واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: در نشست تعامل ادبيات و سينما مطرح شد:پس از انقلاب فيلم هاي اقتباسي كمي داشتهايم
گروه فرهنگي: نشست سخن ماه كانون ادبيات ايران با موضوع "تعامل سينما و ادبيات" با حضور زاون قوكاسيان، حسين پاينده و مجيد حسيني زاد در تالار ناصري خانه هنرمندان ايران برگزار شد. حسين پاينده منتقد ادبي در ابتداي نشست گفت: هم سينما و هم ادبيات هر دو اشكالي از بازنمايي واقعيت هستند. واقعيت كليدواژه ادبيات داستاني و سينماست و اين دو هنر تا اين حد با يكديگر وجه اشتراك دارند و فيلم بيشتر به تئاتر و عكاسي و نقاشي شبيه است و نه ادبيات.وي افزود: همه هنرها در يكجا به نقطه اشتراك مي رسند و همه آنها شكل هايي از روايت هستند. يك تابلوي نقاشي يك داستان است و شخصيت ، زاويه ديد و لحن دارد كه مثلا لحن در نقاشي با استفاده از انوع رنگها پديد مي آيد. در عكس هم روايت داريم بنابراين همه اين هنرها داستاني براي روايت كردن دارند.پاينده اضافه كرد: همه ما اقتباس هايي از ديكنز و... را ديده ايم كه جزو ماندگارترين آثار سينماي جهان هستند اما ادبياتي ها وقتي فيلم اقتباسي را مي بينند بيشتر به آن ايراد مي گيرند و مي گويند در تجربه خواندن كتاب چيزي وجود دارد كه در فيلم غايب است و آن، سبك شخصي نويسنده است.وي با اشاره دوباره به اقتباس مهرجويي از درخت گلابي ادامه داد: اگر سبك، طرز نوشتن نويسنده است پس معادلي در سينما دارد كه از نورپردازي، مكمل هاي صوتي، زاويه دوربين و صناعات تدوين و... به انجام مي رسد. سينماگر به عنوان مترجم با كشف نشانه ها و سبك خاص نويسنده بايد معدل هايي در سينما ايجاد كند تا اثر را به خوبي برگرداند. پاينده به خبر توليد فيلم هايي بر اساس "مدير مدرسه" جلال آل احمد و "سووشون" سيمين دانشور اشاره كرد و ادامه داد: اقتباس ها بايد بر اساس نگاه تازه صورت بگيرد و در تيم سازنده يك منتقد ادبي براي به دست دادن آن نظام نشانه اي و برگرداندن سبك نويسنده به فيلم حضور داشته باشد. در ادامه، زاون قوكاسيان منتقد سينما درباره آثار اقتباسي سينماي ايران گفت: اولين فيلم ادبياتي ما "ليلي و مجنون" بود. ما در آن زمان، رمان نويسي به آن شكل نداشتيم، تا سال 1340 كه "شوهر آهو خانم" جايزه برد و توانست به سينما هم وارد شود. سينماي ما از سال 1327 به بعد با سينماگراني تحصيلكرده چون فرخ غفاري و ابراهيم گلستان تولدي دوباره داشت. در اين هنگام فيلم "شب قوزي( "1343) توسط فرخ غفاري ساخته شد كه جلال مقدم فيلمنامه اش را بر اساس هزار و يك شب نوشته بود. وي افزود: داريوش مهرجويي فيلم را با همكاري غلامحسين ساعدي و بر اساس "عزاداران بيل" او ساخته است كه يكي از موفق ترين آثار اقتباسي سينماي ماست. داريوش مهرجويي هميشه سعي كرده كارهايش را اقتباس كند و مشكل تك بعدي فيلمنامه نويسي ايران را براي خود حل كند. بعدا مسعود كيميايي اولين اثر اقتباسي اش را بر اساس داستان "داش آكل" صادق هدايت ساخت كه يكي از آثار قدرتمند اوست. معمولا كارهاي موفق كيميايي يا اقتباسي بوده و يا فيلمنامه اش را خود او ننوشته است.زاون قوكاسيان به آثاري چون "تنگسير" امير نادري و "اسرار گنج دره جني" ابراهيم گلستان اشاره كرد و ادامه داد: در دهه 50 حدود 20 فيلم بر مبناي آثار ادبي ساخته شد. بعد از انقلاب نسل جديدي از كارگردانان وارد شدند و بازهم خودشان تك فيلمنامه نويس آثارشان بودند. در 30 سال اخير تعداد زيادي داستان و رمان منتشر شده و از اين جهت فضا براي اقتباس مهيا بوده ولي با اين وجود فيلم هاي اقتباسي كمي داشته ايم. وي تصريح كرد: نمونه متعالي ما هوشنگ مرادي كرماني است كه 10 فيلم و يك سريال مهم بر اساس آثارش ساخته شده و نيز داريوش مهرجويي كه فيلم هاي ليلا، درخت گلابي، سارا و ميهمان مامان را بر اساس داستان هاي ديگران تهيه كرده است. همچنين بايد به فيلم هايي پرداخت كه روي داستان هاي ما تاثير گذاشتند. شرايط امروز مي تواند نويسنده اي چون مرادي كرماني را مطرح كند. او هم به سينماي ما خوراك داد و هم از آن ياد گرفت كه چطور سينمايي و تصويري بنويسد. اين نزديكي ادبيات و سينما به صورت مشخص در آثار او ديده ميشود. يكي از راه هايي كه مي تواند سينماي ما را متعالي كند ادبيات ماست. من فكر مي كنم ادبيات معاصر ما از سينمايمان قوي تر است.
جمعه 11 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]