واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: دستفروشان موفقيت
رفتارها- هانيه ورشوچي:
قصه قصه پنير جامانده است؛ قصه پنيري كه بايد او را بو كنيم تا نگندد. قصه قصه رسيدن و نرسيدن است؛ قصه آدمهايي كه دوست دارند برسند اما نميرسند.
ميگويند اين، قصه آدمهايي است كه پشتكار ندارند و كارهايشان را پشت گوش مياندازند. ميگويند داستان آدمهايي است كه خوب بلد هستند سخنراني كنند اما براي زندگي ديگران. معدودي ميگويند قصه قصه عرضه و تقاضاست، يك بازار كار است. راستي عجب دوره زمانه بدي شده ميگويند ديگر روح و روان آدمها هم از قيمتش افتاده است.
بعضيها ميگويند موفقيت روي ستونهاي شكست بهوجود ميآيد. بعضيها اين موضوع را باور دارند، عدهاي فراتر رفتهاند و به آن عمل ميكنند. بعضيها معتقدند كه اين سمينار موفقيت نبود كنفراس كتاب چه كسي پنير. . . بود. بعضيها ميگويند مكمل كتاب بود چون نميدانستم پنير چيست؟بعضيها، بعضيها ميشوند، صاحبخانه و ماشين و دك و پزي.
عدهاي معتقد هستند اين كار آنقدر با قلب آدمها رابطه دارد كه بهتر است دلي كار كنيم.
بعضيها در اين همايشها قصه ميشوند، سرمشق براي آنهايي كه نااميد و ناموفق هستند، بعضيها آنقدر ناتوان ميشوند، غصهدار ميشوند و درمانده. به محض شركت در اين سمينارها بعضيها روي زمين بند نميشوند، هوايي ميشوند. يك آدم ديگر ميشوند، اوج ميگيرند فرهيخته ميشوند. هفته بعد، از خانه كه معتقد هستند همه آدمهايش نااميد هستند و كسي براي طي كردن پلههاي ترقي تلاش نميكند ميگريزند، پاتوقشان ميشود اين همايشها، ميگويند اينجا خانه اميد ماست.
اين افراد اعتقاد دارند در حال فاسد شدن هستند، براي همين هيچ جايي را جز دستيابي به يخچال موفقيت مناسب نميدانند. آنهايي كه عاشق موفقيت هستند، مدام ميدوند، نميرسند؛ آخر از راهش نرفتهاند كه برسند.
بسياري معتقد هستند كه در اين سمينارها حرف از سيندرلاست، حرف از چوب جادوگري است كه به طرف هر چه با آن اشاره كنيم، ميشود گل و بلبل. خيليها ميخواهند با شركت در اين سمينارها اين چوب را از آن خود كنند تا اينكه تنبلي پيشه كنند و بنشينند و فقط به اين جمله اشاره كنند كه از ما به يك اشاره از تو به سر دويدن!
آيا تا به حال فكر كردهايد، راه دستيابي به موفقيت چيست؟ آيا دستيابي به موفقيت، مدام جملههاي مثبت را عنوان كردن است يا از موفقيت سرمشق نوشتن. نه، شايد راه موفقيت شركت در سمينارها و همايشهاي موفقيت است؟يك راه ديگر هم وجود دارد، كتابهاي راه و رسم درست زندگي كردن را خواندن و اينكه كتابخانهات پر شود از كتابهاي موفقيت!
نميدانم چقدر از اين كتابها و چه تعداد از اين سمينارها راهگشاي زندگيتان بوده است؟ يا اينكه زماني كه هر يك از اين جملات را خوانديد يا شنيديد چه احساسي داشتيد؟
يكي از دوستانمان كه وبلاگش اسم يكي از اين كتابها بود نظرش را درباره كتابهاي موفقيت اين طور بيان كرده است: شايد هر يك از ما هم هزاران عنوان كتابي را كه در زمينه موفقيت و شادكامينوشته شده در كتابخانهها ديده باشيم. بيشترشان وعدههاي خيلي بزرگ در زمانهاي خيلي كوتاه ميدهند. اما آيا واقعا چنين چيزي ممكن است؟ آيا رسيدن به موفقيت به شادكاميو اعتماد به نفس در مثلا ۲۰ روز ممكن است؟ اين من را ياد كلاسهاي ۳۰ جلسهاي آموزش زبان مياندازد؟ آيا شما ميتوانيد در ۳۰ جلسه زبان فارسي را به يك خارجي ياد بدهيد؟ يا لاغري و تناسب اندام مثلا در ۱۰ جلسه! مثلا با خريدن فلان دمپايي قد خود را ۱۰ سانت بزرگ كنيد يا افزايش اعتماد به نفس در ۱۰ روز و دهها مورد مشابه كه با وعدهها ي بزرگ شما را تشويق به مشتري شدن ميكنند اما سود نهايي را فقط خودشان ميبرند.
داستانهايي كه بيشتر اين كتابها نقل ميكنند حكايت از اين ميكند كه شخصي خواستهاي داشته و با پيروي از اصولي كه نويسنده كتاب بيان كرده توانسته ظرف چند روز به خواستهاش برسد. من منكر اتفاقات خارقالعاده نيستم. بهنظر من هم گاهممكن است يك تحول اساسي خيلي سريع اتفاق بيفتد اما عموميت ندارد. بهنظر من ما نميتوانيم ۲۰ روزه صاحب علم و دانش بشويم بايد سالها درس بخوانيم. شادي و آرامش و حتي موفقيت سطوحي از آگاهي هستند و بايد در كلاس زندگي ماهها و سالها تلاش كرد تا آنها را آموخت، مگر اينكه منظور از موفقيت يك شبه پول دار شدن باشد آن هم از راههاي ناسالم. هيچ موفقيتي بدون زحمت و به سرعتي كه نويسندهها مدعي هستند به وجود نيامده بهجز فروش خوب كتابهاي خودشان. البته بعضي از كتابها هم هستند كه تجاري نيستند و واقعا از اول تا آخر مفيد و واقعي هستند. به مرور زمان همه ما به تشخيص درست خواهيم رسيد اما گاه لازم است شكستهايي را تجربه كنيم.
اما اكرم 45 ساله از تهران برخلاف دوستمان ميگويد: اين سمينارها با وجود آمار بالاي طلاق و بيكاري براي جامعه ما لازم است. من شفا يافته همين سمينارها هستم. من در سن 30 سالگي يك ازدواج ناموفق داشتم، آنقدر در زندگي سه سالهام زجر كشيده بودم كه توانم تمام شده بود. يك بار سعي كردم به زندگيام خاتمه دهم، اما نشد. آن زمان خيلي ناراحت بودم اما الان خوشحالم چرا كه اين 4 سالي كه به اين سمينارها ميآيم، نقطه عطفي است در زندگيام و من راكه به زمين خوردهام را از جا بلند كرده است.
خانم محمدي كه بيماران سرطاني زيادي را مداوا ميكند، با اكرم هم عقيده است و ميگويد: آمار نشان ميدهد در جامعه ما درصد قابلتوجهي از افرادي كه در دور و اطراف ما زندگي ميكنند نااميد هستند، اينگونه مجامع به افراد اميد ميدهند. اين سمينارها به نوعي اميد از دست رفته افراد را جبران ميكند و به آنها نيروي تازهاي براي حركت ميدهد.
در يكي از سمينارها با دانشجويي كه ساكن يكي از خوابگاهها بود هم صحبت شدم كه او با پايه و اساس اين سمينارها مشكل داشت و عنوان ميكرد: من به توصيه دوستم در اين سمينار شركت كردم، توقع نداشتم بين نگاه من و دوستم اينقدر فاصله باشد. ميدانيد حرفهايي كه اينجا زده ميشود، نسيه است و حالا حالاها نقد نميشود و اشكال ديگري كه اين سمينارها دارد اين است كه به درد كلانشهرها ميخورد.
به جمع حاضر در سمينار كه نگاه ميكنم، حضور يك خانم مسن توجهام را جلب كرد. اين خانم كه همراه پسر و عروسش آمده بود، ميگويد: حقيقتش اين است كه پسر و عروسم كه چند وقتي است در اين سمينارها شركت ميكنند از من خواستند همراهشان بيايم. حرفهاي قشنگي رد و بدل شد. براي جوانهاي امروزي كه نااميد هستند بد نيست اما براي ما قديميترها تكرار مكررات است.
حرفهايي كه اينجا رد و بدل ميشود در قرآن آمده است. اينها چيزهايي است كه اگر فردي به خدا ايمان داشته باشد و هر آنچه از او رسيده است را مطالعه كند و مومن واقعي باشد از قبل به همه اينها عمل خواهد كرد. پيمان بهبهاني مدير مسئول نشر فراروي در اينباره عنوان ميكند: روانشناسان و جامعهشناسان خارجي بهويژه اروپايي، يافتههاي علميخود را براي كسب موفقيت بهويژه در زمينه برقراري ارتباط صحيح بين اعضاي يك خانواده و افراد جامعه با يكديگر و همچنين كسب ثروت با زباني قابل فهم براي همه اقشار مردم به رشتهتحرير در ميآورند و مردم كشور مان نيز اقبال زيادي به اين سخنان نشان ميدهند. وي ميافزايد: در چنين شرايطي بايد گفت كه نويسندگان و برخي از فرهيختگان ما در برآورده كردن نياز مردم، كمكاري و شايد هم بيتوجهي ميكنند، لذا شاهديم كه تعداد آثار قلمي روانشناسان، جامعهشناسان و فرهيختگان ما در اين زمينه بهمراتب كمتر از آثار ترجمه شده از نويسندگاني چون «آنتوني رابينز»، «وين داير» يا «برايان تريسي» است.
آمار و ارقام كتابهايي با موضوع موفقيت نشان دهنده اين امر است كه كتابهاي ترجمه شده در اين زمينه از تعداد بالايي برخوردار است كه گاه همين كتابها چندين بار تجديد چاپ شده است. روند رشد اين كتابها تا سال 1384 صعودي است كه اين رشد در سال 85-84 بسيار چشمگير بوده اما در سال 1386 روند نزولي را طي كرده است.
دكتر دلبر نيروشك «روانشناس» كه چندي پيش به بررسي تعدادي از اين همايشها و سمينارها پرداخته و خود نيز در اين زمينه صاحب سبك است و بهطور حرفهاي كار روانشناسي انجام ميدهد، ميگويد: افرادي كه در اين سمينارها شركت ميكنند نظرشان اين است كه مواردي كه سر اين كلاسها عنوان ميشود تكراري است.
تاريخ درج: 13 مرداد 1387 ساعت 11:23 تاريخ تاييد: 13 مرداد 1387 ساعت 12:08 تاريخ به روز رساني: 13 مرداد 1387 ساعت 12:03
يکشنبه 13 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]