واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: درگفتوگو با كارشناسان علوم قرآني مطرح شد:شمول و عموميت هدايتگري قرآن اثباتكننده ترجمهپذيري آن است
گروه ادب: كارشناسان علوم قرآني معتقدند از آنجايي كه خداوند قرآن را جهانشمول و وسيله هدايت جهانيان معرفي ميكند، بنابراين فرهنگهاي مختلف قادر به ترجمه و درك آن خوهند بود؛ در واقع شمول و عموميت هدايتگري قرآن اثباتكننده ترجمهپذيري آن است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) بخش عظيمي از فرهنگ و ادب فارسي را ترجمه، آن هم ترجمه از عربي، شكل داده است. زبان فارسي دري همين كه در خود توان تعبير يافت، داستانهاي كهن مردم ايرانزمين را از پهلوي و كتاب آسماني اسلام، گرفته تا تاريخ، فقه، تفسير و شايد دانشهاي ديگر از عربي به جامه خود درآورد، اين كار از سده چهارم آغاز و تاكنون ادامه دارد.
قرآن كريم تاكنون به صدزبان ترجمه شده است و هر ترجمه نيز به موارد متعدد تكرار شده، مثلاً قرآن به زبان فارسي چندينبار توسط مترجمان فارسي ترجمه شده است.
درباره ترجمه قرآن بايد توجه داشت كه هيچ ترجمهاي نميتواند خالي از نقص و اشتباه باشد، زيرا هر ترجمهاي كار بشر است و قرآن كلام خداوند متعال است.
بسياري از كلمات قرآن در هيچ زباني معادل دقيق ندارند، افزون بر مشكل معادليابي مشكلات ديگري نيز در كار ترجمه قرآن وجود دارد، به طوريكه برخي معتقدند قرآن اصلاً ترجمهپذير نيست.
برخي نيز برآنند كه قرآن تا حدي قابل ترجمه است، ولي هرگز ترجمه دقيقي از آن نمي توان به دست آورد. «آربري» مترجم قرآن به زبان انگليسي ميگويد: «هر ترجمهاي از قرآن پس از چند صباحي كهنه و فرسوده ميشود، ولي قرآن همچنان در طول قرون اعصار تازگي و طراوت خود را حفظ كرده است.
دليل اين امر معجزه بودن قرآن است، همه ميدانند كه اعجاز از كلمه «عجز» گرفته شده و معني آن ناتوان ساختن است، معجزه يعني ناتوانكننده، در اصطلاح علوم اسلامي معجزه به امور خارقالعادهاي اطلاق ميگردد كه سايرين از انجام آن عاجز باشند، لذا قرآن كتاب خدا و معجزۀ پيامبر است»(1).
بزرگترين سخنوران وقت عرب قادر به آوردن يك آيه از قرآن نشده و نميشوند، خداوند معجزه را با رسولان خود همراه گردانيد، تا دليلي به راستي رسالت آنان باشد، اختلاف امتها و ضروريات زمانه نوع معجزه را متفاوت گردانيد، هر چه سطح بينش امتها و تمدن و فرهنگ آنان بالاتر رفت، معجزه پيامبران نيز مترقي و لطيفتر گرديد، مانند معجزه بلاغت و فصاحت در قرآن.
مخالفين ترجمه قرآن نيز بر اين باورند كه چون ترجمه گوياي همه مفاهيم قرآن نيست، بنابراين ناقص است و نبايد به ترجمه پرداخت، حال ممكن است اين سوال در ذهن شكل گيرد كه آيات قرآن ترجمهپذير هستند يا خير.
قرآنكريم، ترجمهپذير يا ترجمهناپذير
گروه ادب خبرگزاري ايكنا به همينمنظور در قالب 40 گفتوگو به بررسي ترجمهپذيري يا ترجمهناپذيري قرآن كريم از منظر مترجمان و قرآنپژوهان پرداخته كه برخي نظريات آنها در پايين آمده است.
«آذرتاش آذرنوش» مترجم زبان عربي و استاد دانشكده الهيات دانشگاه تهران معتقد است، ترجمه قرآن هم امكانپذير است و هم امكانناپذير؛ امكانناپذير است به اين معنا كه محال است كسي بتواند قرآن را آنطور كه خداوند بر پيامبر(ص) نازل كرده در يك زبان ديگر بازگو كند، اما از يك ديدگاه ديگر قرآن ترجمهپذير است يعني اگر نتوان تمام قرآن را در اوج كمال به زبان فارسي برگردانند؛ اما 60 تا 70 درصد را ميتوان ترجمه كرد.
او در ادامه ميگويد: در ترجمه قرآن چيزهايي فدا و چيزهايي به دست آورده ميشود؛ براي مثال معنيهاي نخستين، خشك و قالببندي شده قرآن در قالب ترجمه به دست ميآيد و طيفهاي فرازباني، الهامات، ايهامها و استعارههاي قرآن در ترجمه از بين خواهد رفت.
همچنين حجتالاسلام والمسلمين «محمدتقي خلجي» مترجم صحيفه سجاديه معتقد است: مترجم قرآن هر چهقدر هم كه بخواهد دقت كند باز هم نميتواند به ترجمهاي بيغلط دست بزند، اما به هر حال، ترجمه قرآن شرط اول و تنها راه ممكن براي ارتباط گروههاي غير عربزبان با مفاهيم الهي اين كتاب بزرگ است.
«محمدحسين علويمهر» ديگر پژوهشگر قرآني ميگويد: در امر ترجمه با دو نگاه روبهرو هستيم؛ يك نگاه حاكي از اين است كه ترجمه بايد جانشين خود قرآن باشد و تمام نكتهها و ويژگيهاي قرآن در ترجمه نيز منعكس شود. براي مثال قرآن كه داري ايجاز است ترجمه نيز بايد مؤجز باشد. قرآن به اختصار محتواها و مضامين بسيار بلندي را در تعبيرهاي كوتاه آورده پس ترجمه نيز بايد چنين باشد و نيز ترجمه هم بايد قابل تحدي باشد.
او در ادامه عنوان ميكند: اگر اين قسم ترجمه مدنظر باشد بايد گفت چنين ترجمهاي محال است و امكان وقوع وجود ندارد، اما گاهي اوقات در ترجمه ميخواهيم مفاهيم را از زبان مبدأ به زبان مقصد انتقال دهيم يا ترجمه تفسيري كنيم. اين ترجمه از زمان خود پيامبر اسلام رواج يافت؛ چنانكه سلمان فارسي سوره حمد را براي عدهاي از ايرانيان در مدينه ترجمه كرد.
اين پژوهشگر بيان كرد: در ترجمه قرآن همواره در مقابل چيزهايي كه بدست ميآوريم، چيزهايي را هم از دست ميدهيم، براي مثال اگر مفهوم كلي قرآن را به همه ميرسانيم، در مقابل برخي از جنبههاي قرآن نظير جنبههاي اعجازي و بلاغي را از دست ميدهيم.
جنبههاي ترجمهناپذير قرآن
همه فصحا و بلغاي عرب كه درباره علوم مختلف ادبي عرب كتاب نوشتهاند، در جاهاي مختلف به قرآن استشهاد ميكنند، يعني هرجا كه ميخواهند زيبائي جمله يا عبارتي را ثابت كنند، استدلال ميكنند به آيه قرآن و ميگويند قرآن اينطور بيان كرده، يعني قرآن معيار و استاندارد زبان عرب است و هيچكس ترديد ندارد كه وقتي چيزي در قرآن آمده، در اوج زيبايي و صحت و اتقان است.
قرآن، معجزه بيبديل حضرت محمد (ص) است، هم در عالم الفاظ و كلمات و هم در جهان معارف، هر چند انديشه بشر روبه تكامل نهد، قرآن به اعجاز خود باقي خواهد ماند.
برخى ازعالمان علم بلاغت اعتقاد دارند كه راز اعجاز قرآن در بلاغت و فصاحت آن است، اين نظم بديع و بلاغت بىپايان باعث شده است كه كسى نتواند براى قرآن مانندى بياورد، نظم و اسلوب خاص تأليف قرآن، دليلى ديگر بر اعجاز آن است، دستهاي از انديشمندان اعتقاد دارند كه سّر معجزه بودن قرآن در اين است كه اين كتاب آسمانى داراى معارف بلندى است كه عرضه اين معارف بلند، در توان هيچ بشرى نيست، بنابراين ترجمه قرآن نيز كه به نوعي رسانيدن پيام قرآن به همه ملتها و فرهنگهاست نميتواند همه معاني و مفاهيم قرآن را آنطور كه حق مطلب است ادا كند.
«محمدباقر حجتي» استاد دانشگاه و قرآنپژوه در اينباره ميگويد: در ترجمه و تفسير ايجاز و جنبههاي بلاغي و بسياري از ويژگيهاي قرآن از دست ميرود؛ براي مثال در ترجمه گاهي معادلي براي كلمهاي قرآني پيدا نميشود و ناگزيريم كه با تركيب چند واژه به يك معادل نسبي دست بيابيم. بهعبارت ديگر واژههاي قرآن كه انتخاب پروردگار است نيز داراي ايجاز است و نميتوان لغات ديگري را به جاي آنها قرار داد كه معناي كامل اين لغات را برساند.
حجتالاسلام «علي كرمي فريدني» پژوهشگر قرآن كريم و نويسنده هم معتقد است: فصاحت و بلاغت قرآن، سجع، قافيه، آهنگ، وزن و شرايطي كه در هنگام نزول وحي وجودداشته را نميتوان در ترجمه گنجاند.
«سيدحميد جزايري» مدير گروه ادبيات عرب مركز جهاني علوماسلامي ميگويد: تفاوت زبانها، فرهنگها، ساختار شكلي و ماهوي زبان خواسته يا ناخواسته محدوديتهايي را در امر ترجمه ايجاد ميكند؛ بنابراين قرآن را به طور كامل نميتوان ترجمه كرد، زيرا هيچ ترجمهاي فصاحت، بلاغت و جامعيت متن قرآن را ندارد.
حجتالاسلام «محمد حاجابوالقاسمي» درباره جنبههاي ترجمهناپذير قرآن ميگويد: زبان قرآن داراي لايههاي متعدد معنايي است و ما نميتوانيم زبان قرآن را به زباني ديگر با حفظ تمام اين لايههاي معنايي متعدد ترجمه كنيم.
حجتالاسلام والمسلمين «محمدرضا انصاري محلاتي» پژوهشگر و ويراستار ترجمههاي قرآن كريم نيز معتقد است كه جنبههاي بلاغي قرآن كريم قابل انتقال به زبان دوم يعني زبان ترجمه نيست و در اين انتقال تنها بخشي از جنبهها به درستي منتقل نميشود.
نتيجهگيري
آنچه ميتوان از اين بحث ها نتيجه گرفت اين است كه ترجمه اگر چه رساننده همه جنبههاي قرآن نيست، اما رساننده مفهومي از قرآن براي ناآشنايان به زبان قرآن ميتواند باشد و ما ناچاريم براي رسيدن پيام قرآن به همه مردم به ترجمه متوسل شويم، ولي همواره بايد در نظر داشت كه ترجمه به جاي قرآن به كار نميرود، بلكه در كنار متن اصلي و براي فهم بيشتر آيات به كار ميرود.
1- خدمتي بيگدلي، عبدالعظيم/ بحثي پيرامون ترجمه قرآن
گزارش از سميرا شاهقلي
دوشنبه 14 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]