واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: جهان - انفجار اطلاعات به قيمت سر درگمي انسان
جهان - انفجار اطلاعات به قيمت سر درگمي انسان
اميد رسولي:دههها و سالهاي اخير را ميتوان عصر «انفجار اطلاعات» ناميد. شاهد مدعاي اين امر افزايش كمي و كيفي سيستمهاي ارتباطي و اطلاعاتي از سويي و افزايش كاركرد و ضريب نفوذ رسانههاي جمعي در زندگي بشر است. اين مدعا هر چند كه صحيح و بر مبناي برخي شواهد و مفروضات منطقي استوار است، اما بسياري از كساني كه به عصر انفجار اطلاعات ميبالند و براي آن نظريهسازي و مفهومسازي ميكنند، در تحليلها و نظريات خود به چند اصل اساسي و انساني كمتر توجه ميكنند و اين عدم توجه و كم توجهي گاهي واضعان يا طرفداران نظريات عصر ارتباطات و اطلاعات را به بيراهه ميبرد. اساسا چند مفهوم و برداشت اصلي زيربناي نظريات مرتبط با عصر انفجار اطلاعات را تشكيل ميدهد. ضرورت اطلاع سريع و بهنگام انسانها از وقايع پيرامون خود، حق آگاهي انسان از اخبار و اطلاعات پيراموني، ضرورت گردش آزاد اطلاعات و استفاده از اطلاعات به عنوان يك ابزار موثر را ميتوان سنگبناي اصلي نظريات مرتبط با عصر انفجار اطلاعات دانست اما به نظر ميرسد اين مفروضات هر چند كه صحيح هستند و لازم، اما كافي نيستند. به واقع اين مفروضات بيش از آنكه به كيفيت دانستن انسانها توجه كنند، به كميت، تعدد و تكثر آن توجه ميكنند و حلقه مفقوده در اين ميان ضرورت توجه به انسان و بهداشت و آرامش ذهني و رواني او است. البته اين بدان معنا نيست كه بايد جلوي روند تبادل آزاد اطلاعات را گرفت يا اينكه عدهاي را به عنوان پيراستار بهداشت ذهني، رواني، بصري و اطلاعاتي انسانها كرد كه اين هر دو نه تنها به هدف اصلي كه همان آزادي در عين امنيت و آرامش است نميانجامد بلكه محلي براي سركوب آزادي بيان و رسانه در جوامع مختلف شده و ميشود. امروزه در جوامع انساني مفهوم حقوق بشر مفهومي چند لايه و چند سطحي است و تازهترين و جديدترين سطح از مفهوم حقوق بشر در «حقوق فرهنگي» انسانهاست. حق فرهنگي بدين معناست كه انسانها با وجود حفظ ميراثها و باورهاي شخصي خود و عدم تلاش براي تحميل عقيده و باور شخصي خود به ديگر انسانها، حق «متفاوت بودن» را داشته باشند.
متفاوت بودن در مفهوم فرهنگي خود بدان معناست كه انسانها اين حق را دارند كه برداشتها، ذهنيات، سنن و شيوه زندگي خاص خود را در حوزه شخصي و فردي حفظ كنند و اشخاص يا گروههايي به بهانه ايجاد «يونيفورميتي» اين حق را نداشته باشند تا آن انسان منحصر و منفرد را به رفتار در قالب شيوهاي يكسان و مطلوب نظر جمعديگري مجبور و يا حتي ترغيب سازند. اما در عصر انفجار اطلاعات ما با اين واقعيت گزنده روبهروييم كه هويتهاي فردي يا جمعي محدود به مدد ابزارهاي رسانهاي و همگاني به حوزه عمومي هجوم ميآورند و انبوهي از اطلاعات و منشها ذهن انسان را مورد هجوم قرار ميدهند. درباره يك واقعه خاص در يك زمان مشخص دهها و صدها تحليل متناقض و متضاد ارائه ميشود به گونهاي كه حق آگاهي انسان را با سر درگمي اطلاعات متناقض مخدوش ميكند. اما متاسفانه در عصر اطلاعات با پديدهاي به نام «دستكاري خبر» روبهروييم به گونهاي كه بنگاههاي اطلاعاتي و رسانهاي بنا به منافع خود جنبههايي از خبر را برجستهتر و جنبههايي ديگر را يا ناديده ميانگارند و يا اينكه كمتر بدان توجه ميكنند. از اين رو انسانهاي مخاطب عصر انفجار اطلاعات به سختي «اقناع» ميشوند و در كنار هم قرار دادن گزارههاي مختلف و اغلب متضاد آنها را از رسيدن به «نتيجهگيري» و يا «تصميم» باز ميدارد و هر چه به جلو پيش ميرويم وضوح اين حقيقت را در زندگي شخصي و اجتماعي خود بيشتر مييابيم. انسانهاي قرن بيست و يكم به خانهها پناه بردهاند و كمتر يكديگر را ميبينند و بيشتر با پناه بردن به رايانه يا ماهواره و... سعي ميكنند از پنجرهاي تنگ با جهان تعامل پيدا كنند. دريچهاي كه ارتباط انسانها در آن بدون عبور از واسطههاي گوناگون ناممكن است. تبليغات بيشمار و ناخواسته در سايتها، شبكههاي تلويزيوني، تلفن همراه و در جاي جاي فضاي شهري بدون اينكه ما انتخاب كنيم به چشم ما ميخورند و كسي سخن از حق انسانها» براي انتخاب آنچه را كه ميخواهند ببينند» نميكند. اين همان آفتي است كه در عصر انفجار اطلاعات با آن روبهروييم و به نظر ميرسد گريزي از آن نيست. عصر انفجار اطلاعات بهرغم دارا بودن محاسن فراوان براي انسان و جوامع انساني، فرديت و حق انتخاب و آرامش رواني انسانها را هدف قرار داده است. حق متفاوت بودن (حقوق فرهنگي) به عنوان چهارمين سطح مطرح در حقوق بشر، حق انتخاب سمعي و بصري آنچه را كه ميخواهيم ببينيم يا بشنويم و حق اقناع دروني و رسيدن به جمعبندي و آرامش رواني از جمله حقوقي است كه در عصر انفجار اطلاعات مورد تضييع قرار ميگيرند. بنابراين بهرغم برخورداري از هزاران و ميليونها رسانه و نيز با وجود مجهز بودن به ابزارهاي مختلف و پيشرفته ارتباطي و اطلاعاتي بيشتر ميخوانيم و ميبينيم و كمتر ميفهميم و اقناع ميشويم. انسان امروز آرامش رواني انسان نيم قرن پيش و پيشتر از آن را ندارد. عصر انفجار اطلاعات به انسانها و گروههاي مختلف اجتماعي و سياسي اين امكان را ميدهد كه با مغز انسان رفتاري همانند «خمير نانپزي» داشته باشند. اين رفتار همانقدر زشت و فريبنده است كه سعي در نادان و ناآگاه نگاه داشتن انسانها مذموم و نكوهيده است. به واقع هم جلوگيري از جريان آزاد اطلاعات و نرساندن اطلاعات به انسانها عملي قبيح است و هم تلاشي براي تغيير ذهنيات انساني و مشوش ساختن آرامش رواني با هزاران و ميليونها اطلاعات و اخبار متناقض و متضاد. به نظر ميرسد راه ميانه و صحيحتر راهي ميان اين دو گزينه است.
سه شنبه 8 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]