واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: حرمت شكنى ، قصه اى تكرارى
آجر بنديانيكبار نوشتيم كه خو گرفتن به عادتهاى ناپسند، تيغ دو دمى است كه هم خود و هم ديگران را نيشتر مى زند. يكبار نوشتيم كه حرمت شكنى بزرگان و نام آوران، فخر نمى آفريند و احيانا غرور كاذب بر باد رفته را باز نمى گرداند.همه اينها را همان زمانى نوشتيم كه حرمت حجازى را شكستند، همان زمانى كه با حيدرى در تشك كشتى نامهربانى كردند، همان زمانى كه ... چه بد عادت كرده ايم به نوشتن نام هايى كه بزرگند و كوچك ها عادت كرده اند به كوچك كردنشان. همانها كه خيلى دلشان مى خواهد بر خرابه هاى شخصيت ديگران، عزتى براى خود بنا كنند، عزتى كه بر آب بنا مى شود و با نسيمى بر باد مى رود! عزتى بخرند تا شايد سبكسرى هايشان فراموش شود، زهى خيال باطل.ساده بگويم روى صحبت ما امروز با بازيكنى است كه اين روزها به شدت دلخور است از مربى اى كه طى مدت كوتاهى از سمت يك كمك مربى به سرمربى سرشناس، معروف و البته محبوبى بدل شد؛ افشين قطبى.هم او كه اگر چه نمى توان ادعا كرد كه به لحاظ فنى و تكنيكى و تاكتيكى همتايى ندارد ولى در فصل قبل با بروز يك شخصيت حرفه اى- كه براى ما ايرانى ها تازگى داشت- و با رعايت همه حرمتها- كه عزيزشان مى داريم- دل خيلى ها را به دست آورد.بى شك عملكرد وى يا بهتر بگوييم اخلاق حرفه اى سرمربى پرسپوليس طى فصل گذشته، صحه اى بر اين مدعاست و كيست كه آن را انكار كند؟ شيث رضايى؟!چند روز پيش شيث با گفتن جملاتى نظير«قطبى آدم كوچكى است كه فقط حرف هاى بزرگ مى زند...» به جرگه آدم هايى پيوست كه فراموش كرده اند با ورود پول به دنياى مثلا حرفه اى فوتبال هنوز هم حفظ حرمت بزرگترها جزيى از آيين ماست و به جرگه آنهايى پيوست كه سعى دارند با كوچك كردن بزرگترها، خود را بزرگ نشان دهند.آيا دليل اين بى پروايى خط خوردن نام وى از فهرست اسامى پرسپوليسى هاست؟ اگر اين بازيكن جوان پرسپوليس در هشتمين دوره ليگ برتر، به شايستگى هاى خويش اطمينان دارد؛ آن اندازه كه روياى اروپا را تعبير مى كند چرا به جاى رجز خوانى و حرمت شكنى، قابليت هاى فنى خود را در مستطيل سبز، به نمايش نمى گذارد؟ البته شايد هم ما به اشتباه افتاده ايم و به جاى اعتراض و انتقاد به رفتار رضايى بايد انگشت اشاره مان را به سمتش بگيريم كه مشكلات فرهنگى ما همه از آنجا منبعث مى شود. سيستمى كه عادت كرده است به فرهنگ بادكنكى؛ فرهنگى كه در آن با پيشرفت تكنيك هاى فردى، از آموزش اخلاق جا مانده است و عليرغم تشكيل معاونتهاى مختلف فرهنگى هنوز اندر خم يك كوچه است.راستى چرا؟ آيا گاه آن نيامده است كه سازمان تربيت بدنى به طور جدى اين مسائل را آسيب شناسى كند؟! چه خوب بود اگر عادت مى كرديم كه بد نگوييم به مهتاب اگر تب داريم...
سه شنبه 15 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]