تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (ص) رها کنید، مبادا دوستى آل محمد (ص) ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798940712




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دانش - اينجا حيات به پايان مي‌رسد


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: دانش - اينجا حيات به پايان مي‌رسد


دانش - اينجا حيات به پايان مي‌رسد

عباس محمدي: «بشر با نابودي تالاب‌ها، سطح پايين معرفت و دانش خود را در ابعاد علمي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نشان داده است.» هنريك مجنونيان گروه دانش: امروز كمتر كسي در اين سرزمين از آنچه كه بر سر تالاب‌هاي كشورمان مي‌آيد بي‌خبر است. تالاب‌ها همچون ديگر سرمايه‌هاي طبيعي اين كشور روز به روز به قهقرا كشيده مي‌شوند تا ما همچنان به توسعه اقتصادي كشور به واسطه انتخاب الگوهاي غلط و نامناسب توسعه به خود بباليم. اين در حالي است كه امروزه در بسياري از كشورها، دولت‌ها با يادآوري تجربه‌هاي تلخ ناشي از تخريب اين اكوسيستم‌هاي آبي ماليات‌ها و جرائم سنگيني را براي تخريب تالاب‌ها و تبديل اراضي آنها در نظر گرفته‌اند و اين درست عكس آن چيزي است كه در ايران صورت مي‌گيرد! از اين گذشته آنچه كه تخريب غير قابل جبران اين زيستگاه‌ها را در سال‌هاي اخير رقم زده،‌ توسعه شتابان جاده‌سازي و سد‌سازي‌هاي سوداگرانه در حريم و داخل تالاب‌هاست. مقاله زير مهم‌ترين علل نابودي تالاب‌ها را بررسي مي‌كند. با اين اميد كه در سايه اين هشدارها ‌وجدان‌هاي بيدار طبيعت ستيزان از خواب بيدار شود.

1 ـ سد‌سازي ؛ سد بستن روي رودها، نبض اين رگ‌هاي زندگاني بخش زمين را مي‌گيرد و بخش بزرگي از يك رود پرجوش و خروش را به مخزني راكد بدل مي‌كند. سدها، تالاب‌هاي پايين دست و دلتاها را كه شور زندگي انساني و حيات وحش در آنها موج مي‌زند از آب ورودي محروم مي‌كند. سد سازان، هميشه با بزرگ‌نمايي بسيار، هدف خود را رساندن آب به كشتزارها و تامين آب آشاميدني مردم عنوان مي‌كنند. روزنامه‌هاي ما، مملو از سخن پردازي‌هاي اين‌گونه و القاي اين فكر است كه اگر سدها نباشند، آب نيست! «آب شيرين... گواراي كام مرزنشينان خليج فارس»، «پنج استان كشور سيراب مي‌شوند»، «سد بانه، آب شهر را تامين خواهد كرد»، «سد نسازيم، روستاها ... خالي مي‌شوند»، «سد خواف، ايستاده در برابر كوير»...، اينها تعدادي از تيترهاي ويژه‌نامه طرح‌هاي مهار آب در سال 1382 است كه به ضميمه يكي از شماره‌هاي روزنامه ايران در سال 1383 منتشر شد.
اين مهندسان كه شيفته آن هستند كه دست ساخته‌هايشان با صفت‌هاي بزرگ‌ترين، اولين و بلند‌ترين شناخته شود، در عين حال دوست دارند به عنوان فرشته‌هاي نجات شناخته شوند. البته اين راه بسيار خوبي است براي آنكه سودجويي شخصي و بريز و بپاش گسترده‌اي را كه از رهگذر سد‌سازي حاصل مي‌شود، پنهان كنند. مهندسان سد ساز به ما نمي‌گويند كه فقط آب يك منطقه را به منطقه‌اي ديگر مي‌دهند و در واقع هيچ توليد آب يا جلوگيري از نابود شدن منابع آبي، با سد‌سازي فراهم نمي‌شود. در حالي كه برعكس، با سد‌سازي به اين توهم كه گويا آب فراواني در دسترس است، دامن مي‌زنند و آب‌هايي را كه در امتداد رودخانه با نوعي سهميه‌بندي سنتي و ديرپا مصرف مي‌شد، پس از سد‌سازي با اسراف، به نابودي و آلودگي مي‌سپارند.
