تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836988062
كتاب انديشه - جنوبيها
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: كتاب انديشه - جنوبيها
كتاب انديشه - جنوبيها
علي بزرگيان:فقر را چگونه ميتوان تعريف كرد؟ فقر جنوبيها را چگونه؟ اگر واقعگرايي پيشه كنيم، چيزي جز نابرابري در جهان كنوني نميبينيم؛ نابرابري همراه با خشونت. جملات پال هريسون نويسنده كتاب «اندرون جهان سوم» ناظر بر همين نكته است: «روشهاي تعريف فقر زياد است اما همگي بر يك نتيجه اشاره دارند. در اين عصر فرود در مريخ و سفر به ديگر سيارهها چيزي حدود يك تا يك و نيم ميليارد نفر در سياره زمين در فقر مطلق زندگي ميكنند. بشر به ديگر كرات راه ميجويد اما يك سوم از آدميان عاجز از داشتن زندگي در شأن انسان و فارغ از بينيازي هستند در واقع ناتوان از زندگي انساني كاملاند. اينان مردمان فراموش شدهاند، غذاي كم دارند و شغل درست و حسابي ندارند، بيسواد و بيخانهاند و ناتندرست. اينان تنگدستانند؛ كساني كه بايد توسعه بر آنها تمركز مييافت، اما جريان توسعه نابرابر يا از كنارشان رد شده يا از رويشان گذشته و زير خود له كرده است.» ميتوان به نقشه جغرافيا نگاه كرد؛ مرز ميان كشورهاي توسعهيافته و توسعهنيافته آنقدرها مشخص است كه بتوان بهراحتي ثروتمند را از فقير جدا كرد. پال هريسون را تئوريپرداز فقر ناميدهاند. او كه با سفر به 11 كشور جنوبي بين سالهاي 1975 تا 1980 به تحقيق ميداني دست زده، در تلاش است، توسعهنيافتگي كشورها و انسانها را بكاود و همچنين تعريفي براي «فقر» بيابد. از همان ابتدا نخستين لازمه توسعه در جهان سوميها ديده نميشود؛ مازاد توليد. به باور هريسون، هيچگاه طبيعت محيط زندگي سرسازگاري با اين كشورها نداشتهاست. در چنين سرزمينهايي خاك و انسان از بهرهدهي اندكي برخورد است. در كنار اين بايد به عواملي چون بلاياي طبيعي و بارش متغير نيز اشاره كرد. در نتيجه و با اين شرايط مازاد توليد بهويژه در محصولات كشاورزي ديده نميشود. البته هريسون راهكاري نيز ارائه ميدهد؛ سرمايهگذاري در منابع انساني و كشاورزي. در اين اقليم ستيزهسر بايد در آبياري، سيلاببندي و مهار فرسايش سرمايهگذاري صورت گيرد تا كشاورزي جاني تازه يابد؛ و همچنانكه بيماري و گرما بر بهرهوري كار منابع انساني اثرات سوء ميگذارد، به مبارزه با آن برخيزند. با استفاده از صنايع كاربر كوچك و مراقبتهاي بهداشتي اوليه در جامعه نيز ميتوان هزينه سرمايهگذاري را كاهش داد. نظريهپردازان توسعه و نوسازي، رشد اقتصادي در كشورهاي توسعهنيافته را در مجموع، حركت در چهار مسير بيان كردند؛ نخست، حركت در مسير سرمايهداري غربي و گرتهبرداري از آن؛ دوم، از طريق برنامهريزي دولتي؛ سوم، تقسيم بدنه اقتصاد به دو بخش دولتي و خصوصي و سرانجام راه چهارم، از راه باز كردن درهاي مملكت روي سرمايهگذاران خارجي صورت ميگيرد تا به آباداني منجر شود. هريسون معتقد است شرايط كنوني برآمده از نگاه اشتباه حكمرانان در اين كشورهاست؛ «آن سرآمداني كه اينان [استعمارگران] قدرت خود را به آنان واگذار كردند ثمره نظام آموزش استعماري و تعليم و تربيت غربي بودند. اين سرآمدان عوض آنكه الگوهاي بومي توسعه را تعقيب كنند دربست سعي كردند از جوامع غربي گرتهبرداري كنند.»