دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1863025658


گفتگوی اختصاصی با شهاب حسینی و همسرش
واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک:
![[تصویر: m-239-1-27.jpg]](http://ksabz.net/uploads/majale/239/m-239-1-27.jpg)
دو ماه پیش بود كه متوجه شدیم شهاب حسینی یكی از بازیگران بااستعداد و توانای سینما و تلویزیون ایران، در محله خوش آب و هوای لواسان، در پاساژ هدیش یك كافیشاپ شیك به نام «كافه هنر» افتتاح كرده است، به بهانه گزارش از این كافیشاپ و چاپ آن در مجله آشپزی خانوادهسبز، به آنجا رفتیم و از شهاب حسینی یك گفتگو درباره كافیشاپ و همچنین یك تصویر زیبا كه جلوی او یك لیوان بستنی قرار داشت، گرفتیم و قرار شد آن را در آشپزی خانوادهسبز چاپ كنیم، اما وقتی آقای شجاعیمهر این تصویر را دید، گفت؛ از شهاب بخواهید كه با اعضای خانوادهاش مقابل دوربین خانوادهسبز قرار بگیرد. موضوع با شهاب در میان گذاشته شد و او هم از ما دعوت كرد به كافیشاپش در منطقه لواسان كه در شمال شرق تهران واقع است، برویم. شهاب مثل همیشه با آغوش باز پذیرای ما شد، برادرش مهدی، همسر و پسر بانمكش «محمد امین» هم بودند. حال آنچه میخوانید، گپ و گفت دو ساعته هرمز شجاعیمهر با شهاب حسینی است.
آرامش زوجهای ایرانی
خانواده سبز: برای اینكه زوجهای ایرانی به یك آرامش عاشقانه برسند، چه كار باید انجام دهند؟
حسینی: ابتدا به خدا توكل داشته باشند، احترام به یكدیگر، در نظر گرفتن این حقیقت كه در بهترین شكل ممكن با 50 درصد توافق میتوانند زندگی خوبی داشته باشند، احترام به هویت طرفین، از دست ندادن امید در زندگی، تلاش برای رسیدن به هدف مشترك در زندگی و در كنار آن تلاش برای رسیدن به اهداف شخصی، اینها از جمله عواملی است كه میتواند آرامش را به زندگی زوجها تزریق كند.
شما برای زندگی راحت به «آرامش» نیاز دارید و این آرامش، شما را به ثبات در زندگی و موفقیت در آینده نزدیك میكند، چه بهتر كه او خانوادههای ایرانی بین زوجها، آرامش برقرار شود تا موفقیت هم به دنبال خود داشته باشد.
محرم
خانوادهسبز: از ماه محرم بگو و اینكه چه درسهایی در این ماه گرفتی؟
حسینی: محرم هر سال خاطره است، مدتهاست به خاطر دوری از محله سابق زندگیام نتوانستم در مراسم عزاداری كه خاطرات كودكی و نوجوانی را برای من تداعی میكرد، شركت كنم. این خاطرات هیچ وقت از یاد نمیرود. محرم درسهای زیادی برای انسانها دارد، مثل گذشت، تحمل و... كه نمونه یك اسلام كامل است، چون اگر به معنای تسلیم بودن كلمه اسلام بیندیشیم، یك تسلیم واقعی در برابر خواست خداست برای رسیدن به هدف متعالی – یك كار ابراهیموار، با تفاوت اینكه ابراهیم فرزندش را قربانی نكرد، اما امام حسین(ع)، خود و خانوادهاش قربانی شدند.
تهران شهر عجیبی شده
خانوادهسبز: نقل مكان از تهران، چرا؟
حسینی: تا حالا فكر میكردم فقط در فیلمهاست كه طرف ناراحتی عصبی دارد یا مبتلا به یك آلرژی روحی است و دكتر میگوید كه دریا و مسافرت برایت خوب است یا زندگی در یك جای آرام بهت كمك میكند ولی خودم كمكم به این نتیجه رسیدم. تهران شهر عجیبی شده كه نگرانكننده است. وقتی در تهران بودم صبح كه از خانه بیرون میآمدم، تا فرمان اتومبیل را میپیچاندم در ترافیك بودم و وقتی به محل كار میرسیدم ترافیك به قدری روی ذهنم تاثیر میگذاشت كه ممكن بود دو، سه تا سلام را درست جواب ندهم كه همینها باعث سوءتفاهم میشد. بنابراین تصمیم گرفتم جای آرامتری برای زندگی انتخاب كنم، به همین خاطر به اینجا آمدم.
موفقیت خانواده
خانوادهسبز: نظر تو درباره یك خانواده موفق چیست؟
حسینی: هرانسانی باید حریم و حد و حدود خودش را در مورد هرمسئلهای مشخص كند. خانواده یك اصول و قواعد و یك سری مسئولیتها و دغدغههایی دارد كه شما برای پردازش به این دغدغهها ممكن است از 24 ساعت، حتی وقت هم كم بیاورید البته در شرایطی كه انسان تعهدی ندارد این مسائل كمتر است و میشه گفت وقتی كه آدم متعهد به جایی نیست اختیار زندگیاش بیشتر دست خود اوست، و این شرایط سخت است. اما اگر انسان بتواند از پس مسئولیتی كه بر عهده دارد بر بیاید، این شرایط سخت، دلچسب میشود. مثل كاشت، داشت و برداشت میماند. آدم باید پای هر محصولی كه میخواهد به دست بیاورد زحمت بكشد. امیدوارم محصول زندگی خانوادگی ما كه پسرم «محمد امین» است بتواند آدم خوبی برای جامعهاش باشد كه من بعدها فكر نكنم كه زندگیام را باختهام. من بخش زیادی از موفقیتهای كاری خودم را مرهون بركت وجود خانواده میدانم و چه بسا خیلیهایش اصلا روزی من نبوده است، شاید روزی همسر یا پسرم بوده است كه من در این میان تنها وسیله بودهام. به هرحال خانواده مسئله تاییدشدهای است كه در تاریخ بشری بوده، هست و همیشه خواهد بود.
خوشبختی در قناعت است
خانوادهسبز: از خانواده خوشبخت برای ما بگو؟
حسینی: به نظر نباید بگوییم خانواده خوشبخت یا زوج خوشبخت، بلكه باید بگوییم خانواده موفق و زوج موفق. خوشبختی یك بار بیدغدغهای با خود به همراه دارد كه انگار این آدمها هیچ غصهای در زندگی ندارند، در حالی كه باری كه كلمه موفقیت دارد، خالی از ترس و استرس و غصه خوردن برای رسیدن به اهداف زندگی نیست. به موفقیت رسیدن در هر عرصهای سخت است. به نظرم خوشبختی در گروی داشتن موفقیت در زندگی است. خوشبختی چیزی بیرون از آدمها نیست، فكر میكنم كه احترام به فردیت متقابل بین اعضای خانواده و بعد از آن به جامعه باعث میشود كه انسانها اعتماد بهنفس پیدا كنند و كمكم به موفقیت برسند و در غالب آن موفقیت، خودشان را انسانهای خوشبختی ببینند. خوشبختی در قلب و مغز انسان و در تعریف انسان از جهان آفرینش است، به قول حضرت علی(ع): خوشبختی در قناعت است. «قناعت نه به معنای خساست بلكه قناعت به موقعیتی كه در آن به سر میبری.»
فراموش نكنیم كی هستیم
خانوادهسبز: فكر میكنی كه الگوی كسی شده باشی؟
حسینی: خودم به دنبال یك الگوی رفتاری-شخصیتی هستم و اصلا در خود نمیبینم كه بخواهم الگوی كسی باشم، ولی پدر من یك بیت شعر را آویزه گوشم كرده است: «افتادگی آموز اگر طالب فیضی»، كلیدی كه خودم ازش استفاده كردهام این است كه هیچ وقت نباید فراموش كنیم كی هستیم؟ از كجا آمدیم؟ و داریم چه كار میكنیم؟ همین! و بقیهاش را هم بسپاریم، دست خدا و خرد جامعه، چون این محبوبیت صرفا مختص یك هنرمند نیست. به هرحال خدا به همه ما یك نعمت اختصاصی داده است كه مال خودمان است و باید بگردیم آن جوهر وجودی خودمان را پیدا كنیم و هر كسی كه این جوهر وجودی را پیدا كرد جای خود را در جامعه پیدا كرده است.
