واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: احمد آرام: انتخاب بعضي كتابها در جايزههاي ادبي، خودويراني بود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
احمد آرام گفت: با انتخاب بعضي از كتابها در جايزههاي ادبي، به خودويراني رسيديم و با پسراندن بعضي از آثار بسيار خوب به سايهها، حق آنها را ضايع كرديم.
اين داستاننويس در گفتوگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ارزيابي ادبيات داستاني ايران در دههي 80، عنوان كرد: دههي 80 دههي دشواري است؛ دشوار از اين نظر كه نويسنده در رويارويي با مسائل عمدهي جامعه، گاه دست و پايش را گم ميكند و نميداند از كدام زاويه وارد آن اتمسفر ميشود كه لحظه به لحظه در حال تكثير و بازآفريني خود است. همينكه ميخواهي شبيه آن رويداد شوي، يك اتفاق ديگر چهرهي جامعه را دگرگون ميكند و اين رخداد ناگزير آنقدر ادامه مييابد كه ناگاه درمييابي در يك لابيرنت تاريك، سردرگم و غافلگير شدهاي. به صفحات حوادث روزنامهها نظري بياندازيد، درخواهيد يافت كه ترفندهاي بزهكاري، روز بهروز، مدرنتر ميشوند، و در اين روند مشمئزكننده، خشونت به نحو مرگباري شانه به شانهاش حركت ميكند. اين خودكشيها و دگركشيهاي بيرحمانهاي كه در لايههاي مختلف جامعه، به شهادت صفحات حوادث دارد رخ ميدهد، به طريقي به بدنهي همين جامعه ضربه ميزند و اثر خودش را ميگذارد، و همهي اينها ناشي از مناسبت بد اجتماعي است كه طبقهي فرودست در ميانهي آن گير افتاده است؛ حالا به هر طريقي كه ميخواهي قضاوت كن، واقعيت همين است.
آرام يادآورشد: حالا ما بياييم و به عنوان نويسنده، با يك ارزيابي درست و سالم، به اين موضوع فكر كنيم، كه آيا مجال آن را داريم تا اين همه مصائب اجتماعي را از تمام زوايا مشاهده كنيم؛ آن هم مصائبي كه مدام در حال دگرديسي است. اينها موضوعاتي است كه ذهن نويسنده را درگير كرده است. بعضيها به درستي وارد ميشوند تا اين مشكلات را لمس كنند، بعضيهاي ديگر دوست ندارند خودشان را آلودهي چنين مسائلي كنند، به ناچار دور ميزنند تا سر از جاهاي ديگر درآورند و آثاري بيخطر عرضه كنند. با توجه به اين مسأله، به چند نظرگاه مختلف ادبي ميرسيم. ميدانيم كه رويكردهاي مختلف، ادبيات متفاوتي را رقم ميزند. مجالي نيست كه بگوييم آنهايي كه درست وارد شدهاند، چه كردهاند، يا آنهايي كه از راههاي ميانبر سود بردهاند، به كدام گونهي ادبي دست يافتهاند؛ معهذا باور داريم كه هر دههاي به شكلي بر بدنهي آثار ادبي و هنري تأثير گذاشته است.
نويسندهي «آنها چه كساني بودند؟» در ادامه خاطرنشان كرد: دههي 80 مرگانديشي را در گونهاي از ادبيات معاصر توسعه داده است.
او همچنين دربارهي فرمگرايي در داستانهاي اين دهه متذكر شد: ببينيد ما چه بخواهيم، چه نخواهيم، محصول همان دوراني هستيم كه در آن زندگي كردهايم و داريم ميكنيم. جامعه چيزهايي به ما ميدهد كه ما پيش از آن، به شكلي غريزي آن را حس يا تجربه كردهايم. پس خودمان را آماده ميكنيم تا با جريانها و دردهايش همسو شويم. تأثير اين دردها بر روحيهي هر آدمي تفاوت خواهد داشت؛ چرا؛ چون هر كس با روحيه و فرهنگ خود قصد آن را دارد تا ديدگاهش را تعميم بخشد و از سويي، تا آنجايي كه توانايياش به او اجاز ميدهد، رازوارگي آن درد را در ژانر مورد علاقهاش به كار ميگيرد. حتا زمان و مكان، در خلق هر اثر، شما را متأثر خواهد كرد. همانطور كه پيش از اين اشاره كردم، هر ديدگاهي، با ژانر خاص خود، مجبور است درونياتش را بيرون بريزد و آن را به نمايش بگذارد.
او در ادامه تصريح كرد: اينكه آيا فرمگرايي افراطي استمرار خواهد داشت يا نه، من نميدانم؛ درواقع آثاري را كه گرايش افراطي نسبت به اين ژانر داشتهاند، مطالعه نكردهام. اما اجازه دهيد اين را بگويم كه جامعه در حال گذار است و مدام دستخوش تغييرات دورني و بيروني است. از اين حرفها كه بگذاريم، جهان اندك اندك دارد يك رقم ديگر ميشود؛ همانطور كه كلاسيكها نميدانستند يك روز رمانتيكها سر و كلهشان پيدا ميشود و به حسابشان ميرسند؛ براي اينكه در آن برههي زماني، رمانتيكها خواهان پويايي و بالندگي فرهنگ، ادب و هنر بودند؛ پس چيزي قابل پيشبيني نيست. تازه هر سبكي كه پديد ميآمد، اولين وظيفهاش برداشتن سبك پيشين از سر راه خود است؛ زيرا سبك جديد ميخواهد حرفهاي تازهتري بزند؛ اين جزو قوانين جامعهي باز است؛ پس نميتوان با قاطعيت گفت در آينده چه پيش خواهد آمد؛ زيرا آينده در اختيار قدرتهايي است كه مبهم و دور از دسترساند.
اين نويسندهي جنوبي افزود: و اينكه ميگوييد آيا استمرار فرمگرايي در داستاننويسي به تعادل رسيده است، بايد بگويم يكي از عيبهاي بزرگ ما اين است كه نميدانيم تعادل چيست. اگر ميدانستيم، آنقدر عجول نبوديم كه پيش از، از سرگذراندن مدرنيسم، اداي پستمدرنيستها را دربياوريم؛ ژانري كه اين روزها در اروپا و غرب دربارهاش حرفي نميزنند؛ چون هم در سياست و هم در هنر و ادب، روزگار خود را پشت سر گذاشته، و ديگر در جوامع پيشرفته كاركردي ندارد؛ مگر آنكه بخواهد خودش را تكرار كند، و ميدانيد كه تكرار هيچگاه چنگي به دل نخواهد زد. در نتيجه به دليل نشناختن جامعه و بهكارگيري زباني كه فراتر از مرزهايمان پيش نميرود، همهچيز ميشود ادا درآوردن؛ به خاطر همين است كه در هيچچيز تعادل نداريم؛ نه در اين گونهي داستاني و نه در زباني كه قرار است هويت ما باشد.
آرام در ادمه دربارهي داستاننويسي اين دهه و درگيريهايش نيز گفت: ما بايد به تناسب مكاني كه در آن زندگي ميكنيم، «بحران» را تعريف كنيم. هر مكاني، هر جامعهاي، هر استاني، هر شهرستاني و هر روستايي، بحران خاص خود را دارد. ما آلودهي يكسري تصميماتي هستيم كه ناگهان روي سرمان خراب ميشود و مجبوريم تابع آن باشيم. تمام آنچيزهايي كه پيش از اين گفتيم، به نوعي مربوط به بحران است؛ از بحران جهاني در امر قهر طبيعت گرفته تا بحران مواد غذايي و گرم شدن كرهي زمين و هزاران مشكلاتي كه از اين پس گريبانگيرمان را خواهد گرفت. اما اينها مسائلي كلي است كه امكان وجود آمدنش در جايجاي اين كرهي خاكي ميرود و اجتنابناپذير است؛ وليكن بحراني كه خطرساز است و در زمينهي فرهنگ و ادب و هنر ميتواند مخرب باشد، هم به خود ما مربوط ميشود، هم به ديگران.
او مميزي را به عنوان يكي از مشكلات صنعت نشر برشمرد و افزود: در اين دهه، صنعت نشر مشكلات عديدهاي دارد؛ از سهم كاغذ گرفته تا ضرر و زياني كه ناشران و اهالي كتاب متقبل شدهاند، تا انواع مميزيها كه اولياش، همان مميزي دولتي است كه ديگر لزومي ندارد چيزي دربارهاش بگوييم، دومي خودسانسوري است، كه ديگر به شكلي سنتي تا ابدالاباد با ماست، و سومي مميزي خوديهاست؛ اما اين خوديها چه كساني هستند؟ براي اينكه اين مسأله را باز كنيم، ميرويم سراغ جوايز ادبي. شما در اين چند سال، رويكردهاي فراواني در زمينهي جوايز ادبي ديدهايد. ميدانيد كه نمونههاي تحوليافته و مترقي آن را امروزه در ملل متمدن، از جوايز «بوكر» گرفته تا جوايز «پن» و «آستورياس» و صدها گونهي ديگر شاهد هستيم. آيا در جوايز يادشده شما آپارتايد، يا سليقهيي عمل كردن، يا اعمال قدرت براي تصاحب جوايز از طريق رابطهها را شاهد بودهايد؟ مسلما نه. شما چه هندي باشيد، چه افغاني، چه كمونيست و چه راست افراطي، با شما و آثار شما همان رفتاري خواهد شد كه با يك شهروند اصيل از جنس خودشان. به اين دليل كه جهان دارد به آنها نگاه ميكند، سعي دارند تا دموكراسي ادبيشان را به رخ ديگران بكشند؛ اين كه عيب نيست. مصيبت از اينجا شروع ميشود كه هر چيزي از هر جاي جهان وارد اين كشور ميشود، به نوعي با تفكر سنتي و تنگنظريهاي ابلهانه ميآميزد و جلاي خود را از دست ميدهد. حالا بيابيم ببينيم همان جوايز ادبي كه داريم تقليدش را ميكنيم، در اين آب و خاك به چه روزي گرفتار آمده است. در تمام سالياني كه جوايز ادبي در اينجا پا گرفته، و الحق بعضي از نهادهاي خصوصي در اين ميان رنجهاي بسيار كشيدهاند و معضلاتي را هم به همراه داشته است، آيا اين رنجها پسامد خوبي به همراه داشته يا نه؟ بعضي مواقع نه؛ زيرا روابط بر ضوابط چيره ميشود. گرچه داوران خوب و فهيم در اغلب جشنوارههاي ادبي حضور داشتهاند و هنوز هم حضور دارند؛ وليكن در اقليت به سر ميبرند.
آرام در ادامهي اين موضوع متذكر شد: يك زمان، عدهاي از علاقهمندان جوايز ادبي برگزيدگان را «متوسط» ميخواندند، كه البته در تمام موارد هم درست نبود؛ چرا؛ چون در اين روند چند نويسندهي خوب مرد و چند نويسندهي قدر زن هم مطرح شدند، كه هنوز هم دارند آثار خوبي خلق ميكنند. اما چرا پس از مدتي اين جوايز ادبي كمرنگ شدند؟ دليل آن را در كجا ميتوان جستوجو كرد؟ جز اينكه بگوييم با انتخاب بعضي از كتابها، به خودويراني رسيديم؟ يا با پسراندن بعضي از آثار بسيار خوب به سايهها، حق آنها را ضايع كرديم؟ در اين ميان، چه كسي ضرر كرد؟ مطمئنا همهي ما؛ زيرا هركس به موفقيت ميرسيد، آن موفقيت نصيب من و ديگران هم ميشد؛ نه به خاطر گرفتن جوايز يا از دست دادن آن، كه اصلا جوايز مهم نيست؛ بلكه به خاطر مطرح شدن آن اثر در بازار وانفساي كتاب. گاهي بر اثر سليقههاي آسانپسند بعضي از داوران، بعضي از نويسندگان سليقهي آنها را مدنظر ميگرفتند براي فتح آن جوايز، و اين يعني بحران ادبي. آيا اين عملكرد، نوعي سانسور از سوي خوديها قلمداد نميشود؟ خب شما وقتي كه چند اثر خوب را به سايه برانيد، خودش نوعي مميزي است؛ يعني اينها ضوابط خوب بودن را با خود ندارند. در اين ميان مقصر كيست؟ معلوم است، خود ما. با تمام اين تفاصيل، بعضي مواقع بحرانهايي اينچنيني زمينه را براي كساني مهيا ميسازد تا فارغ از آن تصميمات از پيش تعيينشده، با جديت از ميراث ارزندهي ادبيات معاصر حراست كنند، سختكوش باشند و فارغ از آن همه زد و بندها، فقط بنشينند و بنويسند. بله، بعضي مواقع بحرانها زمينهساز به «خود» رسيدن نيز ميشود و ما را به جلو ميبرد.
انتهاي پيام
جمعه 18 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]