محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845355726
گزيده برخي سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده برخي سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان عراق بدون اشغالگران امن مي شود آورده است:
زمزمه هاي برتري نسبي « باراك اوباما » نامزد حزب دمكرات در مقايسه با « جان مك كين » نامزد جمهوريخواهان خط مشي نومحافظه كاران آمريكا را دستخوش تغييرات سريع و چشمگيري كرده است . اين تغييرات بويژه در قلمرو مسائل مربوط به جنگ عراق كه بزرگترين بحران روبروي دولت بوش محسوب مي شود بسيار غيرمنتظره و محسوس بوده است .
1 ـ پس گرفتن موقت طرح پيشنهادي موافقتنامه امنيتي عراق ـ آمريكا .
2 ـ پذيرش اساس طرح خروج نظاميان آمريكا از عراق
3 ـ آرام ساختن محسوس اوضاع در عراق همزمان با واگذاري جديد به دولت عراق اين هر 3 محور جزو مسائلي بوده است كه نومحافظه كاران با ديدگاهي كاملا متفاوت با امروز درصدد تحقق اهدافي بوده اند كه دقيقا مغاير شرايط امروزين به پيش مي رفته است .
پنتاگون و طرفهاي مذاكره كننده بويژه « رايان كراكر » سفير آمريكا در عراق در روزهاي گذشته اصرار داشتند كه زمينه براي امضاي توافقنامه آماده است و آمريكا به چيزي كمتر از اين توافقنامه رضايت نخواهد داد. ولي با آشكار شدن مواضع علماي شيعه دولت نوري المالكي و مجلس ملي عراق عليه توافقنامه ابتدا واشنگتن مواضع دولت بغداد را رد كرد ولي سرانجام پذيرفت كه پس از تعيين سرنوشت انتخابات رياست جمهوري آمريكا بحث ها را با دولت جديد واشنگتن ادامه دهد.
طرح خروج نظاميان آمريكا از عراق ابعاد پيچيده تري داشته و دارد. نوري مالكي تصريح كرده بود كه هدف از مذاكرات كنوني بغداد واشنگتن تعيين يك جدول زماني براي خروج اشغالگران است . البته بوش اين مطلب را رد كرد لكن به فاصله كمتر از يك هفته كاخ سفيد و سخنگوي دولت مالكي تاييد كردند كه تفاهمات لازم براي تعيين جدول زماني ميان بوش و مالكي بعمل آمده است .
اكنون گزينه ديگري پيش روي نومحافظه كاران است كه دقيقا از روي ناچاري به آن تمكين كرده اند و آن آرام سازي عراق است . اگرچه 5 سال از شروع اشغال عراق مي گذرد ولي مردم عراق هرگز روي آرامش و ثبات و رفاه را به خود نديده اند . قتل عامهاي متعدد و گسترده انفجارات پرتلفات و همچنين بمبارانهاي هوائي ارتش آمريكا عليه مناطق مسكوني خشم عراقي ها را برانگيخته است . شواهد و قرائن موجود نشان مي دهند بخش اعظم اين حوادث تروريستي از جانب اشغالگران هدايت و حمايت مي شود تا تعمدا عراق را ناامن و بي ثبات جلوه دهند. هدف اشغالگران از دامن زدن به ناامني ها و حوادث تروريستي القاي اين شبهه بود كه گويا هنوز هم به وجود اشغالگران براي ايجاد امنيت و آرامش نياز جدي احساس مي شود. ولي اشغالگران از اين حقيقت بزرگ غافل مانده اند كه وقتي در حضور آنها چنين فجايعي رخ مي دهد طبعا حضور نظامي اشغالگران بيهوده است و در واقع ناتواني و بي كفايتي آنها در مرحله ايجاد امنيت و ثبات عراق محرز است .
تصادفي نيست كه رسانه هاي آمريكائي و رقباي سياسي بوش در كنگره و نزد افكار عمومي آمريكا از سردرگمي و بي برنامگي بوش و دستيارانش انتقاد مي كنند و دلايل محكمي براي اثبات ادعاهاي خود مطرح مي سازند.
دقيقا براي پايان دادن به اين شكست بزرگ تبليغاتي بوش كه موجب ناكامي نامزد جمهوريخواهان در انتخابات رياست جمهوري آينده مي شود محافل جنگ افروز نومحافظه كاران به شدت زير فشار قرار گرفته اند تا اوضاع عراق را براي مدت كوتاهي هم كه شده به هر قيمت ممكن آرام جلوه دهند.
