واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: جهان - قدرت و مشروعيت بخشي به حقوق بينالملل
جهان - قدرت و مشروعيت بخشي به حقوق بينالملل
اردشير زارعي قنواتي:روز 21 ژوئيه «رادوان كارادزيچ» رهبر صربهاي بوسني در زمان جنگهاي بالكان در حومه بلگراد و در يك كلينيك طبابت سنتي با هويت جعلي توسط پليس دستگير شد. وي در طول جنگهاي داخلي اين كشور در سالهاي 1992 تا 1995 رهبري صربهاي بوسني را به عهده داشت كه در دو جبهه، با كرواتها و مسلمانان اين جمهوري تازه تاسيس در حال جنگ بود. اصولا جنگهاي بالكان كه با تحريك آشكار غرب براي متلاشي ساختن يوگسلاوي سابق صورت پذيرفته بود همه بازيگران بومي اين كشور كثيرالمله را در برابر هم قرار داد. نقض حقوق بشر، خشونت و جرمهايي كه در قوانين بينالمللي به جنايت برعليه بشريت معروف ميباشند در اين سالهاي پرآشوب توسط تمامي جنگاوران اين جبهههاي سهگانه انجام گرفت. كارادزيچ چنانچه فرض را بر خبر بنگاههاي اروپايي و آمريكايي كه مطمئنا در جنگهاي بالكان بيطرف نبودهاند، قرار دهيم ميتواند به عنوان يك متهم در زمينه جنايت برعليه بشريت توسط يك دادگاه بينالمللي محاكمه گردد. تاثير دستگيري و احتمالا محاكمه رهبر سابق صربهاي بوسني در شرايط كنوني ميتواند از چند زاويه حقوقي و قومي در سطح روابط بينالملل و وضعيت خاص و پرتنش بالكان مورد بررسي قرار گيرد. هر كدام از اين زوايا و ابعاد در دو حالت «مجرد و انتزاعي» يا «مشخص و ارگانيكي» ميبايست مورد توجه و بدون هيچگونه پيشداوري تحت قضاوت منصفانه قرار گيرد. در جنگهاي بالكان سه گروه مشخص از متهمان وجود دارند كه همگي تقريبا در يك چارچوب خشونتآميز ضلعي از اين «مثلث مرگ» را شكل دادهاند كه متاسفانه به جهت تاثير قدرت و اعمال هژموني يك قدرت خاص بر نظام نوين بينالمللي همواره دو ضلع از اين موقعيت جنايتآميز ناديده گرفته ميشوند و تمام مصائب اين جنگ بر دوش بازيگر ضلع سوم كه حلقه ضعيف اين بازي تلقي ميشود، انداخته شده است. در بالكان و در طول جنگهاي داخلي آن با يك پاكسازي قومي ـ مذهبي روبهرو بودهايم كه از يك طرف صربها و از طرف ديگر كرواتها و مسلمانان بوسني در مناطق تحت نفوذ خود به اين رويه عمل كردهاند. همچنين به بهانه برخورد با دولت مستقر در بلگراد تهاجم خارجي توسط پيمان آتلانتيك شمالي ( ناتو ) انجام گرفته است كه در سبعيت و تلفات انساني و مالي برجاي مانده از اين اقدام در بعد از جنگ جهاني دوم در اروپا بيسابقه بوده است. رادوان كارادزيچ اگر جنايتكار جنگي است به همان نسبت «هاشم تاچي» رهبر ارتش شبهنظاميان مسلمان كوزوو نيز كه هماكنون نخستوزير اين جمهوري خودخوانده نيز ميباشد، ميبايست در اين طبقهبندي قرار گيرد. گروه تحت فرماندهي تاچي نيز در شروع تهاجم نظامي ناتو بسياري از صربهاي ساكن در كوزوو را قتل عام و يا مجبور به كوچ اجباري كردند. اين موضوع در بوسني نيز دقيقا اتفاق افتاده است، چنانچه حتي اين منطقه همچون افغانستان دهه 70 و 80 ميلادي مأمن ستيزهجويان مسلماني بوده است كه داوطلبانه براي شركت در جنگ بوسني از خاورميانه به اروپا گسيل ميشدند.
جنگهاي قومي ـ مذهبي بالكان جدا از اينكه چرا اتفاق افتاد و عوامل ذينفع در طي آنچه كساني بودهاند، تصوير آشنايي از نبرد «همه بر عليه همه» مشابه آنچه هماكنون در افغانستان و عراق اتفاق ميافتد، بوده است. ميتوان با نگرش انتزاعي و جزيي به اصل مسئله، مشروعيت دستگيري و محاكمه كارازيچ را به جهت جناياتي كه توسط صربها انجام گرفته است با نام «قصاب بالكان» به يك يقين تبديل كرده و وي را به دادگاه لاهه كشاند و محكوم كرد. ولي آنچه كه در خصوص حقيقت ميتوان گفت اين است كه يك دادگاه منصفانه براي بررسي جنايات بالكان پاي بسياري از بازيگران بومي اين حوزه جغرافيايي و حتي يقه سفيد اروپايي و آمريكايي را نيز به ميان ميكشد. بر اساس اينكه هر رويه حقوقي در ذات خود ميبايست همه جانبهنگر و فارغ از موقعيت ( ضعف يا قدرت ) متهم و تنها بر مبناي واقعيات انجام گيرد به يقين محاكمه كارادزيچ هر چند كه ميتواند التيامي بر زخمهاي بازماندگان قربانيان سارايوو و سربرنيستا باشد ولي در آن سوي ماجرا صربهاي خشمگين از اين دوگانگي را در چنبره تنفرهاي نژادي، بيش از پيش درگير خواهد كرد. با توجه به حساسيتهايي كه توسط صربها بعد از اعلام يكجانبه استان كوزوو در كشور صربستان و اقليتهاي قومي صرب در بوسني، كرواسي و كوزوو ايجاد شده است بازي با برگ كارادزيچ ميتواند بار ديگر منطقه بالكان را مواجه با بينظميهاي تازهاي كند. از طرف ديگر تحويل رهبر سابق صربهاي بوسني توسط دولت تحت رهبري «بوريس تاديچ» رئيسجمهور غربگراي صربستان كه براي هواداري از غرب هماكنون نيز سيبل انتقادات و حتي تهديدات ناسيوناليستهاي صرب ميباشد، قادر است ثبات سياسي اين كشور را نيز در هم بريزد. به همين دليل تحويل و محاكمه رادوان كارادزيچ ميتواند همچون يك پاشنه آشيل در روابط بينالمللي و شمشير داموكلس بر بالاي سر منطقه بالكان عمل كند. مسلما در طي سالهاي اخير در عرصه بينالمللي جنايات بزرگتر از جنايات بالكان نيز صورت پذيرفته است كه فقط در جنگ عراق كه هماكنون به اثبات رسيده است كه با بهانههاي دروغين صورت گرفت، بزرگترين تلفات انساني در جهان پس از جنگ دوم جهاني صورت پذيرفت. چنانچه بنا به گزارش مجله معتبر انگليسي لنست در سال 2006 بيش از 700 هزار انسان عراقي كشته شده اند، چيزي كه حتي هيلاري كلينتون در طول رقابتهاي مقدماتي حزب دموكرات براي رياست جمهوري آمريكا به آن اذعان كرد. حال بايد به اين سوال پاسخ گفت كه چرا تاكنون هيچ متهمي براي جنايت عليه بشريت در جنگ غير قانوني عراق كه خارج از مجوز شوراي امنيت سازمان ملل متحد انجام گرفت، به اين دادگاه بينالمللي احضار نشده است. توجه رئاليستي به چنين واقعياتي است كه متاسفانه اثبات ميكند در نظام نوين بينالمللي فراتر از حقيقت، اين تاثير قدرت و هژموني خواهد بود كه مشروعيت را براي افعال حقوقي و شكل بخشي به محيط ژئوپليتيك بهوجود ميآورد.
يکشنبه 6 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]