تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 30 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏اش از جوانى، توشه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855034497




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب هنر - زندگي در قاب تنگ تصوير


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: كتاب هنر - زندگي در قاب تنگ تصوير


كتاب هنر - زندگي در قاب تنگ تصوير

ساسان گلفر:«وقتي مردم از من مي‌پرسن كه مدرسه فيلم رفته‌ام يا نه، جواب مي‌دم: نه، من سينما رفته‌ام.» كوئنتين تارانتينوفيلمسازاني بودند كه سينما را از زندگي آموختند و زندگي را در قالب فيلم‌هايشان ريختند. نسل اول سينماگران هاليوود، پيشگامان صنعت سينما و بزرگاني نظير جان فورد و هاوارد هاكز كه بعضي آنها را فيلمسازان غريزي هم ناميده‌اند نمونه‌هاي خالص اين نوع فيلمسازي بودند و نيز بسياري ديگر كه تقريبا در نيمه قرن بيستم سر برآوردند، از جمله كوبريك كه تجربه‌هاي زيبايي‌شناسانه و ديد تصويري يك عكاس را با ايده‌هاي اصيل خود آميخت، پازوليني كه سينما را قالب خامي براي بيرون ريختن انديشه‌هاي فلسفي و سياسي‌اش يافت و فليني كه نگاتيو بهترين محمل براي بيرون ريختن دنياي سيرك مانند «واقعي» درون او بود. نسل بعدي فيلمسازان خواسته يا ناخواسته تحت تاثير گذشتگان بودند و به هرحال تجربه دست دومي از زندگي را كه از صافي آموزش مستقيم يا غير مستقيم سينما در مكاتب مختلف گذشته بود، در آثار خود انعكاس دادند. تقريبا اكثر فيلمسازان تاريخ سينما در اين گروه مي‌گنجند، به ويژه آنهايي كه از اواسط سده گذشته ميلادي به بعد مطرح شده‌اند، از اسپيلبرگ كه پيش از ساختن اولين فيلمش تشنه آن بود كه چند لحظه سر صحنه فيلم‌هاي هيچكاك حضور داشته باشد و تروفو و گدار و ساير موج‌سازان سينماي فرانسه كه از عرصه نقد فيلم به حوزه كارگرداني وارد شدند تا فيلمسازان/تكنيسين‌هاي امروزي هاليوود كه معمولا با پشتوانه آكادميك سينمايي به حوزه تخصصي خود راه پيدا كرده‌اند. اما گروه سومي هم وجود دارد و جريان تازه‌اي كه به نظر مي‌رسد اين روزها در عالم فيلمسازي پا مي‌گيرد؛ گروهي كاملا متفاوت از دو گروه قبلي و محصول سپهر اطلاعاتي/ رسانه‌اي پايان قرن بيستم و آغاز هزاره سوم. اين افراد در داخل قالب‌هاي از پيش تعريف شده سينما زندگي مي‌كنند و از آبشخور فرهنگ پاپ و چند خرده فرهنگ محدود تغذيه مي‌كنند و نه فقط عنصري از زندگي خارج از رسانه را به داخل آن وارد نمي‌كنند، بلكه اساسا زندگي ديگري براي آنها خارج از حوزه رسانه متصور نيست و گويي در خارج از سينما و يكي، دو حوزه فرهنگ عامه مثل موسيقي يا ادبيات عامه‌پسند وجود خارجي ندارند. كوئنتين تارانتينو نمونه بارز و شاخص اين گروه است.

