واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: مروري بر مشكلات نشر در ايرانرنجي كه جلد ميشود
شبنم كهنچيوارد كتابخانه كه ميشوي انگار تنها نيستي. فضا پر از پچپچههايي گنگ است؛ از كنار هر قفسه كه ميگذري زمزمهاي ميآيد؛
از قفسه كتب شعر، شاملوست كه ميخواند... «تو ميداني / كه مرا / سر بازگفتن كدامين سخن است / از كدامين درد» (1)... جايي ماركز وصيتنامه زن جاكوب را بازگو ميكند: «وصيت من اينهكه زنده به گورم كنن. » (2)... آنسوتر فلاسفه به زمزمههاي هگل گوش سپردهاند: «براي آنكه جنبشي روي دهد بايد جنبندهاي باشد»(3) و گوشهاي بهرام بيضايي با ديگران نشسته و نمايشنامه شيخ شرزين را بازي ميكند. زمزمهها پشت جلدها ميماند و كلمات در قاب سپيد كاغذ. اما چه كسي، كجا اين زمزمهها را جلد ميكند و كلمات را قاب ميگيرد؟ اين زمزمهها از ميان دستان ناشران متولد ميشوند و جان ميگيرند؛ اينجا كلمات در هوا معلقند، همه چيز بوي تازگي ميدهد حتي اگر كلمات سقراط از صدها سال پيش رسيده باشد كه در قاب كتاب قانون بنشيند. اينجا «هر نفسي كه فرو ميرود، ممد حيات است و چون برميآيد مفرح ذات»(4). در ميان اين نفسها همانطور كه قصد دانشگاهها تحويل «سرمايه» به جاي «دانشمند» به جامعه است، قصد وزارت ارشاد هم «اسلامي كردن» انتشارات است نه «بالا بردن توليد» كتاب، اما هنوز ناشران بسياري بهرغم مشكلات اقتصادي و فرهنگي مشغول به كار هستند و سعي ميكنند براي جامعه جوان كشور خوراك فرهنگي توليد كنند. هرچند ميزان توليد كتاب با تلاش ناشران در دهه 80 نسبت به دهه 70 افزايش داشته؛ اما ناشران هنوز در روياي سير صعودي سودي هستند كه در سال 73 به بازار كتاب رونق داده بود. اما ركودي كه از سال 75 گريبانگير صنعت نشر شد، همچنان بر اين بازار سايه انداخته است.
سپيديهاي گران
بسياري از كارشناسان دليل ادامه اين ركود را حذف سوبسيد كاغذ ميدانند. بر اساس تصميم دولت از دو سال پيش با حذف سوبسيد كاغذ، هزينه سنگيني به ناشران تحميل شد. البته تحميل بخشي از اين هزينه سنگين به دليل كيفيت كاغذ صورت گرفته و نه حذف سوبسيد؛ چرا كه محصولات كارخانه قديمي كاغذ در داخل كشور كه از باگاس نيشكر استفاده ميكند به دليل پايين بودن كيفيت، ناشران را به سمت خريد كاغذ خارجي سوق ميدهد. قيمت كاغذ در بازار جهاني طي چند سال اخير نوسان بسياري داشته است چرا كه كاغذ مثل هر منبع پايانپذيري كه از جنگل به وجود ميآيد، تمامشدني است. به غير از اين نوسانات، آنچه بر قيمت كاغذهاي خارجي در ايران تاثير گذاشته افزايش هزينه حمل و نقل و بيمه است.
به اين ترتيب ناشران مجبورند به جاي خريد هر كيلو كاغذ به قيمت 400 تومان، كاغذ مورد نياز خود را با پرداخت بهايي معادل 1140 تومان تهيه كنند. در حالي كه سوبسيد خريد كاغذ در ايران حذف شده، ناشران درساير كشورهاي دنيا از اين كمك براي رونق دادن به بازار نشر استفاده ميكنند؛ سوبسيد نه متعلق به كشورهاي فقير بلكه مورد استفاده در كشورهاي پيشرفته صنعتي مانند آلمان نيز هست كه به صورت عمومي و مستقيم در بخشهايي مانند فرهنگ، هنر، آموزش، بهداشت و تغذيه مورد استفاده قرار ميگيرد. اما بايد توجه داشت كه سوبسيد بايد به صورت مستقيم صورت گيرد و به اشخاص حقيقي يا حقوقي خاصي اعطا نشود؛ چرا كه زمينهساز فساد خواهد شد. وجود عناويني چون كاغذ دولتي و غير دولتي در بازار يا فروش دستهاي بن خريد كتاب توسط اشخاص خاص، نتيجه همين امر است.
صدور مجوز، شايد وقتي ديگر
اما بيشتر ناشران بر اين عقيدهاند كه آنچه به ركود صنعت نشر طي دو سال گذشته دامن زده، حذف سوبسيد كاغذ نيست بلكه سختگيريهاي وزارت ارشاد در صدور مجوز نشر و پايين آمدن سطح گفتوگو و تبادل فرهنگي است. مشخص است كه رونق يافتن بازار كتاب مشروط به رونق فرهنگي است، به عبارتي از رونق افتادن بازار كتاب، تئاتر، موسيقي و سينما به دليل محدود شدن امكان عرضه محصول اتفاق ميافتد. متاسفانه وزارت ارشاد براي صدور مجوز انتشار كتب، آييننامه و... چارچوب مشخصي در اختيار ناشران قرار نداده است، اين امر در كنار طولاني شدن زمان اعلام نظر وزارت ارشاد در مورد هر كتاب باعث پرداخت هزينههاي اضافي و سنگيني از سوي ناشران ميشود.
خريد بي خريد
به غير از صدور مجوز انتشار و حذف سوبسيد كاغذ، آنچه ناشران بخش خصوصي را در دلسرد ميكند و تلاش آنها را بيمزد ميگذارد، نحوه خريد كتاب از سوي دولت است.
دولت موظف است براي حمايت از ناشران هر سال با بودجهاي كه در اختيار دارد از ناشران خصوصي، كتاب خريداري كند كه اين امر به گردش مالي ناشران كمك شاياني ميكند؛ اما خريد دولت بدون برنامهريزي به ناشران انتخاب شدهاي محدود شده است كه اين موضوع اعتراض ديگر ناشران پركار و دلسردي آنان را به همراه داشته است.
به اين ترتيب ميبينيم كه سياست حمايتي دولت در ميان دهها درخت، تنها برخي را آبياري ميكند و باقي درختان چشم به آسمان دوختهاند تا شايد ميهمان ابري باران ريز باشند.
جواز كاري كه دولت ميدهد
علاوه بر مشكلات اقتصادي و فرهنگي كه در صنعت نشر وجود دارد، اكثر ناشران صدور پروانه انتشار را نيز يكي ديگر از مشكلات اين عرصه ميدانند. درحالي همه جا پروانه كار در حوزههاي مختلف از سوي اصناف و اتحاديههاي مربوطه صادر ميشود، پروانه انتشار كتاب در ايران از سوي وزارت ارشاد- كه نهادي دولتي است- اعطا ميشود. يكي از فعالان اين صنعت ميگويد: صدور پروانه كار براي ناشران بايد راحتتر از هر صنف ديگري باشد. معمولا در همه جاي دنيا به راحتي اين مجوز را صادر ميكنند و اگر ناشر در ضمن نشر يا بعد از نشر تخلفي كرد يا مورد اعتراض از سوي شخص خاصي قرار گرفت، دولت وارد كار ميشود كه تازه در آن صورت هم مجازات ناشر، جمعآوري كار منتشر شده است.
چاپ زير پلهاي و ناشران پولدار كنكوري
اما شايد عنوان كردن مشكلي با نام صدور پروانه كار در حالي كه هر روز شاهد بزرگ شدن قارچگونه انتشاراتيهاي زير پلهاي هستيم در تناقض باشد. موسسات انتشاراتي كه با استفاده از شعار «چاپ كتاب شما با اقساط طولاني مدت» يا «چاپ كتاب از مجوز تا نشر با كمترين هزينه» به جذب مشتري ميپردازند.
اين موسسات كه بيشتر به دفتر فني شباهت دارند را نميتوان در زمره انتشاراتيها قلمداد كرد؛
چرا كه روند كار انتشارات با روندي كه اين موسسات دارند به كلي متفاوت است. براي اين موسسات مشكلي به نام حذف سوبسيد كاغذ يا حتي پايين آمدن سطح تعامل فرهنگي وجود ندارد. چرا كه اين موسسات بابت چاپ از مولف هزينه دريافت ميكنند. بنابراين نه انتخابي براساس كيفيت محتوا صورت ميگيرد و نه مشكلي از بابت تامين هزينه چاپ وجود دارد.