پاتريك مك كالي، يك نمونه از تاثير ويرانگر سد‌سازي را بر دلتاي رودخانه‌اي سرزنده، اين‌گونه شرح مي‌دهد: «فيلسوف طبيعت‌گرا آلدو لئوپولد، از بلم راني در دلتاي رودخانه كلرادو در سال 1922، با توصيف طبيعت شير و عسل ياد مي‌كند. لئو پولد از حزني دوست‌داشتني و زيبا، واحه‌اي بزرگ از مرداب‌هاي سبز، كهورها، بيدهاي مجنون در ميان خارزار شمال باختري مكزيك سخن مي‌گويد و شعرگونه‌اي غنايي سر مي‌دهد. او از بلدرچين‌ها، غوغاي برفي حواصيل‌ها، فرار شتابان قره غازها، شاه ماهي‌هاي ترسو، مرغان ماهي‌خوار آمريكايي، پازردها، اردك‌ها مرغابي‌هاي جره، بابكت‌ها، گرگ‌هاي صحرايي، آهوها و نيز از پلنگ‌هاي آمريكايي جاگوار، اين خونريز ستمگر دلتا، پنهان شده در ميان علف‌هاي بلند، سخن مي‌راند. لئوپولد از بيم آنكه اين دلتا به غارت و يغما رفته باشد، ديگر هرگز به آن منطقه بازنگشت. اما بعيد است كه او حتي در تاريك‌ترين و نوميدانه‌ترين لحظات مي‌توانست چنين ويراني كاملي را براي اين منطقه پيش‌بيني كند. از زمان بلم راني لئوپولد روي كلرادو بارها روي آن سد بسته شد و آب آن منحرف گرديد و امروز ديگر دلتايي به جا نمانده است». سپس، مك كالي شرحي از بدل شدن آن دلتاي باشكوه به چند استخر راكد پر از حشره‌كش و زهاب شور كشاورزي، به يك دهم رسيدن جمعيت پرندگان و پستانداران منطقه، از ميان رفتن ماهي‌گيري و نابودي تقريبا كامل خانوارهاي بومي... خبر مي‌دهد.
يكي از كاركردهاي مثبت سد‌سازي كه پيمان‌كاران و مديران اين پروژه‌ها، با افتخار در مورد آن سخن‌پردازي مي‌كنند، موضوع مهار سيلاب‌ها است. مهندسان سد چنان از سيلاب سخن مي‌گويند كه گويي اين پديده از ابتداي خلقت فقط براي نابودسازي نوع بشر بوده و اين وظيفه مقدس ايشان است كه با ديوار بستن بر رودخانه‌ها، اين شر را از سر بشر كم كنند ! اين‌گونه گزافه‌گويي‌ها، در جريان آغاز آب‌گيري سد كرخه (زمستان 82) بسيار گفته شد، و پس از آن هم با هر بارندگي شديد، مقام‌هاي وزارت نيرو از اهميت اين سد در مهار سيل‌هايي كه مي‌توانست بسيار مخرب و مرگبار باشد، گفته‌اند. اما در بهمن‌ماه 1384 فقط چند روز بارندگي كافي بود تا با پر شدن «ظرفيت سدها... بستان، شوشتر، اهواز، شادگان، گتوند [و بسياري از شهرها و روستاهاي ديگر خوزستان] از سيلاب آسيب ببينند».