سازمان جاسوسي « سيا » با ارائه تحليل هاي جديدي در همين مقوله ادعا مي كند كه ارتش آمريكا و سرويسهاي اطلاعاتي ـ امنيتي اين كشور در عراق برخلاف 2 سال گذشته موفق شده اند مسير پيروزي را در جنگ عراق هموار سازند و اكنون درحال برنده شدن هستند!
تحليل گران سيا براي توجيه اين وضعيت مي گويند : ممكن است درگيري هاي محدود و انفجارهاي دوره اي تروريستها ادامه داشته باشد ولي دولتهاي عراق و آمريكا توانسته اند توجه خود را به سمت استقرار « صلح شكننده » معطوف كنند. اگرچه « سيا » و دستياران بوش سعي دارند « موج سواري » كنند و خود را عامل برقراري ثبات و امنيت در عراق معرفي نمايند ولي هيچكس فراموش نكرده است كه بوش در ماههاي اخير بارها از طريق رسانه ها و حتي با ارسال پيغامهاي مستقيم و غيرمستقيم خواستار بركناري دولت نوري المالكي بود و رسما سياستهاي بغداد براي برقراري ثبات و امنيت را به زير سئوال مي برد. علاوه بر اين سرويسهاي اطلاعاتي آمريكا از طريق واسطه هاي خود به هدايت ساماندهي و تجهيز گروههاي تروريستي در عراق سرگرم بودند و آنها را تحت عنوان « شوراهاي بيداري » در سير تحولات عراق تعمدا مشاركت مي دادند تا بلكه از اين طريق بتوانند دولت مالكي را زير فشار بيشتري قرار دهند.
نومحافظه كاران از ناامني در عراق بهره هاي فراواني برده اند و عموما خودشان عليرغم عقبگرد استراتژيك نومحافظه كاران در عراق تحليل گران سيا هنوز هم قويا معتقدند : « حتي آرامش نسبي كنوني در عراق به منزله پايان جنگ در عراق نيست و نبايد تصور كرد كه ديگر نيروهاي آمريكائي نقشي ندارند يا به آنها احتياجي نيست » . نبرد نهائي برخلاف آنچه رئيس جمهوري آمريكا خاتمه آنرا سالها پيش اعلام كرد اكنون به تدريج رو به پايان است . هنوز تا دستيابي به آن مرحله بايستي نيروهاي عراقي اعم از ارتش و پليس آموزش ببينند مهارت كسب نمايند و درعين حال 3 اقدام ديگر نيز بطور همزمان اجرا شود .
حمايت از ارتباط نزديك دولت مركزي با بخش هاي محلي
فشار براي ورود شورشيان به صحنه هاي سياسي
كمك به بازسازي عراق
با نگاهي به كارنامه اشغالگران در 5 سال گذشته كه از همان ابتدا با همين شعارها 5 سال فرصت را تعمدا از دست دادند كاملا بعيد بنظر مي رسد كه در سالهاي آينده هم در اين مقولات به پيشرفت محسوسي برسند. مسئله اينست كه اين محورها حاوي حرف تازه اي نيست و از همان ابتداي اشغال عراق هم كاملا مطرح بود ولي اشغالگران كاري از پيش نبردند. اين بدان معني است كه حتي عنوان اين محورها نيز « مصرف انتخاباتي » دارد و صرفا براي كمك به « جان مك كين » نامزد جمهوريخواهان مطرح شده است .
صرفنظر از اين مسائل امروزه ديگر حتي منابع كنگره نيز معترفند كه عراق در غياب اشغالگران امن تر است . وقتي مراجع و نهادهاي نظارتي از نقش پنتاگون ارتش « سيا » و شركتهاي باصطلاح امنيتي آمريكا در فجايع تروريستي و كشتارهاي جمعي عراق خبر مي دهند در واقع تاكيد مي كنند كه فضاي عراق بدون حضور اشغالگران امن و با ثبات خواهد بود. اكنون در گزارشهاي رسمي دولت عراق تصريح شده است كه مناطق ناامن دقيقا همان مناطق حضور اشغالگران آمريكائي است و اقدامات تحريك آميز آنها در ناامني مناطق مذكور نقش اول را ايفا مي كند.
تصادفي نيست كه « آسوشيتدپرس » در گزارشي در اين مقوله مي نويسد : « به رغم نشانه هاي ثبات نسبي در عراق فرماندهان درخصوص اعلام پيروزي و يا تعهد نسبت به برقراري آرامش و استمرار آن محتاط هستند و نگرانند كه مبادا رقابتهاي فرقه اي منازعه بر سر قدرت ميان شيعه و سني تنش ميان اعراب و كردها و فساد اداري سرمنشا دور جديدي از درگيريها شود. »
البته گزارش آسوشيتدپرس به نقش آمريكا در همين مقولات اشاره اي ندارد ولي اين محورها به استناد بررسيهاي رسمي دولت عراق جزو اصلي ترين محورهاي فعاليت اشغالگران براي « ايجاد كانونهاي بحران » در عراق بوده هست و چه بسا كه در آينده نيز باشد. درك چنين واقعيتي اين نكته را روشن مي كند كه حتي آرامش نسبي امروز عراق هم سياستي موقتي و گذرا خواهد بود و نومحافظه كاران تصميم گرفته اند براي مدتي كوتاه دست از شرارت در عراق بردارند.
* كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان ... و ناگه برآمد برون آفتاب به قلم حميد اميدي آورده است:
1-«خداوند متعال، پيامبر اسلام را هنگامي فرستاد كه از عصر پيامبران پيشين مدت زمان بسياري گذشته بود و ملت ها در خواب عميقي فرو رفته بودند. فتنه و فساد جهان را كران تا كران فرا گرفته بود و اعمال زشت و پليد رواج داشت. آتش جنگ همه جا شعله ور بود و دنيا، چهره اي بي فروغ و پر از مكر و فريب به خود گرفته بود. برگهاي درخت زندگي زرد و پژمرده شده و از ميوه آن خبري نبود. آب حيات فرو خشكيده و نشانه هاي هدايت، كهنه و خراب و پرچم هدايت، سرنگون گشته و بيرق هاي پستي گمراهي همه جا در اهتزاز بود. دنيا با سيمايي كريه و عبوس به اهلش مي نگريست. ميوه درختش فتنه و خوراكش مردار و بر دل هاي مردم وحشت و اضطراب و بر برون آنان شمشير حاكم بود.»
اين، كلام نوراني و روشنگر حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) در خطبه 89 نهج البلاغه است كه دوره پيش از بعثت پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) را به تصوير مي كشد؛ سالهاي سياهي كه عرصه تاخت و تاز اسب سركش و افسارگسيخته جاهليت و عصبيت هاي قومي و قبيله اي بود.
پيام روح بخش بعثت رسول اكرم(ص) زماني بر كالبد افسرده و مرده جهان دميده شد كه 6 قرن از ظهور مسيح(ع) مي گذشت. در اين دوره فترت، پيامبر اولوالعزمي مبعوث نشده و جهل و ستم بر زندگي و حيات بشري حكومت مي كرد.
قرن ششم ميلادي را بايد به درستي عصر حاكميت ناداني و تباهي ناميد. دوره اي كه سياهي ظلم و جهل سايه سنگين خود را بر زندگي انسانها انداخته بود و تنگ راههاي اقتصادي و اجتماعي، زندگي بشر را بسوي دره هاي نيستي هدايت مي كرد. ليكن مشيت الهي بر آن رقم خورد كه در چنين فضاي تاريك و يأس آوري، روشنايي اميد و هدايت از اعماق يأس و ظلمت هويدا شود.
شاعر گرانمايه، نظامي گنجوي به زيبايي اوضاع آن روز جهان را ترسيم مي كند:
«نشد اندر آن مدت ديرباز... به تاج رسالت سري سرفراز... به محراب طاعت قدي خم نشد... كسي در عبادت مصمم نشد... نزد كس به راه شريعت قدم... نشد چشم كس تر ز اشك ندم... چنين بود اوضاع عالم خراب... كه ناگه برآمد برون آفتاب...»
پيامبر طبق رسم ديرينه خود چند روزي بود كه براي عبادت و تفكر به غار حرا آمده بود. پنج سالي از تجديد بناي خانه خدا مي گذشت. بيست و هفتم رجب بود. چهل سال از عمر محمدامين(ص) سپري شده بود. آن روز معتكف غار حرا كه بر آيين پاك حنيف بود، دل را به خلوت مناجات با خداي خود سپرده بود كه ناگاه سروش جبرييل امين را شنيد كه مي گفت؛ اي محمد بخوان. پيامبر فرمود: چه بخوانم؟
و بدين سان اولين آيات وحي بر پيامبراعظم(ص) نازل شد تا زين پس گفتار حكيمانه اش همچو باران رحمت، آتش نفاق و كينه را فرو نشاند و دست هدايتش كاروان گمراه بشر را كه در روزگار فترت و جاهليت سرگردان و بي سامان بود، به شاهراه سعادت بازآورد.
