واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: پايان تعطيلات شگفت انگيز فوتبال
خوب شد ليگ امروز شروع مي شود وگرنه خبر بعدي اين بود كه افشين قطبي با مصطفوي دعوايش شده و يك راست رفته بوشهر تا با پتروشيمي اين شهر قرارداد ببندد. تابستان 87 چنين تابستاني بود؛ تابستاني كه ثابت كرد چرا در ايران «بايد» 15 ، 16 روزنامه ورزشي هر روز روي گيشه بروند. وقتي حجم اخبار و اتفاقات كمدي- تراژيك فوتبال ايران بيست برابر محتويات فوتبال ايتاليا و آلمان است هيچ روزنامه زردي، سبز نمي شود. مرور اتفاقات پررنگ تابستان؛
- قطبي مي رود. كاشاني را استعفا مي دهند. استيلي مي رود. قطبي برمي گردد. دوباره مي رود تا پيرواني پرسپوليس را تمرين بدهد. قطبي برمي گردد و چند روز مانده به شروع فصل جديد تيمش را مي برد دوبي تا در گرماي شديد تمرين كنند و خود اماراتي ها از تعجب خشكشان بزند.
- غلام پيرواني سرمربي ابومسلم مي شود. يك تماس از شيراز ناگهان دلتنگش مي كند. قراردادش را فسخ مي كند. برمي گردد شيراز. ميثاقيان سرمربي ابومسلم مي شود. چند هفته بعد به دليل بي انضباطي اخراج مي شود. قرار است پرويز مظلومي از كرمان به مشهد برود. نمي رود. با استيلي مذاكره مي كنند. دوباره ميثاقيان برمي گردد مشهد. دوباره اخراج مي شود. نامجومطلق هم پيشنهاد ابومسلم را رد مي كند. سرانجام سرمربي ابومسلم؛برگي زر.
- محمود ياوري سه روز مانده به بازي اول استقلال اهواز در ليگ، كناره گيري مي كند.
- براي بركناري فتح الله زاده چند روز پس از قهرماني استقلال در جام حذفي جلسه يي مهم تشكيل مي شود. فتح الله زاده كه از ماجرا بو برده، استعفايش را مي نويسد. بعد مديران استقلال به اين نتيجه مي رسند كه فعلاً صلاح نيست مديرعامل باشگاه را كنار بگذارند. فتح الله زاده هم استعفانامه را در جيبش نگه مي دارد. مهم ترين خبر يكشنبه 13 مرداد اما اين است؛ «برنامه زريبافان براي بركناري
فتح الله زاده».
- راه آهن به ساري منتقل مي شود. پيكان مي رود قزوين. صبا قمي مي شود. صبا ممكن است به تهران برگردد. راه آهن به ساري نمي رود.
- فقط ملوان و سپاسي حق استفاده از بازيكنان سرباز را دارند. پاس معترض مي شود. پاس هشت بازيكن سرباز دارد. وزير دفاع به درخواست مديرعامل صباباتري به ستادكل نيروهاي مسلح نامه مي زند. حالا صبا هم مي تواند بازيكن سرباز داشته باشد. پاس اما نمي تواند. واكنش مديرعامل پاس؛ «ما از بازيكنان سرباز استفاده مي كنيم. ببينيم چه كار مي خواهند با ما بكنند.»خوب شد ليگ امروز شروع مي شود. اگر شروع نمي شد اخبار فوتبال ايران، تيراژ روزنامه هاي ورزشي فرانسه و ايتاليا و آلمان را هم چند برابر مي كرد. يكي از روزنامه نگاران ورزشي موفق مي گويد؛ «ما آدم هاي پيچيده يي شديم. چون هر روز با موقعيت هاي عجيب و تازه يي مواجه مي شويم.» در عمق پيچيدگي اخبار فوتبال ايران اما طنز وحشتناكي لمس مي شود؛ طنزي كه بوي تند تراژدي مي دهد. براي فاصله گرفتن از موقعيت تراژيك، بايد كار كرد تا مشكلات موقتاً فراموش شود. ليگ امروز با بازي پرسپوليس- سايپا شروع مي شود تا مشكلات خنده دارمان را فراموش كنيم. وقتي نيكبخت واحدي در تمرينات بدنسازي تيمش يك جلسه هم حاضر نمي شود و به عنوان يك استثناي جهاني، بدون بدنسازي و تنها با 15 تا 20 جلسه تمرين تاكتيكي، بازي هاي ليگ را شروع مي كند؛ حق ندارد توهم برش دارد و از زور خودشيفتگي، به محض تعويض در يك بازي، ورزشگاه را ترك كند؟ بازيكني كه 350 ميليون تومان مي گيرد تا نرود، تكل نزند، عرق نريزد، وزنه نزند و تنها شوت بزند؛ حق ندارد همه را «ريز» ببيند؟ وقتي صباباتري تنها 10 روز پيش از آغاز ليگ برتر، صاحب مديرعامل و سرمربي مي شود و سرمربي اش ادعاي قهرماني مي كند؛ جز خنده تلخ، چه چيزي روي چهره مي ماسد؟ وقتي قهرمان ليگ 60 درصد تركيب و فهرست تيمش را در بازار نقل و انتقالات تغيير مي دهد؛ چه چيزي از فوتبال مي ماند؟ وقتي اغلب ستاره هاي نازك نارنجي، با سوءاستفاده از ناامني شغلي مديران عامل باشگاه ها، تنها قرارداد يك ساله مي بندند و هر تابستان، بازيكن آزاد هستند؛ چه كسي بايد بخندد؟ روزنامه نگار جزئي نگر و مربي علم گرا، يا دلالي كه دست بازيكن «هميشه آزادش» را مي گيرد و مي بردش به هيات فوتبال، تا چند صد ميليون به بازيكنش برسد و چند ده ميليون به خودش؟ در اين تابستان هاي مغزسوز و خنده دار و اشك آور، چه كسي سود مي كند؟ كسي كه براي سالم ماندن، خودش را مي خورد و عذاب مي كشد يا دوست عزيزي كه بي آنكه يك لحظه از خودش بيزار شود، براي گرفتن پورسانت ميليوني، بازار را به هم مي ريزد؟ ديگر آن كودكي كه در ميني بوس استاديوم، حنجره اش خش برمي دارد هم اين فوتبال را سبز نمي بيند. فوتبالي كه در هر تابستانش 70 ميليارد تومان گم و گور مي شود، زهر واقع بيني را به ذهن آن بچه بي خبر هم تزريق كرده و او هم ديگر نمي تواند از لذت بي خبري، تنها هورا بكشد و به حنجره خش برداشته اش افتخار كند. خوب شد پرسپوليس- سايپا را امروز مي بينيم و لذت دردناك «خودفريبي» سراغ مان مي آيد؛ وگرنه بايد با اخبار كمدي ورزشي ادامه مي داديم و هر روز از خودمان مي پرسيديم؛ «اين همه روزنامه ورزشي مي خواهيم چه كار؟» اين روزنامه ها از همان جايي جان مي گيرند كه نيكبخت واحدي بدون بدنسازي 350 ميليون براي 10 ماه مي گيرد و به خبرنگاران و روزنامه نگاران مي خندد. راستي چه كسي بايد بخندد؟ اگر نيكبخت واحدي نبايد بخندد، چه كسي بايد بخندد. اگر دوستان «واسطه» كه پول يك آپارتمان شمال تهران را در سي روز درمي آورند، حق خنديدن ندارند، لبخند سهم كيست؟
آخرين خبر؛ راه آهن دارد منتقل مي شود به شهرري. آنها فردا بازي دارند اما ممكن است همين يكي دو روز، اهل ري شوند.
دوشنبه 14 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]