تارانتينو فيلمسازي است كه اعتقاد دارد«خشونت يه جور سرگرمي سينمايه.»(ص224)؛ كسي كه مرگ مادر «بامبي» را خيلي ترسناك‌تر از صحنه شكنجه «سگ‌هاي انباري» مي‌داند(ص 41) و وقتي مي‌گويد «من با خشونت توي فيلما حال مي‌كنم و مي‌تونم از خشونت توي فيلما لذت ببرم ولي [در عين حال] توي زندگي واقعي ازش متنفر باشم.»(ص97) معلوم نمي‌شود از كدام «زندگي واقعي» صحبت مي‌كند. به گفته راجر آواري، دوست و همكار تارانتينو: «يكي از مشكلاتي كه مردم با كار تارانتينو دارن اينه كه به جاي زندگي، راجع به فيلماي ديگه حرف مي‌زنه. درستش اينه كه يه زندگي رو بگذروني و بعد راجع به اون زندگي فيلم بسازي.»(ص107) اما او فيلمسازي است كه انديشه‌اش را از آثار ديگران مي‌گيرد و حداكثر، آنها را بازتوليد مي‌كند: «هنرمنداي بزرگ مي‌دزدن... اداي دِين نمي‌كنن.»(ص57) تارانتينو با اينكه حوزه تغذيه فكري و زيستي محدودي دارد و حتي تاثيرپذيري او از فرهنگ‌هاي دوردست نيز در قالب آثار كالت و خرده فرهنگ‌هاي خاص محلي صورت پذيرفته، اين روزها به مدد رسانه‌ها به يك پديده جهاني تبديل شده است. «باربارا والترز ازم راجع به خونريزي و از اين چيزا پرسيد. من هم گفتم: خوب، مي‌دوني، [خشونت] اصلا اساس سينماي ژاپنه. او هم جواب داد ولي اينجا آمريكاست. من هم گفتم: من براي آمريكا فيلم نمي‌سازم. براي سياره زمين مي‌سازم.»(ص227) نام اين فيلمساز حتي با عنوان «برادرِ متعهد، كوئنتينِ تارانتينو»(از ديالوگ‌هاي فيلم «مارمولك») وارد فرهنگ عامه ما نيز شده است.
تارانتينو شخصيت جالبي است، چه به عنوان يك فيلمساز، چه به عنوان يك جريان‌ساز، يا اصلا به عنوان پديده فرهنگي، اجتماعي و حتي زيستي قابل مطالعه و تحقيق. جمله‌اي كه خودش گفته: «خيلي از آدما، به خاطر شخصيت عجيب و غريب‌شون معروف مي‌شن و وقتي مي‌تونن هر كاري كه خواستن بكنن، ديگه فقط شخصيت عجيب و غريب‌شون رو عرضه مي‌كنن.»(ص44) حالا بيشتر از همه در مورد خودش صدق مي‌كند و كتاب «سينماي كوئنتين تارانتينو / پرونده يك خوره فيلم» منبع بسيار خوبي است براي بيشتر دانستن در مورد اين شخصيت كه فرهنگ ما و زندگي ما در اين سرِ زمين را هم، خواه و ناخواه تحت تاثير قرار داده و مي‌دهد.
«سينماي كوئنتين تارانتينو» با عنوان اصلي Quentin Tarantino: the Film Geek Files مجموعه‌اي است از زندگينامه‌ها، نقدها، يادداشت‌ها، گزارش‌ها و گفت‌وگوهايي به قلم نويسندگان سينمايي، منتقدان و خود تارانتينو كه در سال 2005 توسط پال اي. وودز گردآوري و منتشر شده، به علاوه يكي، دو مطلب تكميلي كه افشين ابراهيمي مترجم كتاب به آن افزوده است. كتاب بعد از مقدمه مترجم و پيشگفتار گردآورنده مجموعه، از 9 فصل تشكيل شده كه به ترتيب دوره زماني از روزهاي آغاز به كار در حرفه سينما و ساختن «سگ‌هاي انباري» تا «بيل را بكش: جلد دوم»، هركدام يكي از آثار شاخص تارانتينو در مقام نويسنده، كارگردان يا بازيگر را دربر گرفته و در هر فصل چند بخش به قلم نويسندگان مختلف گنجانده شده است. اين مجموعه هم مثل كارنامه سينمايي كوئنتين تارانتينو فراز و نشيب‌هايي دارد، بعضي جاهايش بسيار جذاب و خواندني است و بعضي صفحات چنگي به دل نمي‌زند. با آنكه كتاب «سينماي كوئنتين تارانتينو» نگاهي جامع به زندگي و آثار تارانتينو انداخته، زمان نگارش آن باعث شده آخرين اثر او، «ضد مرگ» كه -به زعم اين نگارنده- نقطه حضيض كارنامه فيلمسازي تارانتينو است از قلم بيفتد. البته خواندن اين كتاب علاوه بر شخص تارانتينو كه در كانون بررسي قرار دارد، چشم خواننده را به روي نكات جالبي درباره فرهنگ عامه در آمريكا باز مي‌كند و اطلاعات مفيدي درباره خرده فرهنگ‌ها، ژانرها و زيرژانرها و تبارشناسي برخي پديده‌هاي فرهنگي هم در اختيارش مي‌گذارد.
