واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: خواب ديدم خواب اينكه مرده ام خواب ديدم خواب اينكه مرده ام
خواب ديدم خسته وافسرده ام روي من خروارها ازخاك بود
واي قبرمن چه وحشتناك بود تا ميان گوررفتم دل گرفت
قبركن سنگ لحد را گل گرفت بالشت زيرسرم ازسنگ بود
غرق وحشت وسوت وكوروتنگ بود ناله ميكردم وليكن بيجواب
تشنه بودم تشنه يك جرعه آب خسته بودم هيچكس يارم نشد
زان ميان يك تن خريدارم نشد هركه آمد پيش حرفي راندو رفت
سوره حمدي برايم خواند ورفت نه شفيقي نه رفيقي نه كسي
ترس بودو وحشتودلواپسي امدند ازراه نزدم دو ملك
تيره شد درپيش چشمانم فلك يك ملك گفتا بگو نام توچيست
ان يكي فرياد زد رب تو كيست اي گنهكارسيه دل پست پست
نام اربابان خودرا يك يك ببر درميان عمرخود كن جستجو
كارهاي نيك وزشتت را بگو گفت بنده عمر خود كردي تباه
نامه اعمال تو گشته سياه ما كه ماموران حق داوريم
نك تورا سوي جهنم ميبريم ديگرانجا عذرخواهي دير بود
دست وپايم بسته درزنجيربود نااميد از هركجا و دل فكار
ميكشيدندم به خفت سوي نار ناگهان الطاف حق آغاز شد
ازجنان درهاي رحمت باز شد مردي امد از تبار آسمان
نور پيشانيش فوق كهكشان چشمانش زندگاني مي سرود
درد رااز قلب آدم ميزدود صورتش خورشيد بودغرق نور
جام چشمانش پراز شرب طهور بين دستش كائنات وممكنات
لب كه نه سرچشمه آب حيات برسرش دستار سبزي بسته بود
بردلم مهرش عجب بنشسته بود درقدوم آن نگار مه جبين
دو ملك سررا به زير انداختن بال خودرا فرش راهش ساختن
غرق حيرت داشتن اين زمزمه آمده اينجا حسين فاطمه
آمده اينجا حسين فاطمه صاحب روز قيامت آمده
گوييا بهر شفاعت آمده سوي من آمد مرا شرمنده كرد
مهربانانه بروي خنده كرد گفت آزادش كنيد اين بنده را
خانه آبادش كنيد اين بنده را اين كه اينجا اينچنين تنها شده
كام او با تربت من وا شده مادرش اورا به عشقم زاده است
گريه كرده بعد شيرش داده است بارها برمن محبت كرده است
سينه اش را وفق هيئت كرده است اين كه ميبينيد در شوراست شين
ذكر لالايش بود يا حسين،ياحسين باادب در مجلس ما مينشست
سينه چاك آل زهرا بوده است چاي ريزمجلس ما بوده است...
خويش را در سوزعشقم آب كرد عكس من را بردل خود قاب كرد
اسم من راز ونيازش بوده است خاك من مهر نمازش بوده است
پرچم من را به دوشش ميكشيد پابرهنه در عذايم ميدويد
اقتدا برخواهرم زينب نمود گاه ميشد صورتش بهرم كبود
تا كه دنيا بوده ازمن دم زده اوغذاي روضه ام را هم زده
اين كه در پيش شما گرديد بند (ملائك)
جسم وجانش بوي روضه ميدهد
نذر عباسم به تن كرده كفن روز تاسوعا شده سقاي من
گريه كرده چون براي اكبرم با خوداورا نزد زهرا مي برم
هرچه باشد او برايم بنده است او بسوزد صاحبش شرمنده است
در مرام نيست او تنها شود باعث خوشحالي اعدا شود
در قيامت عطرو بويش ميدهم پيش مردم آبرويش ميدهم
باز بالاتر به روز سرنوشت ميشود همسايه من دربهشت
آري آري هر كه پابست منست نامهء اعمال او دست منست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]