واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: گفتگوي رجانيوز با دكتر ابومحمد عسگرخانيتعليق هرگز، حتي به قيمت تحريمهاي بيشتر
سياست تدافعي در مقابل سياست تهاجمي جوابگو نيست و منطق حكم مي كند كه وقتي حريف داراي يك استراتژي خاص است، بايد در مقابل آن يك استراتژي متقابل داشته باشيد. درسي كه از گذشته به طور بديهي گرفتيم، اين بود كه سياست هايي كه اعمال شد، ما را به نتيجه نرساند. دو سال تعليق كرديم، هيچ دستاوردي نداشت.
گروه سياسي: دكتر ابومحمد عسگرخاني عضو با سابقه هيئت علمي دانشگاه تهران است كه از حيث امنيت و منافع ملي به مسائل نگاه مي كند و به همين جهت نيز تأكيد مي كند به عنوان محققي كه حداقل 25 سال در رابطه با موضوعات و متون تخصصي تسليحاتي كار كرده است، اصرار دارد هر چه مي گويد از موضع آكادميك است نه از حيث جناح و گروهي خاص.
اين استاد دانشگاه تهران تأكيد فراواني دارد كه تعليق فعاليت هاي هسته اي حتي به قيمت تحميل تحريم هاي بيشتر، به هيچ وجه نبايد از سوي ايران پذيرفته شود. وي مي افزايد در صورتي كه ايران را تحريك كنند، بسته به اينكه خط قرمز جمهوري اسلامي كجاست، راهكارهايي مانند خروج از NPT، CTBT، ساير معاهدات و يا حتي برخي راهكارهاي ديگر وجود دارد:
بر چه مبنايي ايران نبايد هيچ فرمولي از تعليق فعاليت هاي هسته اي خود را بپذيرد؟
موضوع هسته اي و مسئله غني سازي كه فرعي از سياست هاي هسته اي است، بخشي از مجموعه سياست هايي است كه امريكا و غرب در طول 30 سال گذشته عليه جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك پكيج با آن برخورد كرده اند.
به نظر من بحث هسته اي، غني سازي، حقوق بشر، موضوع دخالت هاي ايران در مسائل خاورميانه، مسئله عراق و افغانستان، تروريسم، اختلافات فرقه اي و درگيري هاي داخلي و بحث اقليت ها يك سلسله اقداماتي است كه امريكا عليه ملت ايران و عليه جمهوري اسلامي ايران در دستور كار خود قرار داده است.
اما در پاسخ به سؤال شما، اگر غني سازي متوقف شود، بديهي است كه آنها با توجه به شرطي كه در قطعنامه ها (چه قطعنامه هاي شوراي امنيت و چه قطعنامه هاي شوراي حكام) قرار داده اند، با عبارت خاصي تحت عنوان full corperation يعني همكاري كامل مواجه مي شويد.
يعني ابتدا مي گويند غني سازي را متوقف مي كنيد بعد از آن مي گويند ايران بايد همكاري كامل با ما داشته باشد. همكاري كامل هم به اين معناست كه بايد از حاكميت خود عدول كنيم و اجازه دهيم كه سيستم ها و رژيم هاي نظارت، بازرسي، دخالت و مصونيت بر ما تحميل شود.
يعني چيزي شبيه كاپيتولاسيون مدرن؟
بدتر از كاپيتولاسيون است.
يعني تعليق غني سازي سرآغاز عقب نشيني هاي ديگر است؟
بله؛ عقب نشيني فقط در يك مرحله نيست؛ بلكه عدول از حاكميت است؛ عدول از اصول جمهوري اسلامي است. حتي بحث عدول از فروع و قواعد هم نيست. خلاصه سلسله مراتبي است كه در دستور كار خودشان قرار داده اند.
امريكا و غرب با استفاده از full corperation (همكاري كامل) دنبال چه هستند؟
همكاري كامل به اين معناست كه شما تمام اسرار، تشكيلات، مسائل محرمانه و تمام تأسيسات امنيتي خود را براي تفتيش باز بگذاريد كه اين همان دخالت و كاپيتولاسيون است. اين يك بحث تخصصي است و مراحلي دارد، به اين معناكه دخالت هاي عمودي در اصل حاكميت محسوب مي شود.