شهاب دیروز و امروز
خانوادهسبز: تفاوت شهاب حسینی امروز و دیروز؟
حسینی: فكر میكنم شهاب حسینی 20 ساله با شهاب حسینی 36 ساله یك تفاوت خوب و یك تفاوت بد دارد. اولین تفاوت این است كه در جوانی به مسائل ساده نگاه میكردم كه البته زندگی لذتبخشتر و بهتر به نظر میرسید. تفاوت دیگر این است كه آن خامی و بیتجربگی در وجودم كمرنگتر شده و در واقع احساس میكنم كه به یك ثبات در زندگی نزدیكتر شدهام كه فكر میكنم تغییر مثبتی در زندگیام است. اما باید اشاره داشته باشم كه هر چه از زندگی میگذرد نگاه تو به زندگی پیچیدهتر میشود و دیگر لذت دوران جوانی را نمیتوانی احساس كنی.
نسل ما نسل موفقی بود
خانوادهسبز: تفاوتهای نسل دیروز و نسل امروز؟
حسینی: كودكی و نوجوانی ما زمانی شكل گرفت كه كشور ما با دست خالی در حال جنگ بود و نمیدانستیم كه این جنگ چند سال به طول خواهد انجامید و باید برای بزرگ شدن عجله میكردیم. این عجله باعث شد تا كودكی، مستقیما به دوران جوانی متصل شود، به همین دلیل، نسل ما در سنین كودكی و جوانی تجربههایی را كسب كردند كه باعث شد از لحاظ فكری و تجربی بزرگتر از سن واقعیشان به نظر برسند. نسل ما آرزو دارد نسل امروز به شكوفایی برسد. حالا اگر نسل فعلی به شكوفایی و پویایی رسید، نشاندهنده این است كه نسل ما بیهوده وقت صرف نكرده است.
محمد امین زیباترین هدیه خدا به من
خانوادهسبز: و پسر گلت محمد امین، از او برایمان بیشتر بگو؟
حسینی: پسر شش سالهای دارم كه در روز تولد خودم در سال 1382 متولد شد. عاشق «بت من» و «اسپایدر من» است و تقریبا به جز این دو در مورد مسئله دیگری فكر نمیكند(خنده). محمد امین قشنگ ترین هدیه خدا به من و زندگیام بوده است. من در زندگی، سختیهای زیادی را تحمل میكنم تا بتوانم یك فرد موفق به جامعه تحویل دهم، اگر در آینده، «محمد امین» در جامعه، انسان موفقی باشد، احساس میكنم كه این سالهای عمرم بیهوده تلف نشده و ثمره خوبی داشته است، ولی اگر خدایی ناكرده اینگونه نشد احساس میكنم كه در قسمتی از زندگیام شكست خوردهام. همیشه در روابطم با محمد امین سعی میكنم كه كودكی خودم را به یاد بیاورم و یادم باشد كه من هم روزی كودك بودم. وقتی این موضوع یادم میرود رابطهام با محمد امین دچار مشكل میشود. امیدوارم وقتی او بزرگتر شد برایش یك دوست خوب باشم تا یك پدر خوب.
گذشته پرافتخار
خانوادهسبز: چه شد كه به هنر رو آوردی؟
حسینی: در شبكه دو و در برنامهای به نام «جمعهها» با ملكمطیعی آشنا شدم كه آن زمان در رادیو جوان، وی نمایشهای رادیویی را كارگردانی میكرد و توسط او به نمایشهای رادیویی دعوت شدم، «آن زمان رادیو برای من یك موقعیت كاری بود كه برایم پیش آمده بود، اما من به آن زمان افتخار میكنم و گذشتهام را نفی نمیكنم، چون آنها تكهپازلهای بودند كه آینده مرا شكل دادند. حتی به آن زمانی كه به شهرستانها میرفتم و روی صحنهها و در كنار بچهها كار طنز میكردم، آن هم برای شادی و خنده مردم، افتخار میكنم.» باید اشاره كنم: «من هنوز هم یك دانشآموزم اگر تحصیل در رشتههای دیگر تا 40 سالگی به پایان برسد، اما در رشته هنر، انسان تا پایان هم دانشآموز باقی میماند، به نظر من یك هنرمند كارنامه پایانیاش را با مرگش میگیرد، چون تا زمانی كه زنده است چیزهایی كه نمیداند، صدها برابر چیزهایی است كه میداند.»
