واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي بر اعتراف قيصر روم به نبوت پيامبر(ص)
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: امواج خروشان تاريخ، گاهي اخبار سرنوشتسازي از رويدادهاي آينده به همراه خود ميآورند. اما اگر اين پيشگوييها با منبع وحي پيوند بخورد، اعتبار و نقشي تعيينكننده خواهد داشت. در اين ميان، مهم آن است كه ما انسانها اين امواج را به خوبي دريافت كنيم و هنگامي كه با ترازوي منطق آنها را سنجيديم، از صميم قلب آنها را بپذيريم و خويشتن را براي رويداد نشان آماده كنيم. موضوع رسالت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز جزء آن دسته از رويدادهاي سرنوشتسازي است كه پيشگويي آن، از مدتها قبل توسط منبع وحي در صفحات تاريخ نگاشته شده بود.
قرآن مجيد با صراحت كامل ميگويد: اهل كتاب نام و خصوصيات او را در كتابهاي خود ميخوانند و ميدانند كه پيامبران آنان از ظهور و برانگيختن چنين رهبري گزارش دادهاند.
از اين رو دانشمندان يهود، راهبان مسيحي و كاهنان عرب پيش از بعثت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، از نبوت آن حضرت خبر ميدادند و مدرك آنان نيز همان كتاب هاي ديني و عهدين بود.
به همين خاطر و بر پايه همين پيشگوييها، وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در سال هفتم هجرت، نامههاي دعوت به زمامداران جهان فرستادند؛ قيصر (فرمانرواي روم)، واكنش جالبي به آن نشان داد كه داستان آن را باهم مرور ميكنيم.
وقتي نامهرسان رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، نامه را به قيصر (فرمانرواي روم) تسليم كرد، زمامدار خردمند روم احتمال داد كه نويسنده نامه، همان محمد موعود انجيل و تورات باشد. لذا دستور داد تا از خصوصيات زندگي وي اطلاعات دقيقي به دست آورند و هر كس از نزديكان و يا از كساني كه از اوضاع وي اطلاع دارند را شخصا به حضور او بياورند.
از قضا در همين زمان، ابوسفيان و دستهاي از قريش براي تجارت به شام آمده بودند. ابوسفيان اگر چه به خاطر حفظ موقعيت خويش، از سرسختترين دشمنان اسلام به شمار ميآمد، اما پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را از نزديك ميشناخت و از خصوصيات ايشان آگاه بود. لذا مأمور قيصر با او و همراهانش تماس گرفت و همه را به بيتالمقدس و دربار پادشاه برد.
قيصر دستور داد كه ابوسفيان پيش روي او بايستد و به سؤالات او به دقت پاسخ دهد و همراهان او هم پشت سرش بايستند و مراقب سخنانش باشند تا اگر ابوسفيان به دروغ و يا خطا حرفي زد، سريعا به آن اشاره كنند. با اين اوضاع، قيصر از ابوسفيان سؤالات زير را مطرح كرد و ابوسفيان نيز پاسخ گفت:
قيصر: نسب محمد چگونه است؟
ابوسفيان: از خانوادهاي شريف و بزرگ است.
قيصر: در نياكان وي كسي هست كه بر مردم سلطنت كرده باشد؟
ابوسفيان: نه
قيصر: آيا پيش از ادعاي نبوت، از دروغ گفتن پرهيز داشت يا نه؟
ابوسفيان: محمد مرد راستگويي بود.
قيصر: چه طبقهاي از مردم از او طرفداري ميكنند و به آيينش گرويده ند؟
ابوسفيان: اشراف با او مخالفند و افراد عادي و متوسط، هوادار او هستند.
قيصر: آيا پيروان او رو به افزونياند؟
ابوسفيان: آري.
قيصر: آيا او در نبرد با مخالفان پيروز است يا مغلوب؟
ابوسفيان: گاهي پيروز است و گاهي با شكست روبرو است.
در اين هنگام قيصر به مترجم خود گفت: به آنها بگو اگر اين حرفهاي شما صحيح باشد، حتما او پيامبر آخرالزمان است. من در برابر او خضوع ميكنم و براي او احترام قائلم.
در اين ميان يكي از نزديكان قيصر خواست شيطنتي كند و گفت: محمد در نامه خويش، نام خود را بر نام تو مقدم داشته است. قيصر عصباني شد و گفت: كسي كه فرشته وحي بر او نازل ميشود، شايسته است تا نام او بر نام من مقدم باشد.
سپس قيصر در پاسخ نامه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نوشت: نامه شما را خواندم و از دعوت شما آگاه شدم. من ميدانستم كه پيامبري خواهد آمد ولي گمان ميكردم كه اين پيامبر، از شام خواهد برخاست ...
********************************************************************
پينوشت:
*سوره صف/6
برگرفته از: راز بزرگ رسالت، نوشته آيتالله جعفر سبحاني
سه شنبه 8 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]