واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: نوشتارى از حضرات آيات مكارم شيرازى و صافى گلپايگانيتجليل از مقام شامخ حضرت ابوطالب (ع) ضرورتى فراموش شده
در سالگشت ارتحال بزرگ شخصيت تاريخ اسلام حضرت ابوطالب عليهالسلام (26 رجب)، نوشتارهاى جداگانهاى به قلم حضرات آيات مكارم شيرازى و صافى گلپايگانى در تجليل از مقام والاى عموى بزرگوار پيامبر اكرم صلىالله عليه و آله به نقل از پايگاه حوزه نيوز، تقديم حضور خوانندگان عزيز مى شود؛
آيت الله العظمى مكارم شيرازي
در تاريخ اسلام كمتر كسى را مىيابيم كه مانند ابوطالب در دفاع از اسلام در روز غربت آن كوشيده باشد، و اگر حمايتهاى بىدريغ آن بزرگوار نبود، درخت نوپاى اسلام به ثمر نمىنشست.ابوطالب در سختترين حالات پيامبر (ص) و مسلمين يعنى در آن سه سال كه آنها در دره مخصوصى نزديكى خانه خدا كه بعدا به شعب ابىطالب معروف شد در محاصره دشمن بودند، مانند پروانه، گرد شمع وجود پيامبر (ص) مىچرخيد و با تمام وجودش در حفظ او مىكوشيد. هر شب محل خواب و استراحت پيامبر (ص) را عوض مىكرد و فرزند دلبندش على عليهالسلام را در جاى او مىخوابانيد و به او مىفرمود: من تو را فداى فرزند عبدالله (يعنى پيامبر (ص)) نمودم.او از همان كودكي، به سبب امارات و نشانههاى روشن، به آينده پيغمبر اسلام (ص) پى برده بود و در حفظ و حراستش از كينه دشمنان، سخت مىكوشيد و در واقع از مومنان به پيامبر اسلام (ص) قبل از نبوتش بود، حتى در زمانى كه پيامبر، كودك شيرخوارى در قنداقه بود به وسيله او از خداوند باران طلبيد و خشكسالى سرزمين مكه برطرف گرديد و شعر معروف؛ وابيض يستسقى الغمام بوجهه ثمال اليتامى عصمه للارامل كه ابوطالب بعدا سروده و بسيارى از دانشمندان شيعه و اهل سنت، آن را در كتابهاى خود به عنوان يادگار آن زمان نقل كردهاند، گواه روشن همين امر است. او بارها و بارها، در شعر و نثرش ايمان محكم خود را نسبت به پيامبر اسلام (ص) ظاهر ساخت ولى دورافتادگان از خدا و پيامبر اسلام (ص) بزرگترين تهمت را به آن حضرت زدند و گفتند: ابوطالب كافر از دنيا رفت! و به اين ترتيب كينههايى را كه نسبت به فرزندش على عليهالسلام داشتند نسبت به پدر بروز دادند و تمام شواهد تاريخى را ناديده گرفتند. اگر جز اين شعر معروف ابوطالب در مدح پيغمبر اكرم (ص) در دست نبود، كافى بر بطلان اين تهمت ناورا بود، آنجا كه مىگويد:
قد اكرم الله النبى محمدا
فاكرم خلق الله فى الناس احمد
و شق له من اسمه ليجله
فذو العرش محمود و هذا محمد!
آيت الله العظمى صافى گلپايگاني
بر حسب آنچه در مصباحين (مصباح شيخ و مصباح كفعمي) از ابن عياش مولف كتاب نفيس مقتضب الاثر فى الائمه الاثنى عشر، منقول است وفات آن حضرت در روز 26 رجب سال 10 بعثت كه به عام الحزن ناميده شده، اتفاق افتاده و بر حسب آنچه از ابن منده در كتاب المعرفه نقل شده، سه روز قبل از وفات حضرت خديجه سلام الله عليها واقع شده كه با توجه به اينكه وفات آن معظمه در روز دهم ماه مبارك رمضان بوده، پس روز هفتم ماه رمضان روز وفات حضرت ابوطالب عليهالسلام مىباشد. حضرت ابوطالب عليهالسلام از اول شروع و ظهور اين دين حنيف، يگانه كسى بود كه آن را تحت حمايت گرفت، همان بزرگمرد ارجمندى كه از اجتماع قريش و نقشهها و تهديدات و قطع روابط و آزار و اذيت ايشان بيم نداشت و تا زنده بود با خلوص نيت، از پيامبر اسلام (ص) حمايت كرد و به او گفت: اذهب يابن اخى فقل ما احببت فوالله لااسلمك لشيء ابدا (1) اى پسر برادرم برو و هرچه دوست دارى بگو، به خدا سوگند تو را در هيچ پيشآمدى تنها نمىگذارم. از حضرت امام محمد باقر عليهالسلام روايت شده است: اگر ايمان ابىطالب را در يك كفه ترازو و ايمان اين خلق را در كفه ديگر گذارند، ايمان او سنگينتر خواهد بود. (2) مقام آن حضرت چنان رفيع بود كه پيامبر (ص) در مصيبتش گريان شد و بسيار اندوهناك گرديد و جبين راست او را چهار مرتبه مسح فرمود و جبين چپش را سه مرتبه مسح كرد، سپس فرمود: اى عم! در صغيرى پرورشم دادى و در يتيمى كفالتم نمودى و در كبيرى يارىام كردي، خدا به تو در برابر يارى من پاداش نيكو دهد. پيامبر (ص) پيشاپيش جنازه او مىرفت و مىفرمود: صله رحم كردى و جزاى نيكو گرفتي. (3)در سيره ابن هشام از محمد بن اسحاق نقل شده است كه: پس از وفات ابوطالب، قريش بر پيامبر (ص) مرارتهايى رساندند كه در حيات ابوطالب جرات انجام آن را نداشتند. از پيامبر (ص) روايت شده است كه فرمود: ما نالت منى قريش شيئا اكرهه حتى مات ابوطالب (4) قريش به چيزى كه از آن كراهت داشته باشيم دست نيافتند تا وقتى كه ابوطالب وفات كرد.سال وفات دو يار ديرين پيامبر (ص) حضرت ابوطالب و حضرت خديجه ام المومنين عليهماالسلام، عامالحزن نام گرفت. ابوطالب، چهل و دو سال در نهايت وفا و صميميت و فداكارى به كفالت و حمايت و يارى پيامبر (ص) پرداخت. او مانند پدرى رئوف و همسر مكرمهاش - فاطمه بنت اسد - چون مادرى مهربان، به خدمت رسول خدا قيام و اقدام كردند، او را از فرزندان خود بيشتر دوست مىداشتند و بهتر پذيرايى مىكردند.