2- بعثت پيامبراسلام(ص) حادثه اي بزرگ در سرنوشت هدايت بشري بوده است. امام راحل(ره) در وصف اين روز مي فرمايند: «اگر چنانچه شرافت زمان به واسطه حادثه اي است كه در آن زمان واقع مي شود، بايد عرض كنم كه روز بعثت رسول اكرم(ص) در سرتاسر دهر، من الازل الي الابد، روزي شريف تر از آن نيست، براي آنكه حادثه اي بزرگتر از اين حادثه اتفاق نيفتاده است... همچو روزي ما ديگر در ازل و ابد نداريم و نخواهيم داشت.»
يكي از اهداف اساسي بعثت انبياء(ع) دعوت به عبوديت و بندگي خداست و اين مهم در بعد اجتماعي خود جز به نفي طاغوت و پذيرش حاكميت الهي در جامعه، حاصل نمي شود. انقلاب اسلامي ايران استمرار بعثت پيامبر(ص) است. امام خميني(ره) با قيامي پيامبرگونه به ستيز با طاغوت زمانه رفتند و با برگرفتن غبار فراموشي و انحراف از رخسار دين و آيين محمدي، اسلام ناب و انقلابي را در قالب حكومت اسلامي احيا نمودند.
حضرت امام(ره) در يكي از فرمايشات خود بر رفع ظلم و جهل از راه مبارزه با قدرتهاي بزرگ به عنوان هدف بعثت پيامبر(ص) اشاره مي كنند؛ «بعثت رسول خدا براي اين است كه راه رفع ظلم را به مردم بفهماند. راه اينكه مردم بتوانند با قدرتهاي بزرگ مقابله كنند. بعثت براي اين است كه اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را از ظلمت ها نجات بدهد. ظلمات را به كلي كنار بزند و به جاي آن نور بنشاند.... همه اختلافاتي كه در بشر هست براي اين است كه تزكيه نشده است. غايت بعثت اين است كه تزكيه كند مردم را تا به واسطه تزكيه، هم تعلم حكمت كند و هم تعلم قرآن و كتاب.» از بررسي مجموعه نظرات و ديدگاههاي حضرت امام به خوبي درك مي شود كه «تزكيه نفوس» يكي از اهداف بنيادين بعثت انبياء(ع) است.
واقعيت آن است كه تكيه بر دين زدايي و اومانيسم و اصالت تمايلات نفساني و ماده گرايي در مقابل انديشه خدامحوري كه بعد از رنسانس بر جهان غرب و انديشه هدايت گران آن جوامع سايه افكند، هيچ كمكي به حل مشكلات اساسي انسان امروزي و جوامع انساني نكرده است چرا كه هر روز شاهديم بر دامنه كشمكشها و رنجهاي دروني اين جوامع افزوده مي شود.
انقلاب اسلامي و نهضتي كه حضرت امام(ره) بنيان گذاشت، آغازگر يك نهضت جهاني و نحله فكري در گستره جوامع آزادانديش بود تا راه خود را در نيل به سعادت بشري بازنگري كرده و در سايه تهذيب و خودشناسي و تزكيه نفوس، بسوي حقيقت مطلق گام بردارند.
قرآن پس از هفت سوگند آشكار به مظاهر عظيم طبيعت و نفس انساني با صراحت و قطعيت مي فرمايد:قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها. رستگاري انسان و جوامع انساني تنها از يك مسير قابل دستيابي است و آن تزكيه و تربيت نفوس است و بي آن چيزي جز گرداب سرگرداني و خسران دائمي نيست. حضرت امام(ره) تهذيب و تزكيه را فلسفه بعثت انبياء و اساس كار آنها مي دانست و براي تحقق همين هدف در جامعه اسلامي بود كه به مبارزه برخاست.
3-انقلاب اسلامي ايران كه با دو هدف رهايي انسانها از قيد نفس در بعد فردي و نجات آنان از اسارت و بندگي طاغوت و برقراري عدالت در بعد اجتماعي شكل گرفت، امروز 30 سالگي خود را در حالي سپري مي كند كه چشم اندازي روشن و اميدبخش فراروي خود مي بيند. پيشرفت هاي علمي، توسعه فناوري هاي جديد و دستيابي به افق هاي نو از علوم و صنعت و گامهايي كه در دستيابي به انرژي هسته اي با موفقيت و صلابت برداشته شده است، ايران را به يك قدرت بزرگ و تاثيرگذار منطقه اي تبديل كرده است كه نه تنها معادلات سياسي و قدرت را در خاورميانه بلكه در جهان بهم ريخته است.
الگوي انقلاب و جمهوري اسلامي ايران، امروز سرمشق ملل آزاده و مظلوم جهان خصوصاً كشورهاي اسلامي قرار گرفته است. بدون ترديد، نياز امروز ملت هاي مسلمان تشكيل حكومت اسلامي به معناي واقعي آن است تا ضمن رشد اخلاق و معنويت، زمينه هاي پيشرفت در عرصه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و علمي نيز فراهم آيد.
*صداي عدالت
دو برداشت متضاد از حكم حكومتي درباره وزارت اقتصاد
در حالي كه متن پاسخ رهبري معظم انقلاب به نامه رئيسجمهور درباره تمديد سرپرستي آقاي صمصامي بر وزارت اقتصاد كه در حقيقت نوعي "حكم حكومتي" محسوب ميشود تاكنون منتشر نشده است؛ نمايندگان مجلس و دولت دو روايت و برداشت متفاوت را از اين حكم ارايه ميدهند. اغلب رسانهها و نمايندگان مجلس طي هفته گذشته تاكيد كردهاند كه حكم حكومتي رهبر انقلاب بدين معناست كه مدت زمان اداره وزارت اقتصاد توسط سرپرست فقط تا پايان تعطيلات مجلس شوراي اسلامي (يعني يكشنبه 6 مرداد) تمديد شده است. به گفته اين نمايندگان، از آن جا كه مدت زمان سه ماهه اداره وزارت اقتصاد توسط سرپرست در تاريخ 28 تيرماه به پايان رسيده بود و در آن تاريخ مجلس در تعطيلات به سر ميبرد، رهبري انقلاب براي جلوگيري از نقض قانون اساسي با صدور يك حكم حكومتي اين مدت را تا زمان بازگشايي مجلس تمديد كردند. بنابراين، رئيسجمهور براي جلوگيري از نقض قانون اساسي و با توجه به حكم حكومتي حضرت آيتالله خامنهاي ميبايست به مجرد بازگشايي مجلس (يعني يكشنبه) فرد مورد نظر خود براي وزارت اقتصاد را به مجلس شوراي اسلامي معرفي ميكرد. به رغم برداشت فوق كه تا صبح يكشنبه تنها برداشت رسانهها و محافل سياسي بود؛ محمد رضا رحيمي معاون حقوقي و پارلماني رياستجمهوري پيش از ظهر ناگهان برداشت متفاوتي را از حكم حكومتي رهبر انقلاب ارايه كرد. به اين معنا كه تحليل دولت احمدينژاد از حكم رهبري انقلاب ظاهراً اين است كه مدت زمان اداره وزارت اقتصاد توسط سرپرست نه تا پايان تعطيلات مجلس (يكشنبه) كه براي يك دوره سه ماهه ديگر تمديد شده است. اين برداشت جديد و متفاوت را به راحتي ميتوان در اظهارات رحيمي در پايان جلسه هيئت دولت مشاهده كرد كه وي گفت: "پس از برخورد با تعطيلي تابستاني مجلس، رئيسجمهور براي رعايت قانون اساسي نامهاي به رهبر معظم انقلاب نوشت و خواستار تداوم سرپرستي حسين صمصامي بر وزارت اقتصاد شد كه با موافقت رهبر معظم انقلاب مواجه شد و برداشت ما از نامه مقام معظم رهبري اين است كه صمصامي ميتواند تا پايان سه ماه ديگر وزارت اقتصاد را به عنوان سرپرست اداره كند". اين در حالي بود كه همزمان با اظهارات رحيمي، چند تن از نمايندگان كليدي مجلس از جمله محمد حسن ابوترابي نايب رييس اول در گفتگوهايي متفاوت تاكيد داشتند كه "مقام معظم رهبري بر اساس درخواست رييس جمهوري تا پايان تعطيلات مجلس زمان سرپرستي وزارتخانه اقتصاد را تمديد كرده" و اين زمان امروز(يكشنبه) به پايان رسيده است. مسالهاي كه به صراحت از سوي علي لاريجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي نيز در صحن علني روز يكشنبه مورد تاكيد قرار گرفت. با آن كه آقاي رحيمي خوشبختانه در اظهارات خود تاكيد كرده است كه رئيسجمهور نهايتاً تا پايان هفته جاري افراد موردنظر براي وزارتخانههاي كشور، راه و اقتصاد را به مجلس معرفي خواهد كرد، با اين حال اختلاف برداشت فوق مهمتر از آني است كه بتوان آن را ناديده گرفت يا كمرنگ كرد. فراموش نكنيم كه اگر برداشت نمايندگان مجلس درست باشد و مدت زمان تمديد شده از سوي رهبري انقلاب امروز يكشنبه با بازگشايي مجلس به پايان رسيده باشد، وضعيت فعلي وزارت اقتصاد نقض آشكار قانون اساسي است و بايد هر چه سريعتر براي آن فكري كرد. از طرف ديگر اگر برداشت دولت از حكم حكومتي رهبر انقلاب درست باشد، رئيسجمهور از نظر قانوني حق دارد تا سه ماه ديگر براي معرفي وزير اقتصاد تامل كرده و بررسيهاي بيشتري را انجام دهد. به نظر ميرسد كه تنها راه براي پايان دادن به اين اختلاف نظر مهم و كليدي، انتشار متن پاسخ رهبري معظم انقلاب به نامه رئيسجمهور باشد.
*مردم سالاري
جراحي اقتصادي بدون ثبات مديريتي؟!
نويسنده : يوحنا نجدي
طرح تحول اقتصادي كه گوشه هايي از آن توسط رييس جمهور محترم تشريح شده، آشكارا فضاي اقتصادي و بدنه اجتماعي را تحت تاثير خود قرار داده است و البته همچنان محل بحث و گفت وگوست. گرچه تدقيق و تامل درباره اين طرح، عمدتا در چارچوب مسائل اقتصادي مي گنجد اما بي شك، برنامه اي چنين گسترده و تاثيرگذار، از زواياي غيراقتصادي نيز قابل بررسي و مطالعه است.
چنين به نظر مي رسد كه دولت نهم در فاصله كمتر از يك سال تا پايان دوره فعاليت اش، زمان چنداني براي بهبود وضعيت معيشتي و اقتصادي مردم و البته اجرايي شدن طرح تحول اقتصادي در اختيار ندارد و از اين رو، بخش قابل توجهي از توان دولت و ساختار اجرايي و حتي مديراني در سطح استانداران و معاونان وزرا به پيگيري و تحقق برنامه هاي اين طرح اختصاص خواهد يافت.
با اين وجود، نكته ابهام برانگيز در اينجاست كه وزارت اقتصاد، هم اكنون بيش از سه ماه است كه بدون وزير اداره مي شود و با سپري شدن مهلت قانوني براي معرفي وزير جديد، سرپرست اين وزارتخانه با حكم حكومتي به كار خود ادامه مي دهد و همگان همچنان به گمانه زني درباره كانديداهاي احتمالي تصدي اين مسووليت مشغولند.
از سوي ديگر، وزارت كشور نيز در شرايط مشابهي روزگار مي گذراند; به گونه اي كه ساختمان بلند خيابان فاطمي همچنان چشم انتظار وزير جديدي است كه از پله هاي آن بالا برود. مهم آنكه سرپرست وزارت كشور طي همين مدت نه چندان طولاني، استاندار چند استان از جمله مازندران و ايلام را بركنار كرده است و البته استعفا يا بركناري هركدام از اين مسوولان نيز با حاشيه ها و حتي افشاگري هايي همراه بوده است.
در نتيجه اگرچه طرح تحول اقتصادي مورد بحث، بيش از هر چيز در قالب مقولات اقتصادي قرار مي گيرد اما بر هيچ كس و حتي بر اصولگرايان نيز پوشيده نيست كه اجرا و توفيق طرحي اينچنين گسترده و مهم كه از آن با عنوان «جراحي اقتصادي» ياد مي شود، مستلزم ثبات مديريتي و انسجام تشكيلاتي قابل ملاحظه اي است كه ظاهرا اعتنايي بدان نمي شود.
اكنون وزارتخانه هاي اقتصاد و كشور، به عنوان مهمترين بازوهاي اجرايي و كارشناسي در اجراي هر برنامه مهم سياسي و اقتصادي، نه تنها در اتاق عمل اين جراحي حاضر نيستند بلكه از شواهد و قرائن و اداره طولاني مدت آنها به وسيله «سرپرست» چنين پيداست كه خود نيازمند رسيدگي هستند و در صف تعيين وزير بسر مي برند. پس بيراهه نيست اگر استدلال كنيم كه طرح تحول اقتصادي مورد نظر دولت نهم، حتي اگر هيچ انتقادي نيز بر آن وارد نباشد، از لحاظ اجرايي و در سطح تصميم سازي با اما و اگرهاي جدي اي مواجه است.
توفيق و نهادينه شدن اين طرح اقتصادي، كه بنا به گفته رييس جمهور محترم در گزارش تلويزيوني شان «حدودا سه تا پنج سال طول مي كشد»، قطعا با بي ثباتي مديريتي و استعفا يا بركناري مديراني در سطح كابينه دولت، از هيچ منظري قابل توجيه و دفاع نيست. به خصوص اينكه افكار عمومي تاكنون پاسخ قانع كننده اي درباره تغيير وزراي پيشين اقتصاد و كشور و در مجموع تغيير هشت وزير در طي كمتر از سه سال دريافت نكرده است.
اينك كمتر از يك سال تا انتخابات رياست جمهوري دهم زمان باقي است. اصولگرايان حامي دولت، پشت درب اتاق عمل اين جراحي به انتظار نشسته اند و سرنوشت اين جراحي، تا حدود زيادي مي تواند تصوير كانديداي مورد حمايت آنها در انتخابات آتي را مشخص كند. آيا جراحي اقتصادي دولت نهم، فصل جديدي از رابطه اين دولت و اصولگرايان را رقم خواهد زد؟!
* آفتاب يزد
روزنامه آفتاب يزد درسرمقاله امروز خود با عنوان كدام تر است؟! آورده است:
تـعـدد و تـكـثـر سوژهها در عرصههاي گوناگون سـيـاسـي اقتصادي، اجتماعي و بينالمللي، نعمت بزرگي براي مسئولان دولتي است. آنها بدون آنكه به مدت طولاني تحت حملات انتقادي براي يك سوژه خاص باشند و با استفاده از سرگرمي مردم و رسانهها به سوژههاي جديد– كه هر روز خلق ميشود – سوژههاي قبلي را پيگيري و به نتيجه دلخواه خود ميرسانند. اين وضـعـيـت، شـايـد بـعضي مديران را دچار خوشحالي مقطعي كند در صورتي كه در بسياري از موارد، بي اعتنايي به انتقادها و يا سرگرمسازي مردم به سوژههاي جديد، هزينههاي سياسي، مالي و معنوي غيرقابل جبران– و يا غير ضروري – براي كشور و مردم دارد. اما واكنش مقامات و افراد ذينفوذ در برابر آنها، نسبت به هزينههاي فعلي و آينده، غير قابل توجه است. در حالي كه همين مقامات، در گذشته سوژههايي به مراتب كم اهميتتر كه مرتبط با رقيب سياسي بوده است را با عباراتي تند و تيز مورد انتقاد قرار دادهاند. به نظر ميرسد مخاطبان اين ستون، هماكنون نمونههايي در ذهن دارند كه نگارنده را از ذكر مثال براي اثبات مدعاي خود بينياز ميكند. اما يك نمونه ظاهراً ساده، آنقدر اهميت دارد كه يادآوري آن را ضروري مي سازد.
پس از بركناري نه چندان ناگهاني دانش جعفري از مسئوليت وزارت دارايي، او با زباني آرام، دست به افشاگريهاي تند نسبت به روشهاي تصميمسازي و تـصـميمگيري اقتصادي در دولت زد كه پس از آن، مسئولان دولتي هم با استمداد از رسانههاي در اختيار، اتهاماتي متوجه او نمودند كه سادهترين آنها بود. اين ادعاي دولتمردان اگر چه در نگاه اول، پاسخگويي به افشاگريهاي بي سابقه دانش جعفري تلقي مي شد اما نشان ميداد كه اختلاف نظر رئيس دولت با دانش جعفري، در شب عزل وزير، كشف نشده است بلكه سابقهاي نسبتاً طولاني – حداقل در ذهن رئيس جمهور و مشاوران نزديك او – داشته است. بر همين اساس، پايبندي به رفتار قاعدهمند و هوشيارانه ايجاب ميكرد كه همزمان با تصميمگيري براي عزل وزير، براي جانشين او نيز تدبيري انديشيده شود. اما نه تنها اين كار انجام نشد، بلكه تا پايان دوره سه ماهه قانوني نيز نامزد مورد نظر براي تصدي اين وزارتخانه مهم و كلـيـدي، به مجلس معرفي نگرديد. اين رفتار، به خودي خود داراي اشكالات فراوان بود اما حوادث حاشيهاي و بعدي آن را ميتوان از برخي جهات، زيانبار تر از تأخير دولت دانست. رئيس جمهور دقيقاً در روز پاياني مهلت قانوني خود، طي نامهاي به رهبري نظام، از ايشان تقاضا نمود كه با اعمال اختيارات ولايتي، اجازه دهند دوره سرپرستي صمصامي در وزارت دارايي تمديد گردد كه اين درخواست مورد پذيرش قرار گرفت. اما آيا واقعاً دولت هيچ چارهاي جز اين كار نداشت؟ به عبارت ديگر، آيا بهتر نبود كه دولت با انجام به موقع وظايف خود، استفاده از جايگاه رفيع ولايت فقيه براي اين مــوضــوع عــادي و كم اهـمـيـت را اجـتـنـاب نـاپـذيـر نمـيسـاخت؟ راستي كساني كه ميخواهند الگوي حكومتي ايران را به دنيا معرفي و نقش استثنايي ولايت فقيه براي حل معضلات پيچيده را به جهانيان نشان دهند، تاكنون به اين موضوع انديشيدهاند كه خرج كردن اين جايگاه براي جبران كم كاري دولت، تا چه حد غيرمنطقي و هزينهساز است؟ البته توضيحات بعدي دولتيها در اين مورد، وضعيت را پيچيدهتر كرد. زيرا آنها مـدعـي بـودنـد كـه بـدليـل تلاقـي پـايان دوره قانوني سرپرستي صمصامي با تعطيلات نمايندگان مجلس، ناچار به اين اقدام شدهاند! اما پايان يافتن تعطيلات مجلس و عدم معرفي نامزد تصدي وزارت اقتصاد در نخستين جلسه بعد از تعطيلات، نشان داد آنچه كه توسط تعداد زيادي از مديران دولتي درخصوص علت عـدم معـرفـي وزيـر پيشنهـادي اقتصـاد مطرح شده، بهانهاي بيش نبوده است.
البته علي لاريجاني در نطق پيش از دستور خود دلايلي ارائه نمود تا نشان دهد ادعاي دولتمردان در اين مــورد، واقـعيـت نـداشتـه اسـت، امـا از او كـه سـابقـه اظهارنظرهاي بسيار تند و تيز در مورد اصلاح طلبان دارد توقع ميرفت كه در اين مورد، كمي جديتر برخورد كند. آقاي لاريجاني لابد به ياد دارد كه وقتي نمايندگان مجلس ششم، عدهاي از همكاران او در صداو سيما را زيـرسـوال بردند، تحقيق و تفحص مجلس ششم را خواند. در حالي كه او دو روز قبل، در برابر ادعاهاي مكرر سران دولت نهم كه زيان حيثيتي براي نمايندگان مجلس داشت، به يك توضيح سربسته و بسيار ملايم اكتفا نمود. عبور ملايم لاريجاني از كنار اين موضوع در حالي صورت گرفت كه بدون ترديد فرافكني بعضي از مسئولان دولتي، اين تلقي را در بسياري از مردم ايجاد كرد كه نمايندگان مجلس، هنوز از راه نرسيده به مرخصي رفتهاند و كار كشور و مردم را معطل گذاشتهاند.
البته همان طور كه در بالا آمد، عدم معرفي وزير در جلسه روز يكشنبه و حتي يك روز بعد از آن، ثابت كرد كه ادعاي مطرح شده توسط مسئولان دولتي، واقعيت نداشته است. اكنون بايد از آقاي لاريجاني سوال كرد كه در مقايسه و ادعاي غيرواقعي بعضي از دولتمردان درخـصوص علت عدم معرفي وزير اقتصاد در مهلت قانوني، كداميك تر بود؟ رئيس قوه مقننه كه در زمان تصدي رياست صداوسيما، براي دفاع از چند مدير زيردست خود، گزارش قانوني مجلس را ناميد، آيا نبايد براي دفاع از حيثيت 290 نماينده مجلس هشتم – كه او سخنگوي آنهاست– به مردم ميگفت انتهاي پيام/
سه شنبه 8 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]
-
گوناگون
پربازدیدترینها