در فصل اول، «اوايل كار و سگ‌هاي انباري»، گزارشي از جف داوسن با عنوان «انتقام گاگول» نشان مي‌دهد كه تارانتينو از كجا سر و كله‌اش پيدا شد. شايد كسي كه فيلم «نوار را ببر عقب» ميشل گوندري را ديده باشد، با خواندن اين شرح حال و مقالات ديگري كه در ادامه آمده، متوجه شود كه شخصيت‌هاي بامزه فيلم ميشل گوندري از كجا آمده‌اند. نقدها و تحليل‌هايي از تاد مكارتي، ليونارد كلادي، الا تيلور و ديگران بر اولين فيلم تارانتينو، ديد جامعي نسبت به «سگ‌هاي انباري» و علل ظهور پديده تارانتينو به وجود مي‌آورد. در اين فصل فهرستي از بهترين فيلم‌هايي كه تارانتينو در عمرش ديده و يادداشتي از او در ستايش اولين فيلم خودش نيز به چشم مي‌خورد.
فصل «رمانس واقعي» با يك گزارش از جف داوسن و تحليل جاناتان ميلر از يك سكانس اين فيلم به كارگرداني توني اسكات، نگاهي به اولين فيلمنامه‌اي دارد كه تارانتينو پيش از «سگ‌هاي انباري» نوشته است. كالبدشكافي زيباي جاناتان ميلر از يك سكانس «رمانس واقعي» و امكاني كه جملات فيلمنامه تارانتينو در اختيار دو بازيگر-كريستوفر واكن و دنيس هاپر- گذاشته از صفحات جذاب اين فصل است. «قصه‌هاي عامه‌پسند»، طولاني‌ترين فصل كتاب، با چند گزارش و نقد از اما وبستر، جيم مك للان، شان اوهيگن و ديگران و يك تحليل درخشان از پيتر ان چاموي دوم درباره مسئله زمان و اهميت آن از جنبه‌هاي مختلف در «قصه‌هاي عامه‌پسند»، موفق‌ترين فيلم تارانتينو را زير ذره‌بين برده است. فصل چهارم، «چهار اتاق»، درباره فيلمي اپيزوديك كه تارانتينو كارگرداني يك چهارم آن را در كنار اليس اندرسن، رابرت رودريگز و الكساندر راك ول بر عهده داشت، به گفت‌وگويي با تارانتينو و يادداشتي از امانوئل لوي منحصر شده و البته در حدي كه درخور اين فيلم بوده به آن پرداخته است. «از شام تا بام»، عنوان فصل بعدي، نام فيلمي است كه تارانتينو آن را براي كارگرداني رابرت رودريگز بازنويسي كرد و خودش هم در يكي از نقش‌هاي كليدي آن بازي كرد. بعد از يك گزارش كوتاه و يادداشتي تحليلي بر اين فيلم به قلم سينتيا بافمن، گفت‌وگويي با تارانتينو و جوليت لوييس- از بازيگران «از بام تا شام»- به اين فصل پايان مي‌دهد. فصل ششم، «تارانتينوييسم» شامل سه مقاله است، يكي درباره شهرت تارانتينو و خرابه‌كاري او در بازي در فيلم «دِستِني راديو را روشن مي‌كند» به قلم مايكل بيلر، دومي گشتي است در لس‌آنجلس و لوكيشن‌هاي آثار اين فيلمساز و سرانجام، تحليلي بر زيبايي‌شناسي تارانتينو و علت استقبال از آثارش كه ايان پنمن نوشته است. «خوره فيلم سخن مي‌گويد» فصلي است كه به گفت‌وگوها و گزين‌گويه‌هاي تارانتينو و يادداشتي از او درباره جريان سينماي «استثمار سياه» و علت علاقه‌اش به اين‌گونه سينمايي مي‌پردازد. «جكي براون»، فيلمي كه تارانتينو در سال 1997 با حضور بازيگر آثار «استثمار سياه» هميشه مورد تحسين‌اش، پم گرير، ساخته، عنوان هشتمين فصل كتاب است با نقدها و تحليل‌هايي از پيتر تراورس، فيليپ فرنچ، پاسكو ساير، تام چريتي و سايمن هتنسن و پرسش و پاسخي با تارانتينو در نشنال فيلم تيه‌تر لندن. آخرين فصل كتاب، «بيل را بكش»، شامل چند نقد بر دو قسمت يا «دو جلد» اين فيلم است. مقاله تحليلي تريسا دانكن با عنوان «بيل‌هاي دوقلو» گل سرسبد اين فصل و شايد همه كتاب است كه نويسنده با مقايسه‌اي ميان «بيل را بكش» با «از دست رفته در ترجمه» (يا «سرگشته در غربت» ) سوفيا كاپولا و «سگ‌هاي پوشالي»، يكي از آثار متاخر سم پكين پا كه پير مراد تارانتينو محسوب مي‌شود، به هسته مركزي آثار تارانتينو مي‌رسد.
«سينماي كوئنتين تارانتينو» از مجموعه مطالعات سينمايي نشر چشمه كتاب مفيد و شسته رفته‌اي است كه خوب و روان ترجمه شده و اطلاعات با ارزشي به خواننده مي‌دهد. با اين حال، كتاب خالي از ايراد نيست. يك عيب كتاب در شكل فعلي، مشكل مكاني يادداشت‌هاي توضيحي و تكميلي است كه اتفاقا مترجم با دقت فراوان نوشته و نكاتي به درد بخور و گاهي حواشي به جذابيت اصل مطلب در آنها گنجانده اما متاسفانه قرار گرفتن اين يادداشت‌ها در انتهاي هر فصل، تمركز خواننده‌اي را كه مدام براي پيدا كردن آنها بايد جست‌وجو كند، بر هم مي‌زند در حالي كه براي دنبال كردن برخي از مطالب كتاب به تمركز و پيوستگي خاصي نياز است. پانويس كردن يادداشت‌ها براي چنين كتابي متناسب‌تر به نظر مي‌رسد.
پيروي از جمله‌بندي‌هاي طولاني بعضي از نويسندگان و نشكستن جملات آنها گاهي اوقات مشكل‌آفرين است. مترجم كه سعي كرده به لحن‌هاي چندگانه نويسندگان مختلف در مطالب متفاوت وفادار بماند، در بعضي موارد نثري ادبي دارد و گاهي به اقتضاي حال و وضع گوينده- معمولا خود تارانتينو- زبان محاوره‌اي را برگزيده و در مجموع وظيفه‌اش را به خوبي انجام داده است اما در بخش‌هايي كه نويسندگاني مثل وودز يا داوسن با جمله‌بندي‌هاي طولاني نوشته‌اند، در چند مورد معدود، به نظر مي‌رسد رشته جمله از دست مترجم و حتي ويراستار خارج شده است. گاهي- البته به ندرت- جمله‌اي طولاني و كمابيش نامفهوم پيش روي خواننده قرار گرفته است و در مواردي بايد چندين بار جمله را بالا و پايين كرد تا بتوان از آن سر در آورد؛ به عنوان نمونه مي‌توان به صفحه 14، سطرهاي 28 تا 32 و صفحه 303، سطرهاي 5 تا 9 اشاره كرد. مترجم دقت و وسواسي بجا و مثال زدني در برگرداندن درست اصطلاحات كوچه و خيابان و يافتن معادل‌هاي فارسي براي آنها و همچنين در مورد تلفظ درست اسامي به خرج داده كه گاهي اوقات اسامي را به شكلي ناآشنا و بر خلاف روال مرسوم كه در اينجا رايج شده، پيش چشم خواننده مي‌آورد، مثل «كريسچن» به جاي «كريستين» يا «سم» در عوض «سام». اين البته به خودي خود بد نيست و شايد در دراز مدت موجب اصلاحاتي در زبان نوشتاري و گفتاري ما شود اما مشكل آنجاست كه وقتي توقع خواننده بالا مي‌رود، به ويژه آنكه با اثري از هر جنبه معتبر سر و كار دارد، به چند مورد بي‌دقتي در حروفچيني، مثل واژه Thumder در صفحه 63 يا «مارتين ريفت» به جاي «مارتين ريت» در صفحه 239 هم حساس مي‌شود يا اگر مترجم در يكي از موارد نادر، بي‌دقتي به خرج داده و مثلا «حداكثر دور موتور 7000» را «خط قرمز 7000» (صفحه 113) ترجمه كرده، همان هم به چشم مي‌آيد. اين موارد معدود به علاوه طرح روي جلد نه‌چندان جذاب كتاب البته در چاپ دوم قابل اصلاح است؛ با اين اميد كه چنين كتاب جذابي به چاپ‌هاي متعدد برسد و طرفداران يك اثر جدي درباره فيلمساز مهمي مثل كوئنتين تارانتينو در كشورمان بيشتر از 1500 نفر باشند.
 يکشنبه 13 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 447]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن