واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: مغز مردان و زنان متفاوت است
گروه ترجمه، مهديس اميري؛ دليل تفاوت در رفتار و ذهنيت زنان و مردان اين است كه مغز آنها به لحاظ فيزيكي با هم متفاوت است. بر اساس تحقيقاتي كه به تازگي صورت گرفته است مغز زنان و مردان از نظر فيزيكي به وضوح با يكديگر متفاوت است. همچنين بين مدارهاي ذهني و مواد شيميايي انتقال دهنده پيام نيز در مغز زنان و مردان تفاوت محسوس و قابل توجهي وجود دارد. اين تفاوت چنان بنيادين است كه در مطالعات نورولوژيك به اين موضوع اشاره شده و مي توان گفت دو نوع مغز انسان وجود دارد، نوع زنانه و نوع مردانه. جان گري روانشناس امريكايي در كتاب مشهورش «مردان مريخي، زنان ونوسي» (1992) مردان و زنان هريك را متعلق به يك سياره شمرده است اما تا همين اواخر تفاوت هاي رفتاري، عاطفي و ذهني ميان مردان و زنان اغلب به هورمون هاي جنسي ترشح شده در بزرگسالي يا مسائل اجتماعي و تربيتي نسبت داده مي شد. اما اكنون اين ذهنيت تا حدود بسياري به چالش كشيده شده است. يكي از مهم ترين مطالبي كه نظريه هاي پيشين را به چالش مي كشد مطالعات نورولوژيك اخيري است كه نتايج آنها در مجله «نيو ساينتيست» به چاپ رسيده است و نشان مي دهد كه مغز مردان و زنان به لحاظ آناتوميك با هم متفاوت است. اين نتايج مي تواند به اين پرسش كه چرا بيماري هاي رواني كه اغلب مردان و زنان به آنها دچار مي شوند متفاوت است، يا آنكه چرا بعضي داروها روي يك جنس تاثير بهتري مي گذارند يا چرا زنان بيشتر به بيماري هاي مزمن دچار مي شوند،پاسخ دهد. هرچند هميشه اين موضوع تاييد مي شد كه بين زنان و مردان تفاوت هايي وجود دارد، اما تصور مي شد بيشتر اين تفاوت ها به هيپوتالاموس( مركزي كه در مغز وظيفه كنترل ميزان مواد غذايي مورد نياز را برعهده دارد)، پرخاشگري و نيروي جنسي باز مي گردد، در حالي كه تحقيقات اخير چيزي متفاوت را به اثبات رساند. در اين بررسي ها كه در مركز پزشكي دانشگاه هاروارد صورت پذيرفت، مشخص شد بخش هايي در نيمه جلويي مغز كه مسووليت تصميم گيري و حل مساله را برعهده دارد و همين طور بخش مربوط به عواطف در زنان بزرگ تر است. علاوه بر اين بخشي از هيپوكامپوس كه كنترل حافظه كوتاه مدت را برعهده دارد نيز در زنان حجم بيشتري دارد. در مردان نيز بخش غشاء آهيانه كه سيگنال هاي فرستاده شده از حواس را دريافت مي كند و همين طور در درك فضا دخيل است، حجم بيشتري از زنان دارد. بخش «آميگدالا» نيز كه كنترل رفتارهاي عاطفي، جنسي و اجتماعي را برعهده دارد در مردان بزرگ تر است. دكتر لاري كاهيل از اعضاي انستيتو نوروبيولوژي آموزش و حافظه در دانشگاه كاليفرنيا ضمن اشاره به اين بررسي ها مي گويد؛ «اين حقيقت كه به لحاظ اندازه اين بخش هاي مغز در زنان و مردان متفاوتند نشان دهنده اين است كه كاركردها و قابليت هاي متفاوتي نيز دارند.» از موارد مورد توجه در اين بررسي مراكز تحمل درد مغز بود كه بر اساس نتايج مكانيسم آن در زنان و مردان متفاوت است. اين نتيجه مي تواند توجيهي براي اين موضوع باشد كه چرا زنان بهتر و بيشتر مي توانند درد هاي مزمن را تحمل كنند و عكس العمل افراد به داروهاي مسكن متناسب با جنسيت آنها متفاوت است. در مقاله چاپ شده آمده؛ «زنان نسبت به مردان با داروهاي مسكن خانواده نالبوفين كه از ترياك مشتق مي شوند بهتر تسكين پيدا مي كنند، در حالي كه مردان به داروهاي مورفيني بهتر عكس العمل نشان مي دهند و داروهاي نالبوفيني درد را در درجه اول شدت مي دهند.» ممكن است با توجه به اين تحقيقات بتوان داروهاي مسكني توليد كرد كه در زنان تاثير بيشتري بگذارد. مسائل مربوط به بيماري هاي رواني موضوع ديگري است كه نتايج اين تحقيقات مي تواند براي آنها توضيحي بيابد. زنان دو برابر بيش از مردان به افسردگي مبتلا مي شوند و اين ممكن است مربوط به ميزان انتقالات سروتونين در مغزشان باشد. از سوي ديگر احتمال ابتلا به اوتيسم، سندروم تورت، خوانش پريشي، اختلالات مربوط به تمركز و اسكيزوفرني در سنين پايين در پسران بيش از دختران است. بر اساس تحقيقات گروهي از دانشمندان دانشگاه مريلند، ممكن است عنصر هورمون مانندي به نام «پروستاگلانديس» كه به مذكر شدن مغز در زمان تولد مي انجامد نيز در بروز اين بيماري ها دخيل باشد. سوءمصرف مواد و اعتياد مي تواند گزينه ديگري باشد كه اين تفاوت آن را توجيه خواهد كرد؛ به عنوان نمونه احتمال استفاده مردان از كوكائين (شايد به دلايل اجتماعي) دو برابر بيش از زنان است، اما وقتي زنان از آن استفاده مي كنند بسيار سريع تر معتاد مي شوند و در مقابل ترك و درمان بسيار دشوارتر، عكس العمل مثبت نشان مي دهند. از دلايلي كه باعث شده تفاوت عمده ميان مغز زنان و مردان پيش از اين چندان مورد توجه و بررسي قرار نگيرد اين است كه بيشتر مطالعات انجام شده كه منبع اطلاعات موجود در مورد مغز انسان به شمار مي آيند روي مردان يا حيوانات نر انجام شده اند. در اين مقاله آمده است؛ «اينكه بخشي از يافته هاي حاضر با واقعيت موجود در مورد مغز زنان سازگار نيست نشان مي دهد كل داده هاي علمي موجود در مورد مغز انسان بر پايه يي سست و غيرقابل وثوق بنا شده است.» پروفسور جف موگيل از دانشگاه مك گيل در مونترال كه پيش از اين بررسي هايي روي تفاوت هاي پروسه كنترل درد در زنان و مردان انجام داده است با تاييد اين موضوع كه هيچ يك از متخصصان و پژوهشگران در آزمايش هاي خود حيوانات ماده را لحاظ نكرده اند،آن را «رسوايي برانگيز» مي خواند؛ «زنان قرباني هاي اصلي دردهاي مزمن به شمار مي آيند اما مدل دانشمندان ما در بررسي ها موش هاي نر هستند.»
منبع؛اينديپندنت
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]