در نهايت، مولف پس از پايان چاپ نه تنها حق تاليفي دريافت نكرده، بلكه هزينه گزافي نيز بابت چاپ پرداخته است. اين تنها مشكلي نيست كه مولفان در مراجعه به اين موسسات با آن روبهرو ميشوند، مشكل بزرگ، توزيع است. به غير از موسسات چاپ زيرپلهاي، فعالان ديگري هم هستند كه ناشر محسوب نميشوند: ناشران كنكور! اين موسسات آموزشي به دليل اينكه تنها به چاپ تستها و كتب آموزشي خود مبادرت ميورزند، انتشارات محسوب نميشوند. هرچند از راه چاپ همين كتب سود سرشاري عايدشان ميشود و اغلب در كنار موسسه آموزشي و چاپ اين كتب به فعاليتهايي چون برجسازي هم ميپردازند.
انبار كتاب
يكي ديگر از مشكلاتي كه ناشران با آن دست و پنجه نرم ميكنند، انبار شدن كتاب است. متاسفانه در ايران بازاريابي قبل از انتشار صورت نميگيرد و ناشران پيش از انتشار كتاب هيچ توزيع كننده قطعي ندارند. به اين ترتيب بيشتر مولفاني كه شخصا اقدام به انتشار كتاب ميكنند يا حتي ناشران در بعضي موارد به دليل برآورد اشتباهي كه از ميزان تقاضاي بازار داشتهاند، مجبور ميشوند كتابهاي خود را انبار كرده و متحمل خسارت سنگيني شوند.
اين درحالي است كه در اغلب كشورها ناشران قبل از چاپ كتاب اقدام به بازاريابي ميكنند و بر اساس ميزان تقاضا كتاب چاپ ميكنند.
كتاب 200 صفحهاي چند؟
با اينهمه مشكل، اما ناشران همچنان به كار خود ادامه ميدهند و كساني كه بيشترين آسيب را ميبينند انتشاراتيهاي سازمان يافتهاي هستند كه با سابقههاي طولاني مدت با داشتن تعداد زيادي كارمند نميتوانند از كار كنار بكشند.
هزينهاي كه يك ناشر براي چاپ يك كتاب معمولي با حدود 200 صفحه وهزار عدد تيراژ ميپردازد، معادل 2ميليون تومان است. بيش از 20درصد از اين رقم مربوط به خريد كاغذ است كه نسبت به ميزان تيراژ متغير است. بعد از هزينه خريد كاغذ، هزينه اداري و ماقبل چاپ محاسبه ميشود كه جزو هزينههاي ثابت محسوب ميشوند. با اين توضيحات، هر چقدر تيراژ چاپ كتابي پايينتر باشد سرشكن شدن هزينههاي ماقبل چاپ -كه شامل هزينههاي اداري، حروفچيني، ويراستاري، تصحيح و... ميشود- باعث بالاتر رفتن قيمت كتاب ميشود.
روايتي از كتابخواني
جا دارد در كنار نگاه كوتاهي كه به مشكلات نشر در كشور داشتيم به آمار كتابخواني در ايران نيز نظري بيندازيم. بر اساس آمار منتشر شده ايران با ۷۰ميليون نفر جمعيت، يكميليون و ۲۹هزار عضو در كتابخانههاي سراسر كشور دارد و آخرين سرانه مطالعه نيز دو دقيقه در شبانه روز محاسبه و اعلام شده كه هر ۱۸۹۲ روز توسط يك نفر، يك كتاب در كشور خوانده ميشود.
به طور كلي تعداد كتابخانههاي كشور تا پايان سال گذشته حدود يكهزار و ۷۷۵ كتابخانه سرشماري شد كه در آنها حدود ۱۵ميليون جلد كتاب نگهداري ميشود. اين درحالي است كه ما براي رسيدن به استانداردهاي بينالمللي به ۱۴هزار كتابخانه و ۱۴۰ميليون جلد كتاب ديگر نيازمنديم.
پانوشت:
1 - احمد شاملو، شعر مجله كوچك از مجموعه ققنوس در باران.
2 - گابريل گارسيا ماركز، داستان كوتاه درياي زمان گمشده از مجموعه خداحافظ آقاي رييسجمهور.
3 - والتر ترنس استيس، فلسفه هگل، جلد اول.
4 - سعدي، گلستان.
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]