واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: سفر به سرزمين تكه تكه شده
نوول اوبزرواتور، خوانندگانش را به همراه فرستاده ويژه اين مجله به افغانستان مي برد. و با تيتر «سفر به يك كشور تكه تكه شده» وضعيت نابسامان افغانستان را شرح مي دهد.
فرستاده ويژه نوول اوبزرواتور مي نويسد هفت سال پس از سقوط طالبان، نه جامعه بين المللي و نه حكومت افغانستان هيچ كدام نتوانسته اند اميد هائي را كه برانگيخته شده بود برآورده كنند و افغان ها همچنان از درگيريهاي قومي و عدم كفايت رهبران و بخصوص از فساد و رشوه خواري در رنجند.
عبدالجلال بيست و هفت ساله در پياده روهاي كابل ميوه مي فروشد. هفته پيش جگر فروشي مي كرد و هفته آينده نمي داند چه كار مي كند. او به خبرنگار مجله مي گويد پس از سقوط طالبان چه انتظارها و اميدهائي داشته و چگونه فكر مي كرده كه كشورش مثل ديگر كشورها وضعيتي عادي پيدا مي كند، با آب، برق، جاده و اندكي رفاه بيشتر. اما اكنون او به اين خبرنگار مي گويد ديگر اميدي ندارد و مي افزايد به شما بگويم ما ازشما دلگيريم.
فرستاده ويژه نوول اوبزرواتور از قول حامد اكرم، مسوول تشريفات، مهندسي كه بيست سال در فرانسه زندگي مي كرده و مانند پنج ميليون مهاجر ديگر در سال 2001 بعد از سقوط طالبان با هزار اميد و آرزو به كشورش برگشته است، مي نويسد كه چگونه مردم مي خو استند دوباره افغانستان را با حركت از نقطه صفر بسازند و چگونه تاثير مخرب سي سال جنگ را فراموش كرده بودند، همچنان كه فراموش كرده بودند اين كشور در اصل چگونه بوده است. او ازشور و شوق مردم براي شركت در انتخابات اوليه مي گويد و يادآوري مي كند كه بعضي از زنان با لباس جشن و براي اولين بار از خانه خارج مي شدند. وي هم مانند بعضي از كارشناسان، امروز به اين نتيجه رسيده است كه ساختار متكي بر تمركز قدرت دريك كانون سياسي با واقعيت موجود متناسب نيست.
نويسنده مقاله با اشاره به اينكه حامد كرزي قول داده بود افغانستان مانند دوبي خواهد شد، وضعيت كنوني را چنين شرح مي دهد: سي در صد نمايندگان مجلس بي سواد هستند، بعضي از آنها فقط بواسطه شهرت جنگي خود انتخاب شده اند. سهميه بندي پنجاه درصدي نمايندگان زن فراموش شده و حتي رسيدن به بيست در صد هم دشوار است چرا كه موقعيت اجتماعي زنان در خانه و مزرعه اجازه فعاليت به آنها نمي دهد.
در مورد بي كفايتي وزرا و مسوولان هم نويسنده به گفته يكي از مقامات بانك جهاني اشاره دارد كه مي گويد، بيشتر كارمندان دولت توانائي پيشبرد طرح هاي موجود را ندارند و در طي سي سال جنگ فقط عده كمي زبان هاي خارجي يا كمي كار با كامپيوتر را ياد گرفته اند. وزرا قادر به استفاده از بودجه خود نيستند و ماموران دولتي ترجيح مي دهند در سازمان هاي غير دولتي كار كنند كه حتي به عنوان آشپز حقوقي سه برابر شغل دولتي در آنجا دريافت مي كنند. براي تاكيد بر فساد در مجلس، خبرنگار مجله بر مطالعاتي انگشت مي گذارد كه براي انجمن افغاني «تيري» به عمل آمده و با استناد بر آن مي خوانيم يك راي مهم درمجلس به قيمت 5000 دلار معامله مي شود. همه چيز در دولت خريده مي شود. بنا به نوشته اين خبرنگار شصت در صد افغان ها معتقدند حكومت مركزي فاسد است و نود و دو درصد از اين عده فكر مي كنند طالبان چنين نيستند و كساني كه دوره طالبان را بر وضعيت موجود ترجيح مي دهند، كم نيستند.
