واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بررسي آثار غيبت در جامعه
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: هر عملي كه از انسان سر ميزند اثرات خاص خود را بر نفس و جامعهاش ميگذارد. غيبت نيز از اين قاعده مستثني نيست و اثرات مختلفي دارد.
آثار غيبت در جامعه به سه بخش تقسيم ميشود.
1- بر رابطه غيبتكننده با غيبتشوندگان تأثير منفى مىگذارد. كسى كه از او غيبت شده است وقتى آگاه شود كه در مجلسى از او به زشتى يا بدى ياد شده است از غيبت كننده ناخرسند مىشود و او را مسؤل خدشهدار شدن وجهه و آبرويش مىداند.
غيبتكننده با تعرض به آبروى ديگرى او را از موقيعت اجتماعىاش ساقط مىكند و اين كار در حالى انجام مىگيرد كه او از آن چه دربارهاش مىگويند بىخبر است و نمىتواند براى پوشيده ماندن عيوبش اقدام كند. خداوند در قرآن كريم پس از نهى از غيبت، تشبيه رسايى براى نماياندن زشتى آن آورده است.
«لا يَغتَب بَعضكم بعضاً اَيُحب اَحَدكم اَن يَأكل لَحم اَخيهِ مَيتاً فَكرهتموه (1)؛ و بعضى از شما غيبت بعضى نكند آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (يا) از آن كراهت داريد.»
اين آيه نشان مىدهد كه غيبت كننده به برادر مؤمن خود آسيبى مىزند كه او از آن غافل است. در حالى كه خوردن معمولا عملى است كه با التذاذ توأم است غيبت كردن كارى نفرتانگيز است. غيبت اگر چه به انگيزه التذاذ صورت مىگيرد، ولى با آگاه شدن از واقعيت آن نه تنها لذت بخش نيست كه بسيار ناخوشايند است. اين ناخوشايندى را همگان درك مىكنند، همان گونه كه همه ناخوشايندى خوردن گوشت برادر مرده خويش را درك مىكنند.
كسانى كه شنونده غيبت هستند همواره اين احتمال را مىدهند كه غيبتكننده در غياب آنان نيز از عيوبشان سخن گويد. در نتيجه رابطه آنان با غيبت كننده تضعيف مىشود. در صورتى كه غيبت زياد صورت گيرد محيط اجتماع امنيت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
2- دومين اثر غيبت، اثرى اجتماعى است كسانى كه شنونده غيبت هستند همواره اين احتمال را مىدهند كه غيبت كننده در غياب آنان نيز از عيوبشان سخن گويد. در نتيجه رابطه آنان با غيبت كننده تضعيف مىشود. در صورتى كه غيبت زياد صورت گيرد محيط اجتماع امنيت خود را از دست مىدهد و آبروى انسانها در خطر مىافتد.
بسيارى از اهداف دين از طريق ايجاد پيوند و الفت اجتماعى قابل دسترسى است و شارع احكامى را وضع كرده است تا مردم از طريق تعاون و مشاركت در هدف و مسير به آن اهداف دست يابند. اين تعاون و همكارى نيازمند خوشبينى متقابل مردم است. غيبت از جمله گناهانى است كه محيط را براى ايجاد همدلى، نامناسب مىكند و رسيدن به اهداف اجتماعى را دشوار مىسازد. در صورتى كه غيبت كننده از زشتىهاى اخلاقى ديگران ياد كند، در واقع آنها را رواج مىدهد، قبح آنها را از دلها مىريزد و محيط را از نظر اخلاقى آلوده مىكند.
امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «من قال فى مؤمن ما رأته عيناه و سمعته اذناه فهو من الذين قال الله عزوجل: ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة فى الذين آمنوا لهم عذاب اليم(2)؛ كسى كه درباره مؤمنى آن چه به چشم ديده و به گوش شنيده بگويد، از جمله كسانى است كه خداوند فرمود: كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آوردهاند، شيوع پيدا كند، براى آنان عذابى پُر درد خواهد بود.»
3- اثر ديگر غيبت در رابطه انسان با خداست. كسى كه غيبت مىكند از فرمان خدا سرپيچى كرده است و كيفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشايند خواهد داشت؛ زيرا نيكىهاى او همه به آتش اين عمل مىسوزد.
كسى كه غيبت مىكند از فرمان خدا سرپيچى كرده است و كيفر الهى در انتظار اوست و آخرتى ناخوشايند خواهد داشت؛ زيرا نيكىهاى او همه به آتش اين عمل مىسوزد.
امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «الغيبة حرام على كل مسلم و انها لتأكل الحسنات كما تأكل النار الحطب(3)؛ غيبت بر هر مسلمانى حرام است و هر آينه نيكىها را مىسوزاند چنان كه آتش هيزم را مىسوزاند.»
دشوارى كار غيبتكننده از آن روست كه جبران گناهش وابسته به رضايت كسانى است كه غيبت آنها را كرده است.
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمودند: «مَن اَغتاب مُسلماً او مُسلمة لَم يقبل الله صلاته ولا صيامه اربعين يوماً و ليلة الا ان يغفر به صاحبه (4)؛ كسى كه غيبت زن و مرد مسلمانى را كند خداوند نماز و روزه او را تا چهل روز و شب نمىپذيرد، مگر آن كه برادرش او را ببخشايد.»
اگر غيبتكننده موفق به توبه شود و غيبتشونده از حق خود بگذرد، خداوند او را خواهد بخشيد؛ ولى گناه غيبت چنان بزرگ است كه خداوند به حضرت موسى (عليه السلام) وحى فرمود كه اگر غيبت كننده توبه كند آخرين كسى است كه به بهشت وارد مىشود و اگر توبه نكند اولين كس خواهد بود كه به درون آتش جهنم مىرود. (5)
********************************************************************
پينوشتها:
1- حجرات، 12.
2- كشف الربيه، ص 11.
3- همان، ص 9.
4- جامع السعادات، ج 2، ص 314.
5- همان، ص 11.
منبع : تبيان
جمعه 11 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]