واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سياست - اصولگرايان با اجماع از احمدينژاد عبور ميكنند
سياست - اصولگرايان با اجماع از احمدينژاد عبور ميكنند
محمدرضا يزدانپناه:انتشار خبر عبور اصولگرايان از احمدينژاد در انتخابات آينده رياستجمهوري، دو نوع واكنش عمده در درون اين جريان را به دنبال داشت. دسته اول اين واكنشها متعلق به حاميان و متحدان دولت بود كه با رد اصل مطلب، بابت اتخاذ چنين راهبردي توسط اصولگرايان به آنها هشدار دادند و دسته دوم هم اكثريت احزاب، گروهها و شخصيتهاي اين جريان بودند كه ضمن خودداري از اظهارنظر درباره اصل موضوع، تلاش كردند تا با استفاده از حربههاي گوناگون، موضعگيري رسمي و علني درباره عبور از احمدينژاد را تا آيندهاي نامعلوم به تاخير بيندازند، اما در اين ميان، هستند برخي اشخاص و گروههاي اصولگرا كه از هم اكنون موضع خود را درباره انتخابات دوره دهم رياستجمهوري و حمايت از احمدينژاد، روشن كردهاند. «ائتلاف حزبالله ايران» به رهبري آيتالله سيدمحمدباقر خرازي از اين جمله است. گروهي كه در انتخابات مجلس هشتم نيز از معترضان اصولگراي اصلي جبهه متحد بود و دليل اين مسئله را «دولت ساخته» بودن اين مكانيسم، عنوان ميكرد. حسين كنعانيمقدم سخنگوي اين ائتلاف در گفتوگو با كارگزاران به صراحت اعلام ميكند كه «مجموعه اصولگرايان در انتخابات آينده با اجماع از احمدينژاد عبور خواهند كرد، ضمن آنكه رئيس دولت نهم نيز كانديداي انتخابات آينده نخواهد بود.»
چرا مجموعه اصولگرايان پس از انتخابات مجلس هشتم كه اختلافات زيادي در اين جريان بروز كرد و به ارائه ليستهاي مختلف از سوي آنها منجر شد، دست به آسيبشناسي عملكرد خود نزدند؟
به علت اينكه افرادي كه در جبهه متحد بودند، تعريف بستهاي از اصولگرايي داشتند و حتي اصولگرايان را هم به خودي و غيرخودي تقسيم كرده بودند. در حاليكه ما در ائتلاف فراگير اصولگرايان چنين نگاهي نداشتيم. ما معتقد بوديم كه مجلس متعلق به تمام ملت است و نبايد جايگاهي براي انحصارطلبي باشد. اين طرز فكر هنوز هم ادامه دارد.
آيا شما اين مسائل را با مسوولان جبهه متحد هم مطرح كرديد كه آنها توجهي نشان نداده باشند؟
افراد و گروههايي كه موفق شدهاند قدرت را به دست گيرند، هميشه براي حفظ قدرت خود انحصارطلبي پيشه ميكند اما ما دنبال شكستن اين انحصار بوديم. اينكه همه بايد با ما باشند و اگر كسي از ما انتقاد كرد دشمن است، شعار آمريكاييهاست! حاكم بودن چنين نگاهي با توجه به شرايط كنوني كشور از بعد داخلي و بهخصوص تهديداتي كه در عرصه بينالملل متوجه ماست، بسيار خطرناك است.
مسوولان جبهه متحد اصولگرايي در آن مقطع مدعي بودند كه ساختار اين جبهه، اجازه و امكان اضافه شدن اضلاعي به غير از سه ضلع اوليه را نميدهد.
ما اين مباحث را همان موقع با دوستان مطرح كرديم. دقيقا به همين علت بود كه به آقايان پيشنهاد داديم با توجه به جوابگو نبودن ساختار جبههاي در اصولگرايان، يك ائتلاف بزرگ جايگزين جبهه متحد شود. تشكيل ائتلاف فراگير اصولگرايان هم بر مبناي همين نياز بود. در اين ائتلاف نگاه ما اين بود كه در انتخابات نمايندگان مجلس نبايد ديدگاههاي جناحي را دخيل كرد. ضمن اينكه انتخابات نبايد دولتي باشد تا امكان نظارت قدرتمند مجلس شكل گرفته بر دولت، مهيا شود.