غرب در حالي چنين توقعي داريد كه حاضر نيست جزئيات برنامه فضايي خود يا حتي يك موشك و كمتر از آن آلياژ يك هواپيماي صفر را در اختيار ديگران قرار دهد تا مبادا اين قطعه دست رقبايش مانند روسها بيفتد و از آن سر در بياورند. وقتي كه اينگونه اكتشافات و فناوري هاي خود را پنهان مي كنند، چطور انتظار دارند كه يك ملت تمام دستاوردهاي بومي خود را در ملأ عام و مقابل چشمان بيگانگان قرار دهد؟
به هرحال يك تحول و رشد بومي در ايران شكل گرفته كه ما بايد اين رشد بومي را حفظ كنيم. يك قدم عقب نشيني در غني سازي مساوي با اعمال رژيم نظارت است، به اين معنا كه بازرسان به صورت افسار گسيخته به ايران بيايند.
انسان بايد از گذشته ها درس بگيرد. نص صريحي را كه در قطعنامه 1441 عليه عراق اعمال كردند، مي خواهند به طور سلسله وار در اين قطعنامه ها بگنجانند. مذاكره كنندگان ما بايد به طرف مقابل بفهمانند در آنچه كه غرب به آن مشوق مي گويد، هيچ تشويقي نيست. وعده هايي است كه با اصل حاكميت ما منافات دارد.
در قطعنامه 1441 هم قدم به قدم سلسله عقب نشيني هايي را به عراقي ها تحميل كردند. با آغاز بازرسي ها، كم كم بهانه جويي هاي غرب هم شروع شد. مي گفتند كه عراق همكاري مي كند اما اين همكاري ها كامل نيست و كلمه pure active را به كار بردند كه الآن هم درباره ايران همان كلمه را به كار مي برند.
وقتي صدام عقب نشيني كرد، آنها حالت تهاجمي گرفتند و بر خواسته هاي خود افزودند. شروع به تخريب ابزارهاي امنيتي عراق كردند. تا آنجا كه موشك ها را يكي پس از ديگري از بين بردند و در نهايت ساختار امنيتي را از هم پاشيدند و حمله كردند. به عنوان نمونه جهان شاهد بود چگونه ميراث فرهنگي عراق را از موزه ها دزيدند و بردند.
امريكا پيش از اين اعلام كرده بود تعليق غني سازي از سوي ايران، پيش شرط انجام مذاكرات است اما نماينده خود را به مذاكرات اخير فرستاد. اين عقب نشيني چگونه قابل ارزيابي است؟
اين عقب نشيني در حال حاضر موضع خوبي است اما اين را بايد مدنظر قرار دهيم كه آنها اعلام كرده اند ايران يا بايد رودرويي را بپذيرد يا همكاري را. به محض اينكه ايران همكاري را پذيرفت، خواسته هاي ديگري را مطرح مي كنند. به نظر من، ايران نبايد بعد از اتمام دو هفته عقب نشيني كند. حتي اگر شده، بايد تحريم هاي بيشتري را بپذيريم و به هيچ وجه بحث غني سازي را نپذيريم.
آيا ديپلماسي دفاع مطلق كه از سوي اصلاح طلبان اتخاذ مي شد، كارايي حل موضوع هسته اي ايران را داشت؟
واقعيت امر اين است كه منطق و نظريه حاكم بر اين موضوع، رئاليزم و تهاجمي است. آنها ديپلماسي تهاجمي را در قبال جمهوري اسلامي ايران پيش گرفته اند و ما نمي توانيم سياست هاي صرفاً دفاعي داشته باشيم. در مقابل يك سياست رئاليستي تهاجمي، ما هم بايد يك سياست تهاجمي اتخاذ كنيم.
سياست تدافعي در مقابل سياست تهاجمي جوابگو نيست و منطق حكم مي كند كه وقتي حريف داراي يك استراتژي خاص است، بايد در مقابل آن يك استراتژي متقابل داشته باشيد كه بتواند آن استراتژي را عوض كرده و از كارآيي آن جلوگيري كند. اگر در اتخاذ استراتژي متقابل ناتوان باشيد، خود به خود اعمال اين استراتژي را عليه خودتان قبول كرده ايد. درسي كه از گذشته به طور بديهي گرفتيم، اين بود كه سياست هايي كه اعمال شد، ما را به نتيجه نرساند. دو سال تعليق كرديم، هيچ دستاوردي نداشت.
البته مي گويند ما به اين دليل تعليق را پذيرفتيم تا اعتمادسازي كنيم كه به دنبال بمب نيستيم و بايد اين اعتمادسازي را ميكرديم و بعد هم مي گويند كه به اين نتيجه رسيديم و دستاورد كمي هم نبود.
ببينيد بحث بر سر مطمئن شدن از اينكه ما به دنبال سلاح هسته اي نيستيم، نيست. من براي شما ثابت مي كنم كه دنيا و غرب مي دانستند كه موضوع هسته اي ايران شفاف بوده و ايرن به دنبال بمب هسته اي نيست. امريكايي ها خودشان 70 سال پيش با هواپيماها و ماهواره هايشان قادر بودند پلاك ماشين ها را در مسكو بخوانند و اين را گزارش مي كردند. چطور است كه پس از 70 سال، با اين همه پيشرفت تكنولوژي و انقلاب در تجهيزات نظامي و دستگاههاي جاسوسي و حتي نصب دستگاههايي از قبيل CTBT در خاك جمهوري اسلامي ايران (در كرج) و مخابره اين اطلاعات، هنوز نفهميده اند كه ما در نطنز چه چيزي داريم؟ خودشان هم مي دانند كه بحث تسليحات هسته اي نبوده است بلكه موضوع، سياسي است. اهداف سياسي گاهي خود را به صورت تبليغات در زمينه حقوق بشر و تروريسم و گاهي در قالب مسائل هسته اي نشان مي دهد.
به طور يقين دستگاههاي جاسوسي امريكا اطلاع دارند كه ايران در پي دستيابي به بمب هسته اي نيست. مگر 16 آژانس جاسوسي امريكا اعلام نكردند كه ايران به دنبال ساخت بمب اتم نيست. آيا به گفته هاي خودشان هم اعتماد ندارند و تنها متوقف ساختن غني سازي است كه مي تواند مطمئنشان كند؟!
خود آنها هم مي دانند رسيدن از مرحله آلفا به بتا، متضمن يك سلسله تغير و تحولاتي است كه بايد به صورت per promotion -اشاعه عمودي- صورت بگيرد و آن هم مسئله اي كاملاً شفاف است.
آن مواردي كه در زمينه تحريم ها سلب كردند، كافي است و با همانها مي توانند مطمئن باشند كه ايران به آن مرحله نمي رسد. ولي بحث اصلي بر سر استفاده ابزاري از غني سازي درچارچوب يك سلسله پكيج هايي است كه 30 سال است عليه جمهوري اسلامي و ملت ايران اعمال مي كنند.
هشدار محمد البرادعي مبني بر اينكه ايران را تحريك نكنيد وگرنه به سمت بمب مي رود و يا توصيه وزير خارجه روسيه به طرفها غربي كه ايران را تحريك نكنند، حاكي از چيست؟ در صورت ادامه اين تحريك ها، ايران چه برنامه اي را مي تواند در دستور كار قرار دهد؟
ببينيد بايد ديد كه آنها تا كجا مي خواهند، پيشروي كنند و نظام ما چه خط قرمزي براي دخالت ها دارد. قطعنامه هاي شوراي امنيت از لحاظ حقوق بين الملل مشروعيت دارد ولي همين قطعنامه ها از ديدگاه مجمع عمومي سازمان ملل و رژيم هاي بين المللي و بسياري از كشورهاي ديگر غيرقانوني و نامشروع است. اگر قرار باشد كه بر خلاف موازين موجود در رژيم هاي بين المللي و با اصرار نسبت به عبور از خط قرمزي كه براي ملت ايران وجود دارد، پيش بيايند، در اين صورت راهكارهاي زيادي براي اعمال وجود دارد.
مثلاً چه راهكارهايي؟
يكي از آن راهكارها خروج از NPT است. بسيار روشن است كه اگر قرار باشد همچنان فشارها ادامه پيدا كند، ايران ناگزير است، گزينه ديگري را انتخاب كند و نه تنها از NPT خارج شود بلكه از CTBTهم كه آن را پذيرفته است، عدول نمايد يا در ساير معاهدات امنيتي كه تا كنون به آنها پايبند بوده است، تجديد نظر كند.
مشوق هايي كه مطرح مي كنند، واقعاً ويژگي تشويقي براي ايران دارند؟
اصلاً برخي از مشوق ها، آرماني، بديهي و ايده آليستي است و چيزي را كه شما داريد، مي خواهند به شما بدهند. يكي از مواردي كه به عنوان مشوق مطرح مي كنند، حفظ تماميت ارضي ايران است. مگر قرار است كه تماميت ارضي ما را از بين ببرند. گنجاندن اين عبارات اساساً توهين است.
بايد مذاكره كنندگان ما گوشزد كنند كه اساساً به هيچ وجه اجازه گنجاندن چنين چيزهايي را در پيشنهادات نمي دهيم. مگر بر خلاف اين قرار بوده است، اتفاق بيافتد؟ مشوق ها بايد در درجه اول، امنيت را تضمين كنند. كليه قطعنامه هايي كه در شوراي امنيت و مصوباتي كه در كنگره امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران وضع شده است، از طرح داماتو گرفته به اين طرف -كه برخي از آن به مسائل كاملاً امنيتي، تبليغاتي وسياسي مربوط مي شود- را باطل كنند. آن سرمايه گذاري هايي كه امريكا را براي تبليغات عليه ايران و دخالت مجاز كرده است، لغو كنند. اينها اساساً حتي بر خلاف بيانيه الجزاير است. امريكا در يكي از بندهاي اين بيانيه صريحاً متعهد شده كه از اين پس امريكا در امور داخلي ايران دخالت نخواهد كرد. اتفاقاً از آن زمان به بعد، بارها و بارها رفتار قوه مقننه و مجريه امريكا در راستاي دخالت در امور ايران بوده است.
ما براي حقوق مسلم خود مشوق نمي خواهيم. چه بخواهند و چه نخواهند، وارد سازمان تجارت جهاني خواهيم شد. ما در اين مقطع به دنبال حضور در سازمان تجارت جهاني نيستيم و براي ما اين سازمان مسئله مهمي نيست كه بيايد و مشكلاتمان را بر طرف كند، اتفاقاً در كوتاه مدت براي ما مشكل هم ايجاد خواهد كرد. ما به دنبال حقوق مسلم خود هستيم كه يكي از آنها اجازه توسعه بومي و عدم دخالت در امور كشور است. بايد كليه قطعنامه ها و مصوباتي كه شوراي حكام در رابطه با جمهوري اسلامي ايران داشت، ابطال شود. حق توسعه مقرر مي كند كه ايران رشد بومي خود را ادامه دهد.
من اولين بار در زمان جنگ ايران و عراق و زماني كه سكوهاي نفتي ما هدف امريكايي ها قرار گرفت، درخواست كردم ايران از NPT خارج شود كه البته گوش شنوايي نبود. بعد از آن، سال 1989 يعني 6 سال قبل از آنكه NPT به صورت نامحدود تمديد شود، خواستار اين شدم كه ايران به NPT وارد نشود. سال 1995 (حدود سالهاي 74 و 75) هم راجع به اين مسئله مطلب نوشتم و سعي كردم توجه مقامات ايران را به اين موضوع خطير جلب كنم. اين موضوع بسيار حساس و شاهرگ ماست. ما مي توانيم از منافع اقتصادي خود در كوتاه مدت صرف نظر كنيم، مي توانيم مشكلات و سختي ها را در كوتاه مدت تحمل كنيم. بايد به مردم آموزش داده شود كه در اين روزهاي حساس، مشكلات را تحمل كنند تا بتوانيم پيروز از اين ميدان بيرون بياييم. رعب و انفعال تنها چيزي است كه امريكا و غرب مي خواهند در ميان مردم ايران ايجاد كنند. تمام تلاش ما بايد بر اين باشد كه روحيه مردم حفظ شود و با شجاعت با اين مسئله برخورد كنيم. به طور قطع پيروزي از آن ماست.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4469]