تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حقّ نصيحت خواه اين است كه به راه صحيحى كه مى دانى مى پذيرد، راهنمائيش كنى و سخن در حدّ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812902365




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تئاتر - مادر ملال مرگ موبايل


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تئاتر - مادر ملال مرگ موبايل
تئاتر - مادر ملال مرگ موبايل

اصغر نوربخش:اگر آهنگي در ساختار درست موسيقايي و با كنار هم قرار گرفتن بجاي نت‌ها نواخته شود آنگاه يك اثر هنري است. اگر شعري با مفاهيم و استعارات معنادار و واژگاني پرمحتوا سروده شود آنگاه يك اثر هنري است. اگر آهنگي در ساختار درست موسيقايي و با كنار هم قرار گرفتن بجاي نت‌ها نواخته شود و همراه با آن شعري سروده‌شده با مفاهيم و استعارات معنادار و واژگاني پرمحتوا خوانده شود آنگاه يك اثر هنري است مضاف بر آنكه ارزشي والاتر از قبل خواهد داشت. يك نمايش تئاتري نيز همانند يك آهنگ موسيقايي است و استعداد اين را دارد كه كلامي درخور براي آن نوشته مي‌شود. دانيل كايزرگروبر محقق فرانسوي مي‌گويد: «نشانه‌شناسي كليدي است براي رها كردن تئاتر از قفل و زنجير ادبيات؛ روشي براي اجتناب از زنداني كردن تئاتر در متن.»1 اين گفته هرچند كمي تندروانه است اما صحه‌اي است بر گستردگي عمل و نشانه‌پردازي در تئاتر و بنا بر نظريه مكتب پراگ «هر چيزي كه در قالب تئاتر به تماشاگر عرضه مي‌شود يك نشانه است.» از اين رو نمايش «عروس كابوس افسوس بلوتوس» ضمن حفظ مولفه‌هاي ملي و بومي در حلقه پراگي‌ها جاي مي‌گيرد؛ نمايشي كه آرش ميرطالبي در سراسر آن به دامن نشانه‌ها چنگ مي‌زد تا به تماشاگر هيولايي را بنماياند كه در لباس مدرنيت مستتر شده است. نمايش درباره آشفتگي روزگار انسان‌ها در تعامل با مدرنيته است؛ آدم‌هايي كه همچون اسب عصاري به گرد دايره روزمرگي مي‌گردند و مي‌گردند و مي‌گردند و تنها نقطه مشترك و پيوندشان- فرزند به عنوان ضامن بقاي نسل- خود دچار بحران هويت و دگرديسي است. همه اشيا و ابزار در نمايش كاركردي دوگانه دارند و همانطور كه نمايش براساس كليپ معروف «نوزاد قورباغه‌اي» پي‌ريزي شده است عناصر و نشانه‌ها در اين فضا نيز حالت دوزيستي قورباغه‌اي را پيدا كرده‌اند. پرسوناژ‌ها با جورابي كه به موهايشان كشيده‌اند چهره‌اي با ته‌مايه قورباغه‌اي پيدا كرده‌اند. زن در ابتداي نمايش قطعات كوچك سبزرنگي را تحت‌عنوان قورمه‌سبزي به همسرش ارائه مي‌دهد كه نماياننده غذاي فست‌فود است و از طرفي مي‌تواند تنگدستي آنان را آشكار كند. موجودي كه هم نقش سگ را بازي مي‌كند و هم گربه و والاتر از اينها همزاد مرد خانواده است از لحاظ نشانه‌گذاري به نمايش غنا بخشيده است. همچنين باقي عوامل و اشياي حاضر در صحنه از رويه دوگانگي و چندگانگي تبعيت مي‌كنند و برخلاف نظريه آنتون چخوف كه معتقد است اگر تفنگي در صحنه نمايش به ديوار آويزان است پس حتما بايد از آن تير شليك شود، اگر تفنگي در نمايش «عروس كابوس افسوس بلوتوس» وجود داشت ممكن بود به عنوان يك پيپ يا هر چيز ديگري مورد استفاده قرار گيرد(!). پتر بوگاتيرف كه خود قبلا عضو حلقه فرماليست‏هاي روسي بود و اولين ‏كسي بود كه فهرستي از بنيادهاي اوليه ‏نشانه‌هاي تئاتري ارائه كرد در رساله‌اي درباره تئاتر عامه مي‌نويسد: «روي صحنه ‏اشيايي كه بخشي را در نشانه‌هاي تئاتري ‏بازي مي‏كنند. . . چهره‌ها، كيفيت‏ها و سنديت‏هايي پيدا مي‏كنند كه در زندگي ‏واقعي دارا نيستند.»2 در اينجا سوال بجايي خواهد بود اگر بپرسيم آيا تئاتر مي‌تواند بدون ادبيات راه خود را طي كند؟ يا مثلا بپرسيم آيا ادبيات در نمايش تئاتر تنها براي تزئين تعامل‌هاي عناصر نمايش به‌كار مي‌رود؟ ميرطالبي در كار خود به ادبيات اهميت مي‌دهد ضمن اينكه باز هم اصل دوگانگي جاري در نمايش را در كلام‌ها و ديالوگ‌ها رعايت مي‌كند. جملات اديبانه و فيلسوفانه‌اي كه ادا مي‌شوند در حالي كه بامعنا و عميق‌اند استهزاآميز و هجو نيز هستند. در اين نمايش مي‌بينيم كه كلام و متن به عنوان جزء اصلي و كارا در نمايش به‌كار مي‌رود و به تاثيرگذاري بر تماشاگر كمك شاياني مي‌كند در حالي كه قابليت‌هاي بي‌كلام بودن را در خود به خوبي نشان مي‌دهد. ميرطالبي با گنجاندن ديالوگ و جملات تكرارشونده در پي آن است كه اثر خود را از جرگه خاص بودن برهاند و مخاطب بيشتري را به بر گيرد. اگر نمايش‌هاي بي‌كلامي چون گنگ خوابديده و تلخ‌ مثل عسل (هر دو كار آتيلا پسياني) كه بي‌كلام هستند و در زمان اجراي خود با اقبال خوب و واكنش مثبتي برخوردار بودند را استثنا بدانيم كارهاي ديگري از اين دست بيشتر به محاق خاص بودن فرو رفته و با مخاطب بسيار كمتري ارتباط برقرار كرده‌اند و ميرطالبي از اين تجربه درس گرفته و به كلام روي خوش نشان داده است.

