محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846641595
سحر و جادو از ديدگاه علم و دين
واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: مقدمه
درباره سحر و جادو در متون دينى، بحث در دو حيطه انجام مىگيرد:
1- معناى سحر و حقيقت آن چيست؟ 2- آيا سحر مطلقا حرام استيا در بعضى موارد و بعضى از اقسام آن جايز است؟ بخش دوم جنبه جامعهشناختى ندارد و بيشتر به فقه مربوط مىشود. در اينجا، موضوع اول مورد بحث و بررسى قرار مىگيرد.
پيش از آنكه به بررسى سحر و جادو از منظر دينى بپردازيم و منظر جامعهشناسان را در اين باره جويا شويم، لازم است «سحر و جادو» را در اصطلاح جامعهشناسان و علماء دينى و لغت، مورد مطالعه قرار دهيم.
معناى "سحر" از نظر جامعهشناسان
در ميان جامعهشناسان بيشتر از سوى انسانشناسانى كه بر جوامع ابتدايى يا قبيلهاى مطالعاتى داشتهاند مثل نوتايلرها و منتقدانش، سحر بررسى شده است. (1) معناى جادو و هدف از جادو و سحر نزد مردمشناسان و علماى دينى و متون دينى ما يكى نيست، هر چند بسيار به هم نزديك است:
انسانشناسانى كه تجربه مستقيم و دست اولى از جوامع ابتدايى داشتند، عملكردهايى از اين قبايل مشاهده مىكردند كه برايشان بسيار بىخردانه مىنمود. نخستين واكنش در برابر اين باورداشتها و عملكردهاى به ظاهر بىخردانه اين بود كه آنها را به عنوان محصول عقبماندگى و توحش طرد مىنمودند. لوى برول (1922) آن را خصلتى ماقبل منطقى و فريزر و تايلر آن را انديشهاى ماقبل علمى مىانگاشتند و اين نوع رفتارها را «جادو و سحر» مىناميدند.
به دليل آن كه اينگونه عملكردها رابطه نزديكى با اديان ابتدايى آن قبايل داشت و در بيشتر موارد، جزيى از مناسك مذهبى آنها بود، تفكيك جادو از دين در هر مورد معين، هميشه امكانپذير نبود، اگرچه برخى از دانشمندان سعى داشتند به طريقى ميان دين و جادو تمايز قايل شوند; مانند مالينوفسكى كه جادو را براى منظور مشخص يا نتيجه معين و دين را فاقد منظور مشخص و معين مىدانست و مىگفت: جادو يك فن عملى و در برگيرنده كنشهايى است كه تنها به عنوان وسيله رسيدن به هدفهاى مشخص و مورد انتظار ساخته و پرداخته شده است و حال آنكه دين مجموعهاى از كنشهاى فى نفسه است كه مقصود از آن نفس انجام گرفتن همين كنشهاست. (2)
به هر روى، اين كوششها نشان مىدهد كه مردمشناسان تا چه حد سعى در توجيه و تبيين اعمال عجيب و غريب اقوام ابتدايى داشتند و گاهى نيز همچون فريزر، كه جادو را منشا دين مىدانست، اين اعمال را سرمنشا دين معرفى مىكنند. ويليام گود، يازده معيار را براى تمايز جنبههاى جادويى از جنبههاى مذهبى برمىشمارد:
«1. جادو ابزارمندتر است و هدفش رسيدن به نوعى نتيجه نهايى ملموس و مادى است.
2. شگردهاى جادو با چشمبندى بيشترى همراه است.
3. هدفهاى جادو مشخص و محدود است.
4. جادو در جهت هدفهاى فردى است، نه گروهى.
5. جادو بيشتر يك كار فردى است تا يك فعاليت گروهى.
6. فنون جادويى را مىتوان جا به جا كرد - اگر يك فن كارايى نداشته باشد.
7. جادو از جنبه عاطفى اندكى برخوردار است.
8. عمل جادو كمتر جنبه اجبارى دارد.
9. جادو به شرايط و زمان خاص بستگى ندارد.
10. احتمال ضد اجتماعى بودن جادو بيشتر است.
11. جادو به عنوان وسيله به كار برده مىشود و فى نفسه يك هدف نيست.
نكته كلىتر ديگرى كه مىتوان درباره جادو گفت اين است كه مفهومى كه ما از جادو داريم به سنت فرهنگى خاص ما تعلق دارد و فرهنگهاى ديگر ممكن است در آن اشتراك نداشته باشند.» (3)
بنابراين، مفهوم جادو به فرهنگ خاص بيشتر بستگى دارد و چه بسا عملى را غربىها جادويى تصور كنند، در حالى كه آن عمل از نظر كنشگر يك عمل كاملا عادى محسوب مىشود.
به همين سان، نادل در بررسىاش از باورداشتها و عملكردهاى قوم نوپ در افريقاى غربى يادآورى مىشود كه ممكن است در نگاه نخست، وسوسه شويم كه بسيارى از داروها و عملكردهاى درمانى اين قوم را در مقوله جادو قرار دهيم، اما بسيارى از اين اعمال از ديدگاه خود نوپىها به هيچ روى خارقالعاده يا جادويى انگاشته نمىشود. (4) پس دو معيار را مىتوان در مورد يك عملكرد جادويى به كار بست. برابر با يك معيار، اين عمل بر حسب مقولات مشاهدهگر جادويى تلقى مىشود و بنابر معيار ديگر، بر حسب مقولات كنشگر همان عمل مىتواند درست تجربى به نظر آيد.
بنابراين، نادل چهار قضيه امكانى را مطرح مىسازد:
1. هم كنشگر و هم مشاهدهگر عمل مورد نظر را فن تجربى و عادى مىدانند.
2. كنشگر عمل را معقول و تجربى، ولى مشاهدهگر آن را غيرتجربى و نادرستبه شمار آورد.
3. كنشگر عمل را آشكارا اسرارآميز مىانگارد، اما مشاهدهگر تصور مىكند اين عمل در واقع يك مبناى تجربى درست دارد.
4. كنشگر عمل را اسرارآميز مىانگارد، از ديدگاه مشاهدهگر هم فاقد يك مبناى تجربى درست است. (5)
او مىگويد: امكان چهارم را به سادگى و روشنى مىتوان «جادو» ناميد. (6)
به اعتقاد جان بيتى نيز جادو اساسا يك پديده نمايشى است و جنبه وسيلهاى تنها بعد سطحى و ظاهرى آن را تشكيل مىدهد. جادو بيشتر به هنر شباهت دارد تا علم و براى شناخت آن بايد تحليلى را به كار برد كه متفاوت از تحليل وسيلهاى رفتار باشد.
جادو به تحليلى بر حسب معناى رفتار نياز دارد. بنابراين، براى بيتى، معقول يا نامعقول بودن اعمال جادويى مطرح نيست، بلكه اينها ماهيتى نمادين دارد.
پس راه شناخت آن كشف معناهايى است كه اين نوع اعمال مجسم مىسازد. (7) پس از بيتى، رابرت هورتون سعى داشت تحليلى كامل از جادو ارائه دهد. البته، بحثهاى تفصيلى در اين زمينه بسيار است و مجال مستقلى مىطلبد، اما به عنوان نتيجهگيرى مىتوان گفت: جادو نزد مردمشناسان غرب همان اعمال عجيب و غريبى است كه اقوام ابتدايى براى دستيابى به اهدافى خاص انجام مىدهند. بهترين شاخصهاى جادو شاخصهاى يازدهگانه ويليام گود مىباشد.
اما اين تعريف مردمشناسان از جادو تعريف عامى است كه حتى بعضا با مناسك دينى اشتباه گرفته مىشود. از اينرو، آنان بحث جادو را در ضمن بحث دين مطرح مىكنند و حتى بعضى جادو را جزيى از دين مىانگارند. ولى موشكافى معناى جادو و اينكه دقيقا مراد جامعهشناسان از جادو چيست، مجال ديگرى مىطلبد; زيرا هر جامعهشناس صاحبنظر تعريفى منحصر به فرد ارائه مىكند و شاخصهايى ارائه مىدهد كه با ديگرى متفاوت است.
سحر و جادو از منظر علماى دينى
«سحر» در لغت، به هشت معنا آمده كه مهمترين آنها عبارت است از:
1. خدعه و نيرنگ و شعبده و تردستى و به تعبير قاموس اللغة، «سحر» يعنى خدعه كردن;
2. «كل ما لطف و دق»; آنچه عواملش نامرئى و مرموز باشد.
مفردات راغب به سه معنا اشاره كرده است:
الف. خدعه و خيالات بدون حقيقت و واقعيت; همانند شعبده و تردستى;
ب. جلب شيطانها از راههاى خاص و كمك گرفتن از آنان;
ج. معناى ديگرى است كه بعضى پنداشتهاند اينكه ممكن استبا وسايلى ماهيت و شكل اشخاص و موجودات را تغيير داد; مثلا، انسان را به وسيله آن به صورت حيوانى درآورند ولى ايننوع خيال و پندارى بيش نيست و واقعيت ندارد. (Cool
مرحوم علامه حلى در كتابهاى قواعد، تحرير، منتهى و شهيد ثانىرحمه الله در مسالك درباره سحر مطالبى آوردهاند. شهيد اولرحمه الله در كتاب دروس، علاوه بر شاخصهايى كه مرحوم علامه ارائه مىدهد، شاخصهاى بيشترى را ذكر مىكند. شيخ انصارى در مكاسب به نقل از ايشان در اين باره آورده است:
1. سحر كلامى است كه به زبان جارى كنند (اورادى كه مفهوم نباشد);
2. يا چيزى كه بنويسند;
3. يا نوشتهاى كه به همراه دارند;
4. يا اورادى كه بخوانند و بر ريسمانى بدمند و سپس گره بزنند;
5. قسم بدهند (به موجوداتى مثل جن يا شياطين يا ملك قسم كه فلان كار را بر ايشان انجام دهند);
6. يا بخور دهند (دود بدهند);
7. يا بدمند;
8. يا تصوير و مجسمه درست كنند (ساحر، تصوير يا مجسمهاى از شخص مسحور درست كند، سوزن در آن فرو برد يا با چاقو قسمتى از آن را ببرد كه با اين كار ضررى جسمى بر شخص مسحور وارد مىكند);
9. يا با تصفيه نفس (ساحر با رياضات غير شرعى مثل اعمالى كه مرتاضهاى هندى انجام مىدهند) بتواند به صرف اراده كارهايى انجام دهند;
10. يا با استخدام ملائكه يا اجنه يا شياطين به كشف اشياى گمشده يا مسروقه و علاج امراض بپردازند و به وسيله آنها در بدن يا قلب يا عقل مسحور تاثير بگذارند. (9)
در اينكه تاثير سحر چگونه است، شهيد ثانىرحمه الله مىگويد: با سحر به شخص مسحور ضرر مىزنند و يا قصد ضرر او مىكنند. (10) بنابراين، معالجه و امثال آن سحر محسوب نمىشود، هر چند از طريق عادى تجربى نباشد. يا ممكن ستبگوييم: سحر هست، ولى احكام سحر شامل اين دسته نمىشود. شاهد سخن قول صاحب ايضاح (فخر المحققين) مىباشد كه مىگويد: هر عملى كه خارقالعاده و غير طبيعى باشد سحر است. (11) او اقسام سحر را چنين بر مىشمارد:
1. وابسته به تاثير نفس ساحر (مثل چشمبندى);
2. با استفاده از علم نجوم (در پيشگويى);
3. طلسم كه به وسيله مخلوط كردن قواى آسمانى با قواى زمينى به وجود مىآيد (مثل اينكه جنى را موكل و محافظ بر گنج مخصوصى قرار دهند);
4. عزايم و كمك گرفتن از ارواح مجرد (منظور از «ارواح مجرد» گاهى ملائكه استيا شياطين و گاهى ارواح مردگان و اين قسم شامل هر دو شق است.) (12) بعضى حتى از اين هم فراتر رفته و خواص شيميايى اجسام را نيز اگر به منظور اغفال مردم به كار برده شود «سحر» خواندهاند; چنانچه شهيد اولرحمه الله در دروس آورده است: خواص نادر و عجيب و غريب اجسام شيميايى نيز جزء سحر است. (13)
البته، همه اينها قيد اغفال مردم را به كار بردهاند. بنابراين، همانگونه كه در تعريف اول از شاخصهاى سحر، قيد «ضرر زدن» براى صدق سحر ذكر شده، در اينجا نيز قيد «اغفال» براى خواص شيميايى ذكر گرديده است. پس معلوم مىشود كه به نظر شهيد اولرحمه الله حكم هر دو مورد حرمت مىباشد.
مرحوم طبرسىرحمه الله نيز در تفسير قول خداوند «يعلمون الناس السحر» گفته است: سحر و كهانت و حقه بازى مثل هم هستند.
صاحب كتاب تفسير العين گفته: جادو عملى است كه انسان را به شياطين نزديك مىكند و شامل چشمبندى است.
علامه مجلسىرحمه الله مىگويد: سحر عملى پنهانى است; چون عامل مؤثر در آن معلوم نيست و عملكردش به اين صورتاست كه اشيا و افراد رادر جلوى چشم ديگران تغيير مىدهد، ولى حقيقت آن را نمىتواند تغيير دهد و موجب حب و بغض و مرض و امثال آن مىشود.
بيضاوى در تفسير خود مىنويسد: مراد از سحر آن چيزى است كه انسان با كمك شياطين عملى خارق العاده انجام دهد و تنها كسى مىتواند اين كار را بكند كه مثل شياطين خبيثباشد. (14)
خلاصه آنكه، همانگونه كه ذكر شد، بين تعاريف جامعهشناسان و علماى دينى شباهتهاى بسيارى در معناى سحر وجود دارد. هر دو معتقدند كه سحر چيزى است كه سببش نامعلوم، پنهان و خارق العاده باشد. اما نزد مردمشناسان سحر مختص به جوامع ابتدايى است و حتى بعضى از آداب و رسوم آنها نيز سحر به شمار مىرود، در حالى كه نزد علماى اسلامى سحر اختصاص به جوامع بدوى ندارد. سيد محمد كلانتر نيز معتقد است: در ازمنه قديم، از رواج بيشترى برخوردار بوده، ولى اكنون نيز وجود دارد و حتى در متن جوامع پيشرفته رواج دارد.
اقسام سحر
1. سحر منجمان كه از طريق نجوم درصدد پيشگويى حوادث عالم برمىآيند يا توسط علم نجوم طلسم مىكنند. (البته اطلاق نام «سحر» به پيشگويى مسامحه به نظر مىرسد.)
2. افرادى داراى نفوس قوى كه مىتوانند ديگران را سحر كنند. بعضى با رياضتهاى غير شرعى چنان قدرت روحى پيدا مىكنند كه به صرف اراده خود مىتوانند كارهاى خارقالعاده انجام دهند; مثل بازداشتن قطار از حركت.
3. سحر به كمك اجنه و با تسخير جن; (15) اجنه موجودات لطيفى هستند كه روى كره زمين زندگى مىكنند. آنان روح مجرد نيستند، بلكه چون از لطافتخاصى برخوردارند، مىتوانند خود را به هر شكلى درآورند. احضار اجنه براى كسى مقدور است كه اوراد خاصى را كه شامل قسم دادن و صدا زدن آنها با اسم است، بداند و آنها را مكرر بخواند تا مجبور شوند در محلى كه شخص احضار كننده مىخواهد حاضر شوند. برخى از كسانى كه مبادرت به احضار اجنه مىكنند اذعان مىدارند كه اجنه نيز مثل ما انسانها زندگى اجتماعى دارند; مثلا، پادشاه و فرماندار و اشتغال و مانند آن. ولى از جاهايى كه انسان زندگى مىكند فاصله مىگيرند. احضار آنها آسان و تسخيرشان همانند تسخير حيوانات مشكل است و احتياج به رياضت و چله نشينى دارد. آنها قابل ديدن هستند و حتى مىتوان از آنها عكس گرفت، داراى اديان مختلفى هستند; مثلا بعضى از آنها شيعهاند. مؤمنان آنها در انجام اعمال خلاف مثل جدايى انداختن بين زن و شوهر از مسخر خود اطاعت نمىكنند اما از اجنه كفار در هر امرى و لو خلاف شرع مىتوان استفاده كرد. در سحر به كمك اجنه، از آنها مىخواهند كه مثلا به شخصى ضررى وارد كنند يا بلايى را بر سرش بياورد يا به واسطه اعمالى بين زن و شوهر جدايى بيندازند به واسطه دوستى با اجنه همچنين مىتوان به آنها دستور داد تا به واسطه جلب نظر آنها ديگر اجنه نيز از او اطاعت كنند.
4. شعبده كه عبارت است از حركات سريعى كه بيننده خيال مىكند شعبدهباز افعال عجيبى را انجام مىدهد، در حالى كه با سرعت دست، از خطاى چشم بيننده استفاده مىكند. (16)
بسيارى از علماى دين شعبده را جزو سحر مىدانند. اين در حالى است كه شعبده سبب خارق العادهاى ندارد، اما آنان معتقدند كه نوعى چشمبندى است.
5. جلب قلوب مردم با عوامفريبى;
6. سخن چينى;
7. اعمال عجيب كه از ساختن آلات مكانيكى بر اساس حساب هندسى درست مىشود; مثل مجسمه رقاص.
8. خواص عجيب بعضى مواد شيميايى و ادويه يا تدخين بعضى از گياهان مثل حشيش كه موجب زوال عقل مىشود يا خوردن بعضى از غذاها كه موجب فرح يا حزن بىدليل مىشود.
شيخ انصارى پس از ذكر اين اقسام به نقل از بحارالانوار مىگويد: روشن است كه قسم چهارم تا هشتم سحر اصطلاحى نيست، بلكه اگر به آنها «سحر» گفته شود، از باب مسامحه و مجاز است. (17)
9. علامه مجلسى در بحارالانوار چشم زخم را نيز جزو جادو مىشمارد و در استدلال بر اين مطلب مىنويسد: هنگامى كه چيزى در نظر انسان خوب جلوه كند حواس او در آن چيز متمركز مىشود و اين از قدرت روحى شخص است كه در اشيا يا اشخاص تاثير مىكند. (18)
مرحوم مجلسى در جاى ديگرى مىنويسد: انسانها در اين قدرت روحى متفاوت هستند; آنها كه از قدرت روحى بالاترى برخوردارند با ديدن چيزى كه توجه آنها را به خود جلب مىكند، به خصوص بيشتر ديدنىها، روحش در آن چيز اثر مىگذارد و بر اثر خباثتباطنى كه برخى دارند ضررى بر آن وارد مىكنند. پس تاثير متعلق به روح فرد است; همانگونه كه مرتاض با صرف اراده مىتواند وسيلهاى را از حركتباز بدارد. اينگونه اشخاص نيز با ديدن چيزى و جلب شدن توجهشان به آن مىتوانند در آن تاثير بگذارند. (19)
بر اين اساس، مىتوان چشم زخم را جزو قسم دوم (تاثير نفس ساحر در محسور) دانست.
10. كهانت كه عملى است موجب اطاعت اجنه از كاهن.
به عبارت ديگر، شخص كاهن اجنه را به خدمت مىگيرد. با آنكه كهانت جادو نيست، ولى شبيه جادو مىباشد.
آيا سحر واقعيت دارد يا نه؟
در اينكه آيا سحر واقعيت دارد يا جزو خرافات مىباشد، بين علماى اسلام، به خصوص علماى شيعه و سنى اختلاف نظر وجود دارد. بيشتر علماى شيعه سحر را صرف خرافات مىدانند و به اين آيه قرآن استدلال مىكنند كه «فاذا حبالهم و عصيهم يخيل اليه من سحرهم انها تسعى» (طه:66) يا آيه «فلما القوا سحروا اعين الناس و استرهبوهم و جاؤوا بسحر عظيم.» (اعراف:116) اما از بين اهل سنتبعضىها قايلند به اين كه سحر واقعى است. (20)
شيخ طوسىرحمه الله از بزرگان علماى شيعه، در كتاب خلاف مىگويد: نزد بيشتر علما و ابىحنيفه و اصحابش و مالك و شافعى، سحر حقيقت دارد و با جادو مىتوان كسى را كشتيا مريض كرد يا دستش را فلج نمود يا بين زن و مرد تفرقه انداخت و چه بسا اتفاق مىافتد كه فردى در عراق شخصى را در خراسان سحر كرده، او را مىكشد.
در مقابل، ابوجعفر استرآب ادى مىگويد: سحر حقيقت ندارد، بلكه صرف تخيل و شعبده و چشمبندى است. افراد بزرگى مثل علامه حلىرحمه الله در حقيقت داشتن سحر ترديد كرده و مواردى از سحر را، كه در تاريخ ذكر شده، نقل كردهاند. (21)
مرحوم مجلسى مىگويد: بيشتر علما بر اين عقيدهاند كه سحر از خرافات است. اما اينكه چرا اثر مىكند و هيچكس منكر اثر سحر نيست، در مقام توجيه اثر سحر گفتهاند: اگر مسحور بداند كه درباره او سحر كردهاند، توهم مسحور شدن باعث مىشود كه اثر سحر در او ظاهر شود; مثل تلقين به مريض. اما اگر اصلا نداند كه درباره او سحر كردهاند، در اين خصوص با آنكه هيچيك از علما منكر اين نوع اثر نشدهاند، ولى هيچگونه توجيهى براى آن ندارند، مگر آنكه بگوييم اين اعمال بر اثر استخدام جن و شياطين عليه شخص مسحور انجام مىشود.
اما در خصوص دو نوع ديگر از سحر (كهانت و شعبده) ظاهرا در حقيقت داشتن آن اتفاق نظر وجود دارد و كسى مدعى خرافات بودن آن نشده است. در خصوص چشم زخم نيز مرحوم مجلسى به نقل خطابى حديثى ذكر مىكند كه چشم در نفوس انسانى تاثير دارد.
در بررسى اين نظرات مىتوان گفت: آنان كه مىگويند سحر از خرافات استبه ماجراى حضرت موسىعليهالسلام و ساحران استدلال مىكنند كه قرآن و احاديث در تفسير اين آيات مىگويند كه در واقع امر، چيزى ايجاد نشده بود، بلكه آنها با شگردهاى خاصى چشمبندى كرده بودند، به گونهاى كه مردم خيال مىكردند كه آن نخها و ريسمانها به صورت مار واقعى درآمده است.
اما آنها كه مىگويند سحر واقعيت دارد، به موارد تجربى در جامعه استناد مىكنند كه مكرر ديده شده استبر اثر سحر، محبتى از شخصى در دل ديگرى ايجاد شده يا زن و شوهرى صميمى بر اثر سحر از هم جدا گشتهاند و يا چيزهايى رقتشده و گم گشته پيدا مىشوند.
قرآن نيز در ماجراى هاروت و ماروت در آيه 102 سوره بقره مىفرمايد: «و ما كفر سليمان و لكن الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر و ما انزل على الملكين ببابل هاروت و ماروت و ما يعلمان من احد حتى يقولا انما نحن فتنة فلا تكفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين من احد الا باذن الله.» خداوند در اين آيات اشاره مىكند كه آنان با سحر به يكديگر ضرر مىزدند و به اين وسيله، زن و شوهر را از هم جدا مىكردند. البته آنها كه منكر اقعيتسحرند اين قسم دوم را توجيه مىكنند. (22)
در جمع اين آيات مىتوان حديث امام صادقعليهالسلام در پاسخ به زنديق مصرى را ذكر كرد كه آنجا كه پاى ايجاد موجودى يا عوض كردن صورت او در ميان باشد ساحر عاجز است، اما آنجا كه پاى ضرر زدن به غير يا امثال آن در كار باشد، دستساحر باز است و توانايى چنين كارهايى را دارد. (اين روايت در ادامه خواهد آمد.) بنابراين، در ماجراى حضرت موسىعليهالسلام چون سخن از ايجاد موجوداتى مثل مار واقعى است، ساحران دستبه حيله و خدعه زندند، اما در قصه هاروت و ماروت چون صرف ضرر زدن به غير است دست آنها باز بود.
ولى هر دو دسته، چه آنها كه سحر و جادو را امرى واقعى مىدانند و چه آنها كه آن را گول زدن و حيله و خدعه و خرافات مىدانند، همه متفق القولاند كه سحر تاثير عجيبى در عالم خارج دارد و در اين زمينه، به امور تجربى و خارجى استدلال مىكنند و قايلاند كه اينگونه اعمال در اعصار گذشته، بيشتر رواج داشته است و هر چه در زمان جلوتر مىرويم از رواج آن كاسته مىشود.
تمايز سحر، كرامت و معجزه
مرحوم مجلسىرحمه الله به نقل از مازرى آورده است: فرق بين سحر و معجزه و كرامت در اين است كه سحر به كمك اقوال و افعال ساحر انجام مىشود، ولى كرامت غالبا به صورت غير منتظره انجام مىگيرد. معجزه هم در مقام تحدى براى پيامبر صورت مىپذيرد.
امام الحرمين مىگويد: سحر از فرد فاسق ظاهر مىشود، ولى كرامت و معجزه هرگز از فاسق ظاهر نمىشود. شارح المقاصد گفته است: سحر اظهار امر خارقالعاده از فرد خبيث و پليد در انجام اعمال مخصوصى است كه نيازمند يادگيرى مىباشد و از اين دو نظر، از معجزه و كرامت جدا مىشود و به زمان و مكان و شرايط خاصى اختصاص مىيابد و چه بسا ساحر فردى فاسق و فاجر باشد، در حالى كه معجزه و كرامتبه زمان و مكان خاصى بستگى ندارد. (23)
چگونگى تاثير سحر
مرحوم مجلسىرحمه الله مىنويسد: بر حسب اقسام گوناگون سحر، چگونگى تاثير آن نيز فرق مىكند. پس آن قسم كه از قبيل شعبده است كيفيتش نيز روشن است; با حركات سريع دست از خطاى ديگران استفاده مىكنند و طرف مقابل، مثلا، آتشى را كه دور مىچرخد به دايرهاى آتشين مىبيند.
اما اينكه به وسيله جادو حب و بغض يا غم و ناراحتى در قلب كسى به وجود بيايد ظاهر اين است كه خداوند همانگونه كه در ادويه خواص دارويى قرار داده در اعمال ساحر يا اورادش نيز اين خاصيت را نهاده است; همانند مستى در شراب يا تدخين در حشيش كه زايل كننده عقل استيا اينكه اجنه و شياطينى كه توسط ساحر به استخدام گرفته مىشوند موجب حب و بغض مىگردند.
اما اينكه بعضى ادعا مىكنند كه ساحر توسط سحر باران نازل مىكند يا ابرها را جمع مىنمايد، ما اين را قبول نداريم كه چنين چيزى ممكن باشد تا بتوان به واسطه جادو در عالم بالا تصرف نمود و خبر موثق در اينباره به ما نرسيده است. (24)
اما چشم زخم هم در آيات و روايات آمده و هم در اخبار كه حقيقت دارد و به تجربه و مكرر و در موارد متعدد مشاهده شده است. (25)
جايگاه سحر در روايات
در مجموع، از 31 روايتبررسى شده در خصوص سحر و جادو، هشت مورد آن درباره چشم زخم و حقيقت آن و دعاهايى مىباشد كه براى مصون ماندن از چشم زخم وارد شده است.
درباره جادو، حديث معتبرى از امام صادقعليهالسلام در كتاب احتجاج طبرسى وارد شده كه بسيار جامع و نافع است. زنديق مصرى در بحثى طولانى كه با امام صادقعليهالسلام داشت، از ايشان پرسيد: اصل جادو چيست و چگونه جادوگر مىتواند كارهايى عجيب و غريب انجام دهد؟ امامعليهالسلام فرمود: سحر بر چند وجه است:
يك نوع آن به منزله پزشكى است; يعنى همانگونه كه پزشكان براى هر مريضى راه علاجى مىيابند جادوگران نيز براى هر صحتى، راهى براى از بين بردن آن مىيابند و براى هر عافيتى راهى براى رفع آن مىجويند.
نوع دوم شعبده و سرعت دست و اعمال فوق عادت است. نوع سوم آنكه شياطين را به خدمت مىگيرند.
زنديق گفت: شياطين جادو را از كجا آموختهاند؟
فرمود: از همانجا كه پزشكان پزشكى را مىآموزند; بعضى را به تجربه و بعضى را به علاج.
زنديق گفت: درباره ماجراى هاروت و ماروت... چه مىگويى؟
فرمود: آنها براى امتحان انسانها آمده بودند و تسبيحشان اينگونه بود كه اگر بنى آدم فلان كار و فلان كار را بكنند يا فلان ورد را بخوانند فلان اتفاق روى مىدهد.... به اين طريق، مردم انواع سحر را از آنها فرا گرفتند. پس آنها به مردم مىگفتند كه ما براى امتحان شما آمدهايم. چيزى را كه ضرر مىرساند و فايدهاى براى شما ندارد از ما فرا نگيريد.
زنديق پرسيد: آيا ساحر مىتواند با سحر خود، انسان را به صورت سگى يا الاغى يا مثل اينها درآورد؟
امامعليهالسلام فرمودند: ساحر عاجزتر از آن است كه بتواند خلق خدا را تغيير دهد و... اگر مىتوانست هر آينه از خودش پيرى و فقر و مريضى را دور مىكرد... پس بهترين سخنها درباره سحر آن است كه بگوييم: سحر به منزله پزشكى است; ساحر كارى مىكند كه مرد نتواند با زن خود همبستر شود. او نيز نزد پزشك مىرود و خود را معالجه مىكند و خوب مىشود. (26)
ديگر احاديث نيز به نحوى مطالب اين حديث را در بردارند و چيزى اضافه بر آن ندارند، جز آنكه در بعضى روايات، رقيه نوشتن (نوشتن دعاهاى ماثور يا آيات و همراه كردن آنها با خود) جايز دانسته شده، اما همراه كردن سنگهاى مخصوص يا اوراد مخصوص شرك و حرام شمرده شده است.
ماجراى هاروت و ماروت
در آيه 102 سوره بقره، ماجراى هاروت و ماروت ذكر شده كه ماحصل آن طبق روايات معتبر بدين قرار است:
در سرزمين بابل، سحر و جادوگرى به اوج خود رسيده و موجب ناراحتى مردم گرديده بود. خداوند دو فرشته را به صورت انسان مامور ساخت كه عوامل سحر و طريق ابطال آن را به مردم بياموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر كنار دارند. ولى اين تعليمات قابل سوء استفاده بود; چرا كه فرشتگان ناچار بودند براى ابطال سحر ساحران طرز انجام آن را نيز تشريح كنند تا مردم بتوانند از اين راه به پيشگيرى بپردازند. اين موضوع سبب شد كه گروهى از مردم پس از آگاهى از طرز سحر، خود در رديف ساحران قرار گرفتند. (27)
حكم سحر در اسلام
مرحوم فخر المحققين در كتاب ايضاح ادعا كرده كه حرمتسحر و جادو از ضروريات دين اسلام است و هر كه جادو را حلال بداند كافر است.
شهيد اول و شهيد ثانىرحمه الله در كتابهاى دروس و مسالك خود ادعا كردهاند كه هر كس سحر و جادو را حلال بداند بايد كشته شود.
شيخ انصارىرحمه الله در كتاب مكاسب گفته است كه هر چند ما مطمئن به اجماع علما در اين خصوص نيستيم، ولى ادعاى ضرورى دين از چيزهايى است كه ما مطمئن به حرمت اين عمل مىشويم و علما در همه اعصار بر حرمت جادو و جادوگرى اتفاق داشتهاند.
شارح النخبه گفته است: هر چه موجب ضرر به ديگرى شود يا موجب اهانتبه مقدسات شود حرام است، چه سحر باشد و چه غير آن.
صاحب دروس (شهيد اول) همچنين گفته است: طلسم نيز مانند سحر حرام است. (28)
تا اينجا مسلم شد كه سحر در اسلام حرام است. اما اينكه آيا به طور مطلق حرام استيا بعضى جاها استثنا شده، ظاهرا آنگونه سحر كه براى مقاصد درستبه كار گرفته مىشود مثل پيدا كردن گمشده يا بقاى عمارت يا فتح سرزمين كفر جايز است، به خصوص باطل كردن سحر با سحر جايز مىباشد. (29)
كلينى نقل مىكند كه عيسى بن شقفى نزد امام صادقعليهالسلام آمد و عرض كرد: حرفه من سحر بودن و در برابر آن مزد مىگرفتهام و مخارج زندگىام نيز از همين راه تامين مىشده است. با همين درآمد حج نيز گزاردهام، ولى اكنون آن را ترك كرده و توبه نمودهام. آيا براى من راه نجاتى هست؟ امامعليهالسلام فرمودند: عقده سحر را بگشا، ولى گره جادوگرى مزن. (30) اين حديث و امثال آن به روشنى دلالت مىكند بر اين كه ياد گرفتن سحر يا عمل سحر براى باطل كردن آن بدون اشكال بوده و جايزاست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]
-
گوناگون
پربازدیدترینها