نقش دولت نهم در شكلگيري اين ديدگاه در جبهه متحد چه بود؟
دولت از ابتدا در تشكيل اين جبهه نقش اصلي را ايفا كرد و بيشترين سهميهدروني آن نيز به دولت رسيد. دولت از ابتدا به دنبال آن بود كه طرفداران نگاه فوقالذكر را در درون جبهه متحد اصولگرايي وارد كنند اما نگاه ما اين بود كه اعضاي اين جبهه بايد در عين داشتن تفكر اصولگرايي به نظارت قاطعانه بر دولت اعتقاد داشته باشند تا از شكلگيري مجلس تك صدايي جلوگيري شود.
آيا فكر ميكنيد به اين هدف خود رسيديد؟
قطعا! امروز مجلس هشتم، مجلسي است كه در عين حمايت از دولت، نقش انتقادي خود را به خوبي ايفا ميكند. نمايندگان كنوني مجلس فارغ از برخورداري از ديدگاه سياسي به منافع و مصالح ملي اولويت ميدهند. استنباط ما تاكنون از مجلس هشتم اين بوده كه استقلال آن از مجلس هفتم بيشتر است.
انتخابات مجلس به هر حال تمام شد و اكنون اندكاندك مباحث مربوط به انتخابات آينده رياستجمهوري در ميان جريانات سياسي افزايش مييابد. با اين حال تصور ميكنيد اصولگرايان به چه علت نتوانستهاند هنوز به يك مكانيسم واحد براي رسيدن به اجماع بر سر يك كانديدا در انتخابات، دست يابند؟
ما در ائتلاف حزبالله ايران، شورايي 12 نفره با عنوان شوراي راهبردي كه از 6 فقيه و 6 رجل سياسي تشكيل شده، در نظر گرفتهايم كه وظيفه بررسي صلاحيت و برنامههاي كانديداهاي مطرح براي انتخابات رياستجمهوري را برعهده دارند.
اين 12 نفر چه كساني هستند؟
قرار شده كه فعلا اسامي اين افراد اعلام نشود تا امكان اثرگذاريهاي بيروني بر آنها وجود نداشته باشد.
من اين پرسش را از آن جهت مطرح كردم كه به نظرم ميآيد چنين شورايي چندان با واقعيتهاي فضاي سياسي جور در نيايد يا لااقل به اين شكل كه شما ميگوييد، نباشد.
خير، اينگونه نيست! جلسات اين شورا با تمام اعضاي آن به صورت مرتب و هفتگي تشكيل ميشود و مواضعي كه بنده در رسانهها اتخاذ ميكنم، جمعبندي اين جلسات به عنوان دبير است.
آيا اين شورا تاكنون اقدام خاصي هم در رابطه با انتخابات انجام داده است؟
ما به مجموعه اصولگرايان پيشنهاد دادهايم كه نامزدنهايي اين جريان فارغ از اينكه چه شخصيتي است، ابتدا بايد برنامهها و تيم كابينه خود را اعلام كند. به عنوان مثال، كانديداي نهايي اصولگرايان بايد برنامه خود درباره راههاي تورم، كاهش قيمت مسكن، كاهش تورم، رفع مشكلات جوانان و مبارزه با مشكلات اجتماعي را ارائه كند.
ديدگاه اين كانديدا درباره نحوه تعامل يا رابطه با آمريكا نيز اهميت دارد كه بالاخره در اين خصوص چه تفكري دارد. ضمن اينكه اين فرد موظف است براي تصدي هر وزارتخانه، سه نفر را معرفي كند تا مشخص شود آيا تيمي براي اداره كشور دارد يا نه؟ امروز وقتي مشاهده ميكنيم قسمت عمده دولت نهم تغيير كرده به علت آن است كه از ابتدا برنامهاي براي تشكيل كابينه و اداره كشور وجود نداشته است.
چه پاسخي را در اين رابطه از ديگر اصولگرايان دريافت كردهايد؟
امروز دو ديدگاه عمده در اصولگرايان وجود دارد؛ يك عده اعتقاد دارند كه دولت نهم بايد استمرار پيدا كرده و دسته ديگر هم معتقدند كه اگر فردي در مجموعه اصولگرايان وجود دارد (كه دارد) و شايستهتر و مناسبتر از آقاي احمدينژاد باشد، بايد روي او اجماع كرد.
كدام يك از اين نگاهها در شرايط كنوني در ميان اصولگرايان اكثريت دارد؟
اقبال عمومي در ميان جريان اصولگرايي در حال حاضر اين است كه بايد به دنبال كانديداي جديد براي انتخابات آينده بود.
آيا اصولگرايان داراي چهرهاي هستند كه هم توان رقابت با آقاي احمدينژاد را داشته باشد و هم از فاكتورهايي كه شما گفتيد، برخوردار باشد؟
من فكر ميكنم اگر آقاي احمدينژاد به اين نتيجه برسد كه فردي در ميان اصولگرايان وجود دارد كه ميتواند بهتر از او كشور را اداره كند خودش در انتخابات آينده ثبتنام نكند، اما اگر ايشان به ادامه كار اصرار دارد، افرادي در اصولگرايان وجود دارند كه توانايي به مراتب بيشتري از آقاي احمدينژاد داشته باشند؛ فردي كه به جاي حل مشكلات بشريت و مردم آمريكا ابتدا به فكر حل مصائب و مشكلات مملكت خودمان باشد.
شما فكر ميكنيد بحث عبور از احمدينژاد كه اخيرا در ميان خود اصولگرايان شكل گرفته به همين علت باشد؟
عبور از احمدينژاد اگر به اين معنا باشد كه اصولگرايان پس از چهار سال براساس مصالح ملت به سراغ فرد جديدي بروند كه شايستگي بيشتري براي اداره كشور و حل مشكلات مردم دارد، نه تنها چيز بدي نيست كه بسيار هم مثبت است. نظام ما قائم به شخص نيست. جمهوري اسلامي ايران براي رسيدن به اهداف متعالياش تاكنون از بسياري افراد عبور كرده و در آينده هم عبور خواهد كرد. منتهي اين بستگي به يكسال آينده دارد كه دولت نهم و آقاي احمدينژاد در سال سرنوشت چگونه با چالشها و مشكلات گوناگون مانند تورم، گرانيها، پرونده هستهاي، رابطه با آمريكا، ناهنجاريهاي فرهنگي و اجتماعي و... كه خيلي از آنها را حتي قبول هم ندارد، برخورد ميكند. اگر كارنامه يكسال باقيمانده دولت نهم قابل قبول باشد، به خوبي از آقاي احمدينژاد عبور خواهد شد اما اگر اينگونه نباشد، مردم با ناراحتي از ايشان عبور ميكنند.
يعني به نظر شما عبور از احمدينژاد اجتنابناپذير است؟
تحليل شخص من اين است كه آقاي احمدينژاد براي حفظ دستاوردهاي سه سال گذشته، كانديداي رياستجمهوري نخواهد شد.
اما به نظر ميآيد برخي از اصولگرايان هستند كه در دو راهي انتخاب ميان منافع مردم و دولت به سمت آقاي احمدينژاد و دولت نهم متمايل شدهاند.
اين طبيعي است كه هر جريان يا فردي به دنبال حفظ و ادامه حكومت خود باشد، اما بايد ديد نتيجه تلاش براي حفظ قدرت چيست؟ اگر اصرار به حفظ قدرت براي منافع شخص و جناحي است كه هيچ اما اگر از ادامه حكومت خود به دنبال خدمت بهتر به مردم هستيم، كاري پسنديده است. جرياني كه شما به آن اشاره كرديد در ميان اصولگرايان در اقليت است اما نيت آنها از اين حمايت مهم است!