فرستاده ويژه نوول اوبزرواتور، مي نويسد هميشه در رابطه با بي لياقتي، مثال وزير كشاورزي افغانستان آورده مي شود. ودر جواب اينكه چرا با اين وجود از كار بركنار نمي شود، به روابط پيچيده قومي و برتري پشتون ها كه اين وزير، طالبان و كرزي جزو آن هستند اشاره مي رود و سلسله مراتب قدرت و نفوذ اقوام مختلف ياد آوري مي شود. نويسنده همچنين به شدت گيري برخوردها ميان هزاره ها و كوچي ها اشاره مي كند و مي نويسد با وجود سابقه ديرينه خصومت، آنها در يك مورد با هم توافق دارند و آن برگرداندن خشمشان به حكومت و بر گزيدگان آن است. اكنون ديگر ماموران دولتي در امان نيستند و افراد پليس بعد از خدمت با لباس شخصي تردد مي كنند زيرا از جان خود بيم دارند.
از طرف ديگر كمك هاي بين المللي نيز درست توزيع نمي شود و بخش عمده اي از آن دوباره به خود نهاد هاي بين المللي بر مي گردد و تنها درصد كمي به صورت موثر به كارگرفته مي شود.
و در اين ميان مردم افغانستان با بدبختي در گيرند. فرستاده ويژه نوول اوبزرواتور مي نويسد، برق فقط دو ساعت در روز موجود است و هفتاد و دو درصد جمعيت، آب آشاميدني ندارند و در اين شرايط خشم مردم مي تواند با يك جرقه مشتعل شود.
ديروز يك تصادف ساده رانندگي توسط يك خودروي آمريكائيان به شورشي خونين انجاميد، امروز معلمان براي نان راه پيمائي مي كنند و فردا نوبت كارگراني مي رسد كه در مقابل مزدي ناچيز براي ثروتمندان پشتون كار مي كردند و به واسطه جنگ آواره شده اند و در مراكز مهاجران زندگي مي كنند و سهمشان فقط تكه اي نان است.
اريك لاوارن خبرنگار فرانسوي از افغانستان براي مجله اكسپرس مقاله اي فرستاده است، كه درآن حساسيت ماموريت فرانسويان را در اين كشور چنين شرح مي دهد:
همان طور كه در نشست ناتو در آوريل تصميم گرفته شد، اولين بخش نيروهاي تقويتي فرانسه در حومه كابل دركاپيسا در شصت كيلومتري كابل مستقر شدند و در اوايل ماه اوت هم نفرات كمكي كه به هفتصد نفر مي رسند، در دو نيروگاه ديگر به نام هاي نجراب و تگاب جاي مي گيرند كه آنها هم بر سر راه كابل قرار دارند.
اين منطقه قبل از سقوط طالبان در دست فرمانده مسعود و حزب اسلامي بود و در حال حاضر بيست و پنج گروه كه هر كدام ده ها جنگجو دارند، در اين محل فعاليت مي كنند.
افراد مختلفي از نيروهاي ارتش افغانستان در صحبت با اين خبرنگار فرانسوي گفته اند كه طالبان با ترساندن مردم آنها را مجبور به حمايت از خود مي كنند و در عين حال با استفاده از نارضايتي ها پايگاهي براي خود درميان مردم ساخته اند. ماموران دولتي مي گويند اهالي اين منطقه كه هيچ تغييري در زندگي خود مشاهده نمي كنند و دركي از صلح ندارند. زيرا نه تنها از نيروهاي ناتو خيري نديده اند، كه خانه هايشان نيز با عمليات اشتباهي آمريكائيان خراب شده و بمباران هاي ناتو جوانان را به پيوستن بيشتر به طالبان مي كشاند. لاوارن از نشست شوراي تگاب مي نويسد كه درآن حدود بيست تن از سران قبايل عليه خارجياني كه شهرهايشان را بمباران مي كنند چاره انديشي مي كنند. آنها معتقدند خارجيان هيچ كاري برايشان نمي كنند و حضور آنان توسط كابل به مردم تحميل شده است.
دوشنبه 14 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]