ايران نيازي به سد‌سازي ندارد
واقعيت اين است كه سيلاب‌هاي طبيعي، در تالاب‌ها به بهترين شكلي آرام مي‌گرفتند و خود يك عامل مهم در تداوم سرزندگي تالاب و بهره‌وران آن ( از انسان و حيوان و گياه ) بودند. چنانكه سيلاب‌هاي زاينده‌رود، به تالاب گاوخوني، سيلاب‌هاي كرخه به تالاب هورالعظيم، سيلاب‌هاي رودخانه جراحي به شادگان، سيلاب‌هاي زرينه رود و سيمينه رود به درياچه اروميه... زندگي مي‌بخشيدند. به علاوه، سيلاب‌ها سبب حاصلخيز شدن خاك‌هاي درشت دانه كه در ايران بسيار زياد هستند و نيز بالا آمدن سطح آب‌هاي شيرين زيرزميني مي‌شوند. به‌طوري كه عده‌اي از كارشناسان مانند دكتر بصيري، عضو هيات علمي دانشگاه صنعتي اصفهان معتقدند كه «سدسازي بي‌رويه با جلوگيري از بروز سيلاب‌ها، موجب خشك شدن تالاب‌ها... و فقر نواحي پايين دست» شده و دكتر آهنگ كوثر، استاد مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان فارس مي‌گويد: «اصولا ايران به دليل داشتن ذخاير آبرفت‌هاي درشت دانه كه موجب ذخيره آب در زير زمين مي‌شود نيازي به سدسازي ندارد.» سيل‌هاي مرگبار، بيش از هرچيز ناشي از تجاوز انسان به حوزه مسيل‌ها و ساخت و ساز نابخردانه و همچنين ناشي از تخريب جنگل‌ها و مراتع و فرسايش شديد خاك است. به گفته رئيس سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخيزداري، «تخريب جنگل‌ها و مراتع باعث افزايش خطر سيل تا 40 برابر شده است» و برپايه اعلام سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخيزداري كشور «هر سال حدود 236 ميليون مترمكعب از بهترين و مرغوب‌ترين خاك‌هاي كشور پشت سدها انباشت مي‌شود... يعني ايران هر سال يك سد بزرگ خود را از دست مي‌دهد»
گذشته از آنكه چند برابر شدن تعداد سيل‌هاي ويرانگر در يكي دو دهه اخير با وجود چند برابر شدن تعداد سدهاي كشور در عمل بطلان نظر سدسازان را مبني بر تاثير مثبت سدها در مهار سيل نشان مي‌دهد، همچنين بايد افزود كه موضوع كنترل سيل، با سد‌سازي طرح وارونه يك موضوع است. در واقع، اگر سدي ساخته مي‌شود، براي طولاني‌تر شدن عمر مفيد آن بايد با حفاظت حوزه آبخيز، از وقوع سيل جلوگيري كرد و نه آنكه سدي ساخت تا جلوي سيل را بگيرد. به بيان ديگر، اگر قرار باشد سد جلوي سيل را بگيرد، آن را قرباني ندانم كاري‌هاي خودمان ساخته‌ايم، و سرمايه كلان صرف شده براي ساخت آن را به باد داده‌ايم.
2 ـ جاده‌سازي؛ نمونه بارز و جبران ناشدني اثر تخريبي راه‌سازي بر تالاب‌هاي كشور، ميانگذر درياچه اروميه است. اقدام به ساخت اين جاده به سال 1358 برمي‌گردد كه مي‌توان آن را آزمونكده‌اي براي پياده كردن شيوه‌هاي پر آزمون و خطاي راهسازي هم دانست ! نخستين اثر اين كار اين بوده است كه بزرگ‌ترين «پارك ملي» ايران ( به مساحت تقريبي 480 هزار هكتار) دو نيم شد. درياچه اروميه نه تنها بزرگ‌ترين تالاب ايران و از حيث حجم آب و دربرداشتن چندين جزيره نامسكون، داراي موقعيت بي‌همتا در كشور بوده، بلكه در ميان تمامي منطقه‌هايي كه با يكي از عنوان‌هاي چهارگانه، در ايران حفاظت مي‌شوند نيز پس از دو منطقه توران و كوير مركزي، سومين منطقه بزرگ است. آبي بودن اين پهنه، مي‌توانست موقعيت ممتازي باشد كه آن را از ساخت و ساز در امان بدارد، اما افسوس كه تب دست زدن به كارهاي «بزرگ» و شيفته بودن به «مهار» طبيعت، مهندسان و مديران ما را واداشت كه برخلاف تمامي اصول جهاني ناظر بر مديريت پارك‌هاي ملي و حتي برخلاف ماده 8 آيين‌نامه اجرايي قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست كه هرگونه عملي را كه موجب تغيير اكوسيستم پارك‌هاي ملي باشد، ممنوع كرده است، ميليون‌ها تن خاك را از كوهي در نزديكي درياچه بكنند و در آب بريزند تا دو سوي درياچه را به هم متصل كنند. ساختن جاده به اين روش، سبب به هم خوردن تعادل حجم آب در دو سوي ميانگذر ـ حتي پيش از تكميل شدن- گرديد و در نتيجه آن و البته با تاثير عوامل ديگر، جاده تكميل ناشده شروع به زير آب رفتن كرد.
اكنون سال‌هاست كه پيمانكاران خارجي هم براي به پايان رساندن پروژه دعوت شده‌اند و سرانجام، اين «طرح ملي» تكميل خواهد شد. اما چندين سال است كه خودروها از ميانگذر، با سوار شدن بر لنج در يك بخش، استفاده مي‌كنند. اين لنج‌ها، مقدار زيادي گازوئيل و روغن موتور به درياچه وارد كرده‌اند كه آشكارا در محل توقف آنها ديده مي‌شود. همچنين انبوهي از زباله توسط مسافران و دكه‌داران در دو سوي ميانگذر ريخته شده است. روشن است كه اين آلوده‌سازي‌ها تا آينده قابل پيش‌بيني ادامه خواهد يافت و آلودگي صوتي خودروها و برهم خوردن چشم‌انداز طبيعي درياچه، براي هميشه ماندگار خواهد بود.
نمونه‌هاي پرشمار ديگري هم در مورد راهسازي در تالاب‌هاي ايران وجود دارد كه از آن ميان مي‌توان به راهسازي در تالاب ميقان براي معدن‌كاوي، در ناي بند براي اسكله‌سازي، در هورالعظيم براي دسترسي به ميدان‌هاي نفتي اشاره كرد و طرح‌هايي نيز قرار است اجرا شوند: جاده بهشهر به ساحل دريا در ميانكاله، راه يا راه آهن براي دسترسي به جزيره آشوراده در ميانكاله و....
3 ـ آلودگي ؛ تالاب انزلي و رودخانه زرجوب كه به آن مي‌ريزد، در عمل تانك و كانال پساب‌هاي حوزه رشت است. آلودگي‌هاي زاينده رود، به ويژه از اصفهان به پايين، آب تالاب گاوخوني را به زهرابه بدل ساخته است، و در اين ميان رويدادهايي مانند واژگون شدن تانكر مواد نفتي در سال 86 و وارد شدن هزاران ليتر از اين مواد به رودخانه، قضيه را تشديد مي‌كند. سفيدرود يكي از آلوده‌ترين رودخانه‌هاي ايران است و كشاورزي متراكم در حاشيه آن سبب ورود هزاران تن سم كشاورزي و كود شيميايي به مصب رودخانه كه يكي از تالاب‌هاي ثبت شده در كنوانسيون رامسر است، مي‌شود. تالاب بندعلي خان در جنوب ورامين، تخليه‌گاه پسماندهاي خطرناك صنايع چرم‌سازي چرمشهر، و البته ايستگاه پاياني رودخانه به شدت آلوده جاجرود است. تالاب شادگان محل ورود زهاب‌هاي مجتمع‌هاي كشت و صنعت نيشكر است، و....
نمونه به راستي فاجعه‌بار آلودگي تالاب‌ها و خورهاي ايران را در ماهشهر سراغ داريم كه مطابق اظهار مقام‌هاي رسمي در اوايل سال 86، آلودگي‌هاي ناشي از تركيبات جيوه‌اي صنايع پتروشيمي سبب تولد حدود 270 نوزاد ناقص‌الخلقه (بعضا بدون سر) در آنجا شد.
4 ـ طرح‌هاي صنعتي؛ ساخت بندر اميرآباد در حريم تالاب ميانكاله، طرح‌هاي نفت و گاز در عسلويه، احداث اسكله در خور آذيني، معدن‌كاوي در ميقان،... و برنامه‌هايي كه براي آينده پيش‌بيني شده مانند احداث پالايشگاه در نزديكي ميانكاله، و صنايع پتروشيمي در صوفيكم، چند نمونه از اين دست است.
5 ـ تخريب جنگل و مرتع در بالادست؛ در اواخر سال 85 انوشيروان نجفي از معاونان سابق سازمان حفاظت محيط زيست، گفت كه عمق تالاب انزلي در 30 سال گذشته از شش متر به دو متر كاهش يافته است. يك علت اصلي اين امر، تخريب جنگل‌ها و فرسايش خاك در حوزه آبريز تالاب بوده است.
6 ـ كشاورزي ناپايدار؛ كشت و كار در حريم تالاب‌هاي انزلي و اميركلايه و مصب سفيدرود در گيلان، از نمونه‌هاي بارز تجاوز به محدوده تالاب‌هاست. تصاحب زمين‌هاي حاشيه اين تالاب‌ها در فصل‌ها يا سال‌هاي كم‌آبي و كشيدن آب آنها براي آبياري كشتزارهاي برنج و... از ديگر موردهايي است كه مي‌توان به آن اشاره كرد. در محدوده تالاب ميانكاله كه عنوان «ذخيره‌گاه زيستكره» دارد، گله‌هاي پرشمار گاو و اسب و دامداري‌هاي متعدد وجود دارد. زمين‌هاي حاشيه تالاب بين‌المللي قوريگل در آذربايجان‌شرقي تا لب آب شخم خورده و در آن كشاورزي مي‌شود.
7 ـ تغييرات اقليمي؛ گرمايش زمين، تبخير در دشت‌هاي ايران را به شدت افزايش داده كه اين موضوع قطعا يكي از علت‌هاي خشك شدن پياپي تالاب‌هايي مانند بختگان در سال‌هاي اخير بوده است. همچنين سرماهاي غيرعادي در زمستان كه براي مثال در زمستان86 موجب يخ‌زدگي بي‌سابقه بخش‌هايي از تالاب انزلي و گاوخوني شد. يكي از اثرات تغيير اقليم، به هم ريختن الگوهاي بارش است كه براي مثال در كوه‌ها سبب كم شدن بارش برف و بيشتر شدن باران‌هاي سيل‌آسا مي‌شود. كارمن دو ژونگ، استاد «موسسه كوهستان» در دانشگاه ساووي (فرانسه) مي‌گويد كه عقب‌‌نشيني يخچال‌ها موجب رها شدن ناگهاني مقدار زيادي آب ـ و همراه اين آب، مقدار زيادي گل و لاي و سنگ‌ـ مي‌شود و در نتيجه، درياچه سدها زودتر از آنچه كه پيش‌بيني مي‌شد، پر مي‌شود. همين مشكل مي‌تواند سامانه تالاب‌ها را كه متكي به الگوهاي آب و هوايي ثابت و شكل‌يافته در طي هزاره‌هاست، به هم بزند.
 سه شنبه 15 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن