واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: آیین قند و عسل بابا
شايد شش سال پيش زماني كه مجموعه طنز بدون شرح از تلويزيون پخش ميشد، كسي فكر نميكرد امير جعفري روزي يكي از بازيگران موفق تلويزيون و سينما در وادي طنز شود، اما امير جعفري تنها در وادي طنز موفق نبود، زماني كه در ماه رمضان سال گذشته در مجموعه پربيننده «ميوه ممنوعه» در نقش جلال فتوحي پسر علي نصيريان بازي كرد، همه به هنر او يقين پيدا كردند كه امير جعفري از جنس هنر است... در شهريورماه سال 86، امير جعفري و همسرش كه او هم هنرمند است، صاحب يك پسر كاكلزري شدند كه نامش را آيين گذاشتند... امير جعفري اين روزها بيش از پيش خوشحال است چرا كه زندگي با پسر بانمكش و در كنار او بودن را به هر چيزي ترجيح ميدهد. ما در اولين روزهاي فروردينماه سال 87، علاوه بر عيد ديدني كه به خانه امير جعفري در يكي از كوچههاي محله سعادتآباد رفته بوديم، تصميم گرفتيم يك گزارش هم از اين خانواده هنرمند تهيه كنيم، بازي پدر شيطون با پسر شيطون... پدري كه در هنر بازيگوش است و هر نقشي را به خوبي ايفا ميكند و حالا پس از سالها تجربه در نقشهاي متفاوت با پسرش بازي ميكند، نميخواهيم در مقدمه خيلي از چيزها را فاش كنيم، گفتگويي با اين زوج هنرمند انجام داديم و همچنين گزارشي از بازيگوشي امير و آيين هم تهيه كرديم، گرچه بايد اشاره داشت كه همسر امير جعفري «ريما رامينفر» از قرار گرفتن مقابل دوربين خودداري كرد و به همين خاطر از خوانندگان خانوادهسبز عذرخواهي كرد. اما به عنوان همسر امير جعفري، بازيگري كه حالا حالاها نقشآفرينياش در مجموعه ميوه ممنوعه از خاطرهها و يادها نميرود، پاسخگوي پرسشهاي ما بود... آغاز بازيگري از سال 69 تا 71 در كانون تئاتر تجربه بودم، پس از آن به مدت 6 سال در اين زمينه فعاليت كردم، اما نه خيلي حرفهاي، در اين مدت نيز در دانشگاه تمرين كردم، تا اينكه در سال 77 اولين كار حرفهايام را با نام «رقص كاغذ پارهها» به كارگرداني آقاي يعقوبي انجام دادم و به خاطر همان ايفاي نقش، جايزه بهترين بازيگر تئاتر را در آن سال دريافت كردم. آن جايزه باعث شد كه انگيزهام دوچندان شود و تئاتر را جديتر و حرفهايتر ادامه دهم و همين طور هم شد تا جايي كه در سال 79 جايزه اول و در سال 80 جايزه دوم جشنواره فجر را دريافت كردم، در سال 81 به پيشنهاد تلويزيوني براي همكاري در مجموعه بدون شرح پاسخ مثبت دادم كه فكر كنم كار بسيار درستي انجام دادم. فرهاد آئيش مرا براي بازي در بدون شرح انتخاب كرد، كسي كه در فيلم سينمايي «مكس» هم در كنار او بازي كردم، او در تئاتر كارهايم را دنبال ميكرد، خودش ميگفت: امير طنازيت باعث انتخاب تو در بدون شرح شده است، يادش بخير... روزها چرا اين قدر زود ميگذرد. عشق من تئاتر، عشق من است، اگر تئاتر، مرا تامين ميكرد، شايد اصلا به تلويزيون و سينما رو نميآوردم اما ما هنرپيشهها كه آب و هوا نميخوريم، ما هم هزينه داريم. در حال حاضر هم تمامي تلاشم را بر روي تئاتر متمركز كردم. چرا كه تئاتر برايم جذابتر و شيرينتر است. آشنايي و ازدواج به واسطه تئاتر ريما رامينفر همسر امير جعفري ميگويد: ما در تئاتر با يكديگر آشنا شديم، فكر ميكنم سال 73 بود كه در يك نمايش به عنوان دو جلاد با هم همكار شديم و پيش از آن نيز يك سال در كلاسهاي آقاي سمندريان، همكلاس بوديم.در آن زمان، امير خيلي مرا راهنمايي ميكرد و در زمينه تئاتر راهنماييهاي او موثر و سازنده بود. (جعفري ميگويد: البته راهنماييهاي ريما بيشتر بود، او يك فرشته است كه تنها دو بال كم دارد).
از رامينفر ميخواهيم كه خودش را بيشتر معرفي كند و او ميگويد: ليسانس نمايش و فوقليسانس كارگرداني دارم. كار حرفهايام را از سال 76 با نمايش «شب بخير مادر» آغاز كردم. سال 77، «زمستان 66» را كار كردم، در سال 78، رقص كاغذپارهها و سال 79، نوشتن نمايشنامه «پس تا فردا» و بازي در آن كه موفق به دريافت جايزه سوم نمايشنامهنويسي شدم در سال 80، هم در «يك دقيقه سكوت» بازي كردم كه جايزه دوم بازيگري را گرفتم. پس از آن، بازي در نمايش زمزمه مردگان و گرفتن جايزه اول بازيگري، از كارهاي تلويزيونيام هم در سريال بدون شرح به عنوان نويسنده حضور داشتم، همان مجموعهاي كه اولين كار تلويزيوني امير بود. در سريال «من يك مستاجرم» به عنوان بازيگر حاضر بودم وتنها كار سينماييام فيلم «نان، عشق، موتور1000» است. كدام يك امير ميگويد: تئاتر را از همه هنرها بيشتر دوست دارم، اما اين دليل نميشود كه به هنرهاي ديگر علاقهاي نداشته باشم. اما همسرش چه نظري دارد: «هر سه را به يك اندازه دوست دارم، هيچگاه خودم را مقيد نكردم كه از ميان آنها يكي را به عنوان بهترين انتخاب كنم و تنها در آن حيطه فعاليت كنم.» رامينفر ميگويد: من و امير حدود 11 سال با هم همكار بوديم و به طور كامل نسبت به هم شناخت داشتيم سرانجام اين 11سال آشنايي به ازدواج ختم شد. خصوصيات امير هيچ كس مثل همسر يك فرد نميتواند خصوصيات اخلاقي شوهرش را بيان كند و حالا رامينفر در مورد خصوصيات اخلاقي امير برايمان ميگويد: امير، مهربان و خيلي خانوادهدوست است، اما خب كمطاقت و گاهي اوقات عصبي است كه البته هر انساني گاهي اوقات عصبي ميشود. و اما مشخصات رامينفر از زبان امير جعفري: «هر چي بگم كم گفتم، مهربان، انساندوست و از معدود افرادي كه هيچ وقت خنده از لبانش محو نميشود.» اما بد نيست بازي امير را از نگاه همسرش بنگريم: «به عقيده من امير خيلي روان و راحت مقابل دوربين بازي ميكند، تا جايي كه بيننده احساس نميكند كه اين بازيگر، نقش بازي ميكند. به عبارتي در بازي امير اغراق ديده نميشود براي مثال بازي در ميوه ممنوعه بود. كار در خانه امير در خانه كار ميكند يا نه؟ همسرش ميگويد: «تا زماني كه پسرمان به دنيا نيامده بود، امير هيچ علاقهاي به كار در خانه نداشت، جز در مواقع بحراني. اما با آمدن آيين، ديگر مجبور شد كه بيشتر به من كمك كند و بيشتر در خانه بماند، گرچه حالا يكي از تفريحات او بازي با آقا پسرش است كه ساعات زيادي از روزش را صرف آن ميكند يعني زماني كه از خواب بيدار ميشود تا زمان بيرون رفتن از خانه، امير و آيين را نميتوان از هم جدا كرد. و آيين جعفري اگر تا سال گذشته به خانه اين زوج ميرفتي، احساس ميكردي كه سر و صدايي در اين خانه نيست اما حالا كاملا وجود پسر خوشگلشان را حس ميكني. آيين جعفري پسر امير جعفري، عشق بابا، ناز مامان... زن و شوهر بيشتر با اين ديالوگ، پسرشان را صدا ميزنند... از امير ميخواهيم بيشتر در مورد پسرش برايمان صحبت كند و او هم، همين كار را كرد: راستش را بخواهيد، ابتدا دوست داشتيم بچهمان دختر باشد، در واقع زياد فرقي نميكرد اما فكر ميكرديم دختر باشد بهتر است اما پس از به دنيا آمدن اين قندعسل ديديم كه هيچ فرقي نميكند، هر كدومشون يك گلي هستند. آيين يك نام قديمي است، چند تا اسم كانديد كرديم كه در نهايت «آيين» به معناي راه و روش انتخاب شد كه به فاميلش هم ميخورد، «راه و روش جعفري»... وقتي آيين از خواب بلند ميشود، بابا اين شعر را با لهجهاي خاص برايش ميخواند: «سلام سلام ستاره، همچين پسري كي داره، همچين خواب آلويي كي داره!.» امير ميگويد: وقتي از خواب بلند ميشود تا يك ساعت ساكت است اما بعدش... دائم بايد با او بازي كني وگرنه... ضمن اينكه شازده، با خواب شب بيگانه است و بايد تا صبح با او بازي كنيم و سپس دم صبح همه با هم بخوابيم. حالا خوبه كارمند نيستم وگرنه اخراج ميشدم، تازه دم صبح با آقا ميخوابيم، ظهرم بيدار ميشويم اما اگر من و مادرش، صبح آن روز كار داشته باشيم كه هيچي، پشت فرمان و جايي كه بايد برويم، خوابيم.» با آيين، فوتبال بازي ميكنم، توپ را جلوي روروئك ميگذارم و او به دنبال توپ ميرود، از قلقلك خيلي خوشش ميآيد و سريع ميخندد. خداييش زياد اهل گريه و اين جور چيزها نيست جز اينكه غذاش كمي دير بشه، چون مثل باباش شكمو است اما اصولا بچه ساكتي است به شرطي كه هميشه باهاش بازي كنيم. هم من نيمهشعبان به دنيا آمدم و هم پسرم... آيين شش شهريور سال 86 به دنيا آمد، يعني شش شش هشتادوشش... روزي كه ريما فارغ شد بيمارستان خيلي شلوغ و شب نيمهشعبان بود. آيين هشت ماهه است، به شما گفتم كه چگونه ميخوابيد، آن ساعات قبل از عيدش بود چون پس از عيد سيستم آيين فرق كرده و منتظر ميماند من از سر تمرين تئاتر بيايم، تا با او بازي كنم بعد ساعت 4 صبح تا 6 صبح ميخوابد، بچه سحرخيزي است، تقريبا نميخوابد و به جايش ما را ميخواباند! فعلا تئاتر در حال حاضر بر روي يك تئاتر كار ميكنم كه به احتمال زياد از اوايل خرداد در تئاتر شهر سالن قشقايي، به اجرا در خواهد آمد كه در اين تئاتر با پانتهآ بهرام، سعيد چنگيزيان، مسعود حجازيمهر همبازيام، كيومرث مرادي كارگردانش ميباشد و نغمه صميمي هم متن آن را نوشته است. براي يك سريال كه قرار است ماه رمضان ازيكي از شبكهها پخش شود، پيشنهاد داشتم اما چون مشغول بازي در اين تئاتر بودم، نتوانستم بروم. با آقاي جيراني براي فيلم جديد سينمايياش قرارداد بستم كه در آن فيلم با مهناز افشار و رامبد جوان همبازي هستم. امير جعفري در يك نگاه او كارشناس مديريت بازرگاني است، در كانون تئاتر تجربي سمندريان آموزش ديد. فعاليت در سينما را با فيلم «نان، عشق و موتور 1000» به كارگرداني ابوالحسن داودي و بازي در كنار اكبر عبدي آغاز كرد. فعاليت در تلويزيون را با مجموعه بدون شرح به كارگرداني مهدي مظلومي در سال 81 اجرا كرد كه در آن مجموعه زوج خوبي را با «فتحعلي اويسي» تشكيل داد. وي تجربه دستيار كارگرداني را در پروژههاي زيستن، راز مينا و همچنين منشي صحنه در «زيستن» را در كارنامه هنري خود دارد. نان، عشق و موتور 1000 به همراه قارچ سمي (مرحوم رسول ملاقليپور)، تردست و جنايت (محمدعلي سجادي)، مكس سامانمقدم از كارهاي بارز او در عرصه سينماست در ميان مجموعههاي تلويزيوني بايد به نقش او در سريالهاي بدون شرح، كمربندها را ببنديم، من يك مستاجرم و بايرام اشاره داشت. اما بازي او در دو نمايش مناسبتي براي ماه مبارك رمضان خيلي به چشم آمد، بازي در مجموعه براي آخرين بار كاري از اكبر منصور فلاح و بازي كنار يوسف تيموري، آرام جعفري، مهدي امينيخواه، سحر زكريا و... همچنين بازي در ميوه ممنوعه بسيار به چشم آمد.از نمايشهاي او در صحنه تئاتر بايد به رقص كاغذ پارهها، شبهاي آدينيون، شب سيزدهم، در دل سنگ، يك دقيقه سكوت، رجيستورها نميميرند اشاره داشت، ضمن اينكه در دو تئاتر به كارگرداني همسرش هم بازي كرد. «پاييز» و «همان هميشگي»... او در سال 78 جايزه سوم بهترين بازيگر سال تئاتر را با بازي در رقص كاغذ پارهها و در سال 79 هم جايزه اول را به خاطر بازي در سكوت و رجيستورها نميميرند را از آن خود كرد.همچنين براي بازي در پاييز و همان هميشگي در سال 80، جايزه دوم بهترين بازيگر جشنواره تئاتر را نصيب خود كرد. خنداندن هنر است امير جعفري ميگويد: اصولا خنداندن مردم كار سختي است، بر همين اساس كار طنز كار مشكل و طاقتفرسايي به حساب ميآيد. اگر با اين نيت كه مردم را بخنداني جلو بروي مسلما موفق نخواهي شد. اما اگر خودت نقش را بگيري و سعي كني در آن فضا باشي به طور حتم راحتتر با مردم ارتباط برقرار ميكنيد. من پس از هر كاري كه انجام ميدهم، عكسالعملهاي مردم را ميبينم، مردم ما تعارف ندارند. اگر راضي باشند صادقانه به زبان ميآورند، اگر هم ناراضي باشند باز هم صادقانه ميگويند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]