همه در حال آموختن هستیم
خانوادهسبز: نظرت در مورد سوپراستار چیست؟
حسینی: من واژه سوپراستار را در سینما فقط یك تیتر تجاری و تبلیغاتی میدانم، این خاصیتی نیست كه به یك نفر اضافه شود، شما به كسی «سوپراستار» میگویید كه وقتی به كارنامه زندگی شخصی و هنری او نگاه میكنید، ببینید كه آن فرد، هم خوب بازی میكند، هم خودش انسان خوبی است، كارهای عامالمنفعه زیادی انجام میدهد، خوش برخورد است، آدم سالمی است و به طور كلی وجودش برای جامعه یك نعمت است. من به واژه هنرمند اعتقاد دارم نه سوپراستار، ما انسانها همه در حال آموختن هستیم، آن هم وقتی كه همه مردم كار ما را تایید كنند، تازه به ما میگویند؛ هنرمند!
خدا دستم را گرفت
خانوادهسبز: به آرزوهایت رسیدی؟
حسینی: من 11 سال است كه وارد حیطه هنر شدم و در عمر هنری یك فرد این مدت، زمان زیادی نیست. تازه اگر شما 30 سال كار هنری كرده باشید، میتوان به شما گفت؛ یك عمر فعالیت هنری...
یادم میآید كه 12 سال پیش به چه كنم چه كنم افتاده بودم، نمیدانستم چه كار باید كنم و از تنها كسی كه كمك خواستم، خداوند بود، هر آنچه كه آرزو داشتم را خداوند به من داد و حالا وظیفه من این است كه از این امانتی كه خداوند داده است، درست نگهداری كنم. حال كه به گذشتهام نگاه میكنم، میبینم كه بعضی مواقع اشتباهاتی انجام دادم و به همین خاطر میگویم كه تو امانتدار خوبی نبودی.
درباره الی
خانوادهسبز: «درباره الی» یكی از آخرین فیلمهای «شهاب حسینی» بود كه كلی جوایز ایرانی و خارجی را درو كرد، نظرت چیست؟
حسینی: به نظر من دلیل اصلی موفقیت «درباره الی» حوصله، تمركز و انرژی است كه اگر برای هر كار دیگری، هم این میزان وقت هزینه میشد، آن كار مورد توجه قرار میگرفت. یكی دیگر از دلایل موفقیت این فیلم، درایت كارگردان بود، در واقع او میدانست كه چه میخواهد و در واقع فیلم در ذهن اصغر فرهادی ساخته شده بود و اینگونه نبود كه بخواهد سر صحنه تازه تصمیم بگیرد كه مثلا باید چه كاری انجام دهد كه فیلم بهتر شود. یادم میآید برای اولین بار كه فیلمنامه را خواندم با خودم گفتم؛ این كه خیلی ساده است، دیالوگهایش روزمره است، احساسم این بود كه فیلم یك برش از زندگی واقعی ماست و حالا درك میكنم این برش زندگی چقدر مهم بوده و ما خبر نداشتیم، اینكه ما چقدر میتوانیم كارهای ناپسند انجام دهیم و خودمان هم خبر نداریم كه حتی یك رفتار و دیالوگ كوچك ما چقدر میتواند در قضاوت دیگران موثر باشد.
مشكل بازیگری
خانوادهسبز: و مشكلات دنیای بازیگری؟
حسینی: میخواهم از خودم بگویم، بزرگترین مشكل «شهاب حسینی»، نداشتن درك درست از موقعیتی است كه در آن قرار میگیرد. بگذارید برای شما واضحتر بگویم؛ نقش مثل «لباس» است، مهم نیست كه چه ماركی بر تن میكنید، مهم این است لباسی كه پوشیدهاید، شما را برازنده نشان میدهد یا نه؟ شهاب حسینی باید ابتدا به درك درستی از خودش برسد تا بتواند از كارش هم درك درستی داشته باشد. من بازیگر، باید ابتدا كاری انجام دهم كه مرا برازنده نشان دهد و مناسب خودم باشد، این یكی از مشكلات اساسی جامعه بازیگری است. حال كه صحبت به اینجا رسید، جا دارد به نكتهای اشاره داشته باشم، شاید در ابتدا دغدغه دیده شدن در من وجود داشت، چون انسان تا شناخته نشود، نمیتواند اعتماد كسی را جلب كند و دیگران نمیتوانند روی او نظر درستی بدهند، اما دیده شدن به هر قیمتی خوب نیست، دیده شدن در جایی كه بتوانم مسئولیت خودم را خوب انجام دهم، نه این كه صرفا دیده شوم، بازیگر زمانی میتواند به درستی دیده شود، كه بتواند خوب فكر كند، زمانی میتواند درست فكر كند كه بتواند نسبت به خود و اطرافش شناخت خوبی داشته باشد. بنابراین اگر من بازیگر به این دو شناخت رسیده باشم، میتوانم درست فكر كنم كه جامعه در حال حاضر به چه چیزی بیشتر احتیاج دارد و چه چیزی برایش بهتر است.
شهاب خانواده
خانوادهسبز: تفاوتهای شهاب بازیگر با شهاب حسینی؟
حسینی: صبح زمانی كه از منزل خارج میشوم، تا زمانی كه به محل كارم میرسم، شهاب حسینی هستم و از زمانی كه روی صندلی گریم مینشینم كمكم خودم را از فضای اطراف جدا میكنم، زمانی كه میخواهم جلوی دوربین بروم، از خودم فاصله میگیرم و به شخصیتی كه باید آن را بازی كنم، نزدیك میشوم و پس از پایان كار دوباره به خودم باز میگردم، وقتی هم دوباره به خانه بر میگردم، برای همسرم، همسر، برای فرزندم، پدر و برای مادرم یك فرزند هستم.
از لابهلای حرفها
* تا قبل از اینكه در سال گذشته جایزه سیمرغ جشنواره فجر را بگیرم، آزادانه میچرخیدم و انگیزههای مختلف را دنبال میكردم، اما الان بیشتر در انتخابهایم دقت میكنم.
* به شخصه در دنیای بازیگری همیشه سعی كردهام كه به روح نقش نزدیك شوم.
* به طور حتم میدانید كه در چه جامعهای زندگی میكنیم، در ایران همه چیز بیشتر از آنكه رسمی و ضوابطی باشد، رفاقتی و روابطی است، در سینما هم وضع به همین شكل است، چون جامعه سینما یك جامعه كوچك است و از آنجا كه در قالب یك هدف بزرگتر مطرح میشود، اعضای آن باید یكدیگر را برای رشد و بهتر شدن و پیشرفت كمك كنند.
* فعالیت در سینما واقعا حد و مرز ندارد، خیلیها بازیگرند، اما به طراحی صحنه هم علاقه دارند و زمانی كه وارد آن حرفه میشوند، موفق هم میشوند، یكی هم مثل من به كارگردانی علاقهمند است، شاید روزی پشت دوربین رفتم. در هنر، برای من ایستگاه آخری وجود ندارد.
* محبوبیت از شهرت بهتر است و این را به خوبی از برخورد مردم در كوچه و خیابان میتوان متوجه شد.
* تقریبا لذت شخصی از هنر بازیگری امكان ندارد، چون در دل جمع اتفاق میافتد و محصولش هم جمعی دیده میشود و مثل ساز یا تابلوی نقاشی نیست كه شما بروید در یك گوشه برای خودتان ساز بزنید یا نقاشی بكشید.
* اگر بازیگر نمیشدم مثل برادرم؛ مهدی موسیقی را ادامه میدادم.
* به مدیر برنامه تا جایی اعتقاد دارم كه به من نگوید در كدام فیلم بازی كنم یا نكنم.
* سینما در هنریترین شكلش هم، تجاری است و در تجاریترین حالتش هنری است.
* به شخصه سینمای معناگرا را دوست دارم.
* تنهایی یك نوع گنج و یك نوع هویت است، انسان تنها به دنیا میآید و تنها هم از دنیا میرود، حتی همه اگر در كنار یكدیگر زندگی كنیم، باز هم تنهاییم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-