واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: خبرنگاران آشنايان غريب
به بهانه 17 مرداد روز خبرنگار
در غوغاي عالم از آغاز تا انجام افرادي از جنس مردم با اراده اي متفاوت وجود دارند كه رداي نان را به لقايش مي بخشند و نداي نام را بر صداي انسانيت ترجيح مي دهند. « من » را فداي « ما » مي كنند و « خويش » را تقديم « هم كيش » مي نمايند تا صداي حق را بر ناي تاريخ جاري و ساري كنند.
زلال غيرت عشق و عاطفه خود را به پاي ايثار و صداقت مي ريزند تا درخت حسن قد بكشد و سايه سار را تصدق همراهي كند.
با تراوش مكنونات قلم مهر لياقت و رذالت را بر پيشاني ابنا بشر مي كوبند. تا صف مردان و نامردان از هم تفكيك گردد.
نور واقعيت را از نوك قلم به زواياي تاريك تاريخ مي افشانند تا خفتگان غافل را از تزويرسازان تكريم طلب مطلع نمايد اين آشنايان غريب و دوربينان قريب . دهليز ناامن زندگي را با پژواك قلم وارسي مي كنند تا قافله آدميت به سلامت از آن بگذرد.
آري اين آشنايان غريب خبرنگار ناميده مي شوند.
آنان تونل تاريخ را تجلي مي بخشند تا راهزنان داروغه صفت را رسواي روزگار كنند.
قلم خبرنگار پيكر پهن پيران پليد را مي خراشد و جان جهنمي جاهلان را آماج برق و بلا مي نمايد در و درد و درفش درخشان قلم پاك خبرنگاران از محفظه با فضيلت تاريخ تابناك عرصه عريض اطلاع رساني هويدا و حيات آفرين است .
بداهت و بشارت و بدايت كلام با كرامت خبرنگاران آزادانديش بر تارك تخت تاريخ نور مي افشاند و مردان مريد مجاهد را به آزادگي فرا مي خواند.
صداي صدف گونه و صديق قلم خبرنگاران دل دودآلود دشمنان دين را مي لرزاند و توان تحمل را از رندان ضعيف مي ربايد.
خش خش خفيف قلم خبرنگار باعث ترس و تلخ كامي مالكان بي نمك قدرت و قداره بند است و به همين دليل است ناپلئون مي گفت « من از صداي نوشتن روزنامه نگاران بيشتر از غرش توپ هاي جنگي مي ترسم . »
خبرنگار صادق خيري است كه خالص خود را خرج خدمت به بندگان خدا مي كند. او قاصدي است قلم به دست كه در مقابل صاحبان قدرت قافيه را نمي بازد و دلواپس پاروكردن پول و پلاك نيست .
اين ياران با تدبير و حكمت حاكمان را به تكريم و تواضع مردم دعوت مي كنند آنان با قدرت قداست قلم را پاس مي دارند تا بتوانند با آن خار فقر و فلاكت را از پاي افتاده اي بيرون بكشند.
قاصدكان قلم بان ترنم تبارنامه سرخ « صارمي » و صدها وقايع نگار شجاع را ترسيم كردند تا بيرق بلند بزرگي ملتي را در مكاني مرتفع جاودانه نمايند. صارمي عزيز با سربلندي و سترگي با سلاح قلم قلب پرقسابت قدرتهاي قدار عالم را نشانه گرفت و در اين راه به دست نماد ننگين تجاهل و تحجر يعني گروه طالبان جان به جان آفرين تسليم كرد.
پيدايان پنهان و قلم زنان سنگربان اسلحه اصيل امداد را حمايل مي كنند تا آشيانه امن اجتماع را به ارمغان آورند و دست دشمنان را قطع نمايند.
اين نام آوران بي نام همچون سرو صنوبر سرود سبز سرافرازي را بر بام بلند آزادگي سر مي دهند تا از دريچه دردمند قلم فعل و انفعالات متوليان امور را رصد نمايند.
براستي كه خبرنگاران سوهان ذهن ذمخت مديران متملق و مزاحمان مردمند. افرادي كه بخواهند مسئوليتهاي مهمي را مصادره كرده و ميراث داران دلسوز را به حاشيه برانند.
اما صد آه و دو صد افسوس كه افرادي افسونگر دزدانه وارد صفوف با صفاي اين قشر صدوق شده و حرمت و حريم قلم را مورد تعرض قرار داده اند.
اينان جاهلانه جمال جميل و با جلالت خبر و خبرنگار را به درهمي معامله مي كنند. اين نامحرمان محرم نما و زن و وقار وجاهت خود را در معرض حراج قرار مي دهند به اميد اينكه به نان و نوايي برسند.
اين افراد كه نابجا وصله وامانده خود را بر پيكر پاك تبار تيزبين اهل قلم تحميل كرده اند با استفاده ابزاري از حرفه روزنامه نگاري باعث كسالت و كثرشان اين عاشقان اصيل شده اند.
بعنوان غباري از نسيم ناز و نمكين اهالي قلم و خبر اقرار دارم كه گندم نمايان جو فروشي از نمد نرم نازك و نخ نماي نويسندگي براي خود كلاهي دوخته اند و در لباس لطيف خبرنگار گرگانه گوسفندان را در اين فضاي با فضيلت مي درند.
اما خطاب تاريخ اين است كه اي اصحاب عقول و اي مدعيان اصول قلم آئينه اجتماع است آن را نشكنيد. چون آئينه شكستن خطاست زيرا آئينه تاريخ مشحون است از سيماي كاخهاي رفيعي كه با زلزله يك ريشتري قلم فرو ريخته اند. بي مناسبت نيست كه امپراتور فرانسه مي گويد : « كه هر وقت پايه تخت من مي لرزد حس مي كنم كه نويسنده اي آزاد مرد قلم به دست گرفته است »
پس بياييم مداد علما را مدار مسير خود قرار دهيم مركب مبارك آن را نگار خويش سازيم و نخبگان نجيب را نوازش نماييم و آستانه تحمل را توسعه بخشيم تعامل و ترافي قلم و قدرت را در جامعه مستحكم كنيم .
به خاطر قرآن قلم را پاس بداريم . بياد صارمي حرمت خبرنگاران اين آشنايان غريب را نشكنيم و با تاسي از پيامبرعظيم الشان (ص ) نويسندگان و نخبگان را تكريم نماييم و به اين يك بيت شعر ايمان آوريم كه :
از دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتي كه مردم صاحب قلم نداشت
سيد حرمت الله موسوي مقدم
پنجشنبه 17 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]