از اكتم بن صيفى حكيم معروف عرب، پرسيدند: حكمت و رياست و حكم و سيادت را از كه آموختي؟ گفت: از حليف علم و ادب، سيد عجم و عرب، ابوطالب بن عبدالمطلب.به طور قطع، بر همه امت اسلام لازم و واجب است كه قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در يارى پيامبر (ص)، نصرت دين و اعتلاى كلمه توحيد فراموش ننمايند. هيچ خانوادهاى به اندازه اين خاندان، به اسلام و پيامبر اسلام (ص) خدمت نكرده و خدمات هيچ كس به اندازه خدمات آنان براى دين اسلام سودمند و با ارزش نبوده است. هنگامى كه همگان، پيامبر (ص) را تنها گذاشته بودند و دفع خطر از اسلام و جان پيامبر (ص) فقط با فداكارى و ايثار جان ميسر بود، اين خانواده در دشوارىها و سختىها، پيامبر (ص) را چنان يارى دادند كه بهتر از آن براى كسى مقدور نبود. خانوادهاى كه سالها پيامبر (ص) عضو آن بود و محيط آرام و سرشار از صفا و وفا، تقوا و فضيلت، شرافت و صداقت و امانت آن، پيامبر (ص) را در برگرفته بود.آري، حق ابىطالب و همسر محترمهاش - فاطمه -سومين بانوى اسلام، و فرزند مجاهد و مهاجرش «جعفر طيار» و ديگر فرزند عزيز و گرامى وي، يگانه قهرمان غزوات و فاتح بزرگ و سردار نامى اسلام، به دين اسلام از هر كس بيشتر است. در تاريخ ياران پيامبر (ص) كسى را جز ابوطالب نمىشناسيم كه مدت چهل و دو سال به آن حضرت در خلوت و جلوت (ميان جمع) و داخل منزل و خارج، خدمت كرده باشد و در عين حال، بهترين يار و حامى او باشد. بخصوص بعد از بعثت، ابوطالب با ثبات و استقامت بى نظير از پيامبر (ص) پشتيبانى كرد و او را يارى رساند. اگر ابوطالب از آن حضرت حمايت نمىكرد و او را تنها مىگذاشت، يا - العياذبالله - چون ديگران به مخالفت با آن حضرت برمىخاست و رسالتش را تكذيب مىكرد و استهزا و مسخره مىنمود، به طور يقين، دين اسلام در آغاز كار اگر با شكست روبهرو نمىشد، حد اقل تا مدتى از حركت و پيشروى باز مىماند. همانطور كه اگر در جنگ خندق حضرت على عليهالسلام -فرزند ابوطالب- به ميدان نمىرفت و با عمربنعبدود -آن پهلوان و رزمنده و دلاور مشهور- پيكار نمىكرد و او را از سر راه مسلمانان برنمىداشت، پيشبينى آينده اسلام براى ما دشوار بود.
در نهايت چنانچه ابنابىالحديد در اشعار خود سروده، مىتوان گفت: اگر ابوطالب و فرزندش على عليهالسلام نبودند، دين بر پا نمىشد. ابوطالب در مكه، و على عليهالسلام در يثرب، پيامبر (ص) را يارى رساندند. ابوطالب در آغاز از پيامبر حمايت كرد و كفالت ايشان را بر عهده گرفت و على عليهالسلام كارى را كه ابوطالب در يارى دين خدا شروع كرد به پايان رساند. پس عجب نيست كه پيامبر (ص) در مرگ او، آن همه محزون و اندوهناك گرديد.فقدان وي، جبهه مسلمانان را شكسته و بىپناه كرد و در نهايت يكى از علل لزوم هجرت، همين مرگ او بود زيرا با مرگ او مسلمانان و شخص پيامبر (ص) يگانه حامى خويش را از دست دادند و دشمنان در برابر آنها جسور و گستاخ گرديدند. فرحمه الله و ارضاه و شكرها عليه و جزىالله عن نبيه و عن امته خير جزاء.
پىنوشتها:
1. مناقب آل ابىطالب /1 53
2. شرح نهجالبلاغه ابنابىالحديد 4 /338، چاپ مصر
3. ر.ك:تاريخ يعقوبى و منتهىالامال و ...
4. الغدير 7 / 276
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]