اصولگرايان يك جريان هستند كه در شرايط كنوني توسط دولت نهم و تا حدي كمتر مجلس هشتم، نمايندگي ميشوند. با اين اوصاف فكر ميكنيد بقاي اصولگرايي تا چه اندازه به بقا و ادامه كار دولت نهم گره خورده است؟
اصولگرايي در وهله اول يك تفكر برخاسته از آرمانهاي انقلاب اسلامي، ديدگاههاي حضرت امام و منويات رهبر معظم انقلاب است. بايد ديد كه آيا دولت نهم با شعارهايي كه داده و عملكردي كه داشته، توانسته اين تفكر را به خوبي نمايندگي كند يا نه؟ هيچكس هم تا الان نگفته كه آقاي احمدينژاد رهبر جريان اصولگرايي است. خود ايشان هم اين ادعا را ندارد. بنابراين عبور از احمدينژاد به معناي عبور از اصولگرايي نيست.
پس جايگاه آقاي احمدينژاد در ميان اصولگرايان چيست؟
ايشان در مقطعي به عنوان شخصي كه قصد داشته تفكر اصولگرايي را در حكومت نمايندگي كند، وارد صحنه شد، شعارهاي اصولگرايانه داد و به برخي از آنها عمل كرد اما اينكه ايشان تا چه حد موفق بوده، وظيفه تمام اصولگرايان و نه جبهه متحد يا جبهه پيروان خط امام و رهبري يا ايثارگران يا رايحه خوش خدمت است كه اين مسئله را تحليل كند. نظر نهايي هم كه با مردم است.
تحليل و پيشبيني شما چيست؟ فكر ميكنيد آقاي احمدينژاد بتواند در يكسال آينده عملكرد سه سال گذشته را جبران كند؟
(مكث) آقاي احمدينژاد قابل پيشبيني نيست كه بتوان ايشان را پيشبيني كرد اما همانطور كه گفتم تحليل من اين است كه احمدينژاد در انتخابات آينده كانديدا نميشود و اصولگرايان هم از يك فرد جديد با اجماع حمايت خواهند كرد. لازمه موفقيت اين فرد جديد نيز «واقعگرايي» و «تشكيل دولت ائتلافي» است.
ائتلاف با چه جرياناتي؟
هم اصولگرايان و هم اصلاحطلبان. قوه مجريه نبايد اكثريتي و اقليتي باشد. فردي كه به مقام وزارت ميرسد، سالها از بيتالمال و آبروي نظام براي او هزينه ميشود و هيچ جرياني حق ندارد به محض قدرت گرفتن، فلهاي آنها را بركنار كند. دولت آينده ميتواند كابينهاي داشته باشد كه تمام جريانات دلسوز نظام در آن احساس سهم كنند و حضور داشته باشند.
شوراي 12 نفرهاي كه از آن نام برديد، مدل نهايي شما براي وحدت اصولگرايان است؟
خير. اين مدل براي وحدت اصولگرايان نيست. اين ساز و كار براي يافتن فردي است كه توان اداره قوه مجريه و حل مشكلات كشور را داشته باشد.
كانديداهايي كه در اين شورا مطرح هستند چه كسانياند؟
اين شورا به بنده مهلت داده تا از كانديداهاي بالقوه و بالفعل رياستجمهوري آينده، درخواست كنم تا شهريور ماه برنامهها و تيم خود را ارائه كند. از افراد مطرح هم ابتدا آقاي قاليباف هست. پس از ايشان اشخاصي مانند آقايان رضايي، حدادعادل، كروبي، محمد هاشمي، ضرغامي و حتي خود آيتالله خرازي هستند. احتمال بررسي و رايزني با تمام نامزدهاي احتمالي رياستجمهوري وجود دارد و ما از اين مسئله ابايي نداريم.
آيا تصور ميكنيد كانديداي نهايي اين مكانيسم، توان رقابت با آقاي احمدينژاد به فرض اينكه ايشان كانديدا شوند را داشته باشد؟
پيشبيني ما اين است كه گزينه نهايي راهبردي، كانديدايي مورد اجماع خواهد بود.
يعني اعضاي اين شورا، آنقدر در اصولگرايان نفوذ دارند كه مجموعه اين جريان را ترغيب به حمايت از گزينه منتخب خود كنند؟!
بله! منتهي نه تنها در ميان اصولگرايان بلكه جريانات ديگر. تمام اين 12 نفر اصولگرا نيستند. شوراي راهبردي به دنبال تعيين يك شخص مناسب براي اداره كشور و حل مشكلات مردم فارغ از جناحبنديهاي سياسي است.
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]