واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: نقاشی چون مجسمه سازی، ابزاری سنتی است که نمی تواند با پست مدرنیسم، هماهنگ شود. به واقع، آن چه در نقاشی پست مدرن می گذرد، مدرنیسم متاخر در لباس مبدل است. در هیچ یک از این اتفاقات هنی مرز مشخصی بین این دو وجود ندارد. نقاشی پست مدرن، تا آن جا که اصولا بتوان موجودیتی برای آن قائل شد، پیامد مفهوم گرایی، هنر پاپ و نو اکسپرسیونیسم است. با این حال در یک جنبه اساسی با آنها تفاوت دارد. در این جا نقاشی شبیه متنی ساختار شکنش ده عمل میکند که پر شده از مفهوم، همواره عاری از هر چیزی است که بر گزینیم مگر از طریق مشارکتی آزاد توسط پیش دانستههای مان تجربه اش کنیم.
چگونه نقاشی این سان تهی از محتوا شد؟ پاسخ این است که ابزارهای سنتی، چون تمثیل و کنایه، نیازمند فرهنگی مشترکند و این در عصر پست مدرن به سختی امکان پذیر است. زیرا بر خلاف مفهوم دهکده جهانی تمدن ما اینک بیش از هر زمان دیگری قطعه قطعه شده است. به علاوه ساختار شکنی مرگ هنرمند و موضوع اثر را به عنوان ردپاهای بی فایدهٔ او مانیسم اعلان می کند. بدین سان معنی را پوچ و بی اثر می داند. بحث کردن و پی بردن به مفاد باب روز شده و شناساندن اصول نخستین هر دوی آنها غیر ضروری است و خارج از موضوع است. شاید بزرگترین تحول در جهان پست- مدرن سیاست جدید درهای باز باشد. و این تنها گرایش به ناسازگاری موجد خویش نیست. بلکه تایید نوینی بر حقوق اقلیتها و دیگری بودن است. جنبش زنان نمونه بارزی از جنبشهای فراوان پست0 مدرن است که در دهه شصت به وجود آمد تا قدرت سیاسی شناخته شده ای در دهه هفتاد باشد. اما هیچ جنبشی به تنهایی معرف این تحول فراگیر نمی باشد. اگر دهکده جهانی این بیداری را پدید آورده است که افراد متعلق به اقلیتهای به هم وابسته باشند، به رسمیت شناختن تفاوتها آغاز شده است و در بافت مرکزی شهرها یک باور زندگی کن و بگذار زندگی کند سایه افکنده است و این تا زمانی است که کسی کارش را از دست ندهد.
همچنین اینک برخورد گسترده تری با تضاد میان جهان بینیهای متفاوت وجود دارد. باور مدرنیسم در هسته اش اغلب انحصار گرا بوده و می کوشید کثرت گرایی مذاق- فرهنگهای ناپیوسته را در یک حساسیت و دیدگاه خاص نسبت به تاریخ بگنجاند. دست پروردههای نمادین آن اینها هستند: کارخانه، خیابان ششم نیویورک، موزه هنر مدرن، کارخانه فورد موتور، تاریخ مستقیم الخط هنر مدرن از امپرسیونسم تا اکسپرسیونیسم انتزاعی، فلسفههای واقع بینی و مثبت گرایی منطقی و بالاتر از همه تاکید بر رشد مداوم اقتصاد به هر بهایی که باشد. در نهایت مدرنیسم باور امروزی گردانیدن بود و این اعتقاد تا آن جا ادامه یافت که آرمان فاستوس را بهترین مغزها و کسانی که قدرت بیشتری داشتند، به طور جدی دنبال نمودند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]