(صفحه50) آنها فراموش كردند كه در غرب بنيادهاي رشد و توسعه بر پايه تحولات اجتماعي رخ دادهاست؛ بهتدريج و آرام آرام. در غرب سرمايهداري ماهيت اجتماعي دارد(زمانبندي اجتماعي) درحاليكه در كشورهاي توسعهنيافته سرمايهداري ماهيت مكانيكي و يكباره دارد؛ با طرحهاي ضربتي بهدنبال توسعه ميگردند. نكته ديگر عدم سرمايه لازم براي سرمايهگذاري در چنين كشورهايي است. در اين شرايط است كه به گفته هريسون «كارخانههاي باب روز پيش از كشاورزي رونق گرفت و قبل از آن كه تودههاي مردم سرپناه داشته باشند، برجها و آسمانخراشها افراشته شد و لازم شد به كارمندان بخش مدرن حقوق كافي داده شود تا بتوانند با تقليد از راه و رسم مصرفي غرب كاميابي كنند. . . كه حاصل كار وابستگي ديرپاي جهان سوم به غرب شد.» (همان) فاجعه از همينجا آغاز ميشود؛ از طرفي ملل فقير توسعهنيافته اكنون با شيوههاي زندگي و توليدات و رهيافتهاي غربي آشنا شده و از سويي براي توسعه دستشان خالي است. فرزند غربيشدن اينچنيني در اين كشورها، فرزندي است مفلوج و بد تركيب. «شيوه زندگي طبقه متوسط غرب بسي فراتر از شرايط و امكانات بيشتر مردم اين كشورهاست و فقط صدرنشينان هستند كه به تغابن نابرابريها و استثمار زننده و شنيع از آن منتفع ميشوند سودمند ميشوند؛ چرا كه فنون خانهسازي و صنعت و بهداشت غربي گران هستند و كشورهاي نادار دستشان خالي است.» (صفحه67)
در اين راستاست كه اقتصادها تحريف شده و بيشتر در مسير هوي و هوس مصرفگرايانه حركت ميكنند. آفريقا را فقيرترين قارهها ميدانند؛ سمبل جهان سوم. يكي از مهمترين عوامل رشد اقتصادي را جمعيت دانستهاند. در كشورهاي آفريقايي آنچه بيش از همه بهچشم ميخورد جمعيت زياد است؛ جمعيتي كه با رشد اقتصادي هماهنگ نيست و حتي از آن پيشي گرفتهاست. پراكندگي جمعيت و عدم تمركز آن نيز سبب خسران بسياري براي آفريقاييها شدهاست. در كنار اين معضلات، تركيب سني در اين جوامع مناسب نيست. جمعيت جوان و كهنسال بسيار زياد و در نتيجه به كمبود امكانات و نبود سرمايه براي پاسخگويي به مطالبات آنان منجر شدهاست. از نظر هريسون اين جوامع قبل از هر چيز بايد جمعيت خود را كنترل و روحيه مشاركت همگاني را نيز ترويج دهند. در كنار اين بايد در بستر برنامههايي هدفمند در بخشهاي كشاورزي و دامپروري اقدام كنند. اما آسيا نيز از جمله مناطقي است كه از جلوههاي فقر بهخوبي برخوردار است. اگرچه نوآوريهاي بسياري در زمينه كشاورزي در آسيا ديده ميشود اما هريسون معتقد است بستر ناعادلانهاي كه در اين كشورها وجود دارد موجب گسترش فقر و نابرابري است. «در راستاي استفاده از مواهب نوآوري به نام مكانيزهشدن كشاورزي بايد اصلاحات ارزي و دسترسي برابر به وام و راهنمايي مسئولان و ترويج روشهاي مدرن افزايش توليد خوراك را در دستور كار قرار داد». اگر در مناطق روستايي آفريقا فقر ريشه در خاك دارد؛ و اگر افزايش بيرويه جمعيت و زمينهاي كم حاصل سبب فقر و تشديد نابرابري در آسيا و عدم پويايي جامعه روستايي شدهاست؛ در آمريكاي لاتين فقر و نابرابري ريشه در استثمار ناعادلانه در مناسبات موجود فئودالي دارد. تا زمانيكه اصلاحات ارضي واقعي براي افزايش مشاركت روستاييان در كشاورزي و دامپروري صورت نبندد و به قول هريسون رسوم جاهلي «خان خاني» از ميان برداشته نشود، نميتوان از اين سد استثمار عبور كرد. همراه تمامي مشكلات در نواحي مذكور، تهديدهاي زيستبومي نيز اين سرزمينها را آزار ميدهد. از اين دست تهديدها ميتوان به خطر از دست رفتن زمينهاي كشاورزي كه بسيار باارزش نيز است، اشاره نمود. آماري كه نويسنده ميآورد حاكي از اين است كه هر سال منطقهاي در حدود مساحت بريتانيا از بين ميرود و سالانه دو ميليارد تن خاك فرسوده ميشود آن هم در شرايطي كه جهان تا آخر قرن بيستم مجبور است جمعيتي 5/1 برابر اكنون خود را با حدود سه چهارم مساحت مزروعي كنوني خود تامين غذا كند. براي بهبود اين روند چارهاي نيست مگر اصلاحات ارضي و تأسيس تعاوني بهصورت بنيادي بين دهقانان، سوق دادن سرمايهگذاري بهسوي كشاورزان كمدرآمد، ايجاد مجال دسترسي به خدمات و راهنماييهاي دولتي و نظارت دقيق بر ترويج مكانيزه كردن در راستاي تقسيم برابر درآمدها در جهت نصيب حداكثري زمين از سرمايه براي رونق كشاورزي. در لابهلاي نظريههاي توسعه يكي از مهمترين مباحث مطرح شده پديده مهاجرت است. آن هم مهاجرت روستانشينها به شهرها. اين روندي است كه همواره جوامع در مسير خود به سمت مدرنيته طي كردهاند. ايجاد كلانشهرها، هجوم سرمايه در آنجا، دستمزد بالا براي كار كارگران در مقايسه با درآمد كار يك كشاورز روستايي سبب ميشود سرعت اين مهاجرت افزايش يابد. هريسون اين روند را باعث مشكلاتي براي ثبات ملي و صلح در جهان ميخواند و آن را نتيجه مكيدن سرمايه انساني زمين توسط شهرها ميداند. وي درمان اين درد را سرمايهگذاري در روستا براي جذب تحصيلكردگان معرفي و بيان ميكند كه توجه لازم و كافي به مناطق توسعهنيافته روستايي، شهرها را از اين وضعيت نجات ميدهد. با رشد شهرنشيني آنچه بيش از همه در جوامع روستايي بهچشم ميخورد بيكاري آنان است. هريسون بيكاري را نيز نتيجه سليقه و الگوي غربپسند و بيتوجهي به صنايع كوچك دانسته و چاره كار را در باور و توجه تمام عيار به صنعتهاي سنتي و كوچك ميداند. لزوم توجه به اشتغالهاي خودجوش در حاشيه شهرها و مديريت و وارسي كيفيت و بازاريابي كاراتر تا اينكه بخشهاي فراموش شده با بخش مدرن پيوند برقرار كنند؛ امري ضروري و از جمله اقدامات مؤثر دولتمردان در اين راستاست. «واگذاري كارهاي كارخانههاي بزرگ به همين صنايع كوچك و خودجوش حاشيه هم موج بيسابقه و دامنگستر را خواهد آفريد كه اشتغال را رونق ميبخشد و انسانها را با شهر و فضاي زيستي آشتي ميدهد». هريسون اولويت برتر در اقتصاد روز جهان را توسعه كشاورزي و افزايش درآمد مستمندان روستايي و شهري به جاي روياي تأسيس جامعه مصرفكننده غربي در ابعاد كوچك بر خاك گرمسير تعريف ميكند. در جوامع جنوبي نه تنها سرزمين در فقر است بلكه انسانها نيز عقبماندهاند. همانطور كه بايد در بخشهاي اقتصادي سرمايهگذاري انجام گيرد، انسانهاي اين مناطق نيز به سرمايهگذاري محتاجاند. براي افزايش قدرت و بهعبارتي ديگر براي رسيدن به رشد اقتصادي توجه به منابع اقتصادي، مديريتي و منابع انساني شرط اساسي است. نويسنده كتاب اين سرمايهگذاري را در چند مورد بيان ميكند؛ طرحهاي ضربتي براي كنترل جمعيت، توزيع عادلانه غذا و توزيع عادلانه درآمد در سطح بازار جهاني، برنامهريزي براي دستيابي به بهداشتي بهتر، نظام آموزشي در خدمت رونق اقتصاد و كشاورزي، آموزش واقعي توسط نظام آموزشي براي ايجاد تعاونيهاي محلي در روستاها به سود كشاورزي مدرن و آموزشهاي ويژه به زنان در جهت آگاهي بيشتر براي تنظيم خانواده و بهداشت و آموزش بسامانتر.
نظام اقتصاد بينالملل بر پايه دو گونه كشور است؛ دارا و نادار. اين تقسيمبندي در نظام اقتصاد داخلي ملل نيز صادق است. در هر دو نظام پيوندي عميق ميان اين دو طبقه است؛ سرنوشت يكديگر را رقم ميزنند. «به افراط رفتن ثروت و فقر موجب فرسودن هر دو ميشود و از رشد به كمال توانهاي انسان جلوگيري ميكند؛ به كمال رسيدني كه فقط در جهاني بسيار عادلانهتر از اين مسير خواهد بود.» (صفحه401) راهكار او اين است كه كشورهاي در حال توسعه بر سر محدود كردن عرضه موادي مانند نفت همكاري كرده و بر تنوع محصولات توليدي خود بيافزايند و با تلاش خود به خودكفايي در غذا و انرژي برسند.
هريسون همچنين اشاره ميكند كه نگراني اصلي دولتها نبايد آن باشد كه آزاديها روي كاغذ قانون اساسي تصريح شدهباشد بلكه بايد نگران رفاه واقعي مردم بود زيرا مردم تا وضعيت اقتصاديشان بهبود نيابد هرگز قادر به استفاده از حقوق سياسي نخواهند بود. پس اصليترين اولويت اين است كه برنامههاي اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه در خدمت اجراي راهبردي مساواتگرايانه توسعه و پذيرش انجام اصلاحات در نظم اقتصادي منطقه و جهان باشد. هريسون كه واقعگرايي را پايه نظريات خود قرار داده بر اين باور است كه «اگر برخورداري اقتصادي به اكثريت مردم سريعا گسترش نيابد و اگر فقر تنگدستان كم يا ريشهكن نشود، حكومتهاي جهان سوم باز هم از نوع استبدادي خواهد بود؛ چه راستگرا باشند، چه چپگرا و چه ميانهرو». (صفحه 481) آنچه در گزارشهاي توسعه انساني درسال 2006 انتشار يافت بيانگر تفاوتهاي بسيار سطح مادي زندگي، كيفيت وضعيت معيشتي مردم و فاصله اقتصادي طبقات مختلف، ميان جنوبيها و شماليهاست. بر اساس اطلاعات مندرج در اين گزارش متوسط درآمد سرانه جهاني ۵۵۳۳ دلار است، اما ۸۰ درصد مردم كمتر از اين درآمد دارند. اختلاف بين درآمد متوسط و ميانه نشانگر نابرابري در سطح جهان است ۱۷هزار دلار به سال ۲۰۰۰. درآمد ۵۰۰ شخص ثروتمند دنيا بدون احتساب داراييهاي آنان) بيش از ۱۰۰ ميليارد دلار است، اين درآمد بيش از درآمد فقيرترين ۴۱۶۶ ميليون نفر انسانهاست. افزايش تجمع ثروت در دست ثروتمندان بالاي جدول درآمد جهاني بيشتر از كاهش فقر در پايينهاي جدول بوده است. به تخمين مريل لينچ در گزارش سال ۲۰۰۴ از ثروت جهان داراييهاي مالي ۷/۷ ميليون نفر از افراد ثروتمند دنيا در سال ۲۰۰۳ بالغ بر ۳۸ تريليون دلار شد و تا سال ۲۰۰۸ اين رقم به ۴۱ تريليون دلار خواهد رسيد. آمار مندرج در اين گزارش نشان ميدهد كه درآمد فقيرترين ۳۰۰ درصد مردمان عالم كه روزي كمتر از يك دلار دارند، يك و نيم درصد درآمد جهاني است و درآمد فقيرترين ۴۰۰ درصد كه روزي ۲ دلار دارند ۵ درصد درآمد جهاني است. در اين گزارش آمده است كه 9/0 جمعيت كشورهاي عضو سازمان همكاريهاي اقتصادي و توسعه جزء ۲۰ درصد بالايي جدول توزيع درآمد جهان هستند. اما يك دوم از مردمان آفريقاي زير صحرا جزء ۳۰ درصد فقير پايين جدول هستند و واقعيت آن است كه از ۱۹۸۰ به اين طرف تعداد آنها در پايين جدول زياد شده است، طوري كه ۳۶ درصد افراد جزء ۲۰ درصد فقيرترين مردمان ساكن اين ناحيه هستند. آنگونه كه در اين گزارش تفسير شده، توزيع درآمد مسئلهاي فقط براي كشورهاي توسعه يافته نيست بلكه براي كشورهاي ثروتمند نيز مهم است. در ربع قرن گذشته فاصله بين قعر جدول توزيع درآمد در ايالات متحده با قسمت وسط و بالا به شدت افزايش يافتهاست. بين سالهاي ۱۹۸۴تا ۲۰۰۴ درآمد ثروتمندترين ـ يك درصد خانوادهها ـ با درآمد ميانگين ۷۳۱هزار دلار در سال ۲۰۰۴، ۱۳۵ درصد زياد شدهاست. دستمزد واقعي كارگر كارخانه يك درصد افت كرده و سهم يك درصد ثروتمندترينها از درآمد ملي به دو برابر ۱۶۶ درصد رسيده است. حال پرسش اين است كه با اين آمار و ارقام چگونه ميتوان از عدم فقر در اين جهان سخن گفت؟ جهاني كه اكنون همه، از تئوريپردازان چپ و راست گرفته تا حاكمان مستبد و غير از وجود فقر در جوامعشان مطلعاند و از آن ميگويند. دنيايي كه به سمت يكسانسازي قوانين به پيش ميرود و جالب آنكه فقر نيز چهرهاش را براي همه يكسان نشان دادهاست. فقر اقتصادي مزمن و گسترده بهراحتي در جوامع جهان سومي قابل رويت است. يكي از علل بيثباتي مداوم سياسي در اين جوامع وجود ساختارهاي اقتصادي بهشدت غيركارآمد، غير انساني و بهشدت فاسد است. رويت تودههاي فقير، مشاهده فاصله وسيع طبقاتي و تمركز ثروت و امكانات در دستان اقليت حاكم مستقر در شهرها، آَشكار و واضح است. آنچه در كشورهاي جهان سوم مشاهده ميكنيم چرخهاي است كه گويي پاياني ندارد. اين مسير دوار را پال هريسون به زيبايي توصيف ميكند: «زيادي جمعيت، فقر به بار ميآورد و فقر، گرسنگي را. گرسنگي منجر به بيماري ميشود و بيماري سوءتغذيه ميدهد و نهايت اين چرخ بر چرخ يا مرگ است يا معلوليت دائمي. نتيجه آن است كه هم مغزهاي محروم از مواد مغذي و محرك به وجود ميآيد و هم شكست تحصيلي. و اين يعني داشتن شغلي كمدرآمد و دردخواري فزونتر.» (صفحه250)
در پايان اين نوشته بايد به رعايت اخلاق حرفهاي ناشر اشارهاي كرد. به همراه كتاب لوح فشردهاي حاوي پيوستها، آمار جديد و اطلسهايي است كه در اختيار خريداران كتاب قرار ميگيرد. درحاليكه برخي از ناشران بهجهت كم كردن تعداد صفحات و در نتيجه كاهش هزينههاي چاپ، بخش و قسمتي از كتاب يا پيوست و منابع- كه اين براي علاقهمندان و بهويژه محققان بسيار پراهميت است- را حذف ميكنند؛ اقدام ناشر عملي است پسنديده و نيكو.
اندرون جهان سوم: كالبدشكافي فقر
نويسنده: پال هريسون
ترجمه: شهريار آژغ
نشر اختران
چاپ اول، 1387
شمارگان: 1500 نسخه
يکشنبه 6 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 208]
-
گوناگون
پربازدیدترینها