واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با انديشمندان جهان اسلام/ شهابالدين سهرورديحكمت اشراق بر تعاليم عاليه قرآن كريم استوار است
گروه انديشه: پايههاي حكمت اشراق بر تعاليم عاليه قرآن مجيد استوار است و از مكاتب افلاطوني و نوافلاطوني نيز تاثيرپذيرفتهاست.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، 8 مردادماه برابر است با روز بزرگداشت شيخ اشراق، «شهابالدين سهروردي»، بنيانگذار حكمت اشراق.
«يحيي بن حبش بن اميرك»، ملقب به شهاب الدين، شيخ اشراق، شيخ شهيد، حكيم معروف و بنيانگذار حكمت اشراق است. وي در سال 549 هـ.ق در سهرورد متولد شد. حكمت و اصول فقه را نزد «مجدالدين جيلي» استاد فخر رازي در مراغه فراگرفت و در علوم حكمي و فلسفي سرآمد شد و با حدت ذهن و نيكانديشي، بر بسياري از علوم علمي اطلاع يافت.
سهروردي چون در بسياري از موارد خلاف رأي قدما نظر ميداد و از حكمت ايراني و اصطلاحات دين زردشتي استفاده ميكرد، متعصبان او را به الحاد متهم كردند و علماي حلب، خون او را مباح شمردند. صلاح الدين ايوبي فرمانرواي مصر و شام فرمان داد او را به قتل رسانند و سرانجام وي در سال 578 هـ.ق در حبس و در سن 38 سالگي به شهادت رسيد.
پايههاي تاريخي فلسفه اشراق از طرفي بر تعاليم عاليه قرآن مجيد استوار است و از طرف ديگر بر مكاتب افلاطوني و نوافلاطوني مبتني شده است. در ديدگاه سهروردي، هر سخني كه به نحوي قرآن و وحي آن را تصديق نكند، بيهوده است و بايد از آن دوري جست. با نظر به تعلق خاطر و دلبستگي خاص سهروردي به قرآن و وحي، حضور قرآن را در همه آثار وي ميتوان احساس كرد. او به ويژه در رسالههاي عرفاني و بحثهاي الهيات، روانشناسي، نورشناسي و مثل افلاطوني، به صورت گسترده از آيات قرآن بهره گرفته است.
استفاده سهروردي از قرآن و حديث
در رسايل سهروردي، عقل در مقابل وحي نيست، بلكه در طول وحي است. حملات غزالي بر فلسفه مشاء در كتابهاي «تهافتالفلاسفه» و «المنقذ من الضلال» ضرباتي كاري بر پيكره جريان فلسفي در جهان اسلام وارد كرد. يكي از آثار اين حملات ايجاد بدبيني و ذهنيت منفي فزاينده نسبت به فلسفه در ميان دينداران بود، زيرا بسياري از آنان فلسفه را انديشه و تفكري بيگانه ميدانستند. اين نگرش زماني تقويت ميشد كه با مراجعه به آثار فلسفي مشائي در آن زمان، در آنها اثر چنداني از آيات قرآن و حديث كه دو منبع اساسي معرفت ديني هستند، نميديدند.
با توجه به اين مسئله، سهروردي براي حمايت از فلسفه، رسالتي را آغاز كرد كه طي آن كوشيد تا ميان فلسفه و عرفان و قرآن تا سر حد توان هماهنگي ايجاد كند و اگر پس از وي صدرالمتألهين سخن از «اتحاد قرآن و عرفان و برهان» به ميان ميآورد كه به واقع ميتوان طراح و معمار اصلي اين انديشه را شيخ اشراق دانست.
به گفته «نيكلسون»، آيات قرآن مانند «الله نور السموات و الارض» از منابعي است كه تأثير ويژه در فلسفه و عرفان داشته است. بدون شك سهروردي در بحث نورشناسي كه محوريترين بحث فلسفه اوست از آيات سوره نور تأثير پذيرفتهاست.
شيخ اشراق همچنين در بحث مثل افلاطوني از آيات و رواياتي كه درباره فرشتگان و نقش آنان در نظام آفرينش آمده بهره گرفته است. وي حقيقت را امري واحد ميدانست و آن را منسوب به خداوندي واحد دانسته و اصطلاح « الحق من ربك » را از قرآن وام گرفته است. سهروردي مي گويد: «حقيقت، خورشيد واحدي است كه به جهت كثرت مظاهرش تكثر نمييابد. شهر واحدي است كه بابهاي كثيري دارد و راههاي فراوان به آن منتهي است». وي در اثبات تجرد نفس نيز به آيات قرآن استناد ميكند.
وي عقيده داشت در ايران باستان امتي ميزيست كه مردم را به حق رهبري ميكرد و آنان را پرستنده حق واحد ميدانست. سهروردي افراد اين امت را پهلوانان و جوانمرداني يگانهپرست ميداند و ايشان را با اين كلام معرفي ميكند: «خداوند ولي كساني است كه ايمان آورند و ايشان را از ظلمت به سوي نور هدايت ميكند.» او حكماي ايرانيان باستان را كساني ميداند كه با شيوه اشراقي به مقام عرفاني والايي رسيدهاند.
شيخ هميشه در بيان مسائل، به خصوص احكام و مسائل مربوط به دين بيباك بود و همين صراحت بيان او بود كه سرانجام فقهاي قشري عامه عليه او شوريدند، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دين دانستند. اين كينه و عناد تا جايي رسيد كه «ملك ظاهر» را تشويق به قتل او كردند. اما ملك ظاهر نميپذيرفت و به خواست آنان توجهي نميكرد. اما فقها با ارسال شكوائيه به صلاحالدين ايوبي او را مجاب كردند كه فرمان قتل شيخ را صادر كند. سرانجام صلاحالدين ايوبي در نامهاي از پسرش خواست به دليل برخي ملاحظات سياسي شيخ را به قتل برساند.
شيخ اشراق در توصيهاي چنين ميگويد: «نخستين چيزي كه تو را به آن توصيه ميكنم، تقواي خداوند بزرگ و برتر است. هر كس به او روي آورد، ناكام نماند و آن كس كه بر او توكل كرد، باز نماند. شريعت و دين را به پاي دار. دين، تازيانهاي الهي است كه خداوند بندگان خود را با آن به رضوان خويش هدايت ميكند. هر سخني كه قرآن و حديث به آن گواهي ندهد، از سرچشمه بيهوده برخاسته، از سخنان ناسزا به شمار ميرود. آن كس كه به ريسمان قرآن چنگ نزند، به گمراهي رفته و در ته چاه هوا و هوس فرو افتاده».
يكي از سفارشهاي معنوي شيخ اشراق چنين است: «اگر كسي پيوسته به جهان ملكوت فكر كند و از روي خضوع خداي خود را ياد كند و در عالم قدس به ظرافت بينديشد و از غذاي خود و امور نفساني بكاهد و شب را زنده بدارد و در پيشگاه پروردگار به التماس افتد و خاشع شود، مشمول عنايات ويژه خداوندي ميشود». او در جاي ديگري نيز ميگويد: «اگر بيش از ميزان ضرورت به نفس خود نپردازي و به علم و دانش روي آوري، به بسياري از فضايل ميرسي».*
*منابع: ملاصدرا، هانري كربن؛ شيخ اشراق، جلال افشار؛ دائرةالمعارف فارسي مصاحب؛ آشنايي با علوم اسلامي، استاد مطهري.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]