واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: علی دایی اصولا با لجاجت ذاتی اش شناخته می شود؛ مردی که گاهی به واسطه همین خصیصه تا مرز فتح قله های غیرممکن پیش رفته و البته گاهی تحت تاثیر همین ویژگی برای دشمنانش جهنم ساخته است! وقتی شما با شخصیتی مثل دایی طرف هستید، باید تمام تلاش تان را بکنید تا با وی وارد مجادله نشوید. و گرنه به اصطلاح حسابت تان با «کرام الکاتبین» است!
شلیک نهایی به شیث
داستان شیث رضایی که حالا تبدیل به جنجال اول رسانه ها شده، برای دایی نه از غروب غمبار بعد از داربی و نه حتی از اردوی بحث برانگیز آلمان، که از ارسال کرنر در جریان بازی پرسپولیس و سایپا در لیگ ششم و آن درگیری من تو من عجیب شروع شد. خیلی ها بر این باور بودند علی دایی هرگز شیث رضایی که با رفتارهایش باعث خندیدن تماشاگران به او شد را نخواهد بخشید و البته حق با این خیلی ها بود! دایی پس از حضور در راس کادر فنی تیمی ملی، یکی، دو باری شیث را دعوت کرد تا مثلا حسن نیتش را نشان بدهد، اما هرگز به او اعتماد نکرد تا این فصل و داستان های عجیب خودش فرا برسید.
نصرتی که با دایی خوب بود؟
کسی نفهمید که چطور محمد نصرتی با دایی به مشکل خورد، اما گفته می شود یک بار در حالی که نصرتی ادای دایی را در می آورده توسط دوستان نزدیک دایی رویت می شود. دایی هیچ وقت او را به تیم ملی دعوت نکرد و حتی اجازه نداد در فصل نقل و انتقالات امسال به پرسپولیس بیاید.
کیا با دایی دعوا هم دارند؟
مهدی مهدوی کیا هم یک دوره طولانی تاوان پاس ندادن به علی دایی را پس داد. او فقط 2 بازی برای تیم دایی انجام داد که در اولین مسابقه یعنی مقابل کره شمالی گل هم زد. او با فشار رسانه ها و مسئولان به تیم ملی آمد و دوباره کنار گذاشته شد. دایی در توجیه دعوت نکردن از او بهانه می آورد که مهدوی کیا در هامبورگ فیکس نیست ولی همان زمان فریدون زندی بدون تیم را دعوت می کرد. مهدوی کیا را می توان جزو مغضوبین ابدی دایی دانست. کریمی و مهدوی کیا جزو کسانی بودند که در جام جهانی به اصطلاح توی چشم دایی نگاه می کردند و به او پاس نمی دادند!
یک اقلیم برای دو نفر
داستان کینه علی دایی از علی کریمی هم که دیگر نقل همه محافل خبری-ورزشی در یک دهه اخیر بوده است؛ آن چه از داستان آن لایی معروف جادوگر به او در بازی سالنی آغاز شد و با مصاحبه جنجالی «خدا دایی را بغل کرده» به اوج خودش رسید. لجاجت دایی با جادوگر اما،زمانی به اوج خودش رسید که او حاضر نشد کریمی را به رغم نیاز تیم ملی، دعوت کند که در نهایت همین مساله به حذف تیم ملی کشورمان انجامید.
جدل روی ملک شخصی
در اردوهای تیم ملی، همه متوجه شده بودند که دایی و هاشمیان با هم سلام و علیک ندارند. گویا این رابطه سرد به خاطر مصاحبه ای بود که در آن هاشمیان غیر مستقیم از دایی و نفوذ شدید او در تیم ملی انتقاد کرده بود: «تیم ملی ملک شخصی کسی نیست.» البته مطابق انتظار این گفت و گو نیز هرگز از یاد شهریار نرفت و نمی رود. آنها قبل از بازی با قطر در مقدماتی جام جهانی 2006 آلمان با وساطت دادکان آشتی کردند اما این آشتی صوری بود و دایی وقتی به نیمکت مربیگری تیم ملی رسید، هاشمیان را نادیده گرفت.
تکل روی اعصاب دایی
در مورد ایمان مبعلی هم لابد خودتان داستان آن تکل معروف در سوپر جام را به یاد می آورید که به اعتراف خود ایمان، حسابی کار دستش داد و او را مدت ها از تیم ملی دور نگه داشت و حتی این فصل هم که مبعلی دوست داشت به تیم مورد علاقه اش برود با بی مهری دایی رو به رو شد تا به تیم رقیب بپیوندد.
احترام شدید به خداداد
اما می رسیم به خداداد عزیزی که به رغم همه فراز و نشیب ها، دایی همیشه برایش احترام خاصی قائل بوده و حتی یک بار در زمان سرمربیگری اش در تیم ملی گفت: «از بین منتقدانم فقط جواب یک نفر را نمی دهم؛ خداداد عزیزی!» خداداد قرار بود در تیم ملی دستیار علی دایی شود که هیچ وقت این اتفاق رخ نداد. الان بین این 2چهره رابطه گل و بلبلی جریان دارد و آن ها در کلاس های مربیگری از سر و کول هم بالا می روند.
زیر سر این پسره
جدل با نیکبخت هم برای شهریار سرگرمی جالبی بود. او که در باند کریمی و نکونام در جام جهانی حضور داشت، خیلی زود تقاص پاس ندادن به دایی را پس داد.
بعد از حضور نیکی با حالتی غیر متفارف(!) در اردوی تیم ملی بود که بهانه دست دایی آمد و او را هم برای همیشه از این تیم کنار گذاشت. جالب است بدانید در سفر تیم ملی به لائوس که در اتوبوس تیم ملی، قدیم های ته مجلس در حال دست انداختن او بودند، دایی به یکی از نزدیکانش گفت: «این پسره (کریمی) مقصر نیست. همه اش زیر سر نکونام و نیکبخته!» البته هیچ وقت پیش نیامد که نکونام مورد غضب دایی قرار بگیرد، چون دایی در دوران سرمربیگری در تیم ملی به وجود او نیاز داشت.
با کریم هم بله؟
صفت پرنده آسمانی برای کریم باقری موجب حساسیت هایی بین سایر بازیکنان شد. خبرنگار نزدیک به تیم ملی در زمان بلاژویچ روایت می کند که یک بار دایی در لابی هتل استقلال با تعدادی خبرنگار داشت دوستانه صحبت می کرد که بحث به کریم رسید و دایی درباره او گفت: «داداش، ژنرال و پرنده آسمانی تون دیدید چه جوری سوتی داد؟» در همان حین کریم از راه رسید و دایی جلوی پایش بلند شد: «یاشاسین کریم آقا!» دایی خیلی دیر در برابر فشار افکار عمومی که معتقد به دعوت از کریم باقری به تیم ملی بود تسلیم شد و چون کریم قبلا خداحافظی کرده بود بهانه خوبی برای مقاومت در برابر درخواست دعوت از او وجود داشت که البته در نهایت کریم هم دعوت شد و گل هم زد.
زیر آب کاظمیان در الشباب
جواد کاظمیان هم امسال جزو کاندیداهای بازگشت به پرسپولیس بود. او که از امارات دیپورت شده بود، حتی چیزی نمانده بود مثل مبعلی سر از استقلال در بیاورد که قلعه نویی این بازیکن را روی هوا زد و به سپاهان برد. کاظمیان در مصاحبه ای گفته بود که در سال 81 از الشباب امارات پیشنهاد داشت اما دایی به واسطه رابطه خوب با مسئولان این تیم نگذاشت این انتقال انجام شود. دایی میناوند را به تیم اماراتی پیشنهاد کرد. کاظمیان بعدها به لیگ امارات پیوست ولی نه او یادش رفت که دایی چه حرکتی انجام داده و نه دایی او را به تیم ملی و پرسپولیس دعوت کرد. دایی در دوران بازیکنی با خط دفاعی تیم ملی رابطه خوبی داشت اما در مقطعی با همه هافبک ها به مشکل خورد تا در یک برنامه تلویزیونی علنا بگوید: «آقایون تو چشم من نگاه می کردند پاس نمی دادند.»
نوبت حقیقیی کی می رسد؟
حقیقی اولین تجربه دروازه بانی در لیگ برتر را در روزی به دست آورد که بعد از اخراج دروازه بان اصلی پرسپولیس در برابر سایپا مجبور شد گرم نکرده رو به روی علی دایی قرار بگیرد و پنالتی او را مهار کند. او با مهار آن ضربه پنالتی از بازیکن که کمترین آمار خراب کردن پنالتی را داشت، مرتکب جسارت بزرگی شد. حقیقی سال قبل شانس آورد که میثاق هم با دایی مشکل پیدا کرد و شانس او در این فصل این است که رحمان احمدی هرگز در قواره های یک دروازه بان ششدانگ برای پرسپولیس ظاهر نشده است! آیا نوبت گوشمالی دادن علیرضا حقیقی هم روزی فرا خواهد رسید؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]