«عروس كابوس افسوس بلوتوس» برخلاف كار قبلي كارگردانش با عنوان «سايه‌هاي رسانه‌هاي بازدارنده انسان‌هاي خبيث كه در خيابان‌هاي خيس پرسه مي‌زنند» از كلام بهره بيشتري برده است و توانسته است از اين منظر مخاطب را راضي از سالن كارگاه نمايش بيرون بفرستد. «سايه‌هاي رسانه‌هاي بازدارنده انسان‌هاي خبيث كه در خيابان‌هاي خيس پرسه مي‌زنند» كه سال گذشته در تالار مولوي اجرا شد همانند «عروس كابوس افسوس بلوتوس» يك نمايش شهري است كه به دغدغه‌هاي انسان‌هاي شهرنشين و مشكلاتشان مي‌پردازد. هر دو نمايش نامبرده ميرطالبي از ساختاري قابل لمس برخوردارند. اما از طرفي همچنان ناپختگي و لكنت متن كه در «سايه‌هاي رسانه‌هاي بازدارنده انسان‌هاي خبيث كه در خيابان‌هاي خيس پرسه مي‌زنند» نمايان بود در «عروس كابوس افسوس بلوتوس» ادامه يافته است و اين نمايش را از داشتن يك متن خوب باز داشته است. بعضي از ديالوگ‌ها و كلام‌ها در متن نمايش اضافه و ناچسب به نظر مي‌رسند و لحظه‌اي حس تماشاگر را دچار اغتشاش و به‌هم‌خوردگي مي‌كنند. اما اين نقص از قابليت‌ها و تاثيرگذاري‌هاي جملات درخشاني كه طي نمايش ادا مي‌شود چيزي كم نمي‌كند. به هرحال در كار يك كارگردان جوان و گروه جوان نمي‌توان انتظار بي‌نقصي و بي‌اشتباهي داشت.
«عروس كابوس افسوس بلوتوس» سعي دارد به مخاطب هشدار دهد «نوزاد قورباغه‌اي» حاصل دورويي و دوگانگي رفتار انسان‌ها با همديگر است و به نوعي عقوبت بدي‌هاي ما است. در اين ميان «موبايل» به عنوان يك وسيله مدرن و دستاورد همه‌گير انساني همانطور كه مي‌تواند يك رسانه با كاركردهاي مفيد باشد قابليت دارد آنچنان مخرب باشد كه انسانيت را با پرتگاه بي‌آبرويي مواجه سازد. دوست هنرمندي از وسيله موبايل به‌شدت دلخور بود. او مي‌گفت اين وسيله كه نماد پيشرفت و مدرنيزاسيون در كشور ماست به راحتي مي‌تواند حريم‌هاي خصوصي را لگدمال كند. ما معمولا در مجالس خصوصي‌مان آني نيستيم كه در انظار عمومي هستيم و اين يك امر طبيعي و بديهي است. ما صحبت‌ها و رفتارمان در خلوت‌مان متفاوت و در بسياري موارد غيرجدي و از لحاظ سنديت فاقد ‌ارزش است اما وقتي توسط همين نماد پيشرفت ـ موبايل ـ عموميت پيدا مي‌كند ناگاه قوانين معادله‌ها دچار تغيير بنيادين مي‌شوند و اصالت‌ها رنگ تعلق مي‌پذيرند. آيا تكنولوژي و مدرنيت براي ما سودمند است؟
پي‌نوشت‌ها:
1- نشانه‌شناسي و نقد تئاتر، آلن آستن و جرج ساونا، مترجم: داوود زينلو، نشر سوره مهر.
2- ماهنامه صحنه، شماره 8.
 سه شنبه 8 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن