ما خواستيم سئوال شروع كنيم كه ديديم آنها آماده جواب هستند. پيرمرد خوش اخلاقي به نام آقاي عبدالرحمن آل جابر از طايفه آل جابر بود . مي گفت ما قبلا از 150 سال پيش طائفه جابري حاكم اين منطقه بودند ولي سعودي ها كه آمدند از ما گرفتند وحال حاكم نيستيم ولي هستيم اينجا. پيرمرد توضيح داد. همان جا كه ايستاده بود مي گفت : هذا وادي فاطمه . اصلا من پرواز كردم . اولين بار نام فاطمه را از زبان اينها شنيديم . بعد يك نخلستاني بود كه قسمتي از آن خيلي سر سبز و در جوار رودخانه بود و يك قسمتي هم داشت نخل هايش از بين مي رفت و داشت خشك مي شد. گفت : هذا بستان فاطمه . و بعد كنارمان يك ساختمان نسبتا جالبي بود گفت : هذا مسجد فاطمه و از دور هم چشمه هايي را نشان داد و گفت : هذه عيون فاطمه . واقعا هر چه مي خواستيم به دست آورده بوديم . شروع كردم سئوالات زيادي از اين پيرمرد كردم . اين مسجد كي ساخته شده بود گفت : اين مسجد در زمان حضرت فاطمه (س ) ساخته شده است . گفتم : مگر حضرت فاطمه (س ) اينجا بوده است حالا من تاريخ را مي دانستم اما مي خواستم ببينم آنها چه مي گويند. گفت : نه حضرت فاطمه (س ) بعد از جنگ خيبر مردم فدك رفتند آنجا با پيغمبر صلح كردند و چون با جنگ فدك فتح شد فدك در اختيار پيغمبر(ص ) بود. غنيمت نبود كه به رزمندگان بدهند. پيغمبر(ص ) هم به دستور خداوند اين را در اختيار حضرت فاطمه (س ) گذاشت و حضرت فاطمه (س ) از سال هفتم تا آخر عمر پيامبر(ص ) آنجا را اداره مي كردند و از محصولاتش هزينه فقراي مدينه و بخصوص بني هاشم را مي پرداختند. آخرين چشمه اي كه در فدك آب داشت يك قدري از خزه ها رويش را گرفته بود. ديديم آب دارد آنجا حركت مي كند. رفتم قدري آب بخورم . نمي گذاشتند. يك مشتي از آب خوردم . طراوتش مرا گرفت . برايم خيلي لذت بخش بود.
من در سفر قبلي با آقاي امير مقرم برادر كوچك ملك عبدالله كه در مدينه آن موقع امير بود سر ميز شام از او پرسيدم و گفتم چرا آثار تاريخي را در معرض ديد عموم نمي گذاريد. گفت : ما اخيرا تصميم گرفته ايم آثار تاريخي و فرهنگي اسلامي را احيا كنيم و مسلمانها بيايند ببينند . در مدينه هزار اثر ارزشمند شناسايي شده است . در خود مدينه و اطراف مدينه . در كل مملكت عربستان 5 هزار اثر تاريخي اسلامي شناسنامه دار شده اند.
من چند جا در اين مدت كه به مكه و مدينه سفر كرده ام ديده ام . يكي از اين جاهايي كه رفته ام همين در راه فرودگاه مدينه روستايي است به نام عريس . بيرون جاده است . آنجا چون علي ابن ابراهيم عريسي آنجا هست و مسجدي به نام او بوده ما رفتيم آنجا. در تاريخ هم خوانده بودم . چند نفر از ائمه ما در آن روستا زندگي مي كردند. امام رضا(ع ) را وقتي مي خواستند به خراسان بياورند از اين خانه حركت دادند. نخلستانهاي خيلي زيبايي هم داشت . رفتيم در نخلستانها گفتند اين نخلستانها همه الان مال شيعيان است .
از همان زماني كه ائمه بوده اند آنجا مزرعه و نخلستان بوده و هم اكنون مانده است . در آنجا معلمي بود شيعه بود و باغ خرمايي داشت . ما رفتيم باغ اين معلم شيعه و او وضع شيعيان منطقه را براي ما شرح داد. اين يك جا بود. يكي از جاهايي كه ديدني است . مدائن صالح است . من اينها را خوانده بودم . مدائن صالح را و آثاري كه در كوهها و خانه هايي كه تراشيده بودند. آن موقع پيغمبر(ص ) به مسلمانها مي گفت كه در قرآن هست و شما داريد مي بينيد خانه هايي كه در كوه تراشيده اند و بعد بلا آمده . يك استاني است به نام العلا كه مدائن صالح بالاي العلا است . من خواهش كردم از مقامات عربستان كه ما را ببرند آنجا. يك ميهماني عشيره اي ترتيب دادند. يكي از كارهاي خوب عربها اين است كه ميهمانهاي صميمي را مي برند بيابان و زير چادر پذيرايي مي كنند . با هواپيماهاي 330 كه در زمين خاكي هم مي نشيند ما را بردند آنجا رفتيم آنجا واقعا ديدني است . كوههاي بلند متعلق به چندين هزار سال پيش . مردم خانه تراشيده اند. خانه راهرو دارد سالن دارد اتاق دارد . گاهي من مي ديدم كه 40 متر ارتفاع خانه ها است . گفتم با چه ابزاري اين بالاها را تراشيده اند . قوم عادو ثمود و صالح كه در قرآن همه اينها هستند. رفتيم آن خانه ها را ديديم . واقعا ديدني و عبرت آموز است .
بعد از من آن نقطه شد يك نقطه توريستي . يكي از جاهايي كه باز به خواهش من آنها موافقت كردند ما برويم ينبع بود. ينبع هم چيزي شبيه همين خيبر و فدك يك منطقه زراعي بوده زمان پيغمبر دست يهودي ها بوده . فتح شده تقسيم شده بين رزمندگان . آن موقع الان و بعد از 1400 سال كه من رفتم ديدم جاهايي به نام امام حسن امام حسين حضرت علي چاه حضرت علي بود منطقه اي به نام منطقه شرفا بود. چون طائفه قريش جزو شرفا آن زمان بودند محله اي به نام شرفا بود. حقيقتا خيلي آثار ديدني در عربستان است . ما آنچه در تاريخ وقتي مي خوانديم ديديم . بدر را ديديم . معمولا زوار را نمي برند. منطقه جنگي بدر را ديديم . مقبره شهداي بدر را ديديم . خيلي ديدني است . معجراتي كه آنجا اتفاق افتاده . ملائكه اي كه نازل شده اند. و آن مركز فرماندهي پيغمبر(ص ) چاهي كه براي آب بوده . يكي از جاهاي واقعا ديدني بود. آبار علي (ع ) را در بيرون مدينه ديديم . البته آن خادمي كه آمد و به ما توضيح مي داد وقتي ما را شناخت كه ايراني هستيم مي خواست بگويد متعلق به حضرت علي (ع ) نبوده و متعلق به يك علي ديگري بوده .
از مهم ترين نقاطي كه مورد علاقه ما و همه شماها است بقيع است . بقيع مملو از شخصيت هاي بزرگ صدر اسلام منجمله چندامام شيعه و احتمالا حضرت زهرا(س ) ـ شايد ـ آنجا هستند. نمي گذاشتند كسي داخل بقيع برود. وهابي ها حرام مي دانند. زنهارا اجازه نمي دادند بقيع بروند. من يكي از كارهايم اين بود كه اين سد را بشكنم .
وقتي خودم مي روم با اجازه مقامات عربستان مي روم و همه زوار بخصوص زنها را هم همراه مي برم . هر بار رفته ام به همه اجازه داده اند كه زيارت بيائيد. مذاكراتي با مقامات عربستان كرده ام . استدلال كردم و گفتم : شما نمي توانيد تابع افكار خشك يك عده مقدس خشك كه هيچ ارزشي براي ميراث فرهنگي اسلامي قائل نيستند كشورتان را ضعيف كنيد. دنيا براي آثار اسلامي منطقه عربستان ارزش قائل است . شما در عربستان بيشتر از همه دنيا ميراث ارزشمند داريد. همه دنيا عاشق هستند كه بيايند اين ميراث را ببينند. اينها را احيا كنيد. بگذاريد مردم دنيا مخصوصا شيعه ها بيايند و از نزديك با ميراث اسلامي آشنا شوند. شما اگر بياييد و اين كار را بكنيد و بقيع را براي آنها آزاد كنيد و اين آثار را نشان دهيد صدها ميليون شيعه و دوستداران اهل بيت را محب خودتان مي كنيد. شما چرا اين سرمايه را استفاده نمي كنيد چرا مردم دنيا را از دست خودتان عصباني مي كنيد اين چه سياستي است مملكت داري اين نيست .
ايشان منطق من را پذيرفت . مشكلاتش را گفت . فكر مي كنم باب گفتگوي ما ان شاالله اگر خداوند اين توفيق را بدهد يك روزي برسيم به اين كه همه آثار متروكه در اختيار مسلمانان سراسر جهان قرار بگيرد.
خيلي ممنون حاج آقا. يك دعا براي ما بكنيد.
دعايي كه همه بايد بكنيم و خداوند خواسته اين طور دعا كنيم وقتي كه مكه را انجام داديم خداوند مي فرمايد اگر مي خواهيد دعا كنيد بگوييد :
ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه و قنا عذاب النار
هم دنيايمان را خوب كن و هم آخرتمان را خوب كن و هم ما را از آتش جهنم مصون بدار.
من خودم به نوبه خودم كه 70 و چند سال عمر دارم از آن روزي كه با قرآن آشنا شده ام هر روز قرآن برايم با طراوت بيشتر مطرح است
به نام انسان جذب شده به قرآن توانسته ام از طريق قرآن پيغمبر(ص ) را بهتر بشناسم
بارها غار حرا رفته ام . انسان كه مكه مي رود يكي از جاهايي را كه دوست دارد ببيند غار حرا است . جايي كه پيامبر(ص ) عبادت مي كردند. جايي است كه مشرف بر مكه هم هست
من سالهاست به خاطر تاثيري كه از ميراث فرهنگي اسلامي و صدر اسلام در سازندگي انسانها مي شناسم هميشه در فكر بودم كه بايد نقبي بزنيم به عربستان به مكه و مدينه
يكي از آثار بدتفكر وهابي ها و سلفي ها اين است كه آنها فكر مي كنند توجه به گذشته و قبور و آثار قديم اينها انسان را از خدا دور مي كند. اشتباه مي كنند چون خود قرآن از ما مكرر خواسته بگرديد در زمين آثار گذشتگان را ببينيد و عبرت بگيريد. اين ميدان آموزش قرآن است و حتي آثار تاريخي را اسم مي برد
زيرنويس عكس ها :
قلعه خيبر ـ عكس مربوط است به خرداد 1387
فدك ـ عكس مربوط است به خرداد 1387
 شنبه 19 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن